کارِ بادقّتخواندن و خوب خواندن را، اگر نگوییم بینظیر، بهشکلی واقعاً کمنظیر محمود کیانوش کرده است روی شش صفحه نوشتهی شفیعی دربارهی پروین؛ در کتابی با نام «پروین اعتصامی؛ دختر ناصرخسرو و عالمتاج قائممقامی، مادربزرگ فروغ فرّخزاد». دکتر شفیعیِ کدکنی در کتابِ «با چراغ و آینه» زیر مطلبی با عنوان «معجزهی پروین» شش صفحه مطلب نوشته دربارهی پروین و محمود کیانوش ۳۳۶ صفحه (البته با احتساب جلد و…) کتاب نوشته دربارهی ایرادها و چگونگیِ این شش صفحه!
کیانوش در پیشگفتار مینویسد: «با تأکید میگویم که در این گفتارِ «توضیحی و تکمیلی» بههیچوجه قصدِ نقد و بررسیِ کتاب «با چراغ و آینه: در جستجوی ریشههای تحوّل شعر معاصر ایران» را نداشتهام، و اضافه میکنم که اگر بهفرضِمحال کسی، مثلاً بعد از خواندن مقدّمهی کتاب، که «حرف اوّل» عنوان دارد و احیاناً خواندن فصل کوتاه «معجزهی پروین»، انگیخته شود و بخواهد این کتابِ بزرگ را در پرتوِ «هرجومرج فرهنگی» و «فقدان بینش علمی در نقد ادبی»، با توجّه به اوضاع اجتماعی، سیاسی و ادبیِ حدّاقل هفتدههی اخیر در تاریخ ایران دقیق و موشکافانه بررسی کند، مرحلهی اوّلِ آن دو یا سه بار خواندنِ این کتاب ۷۷۰صفحهای است، و هربار یادداشتهایی در حاشیهی صفحات آن نوشتن، و در هر مورد بهدستآوردنِ مدرکهای لازم از مرجعهای متعدّد و گوناگون، و آنوقت نوشتنِ نقد و بررسیای است در حدّاقلّ ۷۷۰ صفحه و درخورِ کتابِ «با چراغ و آینه»، که حیطهی آن، چنانکه از عنوانهای فصول آن برمیآید، بسیار وسیعتر از جستوجو در یافتن ریشههای تحوّل شعر معاصر ایران است».
اگر نخواهم بگویم ما جهانی فکر نمیکنیم. اگر نخواهم بگویم ما اهمیت دانشنامهها و دائرهالمعارفها را هنوز درک نمیکنیم. اگر نخواهم بگویم ما هنوز درکی از اولین تصویری که دانشنامههای برخط در ذهن خواننده ایجاد میکنند نداریم و اگر نخواهم بگویم که ما خودباوری لازم برای معرفی مفاخرمان در سطح جهانی را نداریم و احتمالاً علاوه بر خودباوری از مهارتهای لازم هم بیبهرهایم و اگر نخواهم بگویم این وضعیت نتیجهی ژورنالیسم ضعیف و عقبافتادهی حاکم بر تمام سطوح مدیریت فرهنگی ماست، باید بر همان نکتهای که اول گفته شد اصرار کنم. در وضعیت فعلی فرهنگی ما نامآوری بزرگان باید نانآوری میانمایگان را به دنبال داشته باشد و با این وصف جایی که نان نیست افتخارات ملی ما به پایان میرسند بیآنکه آغاز شوند. بگذریم. http://yon.ir/n0eCT یک نفر از دانشجویان استاد، از همانها که روی موزاییکهای کلاس ، زیر پنجرههای قدی نشسته و چشمهایش را بیقرار به لبهای استاد دوخته برود و دو سه خط به ویکی عربی و انگلیسی استاد اضافه کند تا دیگران بفهمند چرا آقای وزیر از شفیعیکدکنی بهعنوان افتخار ایران نام میبرد و با او عکس یادگاری میگیرد. همین.