بدون تو نه که امکان شادمانی نیست برای شاد شدن بی نگار جانی نیست نه می رسد به دهان دست اگر نباشی تو برای شکوه ز دست تو هم دهانی نیست زمین نخواست که در خود بگیردم آرام عروج خواهش من هست آسمانی نیست مناره ها همه دنبال قبله می گردند چه گشت بی هدفی،در جهان اذانی نیست مرا به اشک روانم جهان قضاوت کرد بگو به این همه دیوانه،این ،روانی نیست (احمد پروین)
ما و خبری پر از مصیبت در شهر دل کاسه خون نه بلکه پیمانه زهر حبس است نفس،طبس پریشان چون من این اول مهر بود یا آخر قهر؟ (احمد پروین) روح کارگران آسمانی شاد باد
همین که یار ز عشقم عیار می سنجد دلم خوش است که هستیم و یار می سنجد فقط به کشتن من اکتفا نخواهد کرد جسد بسوزد و یعنی دو بار می سنجد برای اینکه بروید درخت می خشکد که ریشه داری او را بهار می سنجد برقص بر سر دار و نکن دمی تردید در اوج رقص کسی چوب دار می سنجد؟ به همنشینی خار و گل این بیاموزند که گل محبت بلبل به خار می سنجد (احمد پروین)
در اختیار ندارم ترا و این درد است به جبر از بدنم روح خسته دلسرد است زمان اگرچه جلو میرود به هر حالی به سمت خاطره ها کار من عقبگرد است «زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد» سرمبه باد!چه غم!من که صورتم زرد است دل مرا نه بتان زمانه میخواهند چون آتشی است که از پنبه زارها طرد است به بغض گفته ام امشب بمان که تنهایم گریخت گریه که کردم چقدر نامرد است (احمد پروین)
اگرچه خانه امن صدف دل دریاست سفر به ساحل او شوق بوسه ای بر پاست توهم است ولی میکند دلم آرام همین خیال که آری تو هم دلت با ماست به من بگو بله تا عاقبت به خیر شوی که رستگاری باران دعای صحراهاست همین که پای تو باشد به چشم من یعنی تمام هستی و مستی همیشه پابرجاست دلم گرفته وکاری به من نمیگیرد کشیده کار به جایی که بر همه پیداست… (احمد پروین)
چقدر فاصله یار و من مزخرف بود میان جان و بدن پیرهن مزخرف بود بریدم از همه،خلوت شود که گم نشوم میان بزم تهی گم شدن مزخرف بود مرا سریست که باید به پای یار افتد بدون این که سری بر بدن مزخرف بود مرا بدون گل از باغ کرده اند اخراج که اشک خار به چشم چمن مزخرف بود سکوت آخر صدها خطابه زیباست خطاب ما که نشد او سخن مزخرف بود (احمد پروین)
سکوت میکنم و میبری مرا از یاد چه فرق؟ چون که فراموش میشود فریاد ببین به مصلحتت نیست خون دل بخورم که در دلی و به طعم تو میشوم معتاد دلم نبود مگر خانه خیال خودت خدا کنی بکنی خانه خودت آباد طناب پیچ ملالم کجا فرار کنم طناب دار بسازد مرا مگر آزاد هزار قرعه زدند و نشد نصیبم تو فقط فراق تو اول به نام من افتاد (احمد پروین)