شهید احمد مَشلَب

#کتاب_ملاقات_درملکوت
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
‍ خاطرات #شهید_احمد_مشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
اعتقاد به حجاب♡
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
●●●
با #احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم.ولی #احمد تمرکزش روی جنگ نرم🎧📱💻🖥🌐 و خطرات آن بر جامعه بود.معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ وایرانگر نرم آورده اند.یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. #احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است.
قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت:" #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن"
●●●
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#اعتقاد_به_حجاب
#زمینه_سازان_ظهور
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است

🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
اعتقاد به حجاب♡
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
●●●
با #احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم.ولی #احمد تمرکزش روی جنگ نرم🎧📱💻🖥🌐 و خطرات آن بر جامعه بود.معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ وایرانگر نرم آورده اند.یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. #احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است.
قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت:" #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن"
●●●
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#اعتقاد_به_حجاب
#زمینه_سازان_ظهور
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
خاطرات #شهیداحمدمشلب
در کتاب📚ملاقات درملکوت📚
این قسمت:
مناجات ونیایش🌸
#قسمت_دوم
🗣راوی:علی مرعےدوست شهید
🌙یکی از دوستان مارادر شب لیلة الرغائب(اولین شب جمعه ماه رجب _شب آرزوها)برای افطاری دعوت کردبعدازاینکه نماز شبِ لیلة الرغائب راخواندیم، #احمد در حالی که خوشحال بودایستاد و گفت:
"امشب درحالی خواهم خوابید که خداگناهانم رابخشیدو مثل روزاول تولدم پاک شدم واین یک آغازجدید است."

#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_علی_مرعی
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ

@AHMADMASHLAB1995
‍ ‍ 📖بخشی از کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم احمد مشلب🌸

راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید

#تولدوکودکی
قسمت اول:📙
🍃 من ۳۰ مارس سال ۱۹۷۷ (۲۹اسفند ۱۳۵۵)در شهر نبطیه به دنیا آمدم نبطیه شهری شیعه نشین در جنوب لبنان است.
خانواده ی من شیعه و بسیار مذهبی بودند ما التزام زیادی به اسلام و به ویژه حزب الله داشته و داریم.🍃
🇱🇧اهمیت به این حزب اسلامی شیعه در خانواده ی ما موج می زد از زمانی که خدمت داشتم در برنامه های اجتماعی و فرهنگی حزب الله فعالیت داشتم🇱🇧

🔷🔸 در ۱۶سالگی ازدواج کردم همسرم نیز مذهبی بوده و مانند من و خانواده ام هوادار و پیرو حزب الله بود ما در منزل شخصی خود زندگی میکردیم و زندگی راحت ومرفهی داشتیم مدتی بعد از ازدواج باردار شدم و ۳۱آگوست سال ۱۹۹۵میلادی (۹شهریور ۱۳۷۴)زندگی شیرین ما با تولد اولین فرزندم زیباتر و جذاب تر شد همسرم به عشق پیامبر مکرم اسلام نامش را #احمد گذاشت🔸🔷
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تولدوکودکی
#قسمت_اول

@AHMADMASHLAB1995
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب
این قسمت:
اعتقاد به حجاب♡
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
●●●
با #احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم.ولی #احمد تمرکزش روی جنگ نرم🎧📱💻🖥🌐 و خطرات آن بر جامعه بود.معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ وایرانگر نرم آورده اند.یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. #احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است.
قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت:" #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن"
●●●
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب
این قسمت:
احساس وظیفه💐
#قسمت_دوم
🗣راوی:برادر شهید
#احمد خیلی اجتماعی و خوش برخورد بود.روابط عمومی بالایی داشت و نسبت به جوانان و مجاهدین احساس وظیفه داشت.معمولاََ وقتش پُر بود و کمتر استراحت می کرد.همه ی کسانی که #احمد را می شناختند مثل پروانه🦋دور او جمع بودند و ممکن نیست کسی او را بشناسد و فراموش کند. #احمد تکیه گاه و پشتوانه ی محکم و مثل یک لنگر گاه در دریای زندگی برای همه بود،که می شد در هنگام ضعف،ناراحتی،غم و غصه به او پناه برد.حتی خاطراتش امید را در ما زنده می کند.او به همه وفادار بود و ما از او یاد گرفتیم که وفادار باشیم.
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب

در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚

🗣راوی:برادر شهید

#احمد در تمام عرصه های زندگی فعال بود و در حق هیچ کس کوتاهی نمی کرد و نسبت به همه احساس وظیفه می کرد . در تشییع شهدا حضور فعال داشت.هم تشییع شهدای برجسته ای چون .غازی.ضاوی
و هم .شهدای.گمنام.حزب.الله #احمد به شهدا التماس می کرد تا شفیع او در محشر باشند او عاشق این کار بود و همیشه می گفت: " .دوست.دارم.خدا.پایان.عمرم.را.به.شهادت.ختم.کند"
یکی دیگر از فعالیت های همیشگی #احمد دیدار با مجروحین جنگی بود . او یک روانشناس تمام عیار برای مجروحین بود و آن ها را دلداری می داد و روحیه ی آن ها را با شوخ طبعیش افزایش می داد .
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب
#احساس_وظیفه
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است

🌸 @AhmadMashlab1995🌸
شهید احمد مَشلَب
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار #احمدمشلب در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚 این قسمت: #غریب_طوس 🗣راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) 🍃 من از کودکی،علاقه ی خاصی به امام علی ابن موسی الرضا(ع) داشتم.همیشه در دعاهایم زیارت حضرت را در دنیا و شفاعتش را در آخرت از خداوند طلب می کنم.…
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
#غریب_طوس🌸

🗣راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
🍃 #احمد اسم جهادی " #غریب_طوس " را خیلی دوست داشت وبه آن افتخار می کرد. امام رضا (ع) به خاطر شرایط حاکم بر زمان خویش مجبور به سفر غربت شد و #احمد نیز به خاطر جهادِ در راه خدا در غربت به سر می برد و #احمد همانند امام رضا(ع) نوعی غریب بود و در غربت و به دور از خانواده مثل ایشان به شهادت رسیدند بخاطر جایگاه رفیع امام رضا(ع) و مقام و منزلت حضرت و ثواب زیارتش ما عاشق رفتن به مشهد و زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) بوده و هستیم

به همین دلیل با #احمد و چند تن از دوستان برای زیارت امام رضا(ع)و سپس زیارت کربلا برنامه ریزی کرده بودیم اما با رفتن احمد این سفر محقق نشد!🍂
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#غریب_طوس
#شهید_احمد_مشلب
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
Forwarded from عکس نگار
🌸📚خاطرات شهیدBmwسوار مدافع حرم احمد مشلب🌸
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
این قسمت
#تولدوکودکی
قسمت اول:📙
🍃 من ۳۰ مارس سال ۱۹۷۷ (۲۹اسفند ۱۳۵۵)در شهر نبطیه به دنیا آمدم نبطیه شهری شیعه نشین در جنوب لبنان است.
خانواده ی من شیعه و بسیار مذهبی بودند ما التزام زیادی به اسلام و به ویژه حزب الله داشته و داریم.🍃
🇱🇧اهمیت به این حزب اسلامی شیعه در خانواده ی ما موج می زد از زمانی که خدمت داشتم در برنامه های اجتماعی و فرهنگی حزب الله فعالیت داشتم🇱🇧

🔷🔸 در ۱۶سالگی ازدواج کردم همسرم نیز مذهبی بوده و مانند من و خانواده ام هوادار و پیرو حزب الله بود ما در منزل شخصی خود زندگی میکردیم و زندگی راحت ومرفهی داشتیم مدتی بعد از ازدواج باردار شدم و ۳۱آگوست سال ۱۹۹۵میلادی (۹شهریور ۱۳۷۴)زندگی شیرین ما با تولد اولین فرزندم زیباتر و جذاب تر شد همسرم به عشق پیامبر مکرم اسلام نامش را #احمد گذاشت🔸🔷
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تولدوکودکی
#قسمت_اول

https://t.center/AHMADMASHLAB1995
Forwarded from عکس نگار
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
اعتقاد به حجاب♡
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
●●●
با #احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم.ولی #احمد تمرکزش روی جنگ نرم🎧📱💻🖥🌐 و خطرات آن بر جامعه بود.معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ وایرانگر نرم آورده اند.یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. #احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است.
قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت:" #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن"
●●●
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#اعتقاد_به_حجاب
#زمینه_سازان_ظهور
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
Forwarded from عکس نگار
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
احساس وظیفه💐
#قسمت_دوم
🗣راوی:برادر شهید
🦋🦋🦋
#احمد خیلی اجتماعی و خوش برخورد بود.روابط عمومی بالایی داشت و نسبت به جوانان و مجاهدین احساس وظیفه داشت.معمولاََ وقتش پُر بود و کمتر استراحت می کرد.همه ی کسانی که #احمد را می شناختند مثل پروانه🦋دور او جمع بودند و ممکن نیست کسی او را بشناسد و فراموش کند. #احمد تکیه گاه و پشتوانه ی محکم و مثل یک لنگر گاه در دریای زندگی برای همه بود،که می شد در هنگام ضعف،ناراحتی،غم و غصه به او پناه برد.حتی خاطراتش امید را در ما زنده می کند.او به همه وفادار بود و ما از او یاد گرفتیم که وفادار باشیم.
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#قسمت_دوم
#احساس_وظیفه
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
احساس وظیفه💐
#قسمت_اول
🗣راوی:برادر شهید
🦋🦋🦋🦋
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#احمد در تمام عرصه های زندگی فعال بود و در حق هیچ کس کوتاهی نمی کرد و نسبت به همه احساس وظیفه می کرد . در تشییع شهدا حضور فعال داشت.هم تشییع شهدای برجسته ای چون .غازی.ضاوی
و هم .شهدای.گمنام.حزب.الله #احمد به شهدا التماس می کرد تا شفیع او در محشر باشند او عاشق این کار بود و همیشه می گفت: " .دوست.دارم.خدا.پایان.عمرم.را.به.شهادت.ختم.کند"
یکی دیگر از فعالیت های همیشگی #احمد دیدار با مجروحین جنگی بود . او یک روانشناس تمام عیار برای مجروحین بود و آن ها را دلداری می داد و روحیه ی آن ها را با شوخ طبعیش افزایش می داد .
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#قسمت_اول
#احساس_وظیفه
#زمینه_سازان_ظهور
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
Forwarded from عکس نگار
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
غریب طوس🌸
#قسمت_سوم
🗣راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
🍃 #احمد اسم جهادی " #غریب_طوس " را خیلی دوست داشت وبه آن افتخار می کرد. امام رضا (ع) به خاطر شرایط حاکم بر زمان خویش مجبور به سفر غربت شد و #احمد نیز به خاطر جهادِ در راه خدا در غربت به سر می برد و #احمد همانند امام رضا(ع) نوعی غریب بود و در غربت و به دور از خانواده مثل ایشان به شهادت رسیدند بخاطر جایگاه رفیع امام رضا(ع) و مقام و منزلت حضرت و ثواب زیارتش ما عاشق رفتن به مشهد و زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) بوده و هستیم

به همین دلیل با #احمد و چند تن از دوستان برای زیارت امام رضا(ع)و سپس زیارت کربلا برنامه ریزی کرده بودیم اما با رفتن احمد این سفر محقق نشد!🍂
پایان این قسمت
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#قسمت_سوم
#غریب_طوس
#زمینه_سازان_ظهور
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
Forwarded from عکس نگار
‍ خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
غریب طوس🌸
#قسمت_دوم
🗣راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
🍃 من از کودکی،علاقه ی خاصی به امام علی ابن موسی الرضا(ع) داشتم.همیشه در دعاهایم زیارت حضرت را در دنیا و شفاعتش را در آخرت از خداوند طلب می کنم. همیشه مشتاق زیارت ایشان بوده ام.واقعاً انیس نفوس هستند و انسان در حرمشان احساس انس و الفت می کند. #احمد نیز از همان اوایل نوجوانی عشق و علاقه ی بی اندازه ای به امام رئوف،قره العین المومنین(نور چشم مومنان)،غریب الغربا،امام رضا (ع) داشت و همیشه به دوستانش می گفت من را با نام " #غریب_طوس " صدا کنید.واین عشق و ارادت باعث شده بود تا نام جهادی خود را "غریب طوس" انتخاب کند 🍂
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#قسمت_دوم
#غریب_طوس
#زمینه_سازان_ظهور
🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
Forwarded from عکس نگار
خاطرات #شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
در کتاب 📚ملاقات در ملکوت📚
این قسمت:
غریب طوس🌸
#قسمت_اول
🗣راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
🌾 عظمت امام رضا <<علیه السلام>>:
🌸🍃حدیثی از امام جواد(ع) آمده است که می فرمایند:
<<یکی از اصحاب امام رضا (ع) در حال احتضار بود. امام رضا (ع) از او خواست شهادتین بگوید. او این کار را کرد و (چون در حال احتضار بود چشم برزخیش گشوده شده بود) سپس گفت:ای پسر رسول خدا اینک فرشتگان با درودها بر شما سلام می کنند و مقابل شما ایستاده اند،اجازه بدهید بنشینند.حضرت فرمود:ای ملائکه پروردگار،بنشینید.سپس حضرت به آن مریض فرمود:از ملائکه بپرس آن ها دستور دارند که در حضور من بایستند؟
مریض پرسید و آن ها گفتند:اگر همه ی فرشته های خداوند در حضور شما باشند،به احترام شما خواهند ایستاد و تا شما اجازه ندهید نخواهند نشست ، خداوند به آن ها دستور داده است>>
📚(بحار الانوار ج ۴۹ ص ۷۲)
و این گوشه ی کوچکی از عظمت،جلال و جبروت حضرت ابوالحسن، زین المؤمنین ثامن الحجج علیه السلام است.🌾
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#خاطرات_شهیدBMWسواراحمدمشلب
#قسمت_اول
#غریب_طوس
#زمینه_سازان_ظهور

🌐کانال رسمی شهید احمد مَشلَب 🌐
🌸 @AhmadMashlab1995🌸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب در کتاب ملاقات در ملکوت📚
🗣راوی:علی مرعی(دوست شهید)
📖این قسمت:موقعیت شناسی
📎بخش: دوم
#احمد در ماه محرم حالش خیلی دگرگون می شد و غم و اندوه روی چهره اش نمایان می گردید.📚داستان اصحاب امام حسین (ع) را که می خواند از خود می پرسید "آیا من مخلص و ثابت قدم هستم؟" و سپس دعا می کرد🕊 "خدایا ما را ثابت قدم نگهدار و در قلب❤️ ما عشق به امام حسین (ع) بکار."
#احمد روضه های🎼🎧 امام حسین (ع) را زیاد گوش می کرد و در ماشین سی دی💿📀 مداحی می گذاشت و با آن زمزمه می کرد و بسیار تحت تأثیر قرار می گرفت.
در یک مجلس عزاداری ،سخنران🗣 در رابطه با قمه زنی🗡 صحبت کرد. من از او خواستم تا مجلس را ترک کنیم. اما قبول نکرد و گفت:"میخواهم نظرش را گوش کنم تا بدانم سند کلامش چیست."آخر مجلس به سراغ سخنران🚶‍♂ رفت و کلی با او بحث کرد.بعد از آن بحث طولانی،برایم نظر امام خامنه ای (مدظله العالی)در رابطه با حرام بودن 🗡🚫قمه زنی بیان کرد.
#خاطرات_شهیدBMWسوار
#احمدمشلب
#راوےعلےمرعےدوست_شهید
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#قسمت_دوم_موقعیت_شناسی
🌸قرارگاه فرهنگی،مجازی،شهیداحمدمشلب🌸
@AhmadMashlab1995
Forwarded from عکس نگار
کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:سیده سلام بدر الدین مادر شهید
این قسمت👇
🍃🌹مبنای زندگی🌹🍃
#بخش_اول
❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋
امام علی علیه السلام می فرمایند:<<اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنّکَ تَعِیشُ أَبَدآََ وَ اعْمَلْ لاِخِرِتَکَ کَأَنّکَ تَمُوتُ غَدآَََ برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی می کنی؛ و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می میری>>(مستدرک الوسائل ج۱ص۱۴۶)
#احمد این حدیث نورانی را همیشه برای من می خواند و معتقد بود که این حدیث سراسر نور باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان مؤمنین و مسلمین می گردد و ضمن آن بیانگر اهمیت هر دو مرحله حیات در دنیا و آخرت است،متذکر می گردد که انسان عاقل باید به هر دو توجه ویژه ای داشته باشد تا آنجا که برای دنیایش به گونه ای فکر، اندیشه و عمل کند که گویا همیشه در این دنیا خواهد بود و برای آخرت به گونه ای که گویی روز آخر زندگی است.اگر این طور باشد مؤمن سریع تسلیم خواسته های سطحی و زود گذر دنیا که او را به ورطه ی سقوط می کشاند، نمی گردد؛کوتاه بینی نمی کند؛برای مال دنیا حرص نمی زند؛ برای یک لذت زود گذر به جسم و روان خود صدمه نمی زند،اسراف نمی کند، آینده نگر است، اهل قناعت است و شرایط و ضروریات رفاه و رشد خود را فراهم کند
❤️
🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋

#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#مبناےزندگی
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوےسیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تصویری_ازشهیداحمدمشلب_نبطیه_لبنان
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب در تلگرام🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:علی الهادی مشلب
این قسمت
❤️دو برادر❤️
#بخش_اول
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍂
من و #احمد در اخلاق و رفتار خیلی شبیه به هم بودیم.
چون #احمد برادر بزرگترم بود برای من الگویی نمونه، معلمی مهربان و استادی دلسوز بود.
علی رغم اینکه در برخی موارد مانند نحوه ی زندگی، نظرهایمان باهم فرق داشت،ولی تلاش می کردیم که ایده ها و نظرات مان را به هم نزدیک کنیم.
ما بسیار به هم علاقه داشته و به یکدیگر وابسته بودیم.
در زندگی سعی میکردیم که باعث ناراحتی همدیگر نشویم و اگر مشکل یا سوء تفاهمی پیش می آمد خیلی زود معذرت خواهی می کردیم.
البته #احمد هرگز مرا تنها نمی گذاشت و از من دور نمی شد و دائم حواسش به من بود.از من می خواست که همیشه همراهش باشم و من نیز عاشق همراهی #احمد بودم همه جا در کنار #احمد بودم.
هرجا می رفت، بااو می رفتم. در جمع دوستان، در مراسم های مختلف، در فعالیت های اجتماعی هر جا که #احمد حضور داشت من نیز بودم.
🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#دوبرادر
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوےعلےالهادےمشلب
#برادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تصویری_ازشهیداحمدمشلب_وبرادرش_علی_الهادی
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب در تلگرام🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید
این قسمت
❤️علاقه به خانواده ❤️
#بخش_دوم
🦋🌸🦋🌸
#احمد رابطه ی فوق العاده ای با برادر و خواهرانش داشت و مهر برادرانه ی خاصی به آن ها ابراز می کرد.
به کوچک ترین نکات در مورد آن ها اهمیت می داد.
مخصوصآ به ❤️حنین❤️ توجه ویژه ای داشت.
حتی به لباس پوشیدن،مدل مو و کوچکترین کارهای او اهمیت می داد در کارها به خواهران و برادرش کمک می کرد و برای همه پشتیبان و کمک حال بود.

اما نکته ی مهمی که باید متذکر شوم این است،چون در خانواده ای مذهبی پرورش پیدا کرده بود به مسائل زیادی اهمیت می داد و به هیچ وجه اهل بگو بخند و شوخی با نامحرم نبود و حدود محرم و نامحرم را به درستی رعایت می کرد و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود.
🦋🌸🦋🌸

#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#علاقه_به_خانواده
#بخش_دوم
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
@AhmadMashlab1995
Forwarded from ❤️‍🩹
کتاب ملاقات در ملکوت

🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸

راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید
این قسمت
❤️علاقه به خانواده ❤️
#بخش_اول
🦋🌸🦋🌸
🦋 #احمد بسیار تو دل برو ❤️ و دوست داشتنی بود نه فقط برای من که مادرش بودم،برای همه این طور بود. ضمن اینکه باوقار رفتار می کرد،بسیار مؤدب،مهربان و با اخلاق بود. در رابطه ی من و احمد ؛ اخلاص،دوست داشتن، مهربانی ، احترام، محبت و صداقت موج می زد.اوبا همه ویژگی های حسنه ای که داشت نسبت به من ابراز عشق ، علاقه و ارادت زیادی داشت و من هم در تمام زندگی او را از همه بیشتر دوست داشتم. چون ۱۸ ساله بودم که مادر شدم و فاصله ی سنی ام با احمد خیلی کم بود، رابطه ی صمیمی و تنگاتنگی باهم داشتیم و بسیار به هم علاقه مند بودیم . احمد نه تنها فرزند، که هم بازی، سنگ صبور و همه ی وجودم بود. همه ی رازهایمان را به هم می گفتیم.برایش خیلی اهمیت داشت حال مرا بداند که خوشحالم یا ناراحت، به کوچکترین جزئیات زندگی ام اهمیت می داد.در نوع رابطه ام با احمد مبالغه نمیکنم،او بیشتر از همه به من وابسته بود.
بعد از احمد صاحب یک پسر دیگر شدیم. نام او را <<علی الهادی>>گذاشتیم. برای بچه ها مثل معلم بودم و آن ها را بزرگ کردم. مدت ها بعد صاحب دختری به نام <<حنین>> شدم.احمد علاقه ی زیادی به او داشت.
حنین و احمد طوری به هم وابسته بودند که طاقت دوری یکدیگر را نداشتند و علاقه ی آن ها به هم،حد و اندازه نداشت .احمد خواهرهای ناتنی اش ،<<فاطمه>> و <<نورهان>> را نیز بسیار دوست داشت و ارتباط صمیمانه ای بین آن ها ایجاد شده بود.
#کتاب_ملاقات_درملکوت
#این_قسمت
#علاقه_به_خانواده
#بخش_اول
#خاطرات_شهیداحمدمشلب
#راوی_سیده_سلام_بدرالدین
#مادرشهید
#انتشارات_تقدیر
#یک_بغل_گل_سرخ
#تصویری_ازشهیداحمدمشلب_وخواهرش_حنین_کوچولو
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب در تلگرام🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
Ещё