شهید احمد مَشلَب

#مرجعیت
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_چهارم چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این #معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و #عاشقانه به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش…
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_سی_و_پنجم
#قسمت_پایانی

حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش #حاج_قاسم جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق #سید_علی_خامنه‌ای و #حاج_قاسمم

سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه #ایران نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت #شیعه را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای #داعش خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف #سید_علی و #مرجعیت روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!»

تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر #مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن #شهادت سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از #حاج_قاسم چیزی نگفته بود؟»

و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر #شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد.

ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای #شهادت بردم :«چطوری آزاد شدی؟»

حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر #مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!»

و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از #اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و #تهدیدت می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!»

و از نزدیک شدن عدنان به #ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط #امیرالمؤمنین مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم #غیرت می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟»

دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع #عملیات، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون #شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، #اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.»

از تصور درد و #غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.»

از #اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم #کریم_اهل_بیت (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!»

دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود.

مردم همه با پرچم‌های #یاحسین و #یا_قمر_بنی_هاشم برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد.

بیش از هشتاد روز #مقاومت در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم.

#پایان


✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد



@AhmadMashlab1995
‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ 📝ادامه متن قبلی 👆

🔹عارضم نظریه انحصار #عصمت_پیامبران فقط در وحی و نه دیگر امور ، اولین بار توسط #یهودیان شمال مدینه در برخی از صحابه پیامبر نهادینه شد و قطعا همان طور که مستحضر هستید تقریبا هیچ پیامبری از #تحریف_یهود در عهدین جان سالم به در نبرده و خیره سرانه عده ای از پیامبران را با کمال پوزش از بارگاه الهی ! ، #دزد ، #قاتل ، #شارب_الخمر ، مبتلا به #دیاثت ، #زنای_محصنه ، #زنای_با_محارم و ... معرفی کرده اند.

🔹و طبعا باید برایتان سوال شود پس چرا #یهود و #نصارا ، کتب چنین افرادی (پیامبران) را با این همه #فسق_و_فجور قبول داشته و بر مبنای سخنان چنین افرادی دینداری می کنند؟

🔺پاسخش بسیار ساده است : چون همچون شما(آنطور که از سخنانتان بر می آمد) معتقدند پیامبران در وحی ، معصوم و صد البته #غیر_قابل_نقد و در دیگر امور و سخنانشان ، #غیر_معصوم و طبعا قابل #نقد هستند!

🔹مورخین تا قبل از #شهادت پیامبر گرامی اسلام ،بیش از ۱۴۰ مشاجره بین ایشان و برخی صحابه نقل کرده اند که قطعا نشان از #بی_بصیرتی آن دسته از صحابه و تاثیر این انحراف فکری اهل کتاب در ایشان است.

🔹برای مثال می توانید به منابع انتهای متن ، از کتب برادران #اهل_سنت مراجعه فرمایید که نشان از رجوع برخی از همین #صحابه به #یهودیان و البته ناراحتی پیامبر از این عملشان دارد.

🔺اینکه #یهودیان یا برخی #صحابه متاثر از آنها چه عقیده ای داشته اند کاری ندارم !

🔹اما در عجبم از جنابعالی که درس #حوزه_های_شیعه را خوانده اید و ملبس به #لباس_پیامبر هستید و نظریات #منحرف_یهود را رواج می دهید آن هم در قامت #رئیس_جمهور_روحانیِ #شیعه_خانه_امام_زمان !

🔹دوم در عجبم از #حوزه_های_علمیه که برای چندمین بار ،این چنین #دانسته یا #نادانسته به #اصول و #مسلمات و #محکماتشان #تاخته_اید و صدایی از کسی در نمی آید !

🔺با خودم میگویم اگر یک دهم این سخنان را #رئیس_جمهور #کت_شلواری قبل از شما گفته بود چه ها که نمی کردند!

🔹چه عرض کنم لابد بندگان خدا با خودشان می گویند : #رئیس_جمهور محترم عامدانه هر از چند گاهی چنین سخنانی را می گویند تا #حوزه_های_علمیه یا به قول مردم، #آخوند_ها علیه شما موضع بگیرند و حواس همان مردم از #دلار۴۴۰۰ تومانی و #سکه یک و نیم میلیونی و خبر #حذف ۳۰ میلیون #یارانه بگیر و
#تحریم های جدید پس از #برجام ، #پرت شود و البته کسی هم نمی پرسد مگر خود شما #آخوند نیستید؟

🔺به آقایان و استدلالهایشان کاری ندارم ، بنده به عنوان یک #کت_شلواری #محب_اهل_بیت، این گونه سخنان را پای نهادن بر #خطوط_قرمز_اسلام و #قرآن و #اهل_بیت و #مرجعیت میدانم و به اندازه خودم درباره آن روشنگری کرده و خواهم کرد و به عنوان یک برادر دینی و یکی از آحاد این مملکت #نصیحتتان می کنم، اگر اینهایی که گفتید #عقیده_تان نیست و صرفا می خواهید حواس مردم را از #مسائل_اساسی #پرت کنید به همان داستان تکراری لغو #کنسرت_ها و #حضور_زنان در ورزشگاه ها بپردازید و با #اهل_بیت کاری نداشته باشید!
اعتقاداتمان به کنار ، تجربه نشان داده #هتک_حرمت #اهل_بیت عاقبت خوشی ندارد

🔺یک #کت_شلواری #محب_اهل_بیت :
👤علی اکبر #رائفی_پور

منابع مذکور در متن :
📚صحیح بخاری الطبعة: الأولى، 1422- ج7 ص120 📚 ج6 ص9 ح 4431📚 ج6 ص9 ح 4432
📚ج4 ص99 📚 ج4 ص69 📚 ج1 ص34 📚 ج9 ص 111
📚ذهبي،سير اعلام النبلاء،3/489
📚(عبد الرزاق،مصنف،6/114)
📚(ابن حجر عسقلاني،لسان الميزان،2/408)
📚(احمد ابن حنبل،مسند احمد،3/387)
📚(سيوطي،الدر المنثور،5/148)
📚(ابن منظور،لسان العرب،10/508)
📚ابن کثیر دمشقی ، تفسیر قرآن العظیم ، چاپ دار الطیبه ،‌ج ۲، با تحقیق سامی بن محمد السلامه ، ص ۴۷۵ ، ذیل آیه ۱۷۰ سوره نساء همچنین : ص
📚تاریخ ابن خلدون ،چاپ دار الفکر بیروت ، صفحه ۵۵۴ ۶۷۸

تنها کانال رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف
http://T.me/joinchat/AAAAADwiIiTk_fhNgzD4nQ

🎬 فیلم سخنان رئیس جمهور در جمع مسولان اقتصاد و دارایی( ۱۸دی۹۶)👇