شهید احمد مَشلَب

#اعدام
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
توی مهاباد بمب گذاری کردن ۱۲نفر زن و بچه بی گناه تکه تکه شدن 😞😭
توی اعتراضات آبان 98 بانک و پمپ بنزین آتیش میزدن
بعد سر زورگیری و سرقت مسلحانه از یک زن، بازداشت شدن، بقیه کاراشون لو رفته

حالا یه عده جوگیر، واسشو هشتگ میزنن "اعدام نکنید "!
اگه زن و بچه خودت هم کشته شده بود، نعره میزدی اعدام نکنید؟
یا ایها الذین آمنوا... قصاص حیات است

دوستان توی همه گروههاتون پخش کنید.. خیلیا نمیدونن قضیه چیه🙏

#اعدام_نکنید!!!!
#اعدام_کنید
شهید احمد مَشلَب
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #محسن۳ دیگه وقتی کسی سر به سرش مےذاشت فحش نمےداد!!!😶 و مےگفت: « ولم کنین! بزارید این دهن بی صاحاب شده بسته بمونه!!»🤐😐 یک روز که دیدم تنهاست رفتم سراغش و گفتم: «چه خبر آقا محسن؟»🤗 نفس عمیقی کشید و گفت: «وقتی از پیش شما رفتم…
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊

#لات_های_بهشتی
#محسن۴


محسن گفت:
" تو این سه روز ڪه تنها بودم خیلی فڪر ڪردم🤔 به گذشتم،😰 آیندم،😱قبر، قیامت😨😰
گفتم:«یه روزی این دنیا برای من تموم میشه !😕خب چیڪار ڪردم؟😓
اگه بگیم قبر و قیامت دروغه ڪه هزار دلیل هست ڪه راسته!😰😨
پس باید یه فڪری ڪنم.»

شروع ڪردم به #نماز خوندن و قول دادم ڪه دیگه دور خلاف نچرخم و فحش ندم .»🤐😐


خرداد۱۳۶۷بود و زمزمه های #پذیرش_قطع_نامه و #پایان_جنگ...


یڪ روز اعلام ڪردن گردان مسلم ابن عقیل به خط #پدافندی اعزام شود.

در طول مسیر، محسن به من گفت:
«حاجی!می ترسم..😨😰
می ترسم یه روز این جنگ تموم بشه و من برگردم سراغ همون رفیقام و همون ڪارام .😔🙄


گفتم:
«نه محسن جون! تو دیگه آدم درستی شدی🤗😙»

توی خط برای من وصیت می ڪرد مثلا می گفت:
«از بابام و خانوادم حلالبت بطلب.»😔😶

خلاصه در طی دو روز حضورمان در خط پدافندی ، فقط یڪ #شهید دادیم ڪه آن هم محسن بود .
😔

وقتی برای تشییع محسن به محله #اتابڪ تهران رفتم، همه از من جزئیات شهادتش را مےپرسیدند....
هیچ ڪس فڪر نمیڪرد او شهید شده باشد.😏

میگفتند:
«شما مطمئن هستی محسن #اعدام نشده؟😏
خودت دیدی شهید شده؟ 😁😉


و من به ڪار خدا فڪر مےڪردم چطور یڪ بنده خدا با تفڪر صحیح از مسیر جهنم به سوی بهشت برگشت...


#پایان_داستان_محسن
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#ڪپی_با_لینڪ_لطفا
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 #لات_های_بهشتی #حر_امام۲ طیب حاج رضایی در سال ۱۲۹۰ در تهران به دنیا آمد. اهل دعوا بود و همیشه #تیزی در جیبش اما #لوطی بود. تو یک درگیری بود که با چاقو زدنش و به خاطر خونریزی داخلی، پزشکان از او قطع امید کرده بودند اما ... یک روز از جایش بلند…
🕊🕊
🕊🕊
🕊
🕊


#لات_های_بهشتی
#حرانقلاب


#قهرمان کشتی فرنگی بود 🏅... وزن #فوق_سنگین...💪 حتی به اردوی #تیم_ملی هم دعوت شد...اما...

هر روز بعد از باشگاه، به دنبال خلاف و کاباره و ...می رفت.😕

کم کم کشتی را رها کرد و شد #محافظ_کاباره ی شهروز جهود یهودی صاحب چندین کاباره در تهران...

قدِ بلند و قیافه خشنش😠 باعث شده بودکه حتی ماموران کلانتری هم از او حساب ببرند ....😐

از مغازه دارها #باج مےگرفت و کسی جرات اعتراض نداشت.... 🤐

شبهایی هم که پول نداشت مےرفت میدان شوش و از #راننده_کامیون ها باج می گرفت!!!!💪👊

برای خودش دار و دسته ای داشت و #گنده_لات های تهران هم از او حساب می بردند ....😨😰


#اصغر ننه لیلا ، #حسین فرزین، #ناصر کاسه بشقابی و ... از رفقای او بودند که بعد از انقلاب به دستور دادگاه انقلاب #اعدام شدند...😏😰

برای خود #شاهرخ هم حکم #اعدام آمده بود اما ...
شاهرخ همه پل های پشت سرش را خراب نکرده بود.🙃😊

با همه فسادش در #محرم و ماه #رمضان ، انسان دیگری می شد😌 و شاهد این مدعا، اعضای هیات جواد الائمه (ع)هستند.


#محرم۱۳۵۷ بود که روحانی هیات ، چند ساعتی با شاهرخ صحبت کرد و از #عاشورای آن سال، شاهرخ، انسان دیگری شد!!!😳


#ادامه_دارد...
#انتشارحتماباذکرلینک
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
💔 #قهرمان کشتی فرنگی بود وزن #فوق_سنگین💪 حتی به اردوی #تیم_ملی هم دعوت شد اما... هر روز بعد از باشگاه، به دنبال خلاف و کاباره و ...می رفت.😕 کم کم کشتی را رها کرد و شد #محافظ_کاباره ی شهروز جهود یهودی صاحب چندین کاباره در تهران... قدِ بلند و قیافه خشنش😠
🌸🍃
🍃
#لات_های_بهشتی
#حرانقلاب
#شهیدشاهرخ_ضرغام


#قهرمان کشتی فرنگی بود... وزن #فوق_سنگین...💪 حتی به اردوی #تیم_ملی هم دعوت شد...اما...

هر روز بعد از باشگاه، به دنبال خلاف و کاباره و ...می رفت.😕

کم کم کشتی را رها کرد و شد #محافظ_کاباره ی شهروز جهود یهودی صاحب چندین کاباره در تهران...

قدِ بلند و قیافه خشنش😠 باعث شده بودکه حتی ماموران کلانتری هم از او حساب ببرند ....😐

از مغازه دارها #باج مےگرفت و کسی جرات اعتراض نداشت....

شبهایی هم که پول نداشت مےرفت میدان شوش و از #راننده_کامیون ها باج می گرفت!!!!💪👊

برای خودش دار و دسته ای داشت و #گنده_لات های تهران هم از او حساب می بردند ....😨😰


#اصغر ننه لیلا ، #حسین فرزین، #ناصر کاسه بشقابی و ... از رفقای او بودند که بعد از انقلاب به دستور دادگاه انقلاب #اعدام شدند...😏😰

برای خود #شاهرخ هم حکم #اعدام آمده بود اما ...
شاهرخ همه پل های پشت سرش را خراب نکرده بود.😊

با همه فسادش در #محرم و ماه #رمضان ، انسان دیگری می شد😌 و شاهد این مدعا، اعضای هیات جواد الائمه (ع)هستند.


#محرم۱۳۵۷ بود که روحانی هیات ، چند ساعتی با شاهرخ صحبت کرد و از #عاشورای آن سال، شاهرخ، انسان دیگری شد!!!😳


#ادامه_دارد
#نویسنده_سمیه_ر
#کپے_ممنوع⛔️
@AHMADMASHLAB1995