#کورش_کرمپوراز جناق سینه ی ما رد شده بود
از استخوان ترقوه ی کتف های ما رد شده بود
از سرخرگ قلب های ما رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلویش بود
ما
به شکل میدان در میدان ها حلقه زدیم
ما
به شکل خیابان در خیابان ها راه رفتیم
و حرف هایمان به شکل کوچه های فرعی بود
از درهای باز خانه های کوچه های فرعی رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی درها بود
گلوله شاهنامه ی میدان فردوسی را سوراخ کرده بود
دیوار صوتی انقلاب میدان را شکسته بود
کمانه کرده بود به دیواره ی میدان آزادی
پرنده های بومی
اوج گرفته بودند تا آسمان بلند تری را نشان بدهند
گلوله از پر پرندگان رد شده بود
باد
خودش را می برد به جاهای دیگری تا نسیم ملایم تری باشد
گلوله گُرده ی باد را سوراخ کرده بود
ابر
داشت خویشتن را در آسمان تهران به جای دیگری برای باران می برد
گلوله از توده ی ابر رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی ابرها بود
مطلق بود
گلوله ی مطلق از گلوله رد شده بود
وی
در بعلاوه ی دوربین تک تیرانداز
نمی توانست بفهمد؛ گلوله می تواند که گلوله نباشد
پس با نگاهی به قفایش
پس دور می شد از تک تیر انداز و از ما رد می شد
پس نمی توانست اثبات کند که شلیک شده است
درست خورده بود توی بغض توی گلو
از بلندگوی دستی فروشنده ی دوره گرد رد شده بود گلوله
از قرآن های جیبی رد شده بود گلوله
خلاف مسیر متروی تهران در حرکت بود گلوله
از تیشرت های جوان
از پیشانی بندهای سبزی که روزی با وی خاکریز مشترکی داشتند رد شده بود
گلوله از خط مقدم به پشت جبهه ها می رفت
از آمبولانس های مجروحین و زخم های باند پیچی شده
از دست های مصنوعی که بالاخره توانستند خودشان را مشت کنند رد شده بود گلوله
از صندوق کمک های مردمی رد شده بود
کمانه کرده بود به اخذ رأی
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی رأی بود
این گلوله است که در خودش می چرخد و می پیچد و راه های خودش را می درد و در سرب داغ خودش می سوزد و جهان در مقابل چشمش دهان تو بود
درست خورده بود توی بغضی که توی دهانت بود
از غیب آمده بود و در ملاء عام به غیب می رفت
ملاء عام کد ملی داشت
ملاء عام در ورزش همگانی تمرین راهپیمایی خانوادگی داشت
ملاء عام قسط بانک می داد
ملاء عام کارمندانی بودند که توضیح المسائل خوانده بودند
ملاء عام حجاب اسلامی را رعایت کرده بود
ملاء عام مشتی محکم بر دهان دشمن بود
ملاء عام حامی مظلومان جهان بود
گلوله از لب های تشنه ی حامیان مظلومان جهان رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی آب بود
مردم در صحنه بودند
مسؤولین در صحنه بودند
دشمنان در صحنه بودند
اراذلیون و اوباشیون
گلوله از صحنه ای که مردم در آن بودند رد شده بود
درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی صحنه بود
وی
می توانست مکث کند
وی
می توانست خودش را در یک قدمی گلویش به زمین بزند
می توانست همان تک تیری باشد
که در هیچ جنگی شلیک نشد
فشنگی که به یادگار به گردن دوست و دشمن آویزان است
گلوله درست خورده بود توی بغضی که توی گلوی دوست و دشمن بود
پروردگارا!
این نبود که این گلوله این بغض را اینگونه در این گلو بشکند
پروردگارا !
اینجا تهران است
و خون به خونین ترین شکل خون
پایتخت خون
پروردگارا!
ایران را به خاطر بسپار
پروردگارا!
این شعر
در یکی از کوچه های فرعی آبادان سروده شده است
گلوله
درست خورد توی شعری که توی گلوی آبادان بود
#کورش_کرمپورپروردگارا ایران را به خاطر بسپار
@adabiateaghaliat#صفحه_ی_شعر_فارسی