🖊🖊🖊#یادداشت_مازیار_عارفانی #یونس_گرامی عزیز سلام
اول؛ خسته نباشی و دستمریزاد بابت راهاندازی کمپین جمعآوری امضاء برای آزادی
#کورش_کرمپور عزیز که کاری بزرگ بود و نباید در پسِ حاشیهها به فراموشی سپرده شود و هیچ چیزی مهمتر از ادامه این پیگیری و تلاش نیست.
دوم؛ درباره حاشیههای به وجود آمده چند کلامی خطابم به تو رفیق عزیز است که چند ماه قبل برای اولینبار، ساعاتی با لهجهی گرم و زیبای جنوبیات آشنا شدم و دیدم و فهمیدم چه پسر نازنینی هستی و از روابطعمومی بالایت شگفتزده شدم، اما و البته همان روابطعمومی بالا نیز سبب شد که کمی از تو دلخور شوم، هرچند رفتارت سرشار از مهر و صفا بود. زیرا با همان روابطعمومی گرم و صمیمی، برخلاف میل باطنیام، مرا به غرفهی انتشارات هشت بردی و کتابت را برایم امضاء کردی و من و فروشندهی انتشارات تنها ماندیم برای حساب و کتاب! آنهم در شرایطی که نیمساعت قبلش من به غرفهی هشت رفته بودم و دو کتابی که خود میخواستم را خریده بودم! و البته لحظاتی بعد در غرفهی نصیرا، دربارهی کتاب دیگرت نیز دچار این سرنوشت شدم! و دیدم چند دوست دیگر نیز زیر لب چیزهایی در این باب زمزمه میکنند و گلهمند هستند و یکیشان کلافه شده البته... مسئله برای هیچکدام ما پول نبود، بلکه توهینی بود که در پس احترام فراوان و روابطعمومی بالا پنهان شده بود. کاش آنموقع اینها را به تو گفته بودم، کاش گفته بودم یونس جان روابطعمومی بالا ممکن است کار دستت بدهد و حیف که زودتر نگفتم. اما حالا پس از ماهها سرنوشت ما را دوباره در کمپین جمعآوری امضاء برای
#کورش_کرمپور به هم رسانده است. فراخوانی از جانب شما برای جمعآوری امضاء منتشر شد و بیش از هزار نفر خالصانه به استقبال آمدند و هدف همه نیز مبارزه با تمامیتخواهی و سانسور بود. اما دریغا که از روابطعمومی بالایت سواستفاده کردی رفیقجان! نامهایی را جدا کردی و به عنوان
#مشاهیر و
#بزرگان بر بالای بیانیه نوشتی و جالب اینکه نام تو نیز در این میان بود. من به بقیه کاری ندارم، روی سخنم با توست یونسجان! یک نگاهی به اسامی که بر اساس حروف الفبا مرتب کردهای بینداز! واقعن خودت شرمسار نمیشوی وقتی اسم خودت را بعنوان
#مشاهیر و
#بزرگان میبینی و بعد مثلن
#کورش_همهخوانی را بردهای در ترتیبِ الفبا؟!
یا واقعن نمیدانی که هنوز چنین جایگاهی در ادبیات این مملکت نداری و یا گمان میکنی داری، که در هر دو صورت باید تو را از چنین توهمی رهاند.
#کورش_کرمپور در زندان است و این دردناک است، ولی هر زندانِ آهنین و سیمانی روزی به پایان میرسد در روزهایی روشنتر از امروز، ای دریغا که زندانِ خودخواهی و خودبزرگبینی را پایانی نیست! ای دریغا که زندان فرصتطلبی و فریبکاری بارها مخوفترین از زندانِ حکومتهاست! متاسفانه شنیدهام پیام مخالفان را حذف میکنی و گروه کمپین را هم که نابود کردهای؛ میدانی با این رفتارت خیلیها را داری از پیوستن به کمپینهای اینچنینی دلسرد میکنی؟! میدانی داری چه بلایی بر سر آزادی بیان و همبستگی شاعران و نویسندگان این مملکت میآوری؟! میبینی رفیقجان که روابطعمومی کاذب کجا دردسرساز میشود؟!
سوم؛ هیچکس از پیوستن و حمایت از آزادی
#کورش_کرمپور پشیمان نیست، عدهی زیادی فقط از اینکه به تو و دوستانت اعتماد کردهاند، پشیمانند. البته هوشیار انصاریفر عزیزم گفته که این روالی معمول در روزنامهنگاریست! ولی در هیچ روالِ معمولی نگفتهاند که نامهای هنوز نامنشده، جزو
مشاهیر و بزرگان شوند و این نامش فقط سواستفاده است و در عینحال کاش این روال اول بیان میشد.
چهارم؛ باقی بقایت و باز ممنون که این کار را شروع کردی و تاسف بابت اینکه بد ادامهاش دادی و امید اینکه خوب تمامش کنی.
پنجم؛ به امید رهایی
#کورش_کرمپور از زندانِ سیاست و رهایی ما از زندانِ توهمات کاذب، به امید روزهای بهتر...
به نقل از کانال مازیار عارفانی
@adabiateaghaliat #صفحه_ی_شعر_فارسی