#محمد_علی_حسنلو تشکّر
ما زیستمان را به اشتراک گذاشته بودیم
وَ درست جایی که میشد تمام شد
به فکر شروع در یک تنفسِ منظّم
با شعوری دقیق بودیم
زیست من با زیست او دست داد
زیست من با زیست او زیستگاه بزرگی شد
تجربه میگفت :
حدود را باید رعایت کرد
قوانین
هوا
مصرفِ تمامِ ملزومات
در اندازهای که سلولهایت بی کنترل شوند
گلبولهای خونت بیکنترل! نه!
من اما به زیست او گفتم
آدم میتواند پرواز کند
رویا اگر نباشد چیزی از اتمسفرِ مغزِ ما ناقص است
من با رویا زندهام عزیزم.
زیست او لرزید
زیست او
او را به فکر فرو برد
وَ رو کرد سمتِ من و گفت:
- خوب، به یه بار امتحان کردنش میارزه .
ما زیستهای مختلفی شدیم
وَ درست جایی که میشد تمام شد
کروموزومهای زیستمان را احیا کردیم
احیا به شیوهی تنآسایی وَ مصرفِ بی رویهی بدن
احیا به یاد توانایی اعداد در بهره گیری از الگوها
احیا به شیوهای کاملا طبیعی، آشنا
به شیوهی اجداد، به شیوهی مجبور
احیا به شیوههای مجهول
وَ تشکّر از امنیّت ایجاد شده
همراهِ تکثیر شبکههایی از لبخند
احیا به شیوهی تجدید، بقا، ادامهی ذرّات یکدیگر
احیا به شیوهی انبساط کودکان
به شیوهی تفاوت فرهنگها در تولید وُ تهاجم داده ها
احیا میان رگ وُ پوست
لایِ دندان وُ زیر ناخنها
احیا به شیوهی رنگها
فراروی از آسمان
وَ ساختن تصویری از بینهایت
احیا به شیوهی مذهب
و تکثیر وُ تقدیس وُ تنبیه خدا
احیا به شیوههای سیاست
تکریم قدمها
و تفسیر آهان! به اوهوووم !
احیا به شیوههای انگشتر
در قصّههای تاریخی
در غولهای بیچراغ وُ
چراغهای جادوگر
احیا به شیوهی اُدبا
تکثیر فکرهای روشن،
تقویت کلمات، انفجار فرهنگ
احیا به شیوهی زمین
در بارآوری وُ تکامل
در فناپذیری وُ پذیرشِ هستی
احیا به شیوهی سوال
علائم وُ نشانه ها
خواستنِ خویش وُ
ترک نکردن خواستنها
احیا چنان که تشویق کرده بودند
کتابها
کتابخانهها
پدران علمی
مادران بهشتی
صداهای آرام
صداهای مسلح
آگاهیهای عمومی
ناآگاهیهای عمومی
احیا
چنان که کرده بودند
چنان که کردیم.
@adabiateaghaliat#صفحه_ی_شعر_فارسی