یک شعر از
#آلن_گینزبرگفارسیِ
#حسین_مکی_زادهپایان
من ام که من ام1، پدر عتیق ِ سراسربین که اقیانوس ها پدیدار کرد،
کرمی در گوش خویش، ماری خزنده گرداگرد درخت،
من ام که بر ذهن بلوط می نششینم و در گل سرخ پنهان می شوم، می دانم
بیداری هر کسی را، هیچ کس جز مرگ من،
ای بدن ها به من آیید،
پیامبرانه ها به من آیید،
ای تمام پیشامدها پیش ترآیید،
ارواح و الهامات بیایید،
همه را می پذیرم من، از سرطان خواهم مرد، برای همیشه به تابوت خواهم شد،
چشم خود
فرومی بندم، محو می شوم.
من بر خویشتن فرومی افتم در برف زمستان، بر چرخی بزرگ می چرخم
در باران، تشنج به گارفته گان را می بینم،
جیغ ماشین ها، ناله های خشم در بم ِموسیقی، خاطره محو می شود
در مغز، مردانی که از سگان تقلید می کنند،
من در اندرونه زنی لذت می برم، جوانی با سینه های منبسط و
ران های کشیده برای سکس، جهیدن کیر به درون،
بر لب های یین2 گاز ِ بذرهایش را رها می سازد، رقص جانوران وحشی در سیام،
اپراخوانی شان در مسکو،
در گرگ و میش پسران من مشتاق دولا شدن اند، به نیویورک می آیم، موسیقی جاز خویش را
با هارپسیکورد شیکاگو می نوازم،
عشقی که مرا سوراخ می کند به دوش میکشم تا اصل خویش بی هیچ خُسرانی،
بر استفراغ کنندگان شناور می شوم،
هیجان زده از بی مرگی خویش، هیجان زده با این بی پایانی
من تاس می ریزم و مدفون می شوم
بیا شاعر خفه شو کلام مرا بخور، و دهانم را در گوش خویش بچش.
نیویورک، 1960
1- I am I
برگرفته از عهد عتیق/سفر خروج/باب سوم: "خدا به موسی گفت: هستم آن که هستم...
2- Yin
نیروی مونث و کنش پذیر هستی
#آلن_گینزبرگ#ترجمه@ashoftar@adabiateaghaliat#صفحه_ی_شعر_فارسیصفحه ای برای ادییات فارسی زبان