آكادمى شمسه

#مهدی_انصاری
Канал
Логотип телеграм канала آكادمى شمسه
@academyshamsehПродвигать
6 тыс.
подписчиков
1,51 тыс.
фото
412
видео
2,4 тыс.
ссылок
@Academyshamseh مدرسه عالی مطالعات هنر و علوم انسانی مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی شمسه مدیر مسئول:مهدی انصاری
.

دپارتمان فلسفه آکادمی شمسه
.
🔶انسان مسأله گون؛تأملی پیرامون آراء گابریل مارسل
.
🔷 مهدی انصاری

دوستان و همراهان گرامی و فرهیخته؛
لطفاً جهت کسب اطلاعات تکمیلی و ثبت نام به سایت آکادمی شمسه مراجعه و یا با مؤسسه تماس حاصل فرمایید
☎️ 021- 66489221
☎️ 021- 66489223

🌐 www.academyshamseh.com

و یا می توانید به شماره های تلگرام و واتساپ مؤسسه پیام دهید تا برنامه برای شما ارسال گردد.

📞 +98 904 413 0243

#آکادمی_شمسه
#مؤسسه_پژوهشی_آموزشی_مطالعاتی_آکادمی_شمسه
#مهدی_انصاری
#فلسفه
#گابریل_مارسل
#انسان_مسأله_گون
Forwarded from آكادمى شمسه
تفکر ما بر پاشنه‌ی "ایده‌ی مدرن" نمی گردد.
#مهدی_انصاری
جهان جدید، ارغنون جدید می‌خواهد. به عبارت دیگر تحقق جهان جدید منوط به بهره‌گیری از ابزار جدید است. از این رو فرانسیس بیکن را چهره‌ی‌ اصلی دوران مدرن و شاید نخستین شارح برجسته‌ی مؤلفه‌های آن در نظر می‌‌گیرند. او به انتقاد از باورداشت‌هایی می‌پردازد که در هیئت بت‌هایی متعدد، بر ما و زیست ما سایه افکنده‌اند. یکی از این بت‌ها، "تماشاخانه" است. بتِ تماشاخانه به مجموعه خطاهایی اطلاق می‌‌شود که ما آدمیان به تبعیت از نیاکانمان مرتکب آن‌ها می‌شویم. بتِ تماشاخانه، هر نوع رویکرد، مکتب و تفکری است که همچون یک "نمایش" ما انسان‌ها را به "تماشا" و "نقش‌آفرینی" فراخوانده است. "نمایش اسطوره‌ها"!
بنیان دوران مدرن، اصل "تفکر" است و ماهیت این تفکر با دوران پیش از خود تفاوتی اساسی دارد؛ به این معنا که "تفکر مدرن" از خویشتنِ خود بر‌می‌آید و از این جهت است که ایده‌ی "سوژه‌ی مدرن" قوام و تجلی می‌یابد. و این درست در تقابل با ایده‌ی کهنی است که تفکر را فیضانی از ساحت دیگر تلقی می‌کند. با این تعاریف آنچه مورد اهمیت است تمایز اساسی میان "امر مدرن" و "مدرنیزاسیون" است. ما مدرنیزاسیون را تجربه کرده‌ایم و تنها ویترینی مدرن را تدارک دیده‌ایم. ما هرگز به جستجوی "ایده‌ی مدرن" نپرداخته‌ایم؛ ما در سرخوشیِ تماشای ویترین، از درک ایده‌ی بنیادینِ برسازنده‌ی امر مدرن جا مانده‌ایم.
فرهنگ عشیره، قبیله، قوم، خانواده را در مقام بت نشانده‌ایم و در نمایش اسطوره‌ها نقش‌آفرینی می‌کنیم. قبیله‌ی نیک من در مقابل قبیله بد دیگری، خانواده‌ی من در مقابل خانواده‌ی دیگری، اموال من در مقابل اموال دیگری، ناموس من در مقابل ناموس دیگری، فرهنگ من در برابر فرهنگ دیگری، من غیرتمند در مقابل دیگری بی غیرت، همگی اساس نقش‌آفرینی ما در صحنه‌ی این نمایش‌اند.
به این ترتیب چگونه انتظار داریم "مدرن"، "ایده‌ی مدرن" و "امر مدرن" را زیست کرده باشیم؟ آدرس غلط ندهیم؛ ما تا کنه فرهنگی که زیست می‌کنیم اسطوره‌ای می اندیشیم و در محدوده‌ی "مدرنیزاسیون" رفتار می‌کنیم؛ سامانِ تفکر ما هرگز بر پاشنه‌ی "ایده‌ی مدرن" دور نزده و دور نمیزند.

@academyshamseh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🔶🔶مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برگزار می کند؛
کلاس ها و کارگاه های تخصصی
🔷🔷“رویکردهای نظری به هنر”
دکتر #هلیا_دارابی
دکتر #کامبیز_موسوی_اقدم
استاد #حمید_سوری
دکتر #امیر_نصری
دکتر #ابوالقاسم_اسماعیل_پور
دکتر #سعید_اسدی
دکتر #امیر_مازیار
دکتر #کامران_لامعی
دکتر #حمید_رضا_شعیری
دکتر #مسعود_علیا
و #مهدی_انصاری
این دوره برای تمام علاقمندان به مباحث ِمطالعات نظری هنر و روش شناسی های هنر مناسب است.

☑️گواهی پایان دوره

☑️آنلاین

🔶🔶جهت کسب اطلاعات تکمیلی به سایت مراجعه و یا با تلفن های آکادمی شمسه تماس حاصل فرمایید.
#روش_شناسی_هنر
#رویکردهای_نظری_هنر
#آکادمی_شمسه
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
.
🔶🔶مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برگزار می کند؛
کلاس ها و کارگاه های تخصصی
🔷🔷“رویکردهای نظری به هنر”
دکتر #هلیا_دارابی
دکتر #کامبیز_موسوی_اقدم
استاد #حمید_سوری
دکتر #امیر_نصری
دکتر #ابوالقاسم_اسماعیل_پور
دکتر #سعید_اسدی
دکتر #امیر_مازیار
دکتر #کامران_لامعی
دکتر #حمید_رضا_شعیری
دکتر #مسعود_علیا
و #مهدی_انصاری
این دوره برای تمام علاقمندان به مباحث ِمطالعات نظری هنر و روش شناسی های هنر مناسب است.

☑️گواهی پایان دوره

☑️آنلاین

🔶🔶جهت کسب اطلاعات تکمیلی به سایت مراجعه و یا با تلفن های آکادمی شمسه تماس حاصل فرمایید.
#روش_شناسی_هنر
#رویکردهای_نظری_هنر
#آکادمی_شمسه
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶🔶مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برگزار می کند؛
کلاس ها و کارگاه های تخصصی
🔷🔷“رویکردهای نظری به هنر”
دکتر #هلیا_دارابی
دکتر #کامبیز_موسوی_اقدم
استاد #حمید_سوری
دکتر #امیر_نصری
دکتر #ابوالقاسم_اسماعیل_پور
دکتر #سعید_اسدی
دکتر #امیر_مازیار
دکتر #کامران_لامعی
دکتر #حمید_رضا_شعیری
دکتر #مسعود_علیا
و #مهدی_انصاری
این دوره برای تمام علاقمندان به مباحث ِمطالعات نظری هنر و روش شناسی های هنر مناسب است.

☑️گواهی پایان دوره

☑️آنلاین

🔶🔶جهت کسب اطلاعات تکمیلی به سایت مراجعه و یا با تلفن های آکادمی شمسه تماس حاصل فرمایید.
#روش_شناسی_هنر
#رویکردهای_نظری_هنر
#آکادمی_شمسه
#مؤسسه_پژوهشی_آموزشی_مطالعاتی_آکادمی_شمسه
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
.
🔶🔶مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برگزار می کند؛
کلاس ها و کارگاه های تخصصی
🔷🔷“رویکردهای نظری به هنر”
دکتر #هلیا_دارابی
دکتر #کامبیز_موسوی_اقدم
دکتر #حمید_سوری
دکتر #امیر_نصری
دکتر #ابوالقاسم_اسماعیل_پور
دکتر #سعید_اسدی
دکتر #امیر_مازیار
دکتر #کامران_لامعی
دکتر #حمید_رضا_شعیری
دکتر #مسعود_علیا
و #مهدی_انصاری
این دوره برای تمام علاقمندان به مباحث ِمطالعات نظری هنر و روش شناسی های هنر مناسب است.

☑️گواهی پایان دوره

☑️آنلاین

🔶🔶جهت کسب اطلاعات تکمیلی به سایت مراجعه و یا با تلفن های آکادمی شمسه تماس حاصل فرمایید.
#روش_شناسی_هنر
#رویکردهای_نظری_هنر
#آکادمی_شمسه
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
.
🔶🔶مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برگزار می کند؛
کلاس ها و کارگاه های تخصصی
🔷🔷“رویکردهای نظری به هنر”
دکتر #هلیا_دارابی
دکتر #کامبیز_موسوی_اقدم
دکتر #حمید_سوری
دکتر #امیر_نصری
دکتر #ابوالقاسم_اسماعیل_پور
دکتر #سعید_اسدی
دکتر #امیر_مازیار
دکتر #کامران_لامعی
دکتر #حمید_رضا_شعیری
دکتر #مسعود_علیا
و #مهدی_انصاری
این دوره برای تمام علاقمندان به مباحث ِمطالعات نظری هنر و روش شناسی های هنر مناسب است.

☑️گواهی پایان دوره

☑️آنلاین

🔶🔶جهت کسب اطلاعات تکمیلی به سایت مراجعه و یا با تلفن های آکادمی شمسه تماس حاصل فرمایید.
#روش_شناسی_هنر
#رویکردهای_نظری_هنر
#آکادمی_شمسه
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
🔸🔸نمادین گشتن فاجعه
🖋#مهدی_انصاری
🔻🔻چرا در جامعه ایران ،هر فاجعه ای امکان مبدل شدن به نماد اعتراض و بازتاب خشم نهادینه شده در بطن اجتماع را دارد؟
اغلب انسان ها در جامعه اکنون ایران در یک مفهوم دارای مخرج مشترک هستند؛ عمر ما گذشت، جوانی ما گذشت ، ویران شدیم. یک سازه و ساختمانی می تواند در نظام جانشینی ،رخداد مناسبی برای این حال ما باشد. ساختمانی که اولاً یک مرکز تجاری است و نهاد سرمایه داری و مختصات نامتعین آن در جامعه امروز ایران در احداث و راه اندازی آن دست داشته است. ثانیاً حاکمیتی که تمامی ارکان مهم اقتصادی را از برای خود می خواهد. نشانه های در بطن این مطالبه آنست که چنانچه زندگی بهتری می خواهید باید با ما همسو و هم فکر باشید (و البته جامعه ای که از این یوغ سر باز می زند).ثالثاً فردی که در اتصال با نهادهای کلان اقتصادی امکان دور زدن قوانین ساختمان سازی را دارد. سازه در حکم فرادست عمل می کند و انسان هایی که در این سازه به واسطه عدم کارآمدی و درایت سازندگان آن، جان خود را از دست داده اند در حکم فرودست متصور میگردند.
فرادستی که همه ی امکانات و مواهب را از آن خود میخواهد و فرودستی که در زیر خشت های سست سازه های ساختمانی، آرزوهای خود را برباد رفته و نابود شده و ویران شده می‌بیند.
از سوی دیگر، فردی که پس از تحمل سالها رنج، ققنوس وار از زیر خاکسترِ آتش تعصب بیرون می آید و این احساس را القا می کند که اگرچه اغلب ما در زیر خاکستر آتش هستیم و ویران شدیم روزی سر بلند می کنیم و با چشمان و صورتی رنجور قامت راست می کنیم.
همه این ها ناشی از آن است که شکاف دولت_ملت تاحدی زیاد شده است که هر امری پتانسیل مبدل شدن به نمادی برای اعتراض را داراست. هیرگلیف تاریخی که از سر گذرانده ایم در آن سازه و در آن صورت، حک شده است.
ما با هر دو اتفاق همسو هستیم؛سازه جانشینی از ویرانی عمر ما هست و از سوی دیگر ما خود را همنشین و در مجاورت آن فرد مصیبت کشیده در نظر می گیریم.
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
🖊ایده”بی طرف بودن” معنا ندارد
🔸🔸#مهدی_انصاری
🔻🔻وقتی فرد در انفکاک از جامعه و دیگران، تنها به منفعت شخصی بسنده کرده و عمل را در مناسبت با بهره تبیین می‌کند، جامعه رو به اضمحلال می‌رود. آنچه در این حالت اهمیت می‌یابد این است که چگونه رفتار کنم که کوچک‌ترین مخاطره‌ای بر من تحمیل نشود. لازمه‌ی فلسفه‌ورزی و اندیشه‌ورزی "آزادگی" است. شجاعت ایستادن و قرار گرفتن در جبهه‌ای است که آزاده بودن برایش عین ضرورت است.
قضاوت پلی است بین ادراک و شناخت، پلی است که انسان از طریق آن به خود کمک می‌کند تا بتواند به شناخت برسد. فلسفه قرار است به انسان کمک کند، که از راه قضاوت صحیح به شناخت برسد. فلسفه نهیب "بیدار باش" است. نمی‌شود یک پا را در یک سمت جوی و پای دیگر را در سمت دیگر گذاشت و ماراتن رفت. نمی‌شود وقتی جایگاه دادخواهی مشخص است سکوت کرد و میانه را گرفت تا دعوا ختم به خیر شود. اخلاق در بحران تعریف می‌‌شود، در غیر اینصورت همه‌ی ما داعیه‌دار اخلاق هستیم. وقتی جهان را در مناسبت با خود تعریف می‌کنیم در وهم و پندار به سر می‌بریم، بر اریکه‌ی فاعلیت می‌نشینیم و گمان می‌کنیم جهان در ذیل نگاه و جهان‌بینی ما تعریف می‌شود.
فراموش می‌کنیم که ما در مناسبت و در مرافقت با ‌جهان هستیم. به این ترتيب است که چون یک خواب گزار از خرافه‌و دروغ‌ پاسداری می‌کنیم و بر اندیشمندان و آزادگان سنگ طعنه می‌زنیم. با نگاهی به تاریخ اندیشه در می‌یابیم که مرگ سقراط، غربت سهروردی، تبعید و رنج صدرالمتالهین نمونه‌هایی هستند از سرگذشت اندیشمندان و آزادگانی که پاسداران اندیشه‌های مألوف بر ایشان تاخته‌اند و رنج و مرگ را بر آن‌ها تحمیل کرده‌اند. اما دوستدار حقیقت در هیچ مقامی آرام نمی‌گیرد و به هیچ خوابی دل نمی‌سپارد، او آزادگی را برمی‌گزیند. آزادگی تاوان دارد. تاوان آن ایستادگی است. تاوان آن شنیدن تهمت است. تاوان آن رنج است. ولی این رنج می‌ارزد به هزاران آسایش و سکون که از «رخت بی‌طرف بودن» بر تن حاصل می‌شود.

https://www.instagram.com/p/Cb-hyRrNvzY/?utm_medium=share_sheet
تفکر ما بر پاشنه‌ی "ایده‌ی مدرن" نمی گردد.
#مهدی_انصاری
جهان جدید، ارغنون جدید می‌خواهد. به عبارت دیگر تحقق جهان جدید منوط به بهره‌گیری از ابزار جدید است. از این رو فرانسیس بیکن را چهره‌ی‌ اصلی دوران مدرن و شاید نخستین شارح برجسته‌ی مؤلفه‌های آن در نظر می‌‌گیرند. او به انتقاد از باورداشت‌هایی می‌پردازد که در هیئت بت‌هایی متعدد، بر ما و زیست ما سایه افکنده‌اند. یکی از این بت‌ها، "تماشاخانه" است. بتِ تماشاخانه به مجموعه خطاهایی اطلاق می‌‌شود که ما آدمیان به تبعیت از نیاکانمان مرتکب آن‌ها می‌شویم. بتِ تماشاخانه، هر نوع رویکرد، مکتب و تفکری است که همچون یک "نمایش" ما انسان‌ها را به "تماشا" و "نقش‌آفرینی" فراخوانده است. "نمایش اسطوره‌ها"!
بنیان دوران مدرن، اصل "تفکر" است و ماهیت این تفکر با دوران پیش از خود تفاوتی اساسی دارد؛ به این معنا که "تفکر مدرن" از خویشتنِ خود بر‌می‌آید و از این جهت است که ایده‌ی "سوژه‌ی مدرن" قوام و تجلی می‌یابد. و این درست در تقابل با ایده‌ی کهنی است که تفکر را فیضانی از ساحت دیگر تلقی می‌کند. با این تعاریف آنچه مورد اهمیت است تمایز اساسی میان "امر مدرن" و "مدرنیزاسیون" است. ما مدرنیزاسیون را تجربه کرده‌ایم و تنها ویترینی مدرن را تدارک دیده‌ایم. ما هرگز به جستجوی "ایده‌ی مدرن" نپرداخته‌ایم؛ ما در سرخوشیِ تماشای ویترین، از درک ایده‌ی بنیادینِ برسازنده‌ی امر مدرن جا مانده‌ایم.
فرهنگ عشیره، قبیله، قوم، خانواده را در مقام بت نشانده‌ایم و در نمایش اسطوره‌ها نقش‌آفرینی می‌کنیم. قبیله‌ی نیک من در مقابل قبیله بد دیگری، خانواده‌ی من در مقابل خانواده‌ی دیگری، اموال من در مقابل اموال دیگری، ناموس من در مقابل ناموس دیگری، فرهنگ من در برابر فرهنگ دیگری، من غیرتمند در مقابل دیگری بی غیرت، همگی اساس نقش‌آفرینی ما در صحنه‌ی این نمایش‌اند.
به این ترتیب چگونه انتظار داریم "مدرن"، "ایده‌ی مدرن" و "امر مدرن" را زیست کرده باشیم؟ آدرس غلط ندهیم؛ ما تا کنه فرهنگی که زیست می‌کنیم اسطوره‌ای می اندیشیم و در محدوده‌ی "مدرنیزاسیون" رفتار می‌کنیم؛ سامانِ تفکر ما هرگز بر پاشنه‌ی "ایده‌ی مدرن" دور نزده و دور نمیزند.

@academyshamseh
"اغراق": واکنشِ یک سامانِ در حالِ فروپاشی
خوانشی پیرامون قرون وسطی؛ عینیتی برای امروزِ ما
#مهدی_انصاری

اگر قرن دوازدهم را بهارِ تفکر قرون وسطی در نظر بگیریم،به این ترتيب قرن سیزدهم تابستانِ آن، قرن چهاردهم پاییز و قرن پانزدهم زمستانِ این تفکر است. روندی نزولی که با اوج گرفتن عقل‌گرایی آغاز شده و سپس به سوی اضمحلال آن سیر کرده و در نهایت به انحصاری شدنِ دانش انجامیده است.
در قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی نهاد "کلیسا" در اذهان عمومی قدرتِ خود را از دست داده و در موضع ضعف واقع می‌شود. قرارگیری در چنین موقعیتی آغازگاه اِعمالِ بیشترین سرکوب از جانب این نهاد است.
اما شاید بتوان گفت منشاء این واکنش‌های قهری‌، سیاستِ بی‌نتیجه‌ی کلیسا در مقام یک "نهاد دینی" بوده است. سیاستِ "اغراق" در شرحِ آموزه‌ها و تعالیم دین تا حدِ خرافه‌پروری.
در واقع تلاش مذبوحانه‌ای که به هدف رهانیدنِ "کلیسا" از موقعیت به خطر افتاده‌‌اش انجام گرفته است. به عبارت دیگر اسطوره‌های کهنه به هدف بقای خود در مقابله‌جویی با اسطوره‌های نو همواره دست به اغراق و بزرگنمایی خود می‌زنند. غافل از این امر که چنین تلاشی، نتیجه‌ای جز فروپاشی سامان درونی آن‌ها در پی نخواهد داشت. زیرا اذهان عمومی که ساختارهای عقیدتی‌اش خدشه‌دار شده در برابر این کلیتِ اغراق شده مقاومت کرده و اسباب مضحکه‌ی آن را فراهم می‌سازد. در نتیجه آن نظمِ فرسوده‌ی در حال فروپاشی در برابر چنین واکنشی از جانب عموم، قوه‌ی قهریه‌ی خود را به کار گرفته و بر شدت خشونت خود می‌افزاید؛ درست به همان نحو که در آغاز و به هدف تثبیتِ خود این قوه را به کار گرفته بود.
https://www.instagram.com/p/CZmpJnctBj_/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from آكادمى شمسه
.
🖋چرا فلسفه؟
#مهدی_انصاری
به عنوان یک دانش پژوه فلسفه، آن چه از استادان نازنین‌ام آموختم این است که، فلسفه ورود به جهان ناشناخته و حرکت در مرزها و آستانه‌ها است. "تنش" ویژگی "تفکر" است؛ فلسفه قرار نیست ما را به یک جایگاه آرامش رهسپار سازد. بارها از من پرسیده شده است که، چگونه به آرامش برسیم؟ و پاسخ‌ام همواره یک چیز بوده است: "فلسفه تولید آرامش نمی‌کند. غایتی ندارد. به مثابه‌ی موجود زنده‌ایست". بدین سان فلسفه مدام در حالِ شدن است، تمام شدنی نیست. دوست داشتن و عاشق بودن است. تعلق خاطر به دانش و حکمت است؛ نمی توان به چنگ آورد، می‌توان عاشق بود.
با این تعریف ذکر چند نکته پیرامون فلسفه ضرورت دارد:
۱) هگل در پدیدارشناسی روح می‌گوید:
”فلسفه را نباید به گزاره‌ها فروکاست”. نمی‌شود هر فردی برشی از تفکر را بگیرد، آن را مزه مزه کند و آن را در قالب تک جمله به بیرون پرتاب کند.
۲) آنچه در مواجهه با فلسفه اهمیت دارد مفهوم “مسأله” است. دانش فلسفی، فی‌نفسه ارزشی ندارد. مهم این است که مناسبت این دانش را با زیست و اکنون خود پیدا کنیم. فلسفه،معاصر ماست و باید درک کنیم که مسائل ما فلسفی است. نمی‌شود با آن بازی کرد. باید زیست کرد.یعنی باید فلسفه مسأله ما باشد.
۳) هدف فلسفه و لوگوس این است که اسطوره و باورداشت اساطیری را به چالش بگیرد. به همین دلیل است که سقراط لقب "خرمگس آتن" را می‌گیرد. فیلسوف،آتش لوگوس را در جامعه زنده نگه می‌دارد و بدیهی است که اسطوره به این قضیه تن نمی‌دهد. منش اسطوره‌ای هر آینه به دنبال این است که به فلسفه جام شوکران بنوشاند و آن را از سر راه بردارد.
فلسفه بر آن است، باورهای کهنه را _که حاشیه ای از امنیت ایجاد می‌کنند‌_ به چالش بگیرد. رسالت فلسفه شکستن پارادایم‌های اسطوره‌ای است.
۴)نمی‌‌شود پیش از ورود به استخر، شنا آموخت . مگر می‌شود تن به آب نزد و شنا یاد گرفت. مگر می‌شود تاوان نداد و سختی را به جان نخرید و خود را دانش پژوه فلسفه نامید.
این یادداشت درد دلی است که در سینه دارم و اعاده‌ای است از فلسفه که این روزها برای تنی چند بازیچه گردیده است، در مقام یک دانشجو که می‌داند چقدر کم می‌داند. می‌داند که فلسفه اصل و او(مهدی انصاری)فرع است.
#فلسفه #مسأله #زیست #اکنون #سقراط #خرمگس_آتن #هگل #پدیدار_شناسی_روح #میتوس #لوگوس
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
Audio
⬇️ #دانلود_فايل
🎧 #فايل_صوتى
🎤 سخنرانی #مهدی_انصاری
🔰عنوان : مفهوم انسان در فلسفه و بازتاب آن در نقاشی معاصر ايران
#جشنواره_ملی_نقاشی_ارتنگ
فرهنگستان هنر

#آكادمى_شمسه
@academyshamseh
www.academyshamseh.com
www.instagram.com/mehdi.ansari1983
.
درباره تنهایی
عشق و تنهایی
#مهدی_انصاری
تنهایی در هر نقطه فضای اجتماعی جای گرفته است.
حتی وقتی تجربه‌ای را با دیگران در میان می‌گذاریم، تنها جنبه‌ای از آن تجربه‌ را که منحصراً متعلق به ما است را با دیگران در میان گذاشته‌ایم و هرگز نمی‌توانیم به طور کامل آن را به دیگران منتقل کنیم. وقتی احساس یأس می‌کنیم و می‌گوییم به تنگ آمده‌ایم؛ حسی در وجود ما است که به کمال قابل انتقال نیست.فاصله‌ی پر نشدنی میان ما و دیگران وجود دارد.
آنچه عشق و دوستی را چنین خیال انگیز می‌کند دقیقاً همین رابطه با دیگری است؛ آن دیگری که متمایز از خودِ ماست و نه صرفاً رونوشت یا سایه‌ای از ما، شخصی است که خویشتن ما را گسترش می‌دهد و امکان نگاه از بیرون به این خویشتن را فراهم می‌آورد، به این ترتیب ارزش و اعتباری به ما میبخشد که هرگز نمی‌توانیم آن را از خویش دریافت کنیم. این واقعیت که شخصی دیگر یک «دیگری» است همان است که به عشق و دوستی معنا می‌‌شود.
گرچه «عشق» مرهم تنهایی است و خستگی و درماندگی ناشی از دویدن در برهوت تنهایی را التیام می‌بخشد، اما خود ضرورت تنهایی را نیز فراچشم می‌آورد.
گویا آنان که در خویشتن به قدر کافی خلوت نکرده‌اند و طعم تنهایی را به تنهایی نچشیده‌اند، غنای کافی برای تجربه‌ی عاشقانه و سرشار ندارند. اما این ارتباط دو سویه است. عشق نیز ما را قادر به کشف تنهایی‌مان می‌کند، کشف ابعادی از تنهایی‌مان که پیش‌تر پیدا نبوده است.
ما در عشق هم از تنهایی خارج و هم در عین حال در تنهایی غوطه‌ور می‌شویم.

@academyshamseh
.
🖋منطق رابطه
#مهدی_انصاری
از مهم‌ترین مسائل در روابط اجتماعی، احساس تنهایی است. همه‌ی ما گهگاه تنهایی را تجربه می‌کنیم؛ اما برخی افراد با این احساس، روزها، سال‌ها و بعضاً تا پایان عمر زندگی می‌کنند. احساس تنهایی با تهی شدن عاطفی و عدم ابراز احساسات بین فردی همراه است.
همگان اعم از انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان و فیزیولوژیست‌ها معتقدند که انسان موجودی اجتماعی است و در طول زندگی به حمایت و معاشرت و مصاحبت با دیگران محتاج است.
فاجعه زمانی رخ می‌دهد که افراد تنهایی "بین فردی" را با تنهایی "درون فردی" و تنهایی "وجودی" اشتباه می‌گیرند. و برای فرار از موقعیتی که دارند به برقراری ارتباط فکر می‌کنند. به طور مثال فردی از تنهایی درون فردی رنج می‌برد و از استعدادها و قابلیت‌های وجودی خویش آگاهی ندارد و با فردی رابطه برقرار می‌کند که در ظاهر همان استعدادها و پتانسیل‌ها را دارد، اما پس از گذر ایام، این فرد با وجود اینکه دیگر تنها نیست ولی احساس خوبی را هم تجربه نمی‌کند و از زندگی رضایت مطلوبی ندارد.
هر فردی قبل از هرگونه ارتباط عمیق با افراد، باید تنهایی درون فردی خود را شناسایی کند وگره‌های روانشناختی خود را باز کرده باشد.
در دیدگاه وجود گرایان هم قبل از اینکه بتوانیم واقعاً کنار دیگری قرار بگیریم، باید قادر باشیم تنها بایستیم. رویارویی با تنهایی است که به فرد امکان می‌دهد رابطه‌ای عمیق و پرمعنا با دیگری برقرار کند. باید تنهایی را زیست کرد و نفس کشید تا بتوان در کالبد رابطه نفس دمید. اگر بتوانیم موقعیت‌ها‌ی تنها و منفرد خویش در هستی را بشناسیم و با آن‌ها مواجه شویم، خواهیم توانست دوستی مناسب و رابطه‌ای درست با دیگران برقرار کنیم.
انسان‌ها از رابطه به وجود می‌آیند، در رابطه رشد می‌کنند، در رابطه آسیب می‌بینند و در رابطه ترمیم می‌شوند.
#اگزیستانسیالیسم #روانشناسی_رابطه #رابطه #تنهایی #منطق_رابطه

@academyshamseh
🖋بنیادگرایی
#مهدی_انصاری
بنیادگرایی برگرفته از ریشه‌ی لاتین fundamentu، به معنای اساس و بنیاد است. از عوال شکل‌گیری این پدیده "بحران هویت" است.
هویت به عنوان سرچشمه‌ی معنا و تجربه برای انسان ویژگی رابطه‌ای و اجتماعی دارد که بر اساس آن مرزهای خود و دیگری نشان داده می‌شود و شیوه‌ی تعامل در محیط اجتماعی تبیین می‌گردد.
بنیادگرایی ضد اصول مدرنیته مانند فردگرایی، عقل‌گرایی، آزادی، تساهل، دموکراسی، تکثرگرایی، انسان مداری و نسبی‌گرایی است و در عوض از مطلق‌انگاری، رمانتیک غیر عقلی، اقتدارگرایی، حصر فرهنگی و نظارت اخلاق اجتماعی حمایت می‌کند.
در نتیجه افرادی که از بحران هویت رنج می‌برند با شناخته شدن در جنبش‌های افراطی چپ و راست و سر سپردگی به رهبری فرهمند، زندگی‌شان ناگهان پر از معنی و هدف می‌شود، مقبولیت به دست می‌آورند، احترام و اعتماد به خود را در نقش جدید خود به عنوان پیرو کسب می‌کنند.
بنیادگرایی شکلی از ارتجاع و بازگشت به عقب است. کشورهایی که بنیادگرایی دارند در ظاهر مستقل و در باطن منزوی می‌شوند؛ زیرا تولید ارزش‌ها برای زیستن در جهان امروز برایشان مشکل می‌شود. در بعد کلان ، حاکمیت امروز ما، به دلیل آنچه بحران هویت (هم برای خود و هم حامیانش) قلمداد می‌شود و چون تلازم لازم را با شاخصه‌های مدرنیته نمی تواند ایجاد کند در پی طرح ریزی بنیادگرایی است تا شاید از این راه برای خود هویت جدیدی ایجاد کند.
#هویت #مدرنیته #بنیادگرایی #ارتجاع #فردگرایی #عقل_گرایی #تساهل #دموکراسی #انسان_گرایی
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
🖊#مهدی_انصاری
زندان
در جامعه جدید فقط یکی از نهاد هایی است که افراد را با دیسیپلین بار می آورند.دیسیپلین بدنی زندان همزمان در کارخانه،سربازخانه،مدرسه،بیمارستان و تیمارستان نیز اعمال می شود.
به نظر فوکو نقش علوم انسانی جدید در عملکرد این نهادها کلیدی است.این علوم آدم ها را اندازه گیری و طبقه بندی می کنند و به شکل های گوناگون مورد مطالعه قرار می دهند و در نهایت آن ها را به موضوع های بهتری برای نظارت و کنترل تبدیل می کنند و در مسیر بهنجار شدن قرار می دهند.
ما در جامعه ای به وسعت یک کشور زندانی هستیم.
نهادها در تلازم دانش و قدرت در مسیر بهنجار کردن ما هستند.
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
🖋درباب عدالت
#مهدی_انصاری
هسیود، شاعر یونان باستان می‌گوید: «حیوانات تابع قانون زور هستند و انسان‌ها تابع قانون عدالت.»
به راستی چرا عدالت تا این اندازه مهم است؟
هسیود در اثر شاخص خود کارها و روزها می‌گوید: «زئوس، که بر برین جایگاه می‌غری و بر برترین سراها آشیانه داری، ای که می‌بینی و می‌شنوی. گوش فرادار و به درستی و راستی داوری کن.»
اما هیچ کس از خداواند نمی‌خواهد به درستی داوری کند! شاید هسیود نخستین فردی بود که از ساحت خدایان طلب داوری و آن هم به راستی کرد. امروز هم کسی نمی‌خواهد خدا به درستی داوری کند. ما از خدا می‌خواهیم که به نفع ما عمل کند. ما نمی‌گوییم "خدایا به درستی عمل کن". ما به خدا می‌گوییم زندگی من، فرزند من، عشق من، دوست من، کار من و...را حفظ کن.(نجات بده)
رسیدن به ایدهٔ قانون، مغایر با کثرت خدایان است؛ وقتی جهان صد صاحب دارد، شما قانون ندارید. این خائوس و آشوب است.
جامعهٔ امروز ما، تمثیلی از این قضایاست. کثرت حاکم پدید آمده است وحاکمان ورای قانون اند. گویی جامعه صد صاحب دارد، ایدهٔ قانون تبدیل به دالی تهی شده است. امکان تحقق آن وجود ندارد. وقتی این ایده از ماهیت خود تهی شده باشد، ایدهٔ عدالت نیز مثله می‌شود. جماعتی که هر یک روی به سوی خدایی دارند و حفظ آنچه تنها برای خودشان مهم است را طلب می‌کنند.
این‌گونه است که گمان می‌کنیم حقیقت از آن ما است؛حقیقت از برای من و برای آنچه در تملک من است، معنا دارد. فارغ از این‌که، ما در این عالم می‌توانیم به احتکار هر چیز از جمله خانه،ماشین ،ویلا،وسایل و.... دست بزنیم، الا حقیقت!
حقیقت نزد هیچ کس نیست. هیچ یک نمی‌توانیم دست به احتکار حقیقت بزنیم.

@academyshamseh
.
🖋چرا فلسفه؟
#مهدی_انصاری
به عنوان یک دانش پژوه فلسفه، آن چه از استادان نازنین‌ام آموختم این است که، فلسفه ورود به جهان ناشناخته و حرکت در مرزها و آستانه‌ها است. "تنش" ویژگی "تفکر" است؛ فلسفه قرار نیست ما را به یک جایگاه آرامش رهسپار سازد. بارها از من پرسیده شده است که، چگونه به آرامش برسیم؟ و پاسخ‌ام همواره یک چیز بوده است: "فلسفه تولید آرامش نمی‌کند. غایتی ندارد. به مثابه‌ی موجود زنده‌ایست". بدین سان فلسفه مدام در حالِ شدن است، تمام شدنی نیست. دوست داشتن و عاشق بودن است. تعلق خاطر به دانش و حکمت است؛ نمی توان به چنگ آورد، می‌توان عاشق بود.
با این تعریف ذکر چند نکته پیرامون فلسفه ضرورت دارد:
۱) هگل در پدیدارشناسی روح می‌گوید:
”فلسفه را نباید به گزاره‌ها فروکاست”. نمی‌شود هر فردی برشی از تفکر را بگیرد، آن را مزه مزه کند و آن را در قالب تک جمله به بیرون پرتاب کند.
۲) آنچه در مواجهه با فلسفه اهمیت دارد مفهوم “مسأله” است. دانش فلسفی، فی‌نفسه ارزشی ندارد. مهم این است که مناسبت این دانش را با زیست و اکنون خود پیدا کنیم. فلسفه،معاصر ماست و باید درک کنیم که مسائل ما فلسفی است. نمی‌شود با آن بازی کرد. باید زیست کرد.یعنی باید فلسفه مسأله ما باشد.
۳) هدف فلسفه و لوگوس این است که اسطوره و باورداشت اساطیری را به چالش بگیرد. به همین دلیل است که سقراط لقب "خرمگس آتن" را می‌گیرد. فیلسوف،آتش لوگوس را در جامعه زنده نگه می‌دارد و بدیهی است که اسطوره به این قضیه تن نمی‌دهد. منش اسطوره‌ای هر آینه به دنبال این است که به فلسفه جام شوکران بنوشاند و آن را از سر راه بردارد.
فلسفه بر آن است، باورهای کهنه را _که حاشیه ای از امنیت ایجاد می‌کنند‌_ به چالش بگیرد. رسالت فلسفه شکستن پارادایم‌های اسطوره‌ای است.
۴)نمی‌‌شود پیش از ورود به استخر، شنا آموخت . مگر می‌شود تن به آب نزد و شنا یاد گرفت. مگر می‌شود تاوان نداد و سختی را به جان نخرید و خود را دانش پژوه فلسفه نامید.
این یادداشت درد دلی است که در سینه دارم و اعاده‌ای است از فلسفه که این روزها برای تنی چند بازیچه گردیده است، در مقام یک دانشجو که می‌داند چقدر کم می‌داند. می‌داند که فلسفه اصل و او(مهدی انصاری)فرع است.
#فلسفه #مسأله #زیست #اکنون #سقراط #خرمگس_آتن #هگل #پدیدار_شناسی_روح #میتوس #لوگوس
www.instagram.com/academyshamseh
www.academyshamseh.com
@academyshamseh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مؤسسه پژوهشی،آموزشی و مطالعاتی آکادمی شمسه برگزار می نماید:
آکادمی شمسه برنامه کلاس ها و کارگاه های آزاد هنر و علوم انسانی ویژه ترم تابستان۱۴۰۰را ارائه کرده است.این کلاس هادر دپارتمان های مختلف برنامه ریزی و تدوین گردیده است.دپارتمان هایی که در ترم تابستان درسگفتارهای تخصصی خود را ارائه نموده اند عبارتند از:فلسفه،جامعه شناسی،نشانه شناسی،روانکاوی،هنر های دیداری،هنرهای نمایشی و ترجمه.

علاقمندان جهت کسب اطلاعات تکمیلی می توانند به سایت مؤسسه مراجعه و یا با تلفن های مندرج در پوستر تماس حاصل فرمایند.لازم به ذکر است تمامی کلاس ها و کارگاه ها در ترم تابستان به صورت آنلاین برگزار می گردند.
سایت شمسه:www.academyshamseh.com
مدیریت مجموعه شمسه:#مهدی_انصاری
#آنلاین #هنر #علوم_انسانی #فلسفه #جامعه_شناسی #نشانه_شناسی #ادبیات #روانکاوی #اسطوره_شناسی #هنر_تجسمی #هنر_نمایشی #سینما #تأتر #کارگاه_ترجمه #آکادمی_شمسه #مؤسسه_پژوهشی_آموزشی_مطالعاتی


www.academyshamseh.com
@academyshamseh
Ещё