🔷#نظریه_ی_اجتماعی_پس_مدرن به خاطر عدم پایبندی اش به معیارهای علمی مدرن _معیارهای که پست مدرنیستها از آنها دوری می جویند_ مورد انتقاد واقع می شود. ... 🔷از آنجا که دانش تولید شده توسط پس مدرنیست ها را نمی توان در بدنه ی عقاید علمی جای داد، پس شاید بهتر است که #نظریه_ی_اجتماعی_پس_مدرن را به عنوان ایدئولوژی قلمداد کنیم (کیومر،1995). ... 🔷از آنجا که #پس_مدرنیست_ها در بند هنجارهایی علم نیستند، برای انجام هر آنچه دل شان می خواهد و برای "بازی" با عقاید گوناگون آزادی عمل دارند. ... 🔷عقاید #پس_مدرنی اغلب مبهم و انتزاعی هستند، یعنی پیوند دادن آنها با جهان اجتماعی اگه نه غیر ممکن لااقل دشوار(کلهون، 1993). ... 🔷#نظریه_پردازان_اجتماعی_پس_مدرن با وجود انتقادات شان به ابر روایت های نظریه پردازان مدرن، گونه های خاص خودشان را از یک چنین روایت های ارائه می کنند. ... 🔷#نظریه_پردازان_اجتماعی_پس_مدرن اغلب در تحلیل های شان ، نقدهایی از جامعه مدرن به دست می دهند، اما اعتبار این نقدها مورد تردید است، زیرا عموما فاقد یک مبنای هنجاری برای داوری هستند. 🔷#پس_مدرنیست_ها با توجه طرد فاعل شناسا و فاعلیت، معمولا فاقد یک نوع نظریه درباره ی عاملیت هستند. 🔷#نظریه_پردازان_اجتماعی_پست_مدرن در انتقاد از جامعه گوی سبقت را از همه ربوده اند، اما آنها فاقد هر گونه بینشی درباره ی جامعه ی مطلوب هستند. 🔷#نظریه_اجتماعی_پست_مدرن به بدبینی عمیقی می انجامد. 🔷گرچه #نظریه_پردازان_اجتماعی_پس_مدرن با چیزی کلنجار می روند که خودشان قضایای اجتماعی عمده می انگارند، اما اغلب از آن چه که بسیاری آنها را مسائل اساسی عصر ما تلقی می کنند، چشم می پوشند.