هومنز اعتقاد دارد برای تبیین واقعیت های اجتماعی هیچ نیازی به قضایای جدید جامعه شناختی نداریم. او برای تشریح دیدگاه خود، مفهوم بنیادی و جامعه شناختی #هنجار را به کار برد: " #هنجار_اجتماعی نمونه ی بارز یک واقعیت اجتماعی است و مسلما #هنجارهای یک گروه رفتار بسیاری از افراد متعلق به آن گروه را به همنوایی با آن #هنجارها مقید می سازد. اما مساله نه بر سر وجود قید و بندها، بلکه بر سر نحوه ی تبیین آن است.... #هنجارها به خودی خودی انسان ها را مقید نمی سازند: افراد به این خاطر خودشان را با #هنجارها تطبیق می دهند، که فکر می کنند این تطبیق در نهایت به نفع خودشان خواهد بود و این روانشناسی است که تاثیر منافع ادراک شده بر روی رفتار را بررسی می کند". (هومنز،60:1967)