به ظهر #عاشورا در ۱۹ شهریور ۹۸ نزدیک میشویم. صدای طبلها در دستهی #عزاداری از دور به گوش میرسد. دارم به امشب و شام غریبانی که #شیعیان برای #اسارت#زینب و کاروان اسرای عاشورا به پا میدارند فکر میکنم. ذهنم به اطراف، پرواز میکند. هیاهویی در درونم به پا است. کجاییم و چه میکنیم؟ کدامیک از دردها را فریاد بزنم؟ چه میخواستیم و چه شد! برای #مظلومیت و آزادهگی #حسین، سینهها چاک و امشب برای اسارت زینب، اشکها سرازیر میشوند و این برای واقعهای است که قرنها قبل اتفاق افتاده. چگونه است که برای آن واقعهی قدیمی دلها میشکند و سینهها از ضربتها سرخ میشود اما به پیرامون خود توجه نمیشود؟ به نام حسین و زینب، حاکمیتی شکل میگیرد اما آن کجا و این کجا! دیروز شنیدیم #دختر_آبی، همان #سحر_خدایاری که چهار روز پیش در اثر #خودسوزی در #اعتراض به روند #دادگاه در بیمارستان جان باخت از سوی #نیروهای_امنیتی ابتدا خانوادهاش فرا خوانده شدند و توجیه و #تهدید شدند که مصاحبهای نداشته باشند و سپس جسدش دفن و پس از آن خبر مرگش (بخوانید: #قتل#اجتماعی ـ #سیاسی) دیروز منتشر شد. «سحر» در اسفند ۹۷ هنگام ورود به استادیوم #آزادی دستگیر شد و شش ماه در بلاتکلیفی و رفتوآمد به دادگاه بود تا شمشیر داموکلس #قاضی، بالای سرش مانند هیولایی آزارش دهد. سحر تصمیم به خودسوزی گرفت و به جانگدازترین شکل، خود را فدای ورود آزاد #زنان به #ورزشگاه#آزادی کرد. تندیس او در بدو ورود به ورزشگاه آزادی باید نصب شود. اینک صدای طبلها بلند شدهاند و به ظهر #عاشورا نزدیک میشویم. ذهنم از سحر عزیز، به سمت #اسرا میرود. #یاسمن_آریایی، #منیژه_عربشاهی و #مژگان_کشاورز از مخالفان #حجاب_اجباری در ماه گذشته روی هم به ۵۵ سال و نیم #حبس#تعزیری محکوم شدند و در زمان #محاکمه در دادگاه به #وکیل دسترسی نداشتند. ذهنم را مرور میکنم به همراه صدای طبلها که هر لحظه بلندتر میشود فعالان #محیط_زیست را به یاد میآورم. ۸ #فعال_محیط_زیست یک سال و نیم است که در بازداشتاند. #مراد_طاهباز، #سام_رجبی، #امیرحسین_خالقی، #هومن_جوکار، #سپیده_کاشانی، #نیلوفر_بیانی، #طاهر_قدیریان و #عبدالرضا_کوهپایه به #اتهام «#افساد_فیالارض و #جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» در اسارتاند. #نیلوفر_بیانی در جلسهی دوم دادگاهش گفته بود که تحت فشار و تهدید #بازجویان#اعتراف کرده است. بهیاد زندهیاد #کاووس_سید امامی افتادم که در سال ۹۶ در #زندان#اوین#خودکشی «کرده شد». او هم متهم به این بود که محیط زیست و #طبیعت را محترم میشمارد و برای حفظ #حاکمیت_مذهبی در ایران نسبت به طبیعت، اولویت قائل نیست! ذهنم به قبلتر سفر میکند، #محمود_علوی، #وزیر_اطلاعات در دوازدهم همین ماه گفته بود ۵۳ نفر بازداشت شده در پروندهی #متهمان#ترور#دانشمندان#هستهای که سالها در بازداشت و #شکنجه و #اعترافگیری به اجبار و تهیهی برنامهی دروغین تلویزیونی «#کلوپ_ترور» بودند با پرداخت چهار میلیارد تومان(!) مورد دلجویی و آزادی قرار گرفتند. قبل از آن، #مجید_جمالی_فشی به اتهام ترور دکتر #مسعود_علی_محمدی#اعدام شدهبود و ظاهراً فرصت پیدا نکرد تا ندای مظلومیتش را با صدای طبلها به گوش من و شما برساند. چه میگویم، چه مینویسم، چه میشنوید: پرداخت مبلغی معادل خرید یک ماشین لوکس به مجموع ۵۳ متهم مظلوم پس از ماهها و بلکه سالها اسارت و نابودی جسم و روح و امید و حیات! صدای طبلها در دستهی #عزاداری بلندتر شدهاست اما تمرکز میکنم و به یاد فعالان کارگری و مدنی مرتبط با مطالبات #کارگران نیشکر #هفتتپه میافتم. آنها هم اینک در اسارتاند. #اسماعیل_بخشی، کارگری که فریاد میزند و حقوق ماهیانهاش را طلب میکند به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه #امنیت_ملی و فعالیت تبلیغی علیه #نظام و نشر اکاذیب به ۱۴ سال #حبس در هفتهی گذشته محکوم میشود. #سپیده_قلیان که فریاد #کارگران را در نشریهی «#گام» طنینانداز میکند به ۱۸ سال #زندان#محکوم میشود. این دو گفته بودند از سوی #وزارت_اطلاعات شکنجه شدهاند. گفته میشود #امیرحسین_محمدی، #ساناز_الهیاری، #امیر_امیرقلی و #عسل_محمدی هم که همکار #سپیده_قلیان در نشریهی گام بودند هر یک به ۱۸ سال #حبس محکوم شدند. …
#تهران در #اسارت_ماشین_ها @SocialSciences1 #سیدجواد_میری /جامعهشناس 🗞 روزنامه شهروند @seyedjavadmiri پیش از اینکه بخواهیم بگوییم کیفیت زندگی در تهران چگونه است باید مشخص کنیم کیفیت زندگی یعنی چه؟ زمانی که ما صحبت از مفهوم کیفیت میکنیم در رابطه با زندگی شهری یا مسأله کلانشهر مقصودمان از کیفیت چیست؟ در شهر چه عناصر و مولفههایی وجود دارد. در شهر مجموعه انسانی هست، ساختمانها هستند، معماری هست، راه هست، فضای سبز هست، هوای شهر هست، آب هست و بسیاری از مولفههای مختلف دیگر وجود دارند، بهعلاوه آنچه را که ما آن را امنیت روانی یا آسایش مینامیم. در نظر گرفتن تمام این مولفهها و بحث درباره آنها کاری زمانبر است، البته اگر بهطور خلاصه بخواهیم بگویم کیفیت در شهر را چگونه باید معنی کرد یا چگونه باید فهم کرد؛ تناسب و توازنی بین محیط به مثابه یک مولفه فیزیکی و انسان به مثابه یک مولفه مادی و معنوی است، یعنی انسان موجودی است که نیازمند محیطی است که در آن توازن و تناسب وجود داشته باشد تا بتواند آرامشخاطر پیدا کند. یعنی زمانی که بخواهیم کیفیت شهری را اندازهگیری کنیم باید زیرساختها را در نظر بگیریم، مثلا در کلانشهری مثل تهران که برخی معتقدند جمعیتش در سال ١٤٠٠ به ١٥میلیون و برخی بر این باورند به ٢٢میلیون میرسد، زیرساختها به چه شکل هستند، وسایل ارتباط جمعی و هزاران مولفه دیگر. همچنین این پرسش را مطرح میکنیم که تهران و کلانشهرهای دیگر ایران بهطور عمده اساسا انسانمحور هستند یا نه؟ شهری که ما امروز در آن زندگی میکنیم، شهری اسیر در دستان پرقدرت ماشین است و اساسا در مهندسی آن انسان جایگاهی ندارد...