امروز اول ماه مه، روز جهانی کارگر است. چرا این روز به نام روز جهانی کارگر نامگذاری شده است؟
روز جهانی کارگر یادمان شورش کارگران آمریکائی در اول ماه مه ۱۸۸۶ در شیکاگو است که هر سال در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته میشود.
حزبهای کمونیست و سوسیالیست و اتحادیههای کارگری در بسیاری از کشورهای جهان این روز را با برگزاری تظاهرات و راهپیمائیهای خیابانی برگزار میکنند.
دهها سال است که به این مناسبت در این روز، در کشورهای مختلف (به استثنای ایالات متحده، کانادا و چند کشور کوچک) مراسم ویژه برگزار میشود. ایالات متحده و کانادا نخستین دوشنبه هر سپتامبر (شهریور ماه) را به عنوان «روزکارگر» برگزار میکنند.
مناسبت اول مه به عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده است که در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶ و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عدهای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند.
کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از 10 ساعت به 8 ساعت بودند. قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا (ایالات متحده)، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یکهزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت.
شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در «میدان بیده = Haymarket» جمع شده و از اینجا به حرکت درآمده بودند.
سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند.
این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشتهشدگان اعلام نشدهاست ولی اسامی انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد.
در پی این حادثه، 8 تن به عنوان عامل دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.
با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. چون اعدامشدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.
دو قشر کارگر/معلم که چندین سده و دهه قربانی سیاستهای تبعیضآمیز، بیعدالتی، بیتفاوتی و بیتوجهی هستند و زیر فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی به سختی زندگی میگذرانند. معتقدم هر دو قشر کارگر هستند اما نظام جهانی سرمایهداری یا به بیانی بهتر، نظام قدرت جهانی توتالیتر، اولی (کارگر) را "طبقه پایین" و "یقه آبی" نامیده و دومی (معلم) را "طبقه متوسط" و "یقه سفید" تعریف میکند. اما در واقع، هر دو قشر کارگر و استثمار شده هستند، هر دو طبقه پایین در ساختار اقتصادی_اجتماعی جامعه هستند. جامعه و حتی نظام قدرت جهانی ارزشی برای این دو قشر قائل نیستند از دید سیستم های لوکال و گلوبال، کارگر تنها بخشی از ابزار تولید کالا و محرک چرخ دندههای شرکتها و کارخانههای سرمایهداری تعریف میشود و نقش معلم هم به عنوان انتقال دهندهی معنا و پیامهای ایدئولوژیک این سیستمها و مراقبت از فرزندان آنان بازتعریف میشود. میتوان گفت، جامعه به این دو قشر نیاز چندانی ندارد و هر دو شیء، کالا و چرخ دنده محسوب میشوند. این نوع نگاه و رویکرد در اغب کشورهای جهان حاکم است با این تفاوت که در سیستمهای توتالیتر و بسته با شدت بیشتری برنامهریزی و اجرا میشود.
معتقدم که جهان به سوی سیستم سرمایهداری افسارگسیخته توتالیتر و تفکر راست افراطی فاشیستی و بنیادگرایی افراطی مذهبی پیش میرود در این نوع سیستمهای فکری انسان/سوژه (کارگر و معلم) به عنوان ابزار، شیء و کالا بازتعریف میشوند و هر روز شاهد شکافهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بین این دو قشر با دیگر قشرهای جامعه و با نظام قدرت هستیم. سیاستهای تبعیضآمیز، وجود محرومیت، بیتفاوتی، بیعدالتی، استعمار، استثمار و اهرمهای کنترل و سرکوب و.... مصداقهایی از برخورد با این دو قشر هستند و هر روز فاصله آنها با سطح استاندارد زندگی و برخورداری از مزایای اجتماعی بیشتر میشود. در نهایت بر این باورم باید فرایند کنشگری، پرسشگری، مطالبهگری، نقد، مبارزه و مقاومت برای احقاق حقوق، نشر آگاهی و ... را ادامه دهیم و تا زمانیکه تودهها، خواص، اهل قلم و کتاب، جوانان و زنان مجهز به سلاح آگاهی و مبارزه نباشند، شاهد هیچ گونه تغییری نخواهیم بود.
صبح روز پنجشنبه، ۲۸ اسفند، کارگران آبفای اهواز در اعتراض به تعویق در پرداخت حقوق خود در اقدامی نمادین جلوی ساختمان استانداری خوزستان سفره خالی پهن کردند و دور آن نشستند. نیاز مالی کارگران در آستانه نوروز انگیزه بیشتری برای اعتراض آنها بوده است. وضعیت بد اقتصادی پرداخت حقوق و دستمزدها را در همه بخشهای اقتصاد ایران با مشکل مواجه کرده و مشکلات معیشتی ابعاد کمسابقهای گرفته است.
امروز اول ماه مه، روز جهانی کارگر است. چرا این روز به نام روز جهانی کارگر نامگذاری شده است؟
روز جهانی کارگر یادمان شورش کارگران آمریکائی در اول ماه مه ۱۸۸۶ در شیکاگو است که هر سال در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته میشود.
حزبهای کمونیست و سوسیالیست و اتحادیههای کارگری در بسیاری از کشورهای جهان این روز را با برگزاری تظاهرات و راهپیمائیهای خیابانی برگزار میکنند.
دهها سال است که به این مناسبت در این روز، در کشورهای مختلف (به استثنای ایالات متحده، کانادا و چند کشور کوچک) مراسم ویژه برگزار میشود. ایالات متحده و کانادا نخستین دوشنبه هر سپتامبر (شهریور ماه) را به عنوان «روزکارگر» برگزار میکنند.
مناسبت اول مه به عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده است که در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶ و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عدهای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند.
کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از 10 ساعت به 8 ساعت بودند. قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا (ایالات متحده)، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یکهزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت.
شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در «میدان بیده = Haymarket» جمع شده و از اینجا به حرکت درآمده بودند.
سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند.
این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشتهشدگان اعلام نشدهاست ولی اسامی انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد.
در پی این حادثه، 8 تن به عنوان عامل دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.
با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. چون اعدامشدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.
دو قشر کارگر/معلم که چندین سده و دهه قربانی سیاستهای تبعیضآمیز، بیعدالتی، بیتفاوتی و بیتوجهی هستند و زیر فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی به سختی زندگی میگذرانند. معتقدم هر دو قشر کارگر هستند اما نظام جهانی سرمایهداری یا به بیانی بهتر، نظام قدرت جهانی توتالیتر، اولی (کارگر) را "طبقه پایین" و "یقه آبی" نامیده و دومی (معلم) را "طبقه متوسط" و "یقه سفید" تعریف میکند. اما در واقع، هر دو قشر کارگر و استثمار شده هستند، هر دو طبقه پایین در ساختار اقتصادی_اجتماعی جامعه هستند. جامعه و حتی نظام قدرت جهانی ارزشی برای این دو قشر قائل نیستند از دید سیستم های لوکال و گلوبال، کارگر تنها بخشی از ابزار تولید کالا و محرک چرخ دندههای شرکتها و کارخانههای سرمایهداری تعریف میشود و نقش معلم هم به عنوان انتقال دهندهی معنا و پیامهای ایدئولوژیک این سیستمها و مراقبت از فرزندان آنان بازتعریف میشود. میتوان گفت، جامعه به این دو قشر نیاز چندانی ندارد و هر دو شیء، کالا و چرخ دنده محسوب میشوند. این نوع نگاه و رویکرد در اغب کشورهای جهان حاکم است با این تفاوت که در سیستمهای توتالیتر و بسته با شدت بیشتری برنامهریزی و اجرا میشود.
معتقدم که جهان به سوی سیستم سرمایهداری افسارگسیخته توتالیتر و تفکر راست افراطی فاشیستی و بنیادگرایی افراطی مذهبی پیش میرود در این نوع سیستمهای فکری انسان/سوژه (کارگر و معلم) به عنوان ابزار، شیء و کالا بازتعریف میشوند و هر روز شاهد شکافهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بین این دو قشر با دیگر قشرهای جامعه و با نظام قدرت هستیم. سیاستهای تبعیضآمیز، وجود محرومیت، بیتفاوتی، بیعدالتی، استعمار، استثمار و اهرمهای کنترل و سرکوب و.... مصداقهایی از برخورد با این دو قشر هستند و هر روز فاصله آنها با سطح استاندارد زندگی و برخورداری از مزایای اجتماعی بیشتر میشود. در نهایت بر این باورم باید فرایند کنشگری، پرسشگری، مطالبهگری، نقد، مبارزه و مقاومت برای احقاق حقوق، نشر آگاهی و ... را ادامه دهیم و تا زمانیکه تودهها، خواص، اهل قلم و کتاب، جوانان و زنان مجهز به سلاح آگاهی و مبارزه نباشند، شاهد هیچ گونه تغییری نخواهیم بود.
کارگران جنسی ژاپن که روزانه سه تا چهار مشتری داشتند اکنون با شیوع کرونا و برقراری وضعیت اضطراری در سراسر این کشور، منبع اصلی درآمد خود را از دست دادهاند و بشدت به دنبال راهی برای پرداخت هزینههای زندگی خود هستند. در این وضعیت، چشم امید آنها به دولت ژاپن است که برای کاهش فشارهای اقتصادی ناشی از شیوع کرونا، یک بسته عظیم مالی به ارزش ۱۰۸ تریلیون ین ژاپن (حدود ۹۸۹ میلیارد دلار) را برای کمک به مردم اختصاص داده و قرار است کارگران جنسی نیز تحت شرایطی از آن بهرهمند شوند. البته کسب موافقت دولت برای سهیم کردن روسپیها و دیگر انواع کارگران جنسی در این بسته کمک مالی چندان آسان نبود.
#روسپیگری یا برقراری رابطۀ جنسی در ازای دریافت پول در ژاپن جرم محسوب میشود، با این وجود صنعت سکس در ژاپن سالانه حدود ۲۴ میلیارد دلار درآمد دارد. دولت ژاپن در زمان تهیه پیشنویس چگونگی هزینه سازیِ این بستۀ کمک مالی، تمام افرادی را که حتی به شکل قانونی در بخش سرگرمیهای بزرگسالان و صنعت سکس فعالیت میکردند، از شمول بهرهمندان این کمک مالی خارج کرد. این کارِ دولت، اعتراض گستردۀ کنشگران اجتماعی همچنین گروههای اپوزیسیون را در پی داشت. آنها این محرومیت را «تبعیض شغلی» خواندند و درباره مسئولیت دولت برای محافظت از این بخش از شهروندان جامعه و خانوادههایشان هشدار دادند.
بحث دربارۀ این موضوع جنجالی، جامعۀ ژاپن را نیز دو قطبی کرد؛ چراکه بسیاری از محافظهکاران این کشور طرفدار تصمیم دولت بوده و معتقد بودند که نباید پول مالیات دهندگان صرف حمایت از کارگران جنسی شود. اما کنشگران اجتماعی سکوت نکردند. آنها بلافاصله در شبکههای اجتماعی هشتگ #NightWorkIsAlsoWork «کار شبانه هم کار است» را ساختند که به سرعت از آن در میان کاربران شبکههای اجتماعی استقبال و به این ترتیب اطلاع رسانیهای گستردهای انجام شد. از جمله یکی از کاربران در شبکههای اجتماعی به این موضوع اشاره کرد که بسیاری را میشناسد که تنها برای بازپرداخت وام دانشجویی خود وارد این صنعت شدهاند. این پیام توییتری او ۹ هزار بار لایک خورد و ۳ هزار و ۸۰۰ بار ریتوییت شد. کاربران دیگری نیز تاکید داشتند که روسپیها پول حاصل از این کار را صرف تجملات نمیکنند بلکه باید با آن هزینه خورد و خوراک و کرایه خانههایشان را بپردازند.
کاربران همچنین دولت را سرزنش کردند که چگونه میتواند مادران مجردی که تنها برای زنده ماندن و تامین هزینه فرزندانشان تن به روسپیگری دادند را رها کند؟ به این ترتیب دولت از تصمیم اولیه خود صرفنظر کرد و افزود آنهایی که به هر شکل قانونی در صنعت سکس مشغول فعالیت هستند نیز میتوانند از این کمک مالی بهره ببرند. این اقدام دولت مورد استقبال فعالان مدنی قرار گرفت و آن را نشانهای از پیشرفت جامعه که برای نسلها به روسپیگری به عنوان یک ننگ اجتماعی مینگریست، دانستند.
بسیاری از کارگران جنسی نیز به دلیل ترس از پیامدهای منفی احتمالی، هرگز شغل خود را در اظهارنامههای مالیاتی اعلام نکرده و حتی شغلشان را از اعضای خانواده خود پنهان نگه داشتهاند.
وکلا و مدافعان حقوق مدنی در ژاپن در تلاشند این موانع را برای بهرهمندی همۀ روسپیها از کمکهای مالی دولت برطرف کنند.
دولت نیز همچنان در حال اصلاح پیشنویس این تصمیم است تا به گونهای حداکثر افراد جامعه را مشمول کمکها کند. از جمله اعلام کرده است که به جای پرداخت ۳۰۰ هزار ین (۲ هزار و ۷۵۸ دلار) به هر خانوادهای که درآمد خود را از دست داده، مبلغ ۱۰۰ هزار ین (۹۲۸ دلار) به هر فرد نیازمند میدهد؛ شیوهای که احتمالا برای حل مشکل اعضای خانواده روسپیها موثرتر است./یورونیوز
✍🏽اردشیر بهرامی، پژوهشگر مسائل اجتماعی 🗞 اصفهان زیبا، ۱۵ دی ۱۳۹۸
🔴کاهش سن #کارگران_جنسی به زیر 12 سال؛ این خبری است که چندی پیش از سوی یکی از مددکاران اجتماعی مطرح شد تا زنگ هشدار به افـزایـش آسیـبهای اجتماعی را بـه صدا درآورد. هرچند در صحتو سقم این آمار جای تردید است، اما این اولین بار نیـسـت کــه آسیبشــنـاســان و جـامـعـهشـنـاســان به کاهش سن #روسپیگری در جامعه هشدار میدهند. سال گذشته بود که حبیبالله مسعودی فرید، مدیر کل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفتوگو با رسانهها گفت: «طبق آمار در مدت هفت سال، متوسط سن فحشا از ۲۸ سال به زیر ۲۰ سال رسیده و در حال حاضر کف این سن تا ۱۳ سالگی پایین آمده، یعنی در میان نوجوانان این مسئله به طور روزافزونی گسترش یافته است.» او همچنین گــفـت: «بـیـن ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار زن خودفروش در جامعه ما قابل ردیابی هستند و بسیاری از دانشآموزان دبیرستانی این معضل اجتماعی را به طور رسمیمیپذیرند.» همچنین آمارها و گفتههای برخی از مسئولان نیز نشان میدهد که در بازه زمانی ۸۹ تا ۹۰، ۱۰ تا ۱۲ درصد #زنان_خیابانی#متاهل بودند که بیشتر آنها در سنین ابتدای جوانی (۲۰ تا ۲۹) سال قرار داشتند؛ این درحالی است که آمارهای سازمان بهزیستی نشان میدهد درحال حاضر نیمی از زنان کارگر جنسی متاهل هستند؛ موضوعی که به گفته اردشیر بهرامی، آسـیـبشنـاس و پـژوهشـگـر حوزه آسیبهای اجتماعی، ریشه در فرهنگ ارتباطی افراد دارد. او در گفتوگو با «اصفهانزیبا» به تحلیل و چرایی کاهش سن تنفروشی پرداخته است...
به ظهر #عاشورا در ۱۹ شهریور ۹۸ نزدیک میشویم. صدای طبلها در دستهی #عزاداری از دور به گوش میرسد. دارم به امشب و شام غریبانی که #شیعیان برای #اسارت#زینب و کاروان اسرای عاشورا به پا میدارند فکر میکنم. ذهنم به اطراف، پرواز میکند. هیاهویی در درونم به پا است. کجاییم و چه میکنیم؟ کدامیک از دردها را فریاد بزنم؟ چه میخواستیم و چه شد! برای #مظلومیت و آزادهگی #حسین، سینهها چاک و امشب برای اسارت زینب، اشکها سرازیر میشوند و این برای واقعهای است که قرنها قبل اتفاق افتاده. چگونه است که برای آن واقعهی قدیمی دلها میشکند و سینهها از ضربتها سرخ میشود اما به پیرامون خود توجه نمیشود؟ به نام حسین و زینب، حاکمیتی شکل میگیرد اما آن کجا و این کجا! دیروز شنیدیم #دختر_آبی، همان #سحر_خدایاری که چهار روز پیش در اثر #خودسوزی در #اعتراض به روند #دادگاه در بیمارستان جان باخت از سوی #نیروهای_امنیتی ابتدا خانوادهاش فرا خوانده شدند و توجیه و #تهدید شدند که مصاحبهای نداشته باشند و سپس جسدش دفن و پس از آن خبر مرگش (بخوانید: #قتل#اجتماعی ـ #سیاسی) دیروز منتشر شد. «سحر» در اسفند ۹۷ هنگام ورود به استادیوم #آزادی دستگیر شد و شش ماه در بلاتکلیفی و رفتوآمد به دادگاه بود تا شمشیر داموکلس #قاضی، بالای سرش مانند هیولایی آزارش دهد. سحر تصمیم به خودسوزی گرفت و به جانگدازترین شکل، خود را فدای ورود آزاد #زنان به #ورزشگاه#آزادی کرد. تندیس او در بدو ورود به ورزشگاه آزادی باید نصب شود. اینک صدای طبلها بلند شدهاند و به ظهر #عاشورا نزدیک میشویم. ذهنم از سحر عزیز، به سمت #اسرا میرود. #یاسمن_آریایی، #منیژه_عربشاهی و #مژگان_کشاورز از مخالفان #حجاب_اجباری در ماه گذشته روی هم به ۵۵ سال و نیم #حبس#تعزیری محکوم شدند و در زمان #محاکمه در دادگاه به #وکیل دسترسی نداشتند. ذهنم را مرور میکنم به همراه صدای طبلها که هر لحظه بلندتر میشود فعالان #محیط_زیست را به یاد میآورم. ۸ #فعال_محیط_زیست یک سال و نیم است که در بازداشتاند. #مراد_طاهباز، #سام_رجبی، #امیرحسین_خالقی، #هومن_جوکار، #سپیده_کاشانی، #نیلوفر_بیانی، #طاهر_قدیریان و #عبدالرضا_کوهپایه به #اتهام «#افساد_فیالارض و #جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» در اسارتاند. #نیلوفر_بیانی در جلسهی دوم دادگاهش گفته بود که تحت فشار و تهدید #بازجویان#اعتراف کرده است. بهیاد زندهیاد #کاووس_سید امامی افتادم که در سال ۹۶ در #زندان#اوین#خودکشی «کرده شد». او هم متهم به این بود که محیط زیست و #طبیعت را محترم میشمارد و برای حفظ #حاکمیت_مذهبی در ایران نسبت به طبیعت، اولویت قائل نیست! ذهنم به قبلتر سفر میکند، #محمود_علوی، #وزیر_اطلاعات در دوازدهم همین ماه گفته بود ۵۳ نفر بازداشت شده در پروندهی #متهمان#ترور#دانشمندان#هستهای که سالها در بازداشت و #شکنجه و #اعترافگیری به اجبار و تهیهی برنامهی دروغین تلویزیونی «#کلوپ_ترور» بودند با پرداخت چهار میلیارد تومان(!) مورد دلجویی و آزادی قرار گرفتند. قبل از آن، #مجید_جمالی_فشی به اتهام ترور دکتر #مسعود_علی_محمدی#اعدام شدهبود و ظاهراً فرصت پیدا نکرد تا ندای مظلومیتش را با صدای طبلها به گوش من و شما برساند. چه میگویم، چه مینویسم، چه میشنوید: پرداخت مبلغی معادل خرید یک ماشین لوکس به مجموع ۵۳ متهم مظلوم پس از ماهها و بلکه سالها اسارت و نابودی جسم و روح و امید و حیات! صدای طبلها در دستهی #عزاداری بلندتر شدهاست اما تمرکز میکنم و به یاد فعالان کارگری و مدنی مرتبط با مطالبات #کارگران نیشکر #هفتتپه میافتم. آنها هم اینک در اسارتاند. #اسماعیل_بخشی، کارگری که فریاد میزند و حقوق ماهیانهاش را طلب میکند به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه #امنیت_ملی و فعالیت تبلیغی علیه #نظام و نشر اکاذیب به ۱۴ سال #حبس در هفتهی گذشته محکوم میشود. #سپیده_قلیان که فریاد #کارگران را در نشریهی «#گام» طنینانداز میکند به ۱۸ سال #زندان#محکوم میشود. این دو گفته بودند از سوی #وزارت_اطلاعات شکنجه شدهاند. گفته میشود #امیرحسین_محمدی، #ساناز_الهیاری، #امیر_امیرقلی و #عسل_محمدی هم که همکار #سپیده_قلیان در نشریهی گام بودند هر یک به ۱۸ سال #حبس محکوم شدند. …
🎬 ۷۰ درصد #کارگران زیر خط فقر زندگی میکنند، بسیاری از کارگران قراردادهای موقت دارند و فاقد بیمه، و همزمان هرگاه برای تغییر شرایط خود اقدام میکنند، با بازداشت و زندان مواجه میشوند...
🔴بررسی وضعیت میزان افزایش دستمزد و نرخ تورم از سال ۸۴ تا کنون نشان میدهد، فاصله تورم از دستمزد طی سالهای ۸۹ تا ۹۲ افزایش پیدا کرده است؛ به عبارتی با تشدید فاصله تورم تا دستمزد طی این بازه زمانی، قدرت خرید کارگران به نسبت سالهای قبل از آن کاهش بیشتری داشته است
♦️رئیس سازمان امور اجتماعی: بیش از ۲۲ درصد #کارگران در #ایران به مواد مخدر #اعتیاد دارند
🔹تقی رستموندی همچنین با اشاره به اینکه میزان مصرف #مواد_مخدر در بین #کارگران در استان خراسان شمالی، ۱۱ درصد بالاتر از میانگین آن در ایران است، گفته است: مصرف مواد مخدر در بین کارگران این استان بیش از ۳۳ درصد است.
🔹انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی، اردیبهشت ماه گفته بود: بر اساس آخرین آمار، ۲۸ درصد جامعه کارگری درگیر مصرف مواد مخدر هستند.
در حالی که شرکت بیمه آسیا در سایت خود اعلام کرده که برای پرداخت بیمه مسئولیت کارگران معدن آزادشهر یورت در حال بررسیهایی است تا دیهای به بازماندگانشان پرداخت کند، بررسیها نشان میدهد که "طبق ماده ۱۰ قانون بیمه" به بازماندگان این فاجعه ملی بابت دیه عزیزانشان حداکثر حدود ۱۷ میلیون تومان میرسد! ★منبع: ایسنا
⭕️کامنت: در کشوری زندگی می کنیم که ارزش یک انسان، ارزش یک کارگر تنها ۱۷ میلیون تومان می باشد. واقعا متاسفیم.....