سوسیالیسم کارگران

#منجنیق
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
Forwarded from منجنیق
🔴 از مارگریت شیلر در حمایت از شریفه محمدی

در این ویدئوی کوتاه مارگریت شیلر نویسنده، مبارز سیاسی، زندانی سیاسی سابق و عضو سابق فراکسیون ارتش سرخ آلمان (اِر.آ.اف) از شریفه محمدی و برای شریفه محمدی سخن می‌گوید. او که خود طعم شکنجه و سلول انفرادی را در آلمان چشیده از کارگر مبارزی می‌گوید که اینک در زندان لاکان رشت زیر حکم اعدامی قرار دارد که قضاییه‌ی جلادان برای او صادر کرده‌اند.
مارگریت شیلر از اعضای سابق فراکسیون ارتش سرخ آلمان، سازمانی مسلح و انقلابی که در آلمان مبارزه می‌کرد، در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۹ به مدت ۷ سال در زندان به سر برد که از این مدت یک سال و نیم آن را در سلول انفرادی و در شرایط جداسازی مطلق محبوس بود. او پس از آزادی نیز هم‌چنان تحت تعقیب و آزار پلیس سیاسی و ماموران مخفی قرار داشت و به همین دلیل از آلمان خارج شد و ۲۰ سال یه عنوان یک تبعیدی ابتدا در کوبا و سپس در اروگوئه زندگی کرد. شیلر با وجود این‌که اکنون نزدیک به دو دهه است که به آلمان بازگشته اما هم‌چنان از تعقیب و مراقبت پلیسی در امان نیست. او خاطرات دوران مبارزه در فراکسیون ارتش سرخ، زندان و تبعید خودش را در کتاب‌های مختلفی نوشته و منتشر کرده است.
مرداد ۱۴۰۳

🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام می‌توانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact

#منجنیق
#شریفه_محمدی
#همبستگی
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 تصویر شریف همسنگری با شریفه محمدی

یاران ما در اصفهان و تهران در دفاع از شریفه محمدی و در دفاع از مبارزه‌ای که او یکی از رزمندگان آن بوده است پوسترهایی را روی دیوارها و معابر چسبانده‌اند و اعلامیه‌های کوتاهی را در برخی محله‌ها پخش کرده‌اند. در این اعلامیه نوشته شده: «ما همه شریفه محمدی هستیم. شریفه را می‌شناسید؟ شریفه کارگر است و مبارز. او برای دفاع از منافع کارگران سا ل‌های زندگی‌اش را گذاشته. سال‌ها عضو نهاد مستقلی بوده به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری". او می‌اندیشید که کارگران جز از طریق "متشکل شدن" نخواهند توانست که حقوق خود را از حلقوم سرمایه‌داران جمهوری اسلامی بیرون کشند. شریفه را در آذر ۱۴۰۲ بازداشت و پس از شکنجه‌های فراوان در ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ از سوی دادگاه انقلاب اسلامی رشت به اتهام واهی بغی به اعدام محکوم کردند. می‌دانید اتهام "بغی" یعنی چه؟ بغی به معنی خروج یا شورش علیه امام مشروع و حاکم اسلامی است. اما "جرم" اصلی شریفه محمدی این است که برای مبارزه‌ی طبقاتی علیه نظام سرمایه‌داری موجود تلاش می‌کرد. صدای شریفه باشیم که او صدای بی‌صدایان، صدای اکثریت مزدبگیران و کارگران بوده است.»
و روشن است که دفاع از شریفه محمدی، توامان دفاع از آرمان او و دفاع از مبارزه‌ای است که او را به خاطر آن بازداشت و شکنجه کرده‌اند و اکنون سایه‌ی شوم طناب دار را بر سر او آونگ کرده‌اند. این طناب دار طنابی است بافته از تار استبداد و پود ستم طبقاتی نه فقط برای شریفه محمدی، بلکه هم‌زمان برای تمامی طبقه‌ی کارگر، تمامی تهی‌دستان، تمامی ستمدیده‌گان. برای هر کارگری که اعتصاب می‌کند، هر کارگری که فریاد می‌زند، هر کارگری که می‌خواهد اوضاع را به شکل بینیادین به نفع طبقات فرودست تغییر دهد. در مقابل جلادان از شریفه محمدی به دفاع برخیزیم.

مرداد ۱۴۰۳

🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام می‌توانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#شریفه_محمدی
#همبستگی
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 اطلاعیه‌ی توضیحی در مورد ادعای درخواست کمک مالی از سوی کمیته‌ی غیبی نسوان

بر اساس آن‌چه به کمیته‌ی غیبی نسوان منتقل شده است، متوجه شدیم که عده‌ای به‌دلیل شرایط و ضروریات برآمده از کار‌ غیرعلنی کمیته در ایران و لزوم مخفی ماندن اعضا و با ادعای کاذب نسبت به عضویت در این کمیته یا ارتباط با آن، از افراد و جمع‌هایی درخواست کمک مالی کرده‌اند‌.
لازم است تاکید کنیم که تمامی کنش‌ها و فعالیت‌های کمیته‌ی غیبی نسوان داوطلبانه و بر اساس اصولی است که اعضا در این کمیته به آن باور دارند.
همانطور که در بیانیه‌ی اعلام موجودیت خود، به وضوح باور، تعهد و پایبندی عملی به ساختار سازمانی را مورد تاکید قرار داده‌ایم، بار دیگر اعلام می‌کنیم بر اساس این باور، هسته‌های کمیته‌ی غیبی نسوان در صورت نیاز مالی به ساختار این کمیته پایبند بوده و از رفتارهای خارج از اصول سازمانی اجتناب خواهند کرد.
بدیهی است که روی صحبت این بیانیه با گرو‌ها‌ و افراد هم‌سو که از محتوای منتشرشده توسط این کمیته استفاده می‌کنند نیست. اما لازم دیدیم اعلام کنیم هیچ‌کدام از هسته‌های کمیته‌ی غیبی نسوان در داخل یا خارج از ایران، از هیچ شخص و جمعی درخواست کمک نکرده‌اند و در صورت نیاز به جمع‌آوری کمک، با رعایت اصول سازمانی از طریق خود کمیته اقدام خواهند کرد.

فروردین ۱۴۰۳

#منجنیق
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 اخگران علیه کودک‌همسری و برای اداره‌ی شورایی در خیابان

رفقای هسته‌ی اخگرانِ کمیته‌ی غیبی نسوان پوستری را که چندی پیش علیه بنیادهای مادی کودک‌همسری طراحی کرده بودند، تکثیر و به کوچه‌ها و خیابان‌های شهر بردند. آنها در کنار پوستر خودشان، تعدادی از «بروشور مشترک کمیته‌های انقلابی در مورد اداره‌ی شورایی» را نیز تکثیر و پخش کردند. به این‌ترتیب وقتی رفقای «هسته‌ی اخگران» از لزوم نابود کردن بنیادهای مادی‌ای که منجر به کودک‌همسری می‌شود سخن می‌گویند و به ضرورت محو «مناسبات اجتماعی نابرابری» اشاره می‌کنند که تا زمانی که وجود دارند حتا منع قانونی ازدواج کودکان مسئله را به شکل بنیادین حل نمی‌کند بلکه آن را به اشکال دیگری از ستم و بهره‌کشی تبدیل می‌کند، با پخش بروشوری در مورد اداره‌ی شورایی راه‌حل را نیز نشان می‌دهند و بروشوری را پخش می‌کنند که در آن به صراحت نوشته شده: «حالا زمان آن است که بلندتر از همیشه بگوییم که می‌خواهیم کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها و ادارات و محله‌ها و شهرها را خود ما مردم، اداره کنیم».
بهمن ۱۴۰۲
هسته‌ی اخگران-کمیته‌ی غیبی نسوان


#منجنیق
#اخگران
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 تقویم نبرد روی دیوار

از آن لحظه که در دی‌ماه ۱۳۹۶ ناقوس تغییر وضعیت زمان را شکافت تا این دقیقه راه طولانی‌ای پیموده‌ایم تا به اینجا رسیده‌ایم. از دی و مرداد و آبان تا قیام گرسنگان و قیام تشنگان، از روزهای متروپل تا قیام ژینا برگی از تاریخ فرودستان و ستمدیدگان ورق خورده است که در آن گروه‌های تحت ستم در میدان نبرد مرئی شده‌اند. از دانشگاه و مدرسه تا روستا و شهر، از میان ملت‌های تحت ستم، از میان زنان و کوییرها، از خانه‌ها، کارخانه‌ها. این پارچه‌ی بلند روی دیوار بخش کوتاهی از تاریخ بلند مبارزه علیه ستمگران است با بیرق نان و آزادی، با روسری‌هایی که آتش از آنها زبانه می‌کشد، با سنگفرش خونین خیابان‌ها و سنگرهایی که در لحظه‌های قیام بنا شد، با بدن‌هایی که در برابر ستم شوریدند. این پارچه در ضمن آرزو و آرمان است، آرزو و آرمان برای این‌که مسیر «اتحاد»، اتحادهای از پایین و رهایی‌بخش سرانجام پیموده شود و سرود فرداها را سرخ بخوانیم با حنجره‌های خونین. تاریخ نزدیک گذشته را با پارچه‌ای بر دیوار به یاد آوردیم تا آرمان فردا را صیقل دهیم و بر آن پافشاری کنیم. روزهای نبرد پیشِ روست و فردا از امروز آغاز می‌شود.
آفتابکاران
آذر ۱۴۰۲

#منجنیق
#آفتابکاران
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 برای صلح باید جنگید
بیانیه‌ی هسته‌های کمیته‌ی غیبی نسوان در دفاع از مبارزات مردم فلسطین


این سوال احتمالا برای ما فمینیست‌هایی که در عین جستجوی صلح و دوستی به مبارزه علیه هر شکلی از سرکوب و خشونت در هر کجای جهان باور داشته‌ایم و معتقد به درهم‌تنیدگی انواع ستم هستیم، دغدغه و سوال بنیادینی است: هم‌نشینی صلح و مبارزه و مقاومت چگونه ممکن است؟
برخی از فعالان حوزه‌ی زنان، در کنار گفتارهای رایج مردانه و رسانه‌های جریان اصلی، از زنان* صرفا به‌عنوان قربانیان جنگ یا انسان‌هایی فاقد عاملیت که درگیر جنگ‌افروزی مردان سیاست‌اند، یاد می‌کنند. به همین دلیل است که زنان* همواره در کنار کودکان، «قربانیان» جنگ نامیده می‌شوند. اگرچه زنان* در طول تاریخ آتش هیچ جنگی را نیفروخته‌اند، اما هر کجا که منطق سلطه و خشونت در میان بوده، همواره زنان* در حال مبارزه و جنگیدن علیه آن بوده‌اند.
باید توجه داشت آن‌چه از صلح مراد می‌شود، صلحی خنثی، غیرزمینه‌مند و بی‌تاریخ نیست. فمینیست‌ها در عین دفاع از صلح، برای برپایی آن «می‌جنگند و مبارزه می‌کنند». زنان*، خواهان صلح‌اند و به خوبی می‌دانند که این صلح جز با جنگیدن و مبارزه علیه هر شکلی از خشونت و کشتار، سلطه و سرکوب و استثمار و استعمار میسر نخواهد شد. به این معنی که هر شکلی از نابرابری نافی صلح خواهد بود و برای برقراری صلحی که زنان* داعیه‌دار آنند، چاره‌ای جز نبرد با نابرابری و سلطه و سرکوب نیست.
آبان ۱۴۰۲
هسته‌های کمیته‌ی غیبی نسوان
هسته‌ی اخگران | هسته‌ی اسمر
هسته‌ی حاثور | هسته‌ی هدیل


#منجنیق
#کمیته_غیبی_نسوان
#هسته_اخگران
#هسته_اسمر
#هسته_حاثور
#هسته_هدیل
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3sqSSnP
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و چهل و دوم. برای تمدید و تداوم «نه»

در فلاخن دویست و چهل و دوم رفقای «کمیته دانشجویی اول اردیبهشت» ضمن ستایش از «نه»ی دانشجویان دانشگاه هنر تهران، به موانع و نقاط ضعفی می‌پردازند که می‌تواند از تداوم این «نه» و تبدیل آن به نوعی از سیاست ایجابی جلوگیری کند. در این فلاخن از تجربه‌ی دانشگاه در ماه‌های قیام می‌خوانیم، از نقشی که دانشگاه ایفا کرد، از موقعیت و عملکرد نیروی سرکوب در برابر دانشگاه و از گام‌هایی که دانشجویان مبارز به پیش برداشتند. در فلاخن دویست و چهل و دوم از تهاجم دستگاه سرکوب به دانشگاه بعد از توقف ظهور و بروز خیابانی قیام می‌خوانیم، از جمع‌هایی که هم‌چنان وجود دارند اما موجودیت ندارند و از لزوم ارتقای این جمع‌ها، لزوم مقاومتی سازمان‌یافته در مقابل تهاجمی سازمان‌یافته. در فلاخن دویست و چهل و دوم از این می‌خوانیم که تنها در جمع‌هایی سازمان‌یافته است که می‌توان به سوی تظاهرات موضعی، شعارنویسی و پخش اطلاعیه و شب‌نامه در سطح دانشگاه نه به عنوان ابتکاری فردی و نامنظم بلکه به عنوان شکلی از مبارزه‌ی منسجم و برنامه‌ریزی‌شده، پیشبرد شکلی از پروژ‌ه‌های مطالعاتی-ترویجی و بحث‌های درون‌گروهی در مورد مقتضیات وضعیت اقتصاد سیاسی اکنون و تخیل درباره‌ی دانشگاه پس از جمهوری اسلامی و زمینه‌چینی برای ایجاد بسترهای مادی و تشکیلاتی آن قدم برداشت. فلاخن دویست و چهل و دوم از الزامات ضروری برای حرکت به سمت دانشگاهی در آینده می‌نویسد که بتوان آن را «دانشگاه رهایی‌بخش» نامید و بر لزوم تشکیل کمیته‌های مخفی دانشجویی پافشاری می‌کند.
مرداد ۱۴۰۲
فلاخن دویست و چهل و دوم را بخوانید:

#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_دانشجویی_اول_اردیبهشت
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و سی‌ام. عاقبت «براندازی» به جای «انقلاب» در مصر و تونس

در دویست و سی‌امین فلاخن از سرنوشت دو کشوری می‌خوانیم که نیروهای مبارز آن در وجه سلبی «براندازی» باقی ماندند و به سمت جهت‌گیری ایجابی «انقلاب» نرفتند، نیروهایی که گمان می‌کردند فعلن رژیم‌های «مبارک» و «بن‌علی» بروند و بعد سرنوشت همه‌چیز را «انتخابات آزاد» تعیین می‌کند و در نهایت حاصل تمام مبارزات انقلابی، تمام مبارزات شهدا و مجروحان و زندانیانِ شکنجه‌شده در ایام دیکتاتوری این شد که تحت حمایت دولت‌های «آزادِ» جهانِ «آزاد» استیلای سرمایه باقی بماند و آنها که ستم طبقاتی در دولت‌های پیشین کمرشان را خم کرده بود، آن دستفروشانی که آتش انقلاب تونس از بدن شعله‌ور آنها زبانه کشید و به مصر هم رسید، با همان کمرهای خم زیر بار استثمار و بهره‌کشی بمانند. در مقدمه‌ی «منجنیق» بر این فلاخن می‌خوانیم: «پیش از این در متن "در دوراهی انقلاب و براندازی" توضیح دادیم که یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های "انقلاب" با "براندازی" در رویکرد ایجابی انقلاب به مسئله‌ی سرنگونی نظام حاکم است. یعنی سرنگونی نظم حاکم به شیوه‌ها و به ترتیبی که امکان شکل‌گیری جایگزینی که آزادی و برابری را برای همه‌گان تضمین کند در درون آن تعبیه شده باشد و مبارزه برای جایگزینی نظم حاکم با آلترناتیوی ایجابی که ما آن را به نام "اداره‌ی شورایی" می‌شناسیم. در مقابل در رویکرد سلبی "براندازی" تنها مسئله‌ی مهم سرنگونی نظام حاکم است. همین منطق در رویکرد ظاهرن ایجابی‌ای که تلاش می‌کند با اتحاد ضدفاشیستی-ضداستبدادی حول اصل جمهوری مبارزه‌ی انقلابی و انقلاب را مرحله‌بندی و مبارزه‌ی طبقاتی را به آینده‌ی بعد از جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری به جای فاشیسم ولایی-سلطانی موکول کند، نیز دیده می‌شود و عاقبت آنچه انقلاب تونس و مصر نامیده می‌شد اما در واقع براندازی در تونس و مصر بود، به خوبی مختصات این "آینده" را ترسیم می‌کند. در واقع آینده‌ای که برخی از انقلابیون ایرانیِ ترس‌خورده از فاشیسمِ در کمین در مقابل جنبش قرار می‌دهند وضعیت حال تونس و مصر است و از همین جهت خواندن در مورد تونس و مصرِ پس از براندازی، بی‌واسطه با وضعیت ما مربوط می‌شود.» در فلاخن دویست و سی‌ام خواهیم دانست چرا باید انقلابی بود نه برانداز.
فلاخن دویست و سی‌ام را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تعیین تکلیف «هسته‌ی ستاره» با اتوبوس پهلوی

در حالی که هر روز شاهد رژه‌ی دسته‌های نئوفاشیست در شهرهای اروپا و آمریکا و ائتلاف‌ها و اتحادهای از بالا هستیم، در حالی که «رهبران» و «وکلا» از این اجلاس راهزن‌های سرتاسر جهان به آن نشست جلادهای سرتاسر دنیا می‌روند و مدال دریوزه‌گی و التماس را یکی از پی دیگری بر سینه می‌آویزند، در این رقابت تنگاتنگ برای اثبات این‌که کدامشان بنده‌ی گوش‌به‌فرمان‌تری برای نظم ستمگرانه‌ی جهانی است، در این موجاموج حقارت و رذالت، آن‌که هنوز در خیابان می‌رزمد نامی ندارد، می‌رزمد «برای نان همه، برای نور و برای سرود». و از همین پایگاه است که تکلیفش را با اتوبوسی که دارد سلاخ‌های ساواک را مسافر می‌زند از راه دور به مقصد ایران، معلوم می‌کند. برای رزمندگان «هسته‌ی ستاره» ملا و شاه جانی فرقی با هم ندارند و به خوبی می‌دانند واقعی‌ترین مسافران «اتوبوس مجانی» پهلوی همان ساواکی‌هایی هستند که حالا دارند در پرتو جنبش فاشیستی از سوراخ‌هایشان بیرون می‌خزند، یکی یکی.

#منجنیق #هسته_ستاره
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 طبقه‌ی کارگر با کسی معامله نمی‌کند. گفت‌وگو با میثم آل مهدی

میثم آل مهدی کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد اهواز و یکی از سازمان‌دهنده‌گان مبارزات کارگران این کارخانه در سال نود و هفت، در این گفت‌وگو ابتدا به این می‌پردازد که آیا سوال «چرا کارگران در جریان قیام ژینا اعتصاب نکردند» از اساس سوال درستی است؟ او سپس به شرایط مبارزه‌ی کارگری در کارخانه‌ها می‌پردازد و از اعتصاباتی می‌گوید که طی هفته‌های اخیر شکل گرفت، از کم و کیف آنها و گستردگی و میزان اثرگذاری این اعتصابات بر وضعیت عمومی. او از هم‌جهتی مبارزات کارگری و مبارزات خیابانی می‌گوید و از این‌که گفتار تولیدشده از سوی اپوزیسیون راست چگونه به گسترش مبارزات و اعتصابات کارگری ضربه می‌زند. آل مهدی در این گفت‌وگو از برخورد کالایی و مصرفی با طبقه‌ی کارگر می‌گوید، از حذف ادبیات و گفتمان طبقه‌ی کارگر. او از این می‌گوید که طبقه‌ی کارگر برای آرزوی کسی یا شهوت قدرت کسی اعتصاب نمی‌کند، از این‌که طبقه‌ی کارگری که به روشنی گفته است خودش می‌تواند کارخانه را اداره کند را نمی‌شود بعد از سرنگونی به فلاکت کارخانه تبعید کرد، از تحقیر سازمان‌یافته‌ی طبقه‌ی کارگر از سوی اپوزیسیون راست و رسانه‌های جریان اصلی و از آسیبی که چنین روندی به قیام مردم می‌زند. کارگر سابق اما هنوز مبارز فولاد اهواز در این گفت‌وگو از اهمیت مبارزات صنفی می‌گوید، از هم‌دستی جریان چپ‌نمای محور مقاومتی با ستم طبقاتی در جمهوری اسلامی، از لزوم پیوند میان خلق‌های تحت ستم در سرتاسرایران و همبستگی طبقاتی فراتر از مرزهای ملی. میثم آل مهدی از مبارزات هم‌بسته‌ی حذف‌شدگانی می‌گوید که در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران حذف شده‌اند، از هم‌سویی و پیوند مبارزات طبقه‌ی کارگر با مبارزات زنان، مبارزات کوییرها و مبارزات خلق‌های تحت ستم و از این‌که طبقه‌ی کارگر بر سر میز مذاکره و معامله نمی‌نشیند، بلکه مسئله‌ی طبقه‌ی کارگر و تمامی حذف‌شده‌گان چپ کردن میز است نه معامله‌ی دردهایشان.
#منجنیق #گفت‌وگو
نسخه‌ی کامل با کیفیت بهتر و حجم بیشتر:

در یوتوب:
https://bit.ly/3vURTKD
در ویمه‌اُ:
https://bit.ly/3CKvHGW
Forwarded from منجنیق
🔴 بیرق نان و آزادی بر فراز شهر

در حالی که جمهوری گرسنگی و سرمایه هر قدم که پیش می‌رود با دامن زدن به فلاکت عمومی و فقر گسترده، بیشتر بنیان حکمرانی‌اش را تنها به سرنیزه و باتوم تکیه می‌دهد، در حالی که چون وعده غذا نمی‌شود مقامات حکومتی به‌طور دائم در مورد «شورش‌های نان» هشدار می‌دهند؛ کارشناسان راهِ دور کلاشیِ مستقر در رسانه‌های بزرگ و اتاق‌های چندهزارنفره‌ی کلاب‌هاوس، نظریه‌پردازان شامخ توئیت از زیر پتوی تیک‌آبی و لایک‌خور مستقر در توئیتر و اینستاگرام نیز هم‌صدا با مقامات حکومت مستقر، علیه قیام گرسنگان اعلام کودتا کردند. جمع شدند هر روز دور هم در اتاق‌ها و چارسوق‌های مجازی و فرمودند برای پاسداشت کرامت انسانی به انسانِ گرسنه نگویید گرسنه. به راستی هم کار سختی است حقوق‌های چندهزار دلاری و چند هزاریورویی و چندهزار پوندی و چندهزار ریالیِ ضرب سعودی بگیری و با گرسنگان هم‌راه و هم‌رزم باشی. کار دشواری است هم‌زمان چشم دوختن به قیام گرسنگان و ستایش پینوشه در شیلی که با زور سرنیزه برای استوار کردن بساط گرسنگی و بهره‌کشی کودتا کرده بود. آنها اما جمع می‌شوند دور هم و توئیت‌هایشان، حضورهای فرهمند تلویزیونی‌شان با کراوات فیروزه‌ای، جملاتشان و کلماتشان را فاکتور می‌کنند و برای کارفرما می‌فرستند تا آخر ماه صورت‌حساب چرب‌تری دریافت کنند، چرب مانند لب‌هایشان و دست‌هایشان وقتی لقمه‌های چرب می‌لمبانند، دلشان برای کباب برگ‌های وطن تنگ می‌شود و به شان انسانی «ملتِ وطن» فکر می‌کنند. این تفاوت ماست. جایی که مستقر شده‌ایم و جایی که حضور داریم. گفته بودیم و باز به تاکید می‌گوییم به پیکار فرودستان و طبقه‌ی کارگر وفاداریم و همین است که آنها در کلاب‌‎هاوس شب‌نشینی می‌کنند و ما در خیابان خطر می‌کنیم، آنها در ایران‌اینترنشنال حرف می‌زنند و ما بیرقمان را از آسمان اسلام‌آباد می‌آویزیم، آنها توئیت می‌زنند و ما بر دیوارهای شهر نام نان و آزادی و شورا را نقش می‌زنیم، آنها از راه دور برای «آقای خامنه‌ای» رجز می‌خوانند و ما در قلب شهر مرگ ستم و ستمگر را روی دیوار اعلام می‌کنیم و اعلام می‌کنیم که شاه و شیخ نمی‌خواهیم، که قدرت را به دست شورا می‌خواهیم و برای فردایی نبرد می‌کنیم که سقف و کتاب و گندم، نان و مسکن و آزادی برای همه‌گان باشد.
تصویر برچسب‌ها در سایت بارگذاری شده است تا اگر کسی تمایل داشت بتواند از روی آنها بر کاغذ چسب‌دار پرینت بگیرد و هر کجا که خواست بچسباند.
در سایت:
https://bit.ly/3uu9OY8
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و بیست و دوم. قیام محله‌محور؛ امکانات و چالش‌ها

در دویست و بیست و دومین فلاخن متنی را می‌خوانیم که جمع‌بندی مرحله‌ای «کمیته جواد نظری فتح‌آبادی» «از میدان نبرد» در مورد دستاوردها، امکانات و چالش‌های قیام محله‌محور تا به امروز است و البته بیشتر معطوف به تجربه‌ای است که در تهران به دست آمده. در این فلاخن ضمن این‌که بر نسبت قیام ژینا با قیام‌ها و خیزش‌های چند سال اخیر، به ویژه خیزش دی و قیام آبان تاکید می‌گردد، مختصات قیام ژینا ترسیم شده و خطوط عمده‌ی تجربه‌ی نبردهای خیابانی قیام آبان، عمدتن در حاشیه‌های شهر تهران، در قیام محله‌ور این روزها شناسایی می‌شود. در فلاخن دویست و بیست و دوم ضمن شرح برخی روش‌های نیروهای سرکوب و تاکتیک‌های مبارزه‌ی مردمی برای مقابله با آن، هم به نقاط قوت قیام محله‌محور اشاره شده و هم برخی مخاطراتی که این شکل از مبارزه می‌تواند با آن مواجه شود، تاکید شده است. این فلاخن به برخی جزئیات تاکتیکی دارای اهمیت می‌پردازد، برخی نقاط ضعف تاکتیک‌های مبارزاتی فعلی را بررسی می‌کند و از ارتقای سطح سازماندهی محلی به عنوان پیش‌شرطی برای تداوم و اعتلای قیام می‌نویسد، شکلی از ارتقای سازماندهی که امکان تغییر تاکتیک‌ها در صورت لزوم و تدوین یک برنامه‌ی مبارزاتی و عملیاتی را بیش از پیش فراهم کند، ارتقای ضروری «جمع بچه‌محل‌های پر شور» به «کمیته‌های سازمانده مبارزه».
فلاخن دویست و بیست و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 تاج و عمامه در آتش از پل خیابان جلال آل‌احمد

«آفتابکاران» امروز، ۲۶ آبان، پارچه‌ای را با طرح تاج و عمامه در آتش سطل زباله و شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» از پل هوایی خیابان جلال آل‌احمد آویخته‌اند. در متن گروه آفتابکاران آمده است: "صبح‌ها با عزم نبرد برمی‌خیزیم و شب‌ها با رویای انقلاب به خواب می‌رویم. رویایی که دیگر دست‌نیافتنی نیست. همین نزدیکی به نظر می‌رسد، همین یک هل دیگر. نبرد ما اما تنها نبردی در امروز نیست، نبردی بر سر آینده است. و نفی هم‌زمان تاج و عمامه زمینه‌ی آن را می‌سازد که به ابداع نظم نوین چیزها فکر کنیم، به آفریدن جهانی که می‌تواند چنین نباشد چرا که تنها در لحظات انقلاب است که می‌توان چنین امکانی را از نزدیک فهمید و برای ساختنش مبارزه کرد. به ما می‌گویند «اهل تفرقه نباشید» می‌خواهند ما را از پیش رفتن، از فرا رفتن، از ساختن آینده منع کنند، به ما می‌گویند «فعلا متحد باشیم» می‌خواهند سقف آرزوها و رویاهای ما آنقدر کوتاه شود که منافع آنها را به خطر نیندازد، از دور برای ما پرونده می‌سازند چرا که آنها تنها با بی‌شرف مشکل دارند نه بی‌شرفی، با ستمگر مشکل دارند نه ستمگری، با غارتگر مشکل دارند نه غارت و به خوبی می‌دانند این شعار، همین یک شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» از دهان کسانی بیرون می‌آید که می‌خواهند به ستم و غارت و بی‌شرفی پایان دهند. آنها از راه دور هشتگ می‌زنند، ما اما صبح‌ها با عزم نبرد برمی‌خیزیم و شب‌ها با رویای انقلاب به خواب می‌رویم و آینده از آن ماست."
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
🔴 برای «خدانور لجعی» | شعر و صدای آیدا پایدار

چهل روز از کشتار جمعه‌ی خونین زاهدان گذشت و شرم و درد بر جای مانده است در برابر خلقی که شهید روی شهید داده‌اند. از زمین و هوا آنها را به گلوله بستند، از کودک و پیر رگبار بر تنشان نشاندند و اکنون چهل روز از خونین‌ترین جمعه‌ی قیام گذشته است. اگر نام ژینا امینی رمز قیام ژینا شد، نام خدانور لجعی نیز رمز خروش خلق‌های تحت ستم بود. سیمای او که به میله بسته شده بود و تنها چندی بعد از آزادی‌اش به گلوله بسته شد، تمام تاریخ بلوچستان را در برابر ستم به تصویر کشید و صدایی شد که فریاد خشمگین بلوچستان را به قیام پیوند زد. او را در چهلمین سالروز شهادتش به یاد نمی‌آوریم که در یادها ماندگار است، در چهلمین سالروز شهادتش با او پیمان می‌بندیم، دوباره و از نو برای امکانی که با بدن گلوله‌خورده‌اش گشود، برای این‌که به این امکان وفادار بمانیم در ساحت عمل.

شرمگین است مرگ
از دستان بسته‌ات خدانور،
اما دستمال سرخش را چنان در بغضِ تنت بچرخان
که تار تارِ گیسوی زندگی را
بر پودهای لجوجش بنوازی

برقصان برادر غریبم نامت را
بر بیرق بی‌بضاعتمان در باد
که از جبروت چرب اربابان دیروز و امروزمان
چیزی به دهان نبرده است؛
تنها رعشه‌ی موروثی دندان‌های گرسنه‌ای
که در نیمه‌شبان تاریخ
سرسختانه فریاد می‌کشند:
زنده‌باد ما بی‌نامان!

باز کن گره از حلقِ زندان‌های آویخته در ساعت
در هم شکن عقربه‌بانانِ پیری را
که در تن مبهوت انقلاب تیر می‌کشند
تا ریشه‌هایش را در شکم‌هاشان فاسد کنند،
همچون کلمه
که «تنها»
می‌گندد

آری برادرم!
رها شو از ثانیه‌های این سرود ناموزون
که از ما تنها شماره بر جای خواهد گذاشت
دستمال مرگت را خدانور
چنان در بغض تنت بتکان
که سنیگن شوی از سرخ
سنگینی کنی بر محاسبه و تکرار
و رد رهای دستانت
برای همیشه بر پیکر خشمگین زندگی بماند!
رها
همچون خواهرت «نسرین»
که خداوندگارش «آزادی» بود
و آزادی، «زن» بود
زنده و گرم!
پس قسم به گیس سرخ «ژینا»
که هیچ‌کس
دستمال مرگمان را به غیر از خودمان
از فرط «زندگی» در هوا نچرخانده
یا همچون خواهر دیگرمان «نیکا»
برای گرم کردن استخوان‌های شبِ فردای سرنوشتمان
به آتشش نکشیده است

اینک نام‌های لاغر و فرودست
در تسلسل فردا اوج می‌گیرند
و نام
و نام توست که
پنهان‌ترین آسفالت‌ها را شکافته
تا بر فراز کوچه‌خاکی‌های انقلابمان
لبان آفتاب باشد
#منجنیق #شعر
Forwarded from منجنیق
🔴 دیوار به دیوار فتح می‌کنیم فردا را

گروه آفتابکاران، در جدیدترین فعالیت تبلیغی-ترویجی خودشان تعداد زیادی پوستر را در چند محله‌ی تهران به دیوارها زدند. در کنار برخی از این پوسترها دو متن توضیحی کوتاه با عنوان‌های «چرا برانداز نیستیم اما انقلابی هستیم» و «چرا "مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر"؟» نیز بر دیوارها نصی شده است. «آفتابکاران» در توضیح فعالیت تبلیغی-ترویجی خودشان نوشته‌اند: «این صدای طوفانی است که در خیابان می‌پیچد تا کاخ‌ پوچ رویاهایتان را ویران کند و همین شما را به لرزه‌ می‌افکند. این صدایی است که دانشگاه به دانشگاه، کوچه به کوچه و خیابان به خیابان تکثیر می‌شود و راه خود را از دل ستم‌نشستگان تا قلب قیام درمی‌نوردد. این خطاب به شماست که اکنون از سر بیچارگی، علیه شعار "مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر" نیرو بسیج کرده‌اید و دست به دامان شبه‌هنرمندان مزدور خود و استفاده از تئوری‌های پوسیده و نخ‌نماشده‌‌ی جمهوری اسلامی شده‌اید که همواره می‌خواهد برای منحرف کردن مسیر اعتراضات آن را به سازمان یا کشوری خاص ربط بدهد و خلاصه کند. ما اما به شما می‌گوییم که نفرین بر هر دو خانه‌ی شما باد. ما شاه و شیخ نمی‌خواهیم. ما انقلابیونی هستیم در فکر فردا. فردایی نو که در آن ستم و ستمگر جایی نخواهد داشت. ما یک‌شبه از دل خاک بیرون نیامده‌ایم که با انکار شما محو شویم. جادو نیستیم که با ورد از میان برویم. ما حقیقت یک جنگ تاریخی هستیم که اکنون فرصت بازپس گرفتن جهانمان را به چنگ آورده‌ایم. شما این را خوب می‌دانید و از همین روی است که از صدای مردم تحت ستم به رعشه افتاده‌اید، زیرا شعارهای آن‌ها پایه‌های استبداد شما را نشانه گرفته است.
می‌کوشید شعار زن زندگی آزادی را به تفکر ارتجاعی، مردسالارانه و ناسیونالیستی خود آغشته کنید اما طبقات تحت ستم این جغرافیا‌ی سیاسی امروز مسیر خود را از دل بیابان حفر کرده‌اند و چون آتشفشانی از اعماق سر برآورده‌اند. آتشفشانی که سر ایستادن و آشتی ندارد و در حال دود کردن نظم و سرکوب شماست؛ در هر صورت و رنگ رنگِ فریب و دروغ‌اش.
پیش‌تر‌ نیز گفته بودیم که صدای ما را از خیابا‌ن‌‌های قیام می‌شنوید. این‌بار بر روی شعارهایی که کوشیده بودند با حذف کردن و پاک کردنشان از روی دیوار‌ها به خیال خود محوشان کنند اما ردی بر جای گذاشتیم تا بدانید حقیقت امروز آمده تا واقعیت جاری باشد و در این راه پا پس نمی‌کشد. بهتر است به آن عادت کنید.»
گروه آفتابکاران در همبستگی با جمع‌ها و افراد مبارز دیگر در این فعالیت تبلیغی-ترویجی چند پوستر از طراحی‌های مبارزی به نام «فدایی» را نیز بر دیوارها نصب کرده‌اند.
#منجنیق #آفتابکاران
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و بیستم. گزارش شورش ۲۳ مهر اوین
(شهادت‌نامه)

در دویست و بیستمین فلاخن دقیق‌ترین گزارشی را می‌خوانیم که حداکثرترین لحظات شورش ۲۳ مهر اوین را از منظر بند هشت این زندان ثبت کرده است. این گزارش از آن جهت دارای اهمیتی یگانه است که بعد از بند هفت زندان اوین، که هنوز هیچ روایت مبسوط و دقیقی از آنچه در آنجا گذشته است نشنیده‌ایم، بند هشت اصلی‌ترین منطقه‌ی شورشی اوین بوده و به همین دلیل فردای شورش بسیاری از زندانیان این بند را عملن به زندان‌های دیگر، از جمله رجایی‌شهر، تبعید کرده‌اند. در فلاخن دویست و بیستم ابتدا شرح مختصری از واقعه را می‌خوانیم و بعد گزارشی مبسوط از تمام مراحل این شورش درخشان. از زمینه‌های شورش در بند هشت، آنچه که در حیاط بند هشت و سالن‌های بند اتفاق افتاد و سرانجام شرح دقیق وقایع سالن ورزشی بعد از سرکوب شورش. تصویر زندانیان شورشی بند هشت در این گزارش، برخلاف خواست و تمایل منطق سیاسی-تجاری حقوق بشری، تصویر «قربانی» نیست، تصویر بدن‌های رزمنده‌ای است که البته گلوله‌ی جنگی و ساچمه‌ای خورده‌اند، زیر ضربات باتوم و لگد کبود شده‌اند، بی‌خوابی و تشنگی را تاب آورده‌اند، دمپایی‌هایشان را حتا در آتش سوزانده‌اند، و سرانجام بسیاری از آنان را تبعید کرده‌اند اما هنوز با دهانی خونین از «زیباترین شب اوین» می‌گویند. شبی که سرکوبگران در قامت مقامات زندان و یگان‌های ویژه و بسیج و نیروی انتظامی هرچه از دستشان برمی‌آمد کردند اما در برابر عزم و اراده‌ی زندانیان تحقیر شدند، در درون زندان‌های خودشان، با تمام باروها و سلاح‌ها و دستبندها تحقیر شدند و چنین بود که اوین به رزمگاهی در پیوند با قیام ژینا تبدیل شد.
فلاخن دویست و بیستم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 سرود مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر

اثری از «کارگروه هنر»؛ رفقایی در داخل ایران
این سرود اولین‌بار در کانال «رادیو پروسه» منتشر شده است. ما در منجنیق با تصویرهای قیام ژینا برای آن ویدئو ساخته‌ایم.

دارند قبض روح می‌شوند. تنها از شنیدن یک شعار دارند قبض روح می‌شوند و عربده می‌کشند. شعار ممنوع می‌کنند، انگ می‌زنند، فتوا می‌دهند، تفرقه تفرقه می‌کنند و البته هم‌زمان برای «شازده» از تمام زباله‌دانی‌هایشان پخش مستقیم می‌گذارند که این درست مفهوم «اتحاد» در زبان آنانی است که از حالا می‌خواهند مردم را از دخالت در سرنوشت خودشان باز بدارند. رهبران میدانی‌شان در میدان‌های خارج از کشور متحد می‌شوند، خبر جعل می‌کنند، فراخوان جعل می‌کنند، گروه و جمعیت جعل می‌کنند و هیچ خبری در خیابان، آنجا که واقعی است نمی‌شود. شاهزاده و عربده‌کش‌هایش در رسانه‌های مزدورند و «مردم متحد»ی که شکست نمی‌خورند در خیابان. ترس آنها را دیده‌ایم و خطاب به همه‌ی آنها، به همه‌ی چماقدارهای «رهبر» و «َشاه» خواهیم گفت: مزدور! منفور! بترس از ما و بله «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر»
متن سرود:
ما زنده‌تر از خونیم
از مرگ نمی‌ترسیم
می‌افتی و می‌خیزیم
از گور
بترس از ما!
تا دست به هم دادیم
در رزم که می‌آییم
طومار تو درپیچیم
مزدور
بترس از ما!
زن، زندگی، آزادی
تا شادی و آبادی
می‌جنگی و می‌جنگیم،
منفور
بترس از ما!
چون رخت عزا پوشیم،
در سوگ نمی‌گرییم
رزمنده‌تر از پیشیم و پر شور
بترس از ما!
ما خشم خیابانیم
ما آتش سوزانیم
صورتگر تاریخیم و دستور
بترس از ما!
زن، زندگی، آزادی
تا شادی و آبادی
می‌جنگی و می‌جنگیم،
منفور
بترس از ما!
با شیخ نمی‌گندیم
با شاه نمی‌پوسیم
ما رهبر میدانیم و پر زور
بترس از ما
ما خشم خیابانیم
ما آتش سوزانیم
صورتگر تاریخیم و دستور
بترس از ما!
زن، زندگی، آزادی
تا شادی و آبادی
می‌جنگی و می‌جنگیم،
منفور
بترس از ما
#منجنیق #سرود
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و هجدهم. کمیته چیست و چه چیزی کمیته نیست؟
یا
با انقلاب شوخی نکنیم

در دویست و هجدهمین فلاخن در ادامه‌ی متن پیشین که با عنوان «وقتی که ماتم نگرفته‌ایم هم سازماندهی کنیم» منتشر شد روشن می‌کنیم وقتی از کمیته حرف می‌زنیم دقیقن از چه چیزی حرف می‌زنیم و چه چیزی کمیته نیست. در این فلاخن از استفاده‌ی مجموعه‌ی اپوزیسیون راست ایرانی از کلماتِ تا پیش از این نفرین‌شده‌ای مانند «کمیته»، «اعتصاب» و «انقلاب» می‌گوییم و توضیح می‌دهیم چرا آنان تشکیل کمیته‌هایی را توصیه می‌کنند که کمیته نیست، اعتصابی را فرا می‌خوانند که اعتصاب نیست و از انقلابی حرف می‌زنند که انقلاب نیست. از جعلیاتی مانند «باشگاه چرچیل» و «جمعی از جوانان» اینترنتی «محلات تهران» می‌نویسیم، از تشکیل «هماهنگی ملی» برای هدایت اعتصاب‌ها در خارج از کشور و درخواست رضا پهلوی از دولت‌های اروپایی و آمریکا برای حمایت از اعتصاب و از این‌که چرا مجموعه‌ی این اقدامات نه در جهت تقویت و قوام قیام بلکه از قضا کودتایی ضدانقلابی و پیش‌رس علیه قیام، کمیته‌ها، اعتصاب و انقلاب است. از حلقه‌ها و جمع‌هایی می‌گوییم که لاجرم در درون قیام شکل گرفته‌اند یا خواهند گرفت و دست‌آخر در خطاب به آنهایی که باور دارند نبرد حاضر تنها نبرد با دستگاه ستم جمهوری اسلامی نیست، بلکه برای پرولتاریا، در مفهوم وسیع و تاریخی خودش، جدالی میان مرگ و زندگی است، می‌گوییم که باید به این جمع‌ها و حلقه‌ها تشخص سیاسی بخشید و آنها را در درون به عنوان «کمیته» به رسمیت شناخت و در بیرون به عنوان «کمیته» بازنمایی کرد چرا که در مقابل کمیته‌نماهای جعلی و برای خنثا کردن کودتای پیش‌رس اما به غایت ضدانقلابی آنان باید مالک سرگذشت و سرنوشت خودمان باشیم. مخلص کلام: با انقلاب شوخی نکنیم، ضدانقلاب را به اندازه‌ی دشمنِ حاکم جدی بگیریم و کمیته‌هایمان را تشکیل دهیم، وجود آنها را اعلام کنیم، سازماندهی کنیم و بگذاریم صدها گل بشکفد.
فلاخن دویست و هجدهم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برخیز | گروه هنری ۱۹ بهمن
روزهای
برخاستن است، روزهای زیبای قیام. توده‌های تحت ستم در خیابان به هم گره می‌خورند، در پهنه‌ی نبرد. زنان، دانشجویان، دانش‌آموزان، کارگران بی‌ثبات‌کار، کارگران پروژه‌ای، کرد و ترک و بلوچ و لر، گیلک و عرب و ترکمن. تمامی ناچیزشمرده‌شدگان، نادیده‌گرفته‌شدگان، حذف‌شدگان با هر جنسیت و گرایش جنسی. صدای فریاد بچه‌های نازی‌آباد و فلاح در دانشگاه تهران و شیراز طنین می‌افکند و خشم رزمندگان رشت و تبریز در راه‌بندان کارگران پتروشیمی عسلویه. روسری‌های سوزان در آتش قیام راه را روشن می‌کند و بر تیرگی‌ها روشنایی می‌افکند. خلقی در خروش است. این سیمای راستین قیام است در تظاهرات خیابانی، در تحصن، در اعتصاب، در سنگ و آتش، در راه‌بندان و فراری دادن مزدوران. زمان، زمان برخاستن است، روزهای زیبای قیام، جشن توده‌ها.
#منجنیق #سرود #گروه_هنری_۱۹_بهمن
Ещё