سوسیالیسم کارگران

#فلاخن
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و چهل و دوم. برای تمدید و تداوم «نه»

در فلاخن دویست و چهل و دوم رفقای «کمیته دانشجویی اول اردیبهشت» ضمن ستایش از «نه»ی دانشجویان دانشگاه هنر تهران، به موانع و نقاط ضعفی می‌پردازند که می‌تواند از تداوم این «نه» و تبدیل آن به نوعی از سیاست ایجابی جلوگیری کند. در این فلاخن از تجربه‌ی دانشگاه در ماه‌های قیام می‌خوانیم، از نقشی که دانشگاه ایفا کرد، از موقعیت و عملکرد نیروی سرکوب در برابر دانشگاه و از گام‌هایی که دانشجویان مبارز به پیش برداشتند. در فلاخن دویست و چهل و دوم از تهاجم دستگاه سرکوب به دانشگاه بعد از توقف ظهور و بروز خیابانی قیام می‌خوانیم، از جمع‌هایی که هم‌چنان وجود دارند اما موجودیت ندارند و از لزوم ارتقای این جمع‌ها، لزوم مقاومتی سازمان‌یافته در مقابل تهاجمی سازمان‌یافته. در فلاخن دویست و چهل و دوم از این می‌خوانیم که تنها در جمع‌هایی سازمان‌یافته است که می‌توان به سوی تظاهرات موضعی، شعارنویسی و پخش اطلاعیه و شب‌نامه در سطح دانشگاه نه به عنوان ابتکاری فردی و نامنظم بلکه به عنوان شکلی از مبارزه‌ی منسجم و برنامه‌ریزی‌شده، پیشبرد شکلی از پروژ‌ه‌های مطالعاتی-ترویجی و بحث‌های درون‌گروهی در مورد مقتضیات وضعیت اقتصاد سیاسی اکنون و تخیل درباره‌ی دانشگاه پس از جمهوری اسلامی و زمینه‌چینی برای ایجاد بسترهای مادی و تشکیلاتی آن قدم برداشت. فلاخن دویست و چهل و دوم از الزامات ضروری برای حرکت به سمت دانشگاهی در آینده می‌نویسد که بتوان آن را «دانشگاه رهایی‌بخش» نامید و بر لزوم تشکیل کمیته‌های مخفی دانشجویی پافشاری می‌کند.
مرداد ۱۴۰۲
فلاخن دویست و چهل و دوم را بخوانید:

#منجنیق
#فلاخن
#کمیته_دانشجویی_اول_اردیبهشت
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و سی‌ام. عاقبت «براندازی» به جای «انقلاب» در مصر و تونس

در دویست و سی‌امین فلاخن از سرنوشت دو کشوری می‌خوانیم که نیروهای مبارز آن در وجه سلبی «براندازی» باقی ماندند و به سمت جهت‌گیری ایجابی «انقلاب» نرفتند، نیروهایی که گمان می‌کردند فعلن رژیم‌های «مبارک» و «بن‌علی» بروند و بعد سرنوشت همه‌چیز را «انتخابات آزاد» تعیین می‌کند و در نهایت حاصل تمام مبارزات انقلابی، تمام مبارزات شهدا و مجروحان و زندانیانِ شکنجه‌شده در ایام دیکتاتوری این شد که تحت حمایت دولت‌های «آزادِ» جهانِ «آزاد» استیلای سرمایه باقی بماند و آنها که ستم طبقاتی در دولت‌های پیشین کمرشان را خم کرده بود، آن دستفروشانی که آتش انقلاب تونس از بدن شعله‌ور آنها زبانه کشید و به مصر هم رسید، با همان کمرهای خم زیر بار استثمار و بهره‌کشی بمانند. در مقدمه‌ی «منجنیق» بر این فلاخن می‌خوانیم: «پیش از این در متن "در دوراهی انقلاب و براندازی" توضیح دادیم که یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های "انقلاب" با "براندازی" در رویکرد ایجابی انقلاب به مسئله‌ی سرنگونی نظام حاکم است. یعنی سرنگونی نظم حاکم به شیوه‌ها و به ترتیبی که امکان شکل‌گیری جایگزینی که آزادی و برابری را برای همه‌گان تضمین کند در درون آن تعبیه شده باشد و مبارزه برای جایگزینی نظم حاکم با آلترناتیوی ایجابی که ما آن را به نام "اداره‌ی شورایی" می‌شناسیم. در مقابل در رویکرد سلبی "براندازی" تنها مسئله‌ی مهم سرنگونی نظام حاکم است. همین منطق در رویکرد ظاهرن ایجابی‌ای که تلاش می‌کند با اتحاد ضدفاشیستی-ضداستبدادی حول اصل جمهوری مبارزه‌ی انقلابی و انقلاب را مرحله‌بندی و مبارزه‌ی طبقاتی را به آینده‌ی بعد از جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری به جای فاشیسم ولایی-سلطانی موکول کند، نیز دیده می‌شود و عاقبت آنچه انقلاب تونس و مصر نامیده می‌شد اما در واقع براندازی در تونس و مصر بود، به خوبی مختصات این "آینده" را ترسیم می‌کند. در واقع آینده‌ای که برخی از انقلابیون ایرانیِ ترس‌خورده از فاشیسمِ در کمین در مقابل جنبش قرار می‌دهند وضعیت حال تونس و مصر است و از همین جهت خواندن در مورد تونس و مصرِ پس از براندازی، بی‌واسطه با وضعیت ما مربوط می‌شود.» در فلاخن دویست و سی‌ام خواهیم دانست چرا باید انقلابی بود نه برانداز.
فلاخن دویست و سی‌ام را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و بیست و دوم. قیام محله‌محور؛ امکانات و چالش‌ها

در دویست و بیست و دومین فلاخن متنی را می‌خوانیم که جمع‌بندی مرحله‌ای «کمیته جواد نظری فتح‌آبادی» «از میدان نبرد» در مورد دستاوردها، امکانات و چالش‌های قیام محله‌محور تا به امروز است و البته بیشتر معطوف به تجربه‌ای است که در تهران به دست آمده. در این فلاخن ضمن این‌که بر نسبت قیام ژینا با قیام‌ها و خیزش‌های چند سال اخیر، به ویژه خیزش دی و قیام آبان تاکید می‌گردد، مختصات قیام ژینا ترسیم شده و خطوط عمده‌ی تجربه‌ی نبردهای خیابانی قیام آبان، عمدتن در حاشیه‌های شهر تهران، در قیام محله‌ور این روزها شناسایی می‌شود. در فلاخن دویست و بیست و دوم ضمن شرح برخی روش‌های نیروهای سرکوب و تاکتیک‌های مبارزه‌ی مردمی برای مقابله با آن، هم به نقاط قوت قیام محله‌محور اشاره شده و هم برخی مخاطراتی که این شکل از مبارزه می‌تواند با آن مواجه شود، تاکید شده است. این فلاخن به برخی جزئیات تاکتیکی دارای اهمیت می‌پردازد، برخی نقاط ضعف تاکتیک‌های مبارزاتی فعلی را بررسی می‌کند و از ارتقای سطح سازماندهی محلی به عنوان پیش‌شرطی برای تداوم و اعتلای قیام می‌نویسد، شکلی از ارتقای سازماندهی که امکان تغییر تاکتیک‌ها در صورت لزوم و تدوین یک برنامه‌ی مبارزاتی و عملیاتی را بیش از پیش فراهم کند، ارتقای ضروری «جمع بچه‌محل‌های پر شور» به «کمیته‌های سازمانده مبارزه».
فلاخن دویست و بیست و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و بیستم. گزارش شورش ۲۳ مهر اوین
(شهادت‌نامه)

در دویست و بیستمین فلاخن دقیق‌ترین گزارشی را می‌خوانیم که حداکثرترین لحظات شورش ۲۳ مهر اوین را از منظر بند هشت این زندان ثبت کرده است. این گزارش از آن جهت دارای اهمیتی یگانه است که بعد از بند هفت زندان اوین، که هنوز هیچ روایت مبسوط و دقیقی از آنچه در آنجا گذشته است نشنیده‌ایم، بند هشت اصلی‌ترین منطقه‌ی شورشی اوین بوده و به همین دلیل فردای شورش بسیاری از زندانیان این بند را عملن به زندان‌های دیگر، از جمله رجایی‌شهر، تبعید کرده‌اند. در فلاخن دویست و بیستم ابتدا شرح مختصری از واقعه را می‌خوانیم و بعد گزارشی مبسوط از تمام مراحل این شورش درخشان. از زمینه‌های شورش در بند هشت، آنچه که در حیاط بند هشت و سالن‌های بند اتفاق افتاد و سرانجام شرح دقیق وقایع سالن ورزشی بعد از سرکوب شورش. تصویر زندانیان شورشی بند هشت در این گزارش، برخلاف خواست و تمایل منطق سیاسی-تجاری حقوق بشری، تصویر «قربانی» نیست، تصویر بدن‌های رزمنده‌ای است که البته گلوله‌ی جنگی و ساچمه‌ای خورده‌اند، زیر ضربات باتوم و لگد کبود شده‌اند، بی‌خوابی و تشنگی را تاب آورده‌اند، دمپایی‌هایشان را حتا در آتش سوزانده‌اند، و سرانجام بسیاری از آنان را تبعید کرده‌اند اما هنوز با دهانی خونین از «زیباترین شب اوین» می‌گویند. شبی که سرکوبگران در قامت مقامات زندان و یگان‌های ویژه و بسیج و نیروی انتظامی هرچه از دستشان برمی‌آمد کردند اما در برابر عزم و اراده‌ی زندانیان تحقیر شدند، در درون زندان‌های خودشان، با تمام باروها و سلاح‌ها و دستبندها تحقیر شدند و چنین بود که اوین به رزمگاهی در پیوند با قیام ژینا تبدیل شد.
فلاخن دویست و بیستم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و هجدهم. کمیته چیست و چه چیزی کمیته نیست؟
یا
با انقلاب شوخی نکنیم

در دویست و هجدهمین فلاخن در ادامه‌ی متن پیشین که با عنوان «وقتی که ماتم نگرفته‌ایم هم سازماندهی کنیم» منتشر شد روشن می‌کنیم وقتی از کمیته حرف می‌زنیم دقیقن از چه چیزی حرف می‌زنیم و چه چیزی کمیته نیست. در این فلاخن از استفاده‌ی مجموعه‌ی اپوزیسیون راست ایرانی از کلماتِ تا پیش از این نفرین‌شده‌ای مانند «کمیته»، «اعتصاب» و «انقلاب» می‌گوییم و توضیح می‌دهیم چرا آنان تشکیل کمیته‌هایی را توصیه می‌کنند که کمیته نیست، اعتصابی را فرا می‌خوانند که اعتصاب نیست و از انقلابی حرف می‌زنند که انقلاب نیست. از جعلیاتی مانند «باشگاه چرچیل» و «جمعی از جوانان» اینترنتی «محلات تهران» می‌نویسیم، از تشکیل «هماهنگی ملی» برای هدایت اعتصاب‌ها در خارج از کشور و درخواست رضا پهلوی از دولت‌های اروپایی و آمریکا برای حمایت از اعتصاب و از این‌که چرا مجموعه‌ی این اقدامات نه در جهت تقویت و قوام قیام بلکه از قضا کودتایی ضدانقلابی و پیش‌رس علیه قیام، کمیته‌ها، اعتصاب و انقلاب است. از حلقه‌ها و جمع‌هایی می‌گوییم که لاجرم در درون قیام شکل گرفته‌اند یا خواهند گرفت و دست‌آخر در خطاب به آنهایی که باور دارند نبرد حاضر تنها نبرد با دستگاه ستم جمهوری اسلامی نیست، بلکه برای پرولتاریا، در مفهوم وسیع و تاریخی خودش، جدالی میان مرگ و زندگی است، می‌گوییم که باید به این جمع‌ها و حلقه‌ها تشخص سیاسی بخشید و آنها را در درون به عنوان «کمیته» به رسمیت شناخت و در بیرون به عنوان «کمیته» بازنمایی کرد چرا که در مقابل کمیته‌نماهای جعلی و برای خنثا کردن کودتای پیش‌رس اما به غایت ضدانقلابی آنان باید مالک سرگذشت و سرنوشت خودمان باشیم. مخلص کلام: با انقلاب شوخی نکنیم، ضدانقلاب را به اندازه‌ی دشمنِ حاکم جدی بگیریم و کمیته‌هایمان را تشکیل دهیم، وجود آنها را اعلام کنیم، سازماندهی کنیم و بگذاریم صدها گل بشکفد.
فلاخن دویست و هجدهم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و سیزدهم. رضا پهلوی چه می‌گوید و چه می‌خواهد؟

در فلاخن دویست و سیزدهم به محتوا، مضمون و اهداف پیام اخیر رضا پهلوی پرداخته‌ایم و نشان داده‌ایم این پیام نه تنها به دنبال راهی عملی برای مبارزه با جمهوری اسلامی نیست، بلکه در جهت تامین منافع طیف مشخصی از اپوزیسیون راست بخشی از مبارزات واقعی را نیز نادیده می‌گیرد. در این فلاخن نقش آموزه‌های خمینی را بر جقه‌ی سلطانی پی می‌گیریم و از «خدعه»ای می‌گوییم که در اقدامات اخیر پهلوی و هوادارانش تعبیه شده، از معنای طرح «ساز و کار هماهنگ‌کننده‌ی اعتراض‌ها و فراخوان‌ها» می‌خوانیم و این‌که این «طرح عملی» علیه چه چیزی و برای چه چیزی طراحی شده است، از مخاطبانی می‌گوییم که پهلوی آنها را از میان «مردم ایران» دست‌چین کرده و به‌طور مشخص مورد خطاب قرار می‌دهد و مخاطبان واقعی پیام رضا پهلوی را در بیرون از مرزهای «مردم ایران» جستجو می‌کنیم. در دویست و سیزدهمین فلاخن از معنا و حد و حدود اتحاد در دستگاه رضا پهلوی می‌خوانیم، روشن می‌کنیم از کدام مردم حرف می‌زند و از «اتحاد ملی»ای می‌خوانیم که ادعا می‌شود موجبات آینده‌ای را فراهم خواهد کرد که همه در آن ذینفع باشند. نشان خواهیم داد چرا چنین آینده‌ای ناممکن است، چرا رضا پهلوی منافعی را نمایندگی می‌کند که لزومن به تضییع حقوق بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران منجر می‌شود، از دلایل سکوت پهلوی و مشاورانش در مورد محتوای واقعی سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی پرده برمی‌داریم و نشان خواهیم داد این گزاره که در هر صورت وضع برای هیچ‌کس از امروز بدتر نخواهد شد تا چه اندازه بی‌بنیاد است. در فلاخن دویست و سیزدهم به مدعای «آزادی» وعده‌داده‌شده از سوی رضا پهلوی می‌پردازیم، نشان می‌دهیم حتا در همین نشست خبری برای ابلاغ پیام هم آشکار است با چه جنسی از آزادی روبه‌روییم و از زبان مشاوران و یاران نزدیک پهلوی می‌خوانیم که راه‌حل آنها برای «حفظ مملکت» کشتار و زندان و شکنجه است و این را بدون پرده‌پوشی به زبان می‌آورند. نشان می‌دهیم «همه با هم» شکل‌گرفته حول پهلوی بسیار فاجعه‌آمیزتر از «همه با هم» دوران انقلاب پنجاه و هفت است، از اتحاد برای کنترل اوضاع می‌گوییم، از وحدت استراتژیک اصلاح‌طلبان با هواداران جمهوری‌خواه و سلطنت‌طلب رضا پهلوی، از این‌که شکاف اصلی میان «جمهوری» و «سلطنت» نیست و نشان می‌دهیم «انتخابات آزاد» چه نقش استراتژیکی برای تداوم دستگاه ستم در روزهای بعد از جمهوری اسلامی ایفا خواهد کرد. و سرانجام از این می‌نویسیم که چپ انقلابی باید به کدام جهت چشم بدوزد، چه وظایفی بر دوش دارد و نبرد اصلی در کجا اتفاق خواهد افتاد، به آنجایی اشاره می‌کنیم که «مردم» در نهادهای برآمده از انقلاب سرنوشت خودشان را به دست خواهند گرفت و حکمرانی‌ای که ضرورتن با سرکوب این نهادها می‌تواند تاسیس شود.
فلاخن دویست و سیزدهم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی صد و نود و دوم. در اهمیت اعتصاب کارگران نفت
در صد و نود و دومین فلاخن از اهمیت اعتصاب کارگران نفت می‌خوانیم و از این‌که شبیه‌سازی تاریخی این اعتصاب با اعتصاب کارگران نفت در مقطع انقلاب ۵۷ تا چه اندازه اشتباه است. در این فلاخن از وجوه اجرایی سیاست نولیبرالی در ارتباط با صنعت نفت و نیروی کار شاغل در آن می‌خوانیم، از نقش شرکت‌های پیمانکاری و سرمایه‌گذاری‌های خارجی در مقررات‌زدایی از بازار کار به نفع صاحبان سرمایه، از تهاجم هدفمندی که برای درهم‌شکستن انسجام طبقاتی کارگران نفت انجام گرفته است و این‌که مجریان این تهاجم چه کسانی بوده‌اند. در فلاخن صد و نود و دوم از این می‌خوانیم که اهمیت اعتصاب سراسری کارگران پیمانکاری نفت در کجاست؟ چه افق‌هایی را می‌گشاید؟ و نتایج آن، فارغ از این‌که اعتصاب به مطالباتش دست پیدا کند یا نه، چیست؟ در این فلاخن از شیوه‌های سازمان‌یابی کارگران نفت می‌خوانیم، از محتوا و چرایی واکنش نیروها و رسانه‌های وابسته به بلوک راست اپوزیسیون جمهوری اسلامی، از جلوه‌های باشکوه اعتصاب کارگران نفت و از امکان‌هایی که همین حالا هم گشوده شده است.
فلاخن صد و نود و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و هفتاد و دوم. مقاومت شکننده در مقابل تبدیل دانشگاه به شرکت
ویژه‌نامه‌ی جنبش دانشجویی ۲۰۰۹ در آلمان
در صد و هفتاد و دومین فلاخن از آخرین جنبش سراسری و بزرگ دانشجویی در آلمان می‌خوانیم، از اشغال سراسری دانشگاه‌های آلمان برای مقاومت در برابر تبدیل دانشگاه به شرکت. اینک که جمهوری اسلامی به بهانه‌ی کرونا دانشگاه‌ها را تعطیل و از برگزاری مراسم ۱۶ آذر جلوگیری کرده است، کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت با دیگر ابتکارات دانشجویان مبارز برای گرامی‌داشت روز دانشجو همراه شده و با انتشار این ویژه‌نامه فعالیت خودش را علنی کرده است. در توضیحاتی در مورد این کمیته می‌خوانیم: «کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت متشکل است از فعالان دوره‌های گوناگون از جنبش دانشجویی چپ در ایران که تقریباَ از سال‌های ابتدایی دهه‌ی هشتاد وارد فضای دانشگاه شدند و هم‌چنان در اشکال مختلفی حضور آنها ادامه دارد. [...] قصد ما این است که محل پیوند یا لااقل یکی از نقاط پیوند تجربیات و آرمان‌های مبارزان این دو دهه از جنبش دانشجویی باشیم.» هم‌چنین کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت در مورد نام این کمیته توضیح داده‌اند: «ما نام کمیته‌ی دانشجویی خود را "اول اردیبهشت" گذاشتیم چرا که به باور ما برای رستگاری در آینده باید به همان نقطه‌ای بازگردیم که آن "دانشگاه دیگر" را به خون کشیدند و تصرف کردند، تصرفی که تا به امروز به شکل عدوانی ادامه دارد. ما با این کمیته به اردیبهشت خونین ۱۳۵۹ بازمی‌گردیم و به آرمان‌های سرکوب‌شده در جریان یورش وحشیانه‌ای که نام بی‌مسمای "انقلاب فرهنگی" بر آن نهاده شد. به دانشگاه‌هایی که بخش بزرگی از آنان توسط شوراهای برآمده از انقلاب ۱۳۵۷ اداره می‌شد و تحت مدیریت و هژمونی دانشجویان انقلابی به مرکز گسترش و ترویج آزادی و برابری تبدیل شده بود.[...] بنابراین نام کمیته‌ی دانشجویی اول اردیبهشت وجهی ایجابی هم دارد. ما نشان داده‌ایم چه دانشگاهی را می‌خواهیم و راه و رسم و آرمان ما برای اداره‌ی دانشگاه چگونه است» و سرانجام در مورد این ویژه‌نامه نوشته‌اند: «اغلب وقتی از تجربه‌ی جنبش دانشجویی در سطح بین‌المللی صحبت می‌شود بلافاصله تمام ارجاعات به جنبش دانشجویی دهه‌ی شصت و هفتاد در اروپا و آمریکا بازمی‌گردد. ما ضمن این‌که به دنبال یافتن تصویر نوین و دیده‌نشده‌ای از جنبش دانشجویی دهه‌ی شصت و هفتاد هستیم اما تصمیم داریم در سلسله‌ای از ویژه‌نامه‌ها به تجربیات معاصرتر جنبش دانشجویی در کشورهای گوناگون توجه کنیم تا نشان بدهیم به‌رغم تفاوت‌ها چه مشابهت‌های چشمگیری در اشکال تهاجم نولیبرالی به نهاد دانشگاه در کشورهای مختلف وجود دارد. برای این کار طبعن باید از رفقایی که در کشورهای مختلف سکونت دارند یاری بگیریم، چنان‌که در اولین ویژه‌نامه از رفقای ساکن آلمان برای برقراری ارتباط‌ها کمک گرفتیم.» در فلاخن صد و هفتاد و دوم ترجمه‌ی مقاله‌یی را خواهیم خواند که در گرماگرم جنبش ۲۰۰۹ در آلمان نوشته شده و به تاریخ دو دهه‌ی پیشین جنبش دانشجویی در آلمان، مشابهت‌ها و تفاوت‌های جنبش ۲۰۰۹ با اعقاب آن پرداخته است و سپس دو گفت‌وگو با حمید محسنی و پژاره حیدری که اولی در اشغال دانشگاه کلن در سال ۲۰۰۹ فعال بوده و دومی در اشغال دانشگاه‌های فرانکفورت و دارمشتات. فلاخن صد و هفتاد و دوم از مقاومت در برابر تبدیل دانشگاه به شرکت می‌گوید، از شکست این مقاومت و از تبعات این شکست. در این فلاخن خواهیم خواند چگونه اگر در مقاومت شکست بخوریم دانشگاه را به بنگاه تبدیل خواهند کرد، روند ستمگرانه‌یی که همین حالا در دانشگاه‌های ایران در جریان است.
فلاخن صد و هفتاد و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن #دانشجویی
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و هفتاد و یکم. بنا کردن کارخانه‌های بدون رییس

از مجموعه‌ی کارگران جهان
در فلاخن صد و هفتاد و یکم متن دیگری در پیوند و تکمیل فلاخن قبلی در مورد «جنبش کارخانه‌های تحت مدیریت کارگری در آرژانتین» را خواهیم خواند. در این فلاخن خواهیم خواند کارخانه‌ها در آرژانتین چطور اشغال شدند، چه چیزی کارگران را به این تصمیم رساند که در کارخانه‌ها تعاونی ایجاد کنند، چه چیزی سبب دوام اقتصادی کارخانه‌ها شد، چطور اجتماع به این حرکت کارگران مشروعیت بخشید، کارگران به چه اصلاحات قانونی‌ای دست یافتند که حامی مبارزات آنان بود، و در نهایت اینکه کارگران چطور کارخانه‌ها را مدیریت می‌کنند. در صد و هفتاد و یکمین فلاخن جنبش اشغال کارخانه‌ها و اداره‌ی آنها توسط خود کارگران و تعاونی‌های آنان نه به عنوان یک جنبش محدود به کارخانه‌ها، بلکه به عنوان یک جنبش اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است: شبکه‌ی به‌هم‌پیوسته‌ی کارخانه‌های اشغالی که همدیگر را حمایت می‌کنند، نیروهایی در دانشگاه‌ها که از کارخانه‌های اشغال‌شده‌ی بدون رییس حمایت موثر می‌کنند، وکلایی که در آوردهای حقوقی در کنار کارگران حضور دارند، و مهم‌تر از همه شبکه‌ی روابط و حامیان محلی هر کارخانه‌ی اشغال‌شده در محل خودش. در فلاخن صد و هفتاد و یکم خواهیم دانست که این البته رابطه‌یی دو سویه است. کارخانه‌های اشغال‌شده برای ایجاد این شبکه‌های حمایتی در مقابل کارهایی انجام می‌دهند. از کارخانه‌هایی خواهیم خواند که فضای خودشان را به اجرای تئاترهای آلترناتیو اختصاص داده‌اند، از احداث مدارس سوادآموزی برای کودکان و نیز برای بزرگسالان منطقه در کارخانه‌ها، از هتل‌های اشغال‌شده‌یی که اتاق‌های خودشان را در اختیار همایش‌های سیاسی نیروهای مترقی می‌گذارند و مجموعه ابتکاراتی که در یک روند، اجتماعی را فراهم می‌آورند که بیرون از قلمرو حکمرانی دولت به گسترش و دوام خود ادامه می‌دهد. در فلاخن صد و هفتاد و یکم از این خواهیم خواند که کارگران کارخانه‌های بدون رییس در آرژانتین برای تن ندادن به مقدرات و تقسیم کار سرمایه‌دارانه منتظر سرنگونی نظم ستمگرانه‌ی سرمایه‌داری نمانده‌اند، آنها توانسته‌اند ضمن حفظ منبع درآمد و بهبود کیفیت زندگی خود، کارخانه را به فضایی برای زیست اجتماعی خود و دیگران بدل و آن را با اشکال بدیل مدیریتی اداره کنند. الگویی که ضمن مقاومت در برابر سیاست‌های اقتصادی و سیاسی سرمایه همواره به یادمان خواهد آورد ابداع نظم دیگری غیر از نظم مستقر سرمایه‌داری نه تنها ممکن بلکه ضروری است. در صفحه‌ی سوم این فلاخن در مورد پروژه‌ی «کارگران جهان» می‌خوانیم: «این فلاخن اولین شماره از "مجموعه‌ی کارگران جهان" است. در این پروژه برخلاف و البته در تکمیل پروژه‌ی "یک تجربه‌ی جهانی" که عمدتن مختص به گزارشاتی از مبارزات معاصر طبقه‌ی کارگر در نقاط مختلف جهان می‌شود، مطالبی را در دستور کار ترجمه خواهیم گذاشت که رویکرد تئوریک‌تری به تجارب مبارزات کارگری، به ویژه اشکال گوناگون مبارزات شورایی، کنترل کارگری و اتحادیه‌های رزمنده دارند.» در صورتی که تمایل به همکاری با این پروژه دارید، که امیدواریم داشته باشید، صفحه‌ی سوم فلاخن صد و هفتادم را ببینید.
فلاخن صد و هفتاد و یکم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن #کارگران_جهان
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و شصت و نهم. قتل قناری و گریه‌ی جلاد
در فلاخن صد و شصت و نهم به مباحثی پرداخته می‌شود که حول انتشار گزارش عفو بین‌الملل و نقش میرحسین موسوی در کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان شصت و هفت درگرفت. در این فلاخن ابتدا به اشتباه فاحشی که در گزارش عفو بین‌الملل وجود دارد پرداخته می‌شود و منشا چنین اشتباهی و اثرات این اشتباه در مخدوش کردن اطلاعات موجود از کشتار جمعی زندانیان سیاسی چه می‌تواند باشد، سپس به بیانیه‌یی می‌پردازیم که با شصت امضا منتشر شد و در آن از عفو بین‌الملل خواستند بخش‌های مربوط به میرحسین موسوی را اصلاح و از او اعاده‌ی حیثیت کند. از این‌که این بیانیه با چه استدلالی از میرحسین موسوی دفاع می‌کند، چگونه با انکار او همراه می‌شود، به چه ترتیبی در مقابل تاریخ جنایت در جمهوری اسلامی سکوت می‌کند و چرا استدلال‌های آنها بی‌اساس است. در صد و شصت و نهمین فلاخن برای اثبات بی‌اساس بودن استدلالات بیانیه‌ی شصت امضایی تمامی آنها راستی‌آزمایی شده است. بررسی شده که میرحسین موسوی در سخنرانی سال هشتاد و نه خود، که یکی از مبناهای اساسی دفاع منکران از اوست، در مورد کشتار شصت و هفت چه می‌گوید و روایت او از این کشتار تا چه اندازه واقعی است، ماجرای «مخدوش بودن» مصاحبه‌ی موسوی با تلویزیون اتریش چیست و برای تائید ادعای بی‌خبری میرحسین موسوی از کشتار جمعی زندانیان سیاسی مدافعان او چه دست‌کاری شریرانه‌یی در تاریخ کشتار می‌کنند. در انتها دوباره به گزارش عفو بین‌الملل بازمی‌گردیم، به اسناد و مدارکی که در آن وجود دارد تا اثبات کند سراپای جمهوری اسلامی و مقامات وقت آن در کشتار جمعی زندانیان سیاسی نقش داشته‌اند، دلایل تدوین بیانیه‌ی شصت امضایی که از زبان تدوین‌کنندگان بیانیه در مصاحبه‌های رسانه‌یی بیرون زده را آشکار می‌کنیم تا «سیاسی‌کاری» انکارشده در پس آن افشا شود. در فلاخن صد و شصت و نهم به تابستان شصت و هفت بازمی‌گردیم، به گورهای بی‌نشان و گردن‌های شکسته، به مادران داغدار و بدن‌های ناپدیدشده و رد جنایت را تا به امروز پی می‌گیریم، تا همین لحظه که کشتار با انکار تداوم یافته است.
فلاخن صد و شصت و نهم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و شصت و هشتم. از سرزمین نیشکر و اعتصاب
در صد و شصت و هشتمین فلاخن که اولین ویژه‌نامه‌ی کارگری منجنیق است به هفت‌تپه پرداخته‌ییم، به آنجا که کارگران مبارزش آن را «پایتخت اعتصاب جهان» نامیده‌اند و اکنون نزدیک به سه ماه است که دور جدیدی از اعتصاب و اعتراضات آن، با فراز و نشیب‌هایی ادامه دارد. در این ویژه‌نامه ابتدا به این پرداخته‌ییم که چرا به رغم این‌که در دوران اخیر به صراحت از اداره‌ی شورایی کارخانه سخنی گفته نشده اما شبح «شورا» و «اداره‌ی شورایی» هنوز بر فراز هفت‌تپه در گشت و گذار است. از این‌که با توجه به سرکوب‌ها و پرونده‌سازی‌ها و امنیتی کردن نام شورا در هفت‌تپه هنوز تنها راه نجات هفت‌تپه اداره‌ی شورایی آن است و این موضوع چگونه در خواست و مطالبات کارگران هفت‌تپه بیان می‌شود. سپس از بازنمایی رسانه‌یی مبارزات کارگران هفت‌تپه نوشته‌ییم. از رسانه‌های حکومتی و وابسته در داخل ایران و نیز از رسانه‌های جریان اصلی در خارج از ایران، از توصیه‌های داهیانه‌ی مشترک کارشناسان صداوسیما و ایران‌اینترنشنال در دفاع از خصوصی‌سازی و از موضع مشترک امام جمعه‌ی اهواز و موسسه‌ی ضدکارگری توانا. در سومین مطلب این ویژه‌نامه به نقش بی‌بدیل آبیارها در مبارزات کارگران هفت‌تپه اشاره کرده‌ییم، به سرشت کارگری آنان برای حفظ امکانات عمومی در هفت‌تپه و محافظت از زمینِ زیر کشت، توامان با حضور در و همراهی با اعتصاب و اعتراضات. در پایان برخی از مهم‌ترین فرازهای مبارزات کارگران هفت‌تپه از پاییز نود و هفت تا آغاز دور جدید اعتصابات در خرداد نود و نه را مرور کرده‌ییم و نگاهی انداخته‌ییم به برخی از خبرهای مهم کارگری در دو ماه اخیر. صد و شصت و هشتمین فلاخن اعلام همبستگی است با سنگرهای هفت‌تپه، با سرزمین نیشکر و اعتصاب.
فلاخن صد و شصت و هشتم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن #ویژه‌نامه‌_کارگری
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و شصت و هفتم. سونات هفت‌تپه
در فلاخن صد و شصت و هفتم از این می‌خوانیم که چرا اعتصاب کارگران هفت‌تپه هرطور تمام شود آنها برنده‌اند. از این‌که اتحاد هفت‌تپه‌ای‌ها زاینده‌ی سونات است، سونات هفت‌تپه. معنای سونات «باهم به‌صدادرآوردن» است. و طبقه‌ی فرودست و بی‌چيزان و خط‌خوردگان و رانده‌شدگان برخلاف گفتمان مضحک راستگرایان به سطحی از آگاهی طبقاتی و سیاسی رسیده‌اند که بدانند «تاریخ رهایی در با هم به‌ صدا درآوردن خیابان نوشته می‌شود.» در این فلاخن می‌خوانیم که ما در دوران پسا_آبان به‌ سر می‌بريم و در این دوران برخی جریانات و دسته‌جات نئولیبرالیستی_فاشیستی_ناسیونالیستی برای دفاع از کلیت سرمایه‌داری به یکدیگر گره خورده‌اند. و وجود «یک سلاح کشتار جمعی به‌نام نئولیبرالیسم» را انکار می‌کنند. آنها از هم می‌رویند و دوباره به درون دیگری می‌روند و از رهگذر دزدی از خیزش دی و آبان و اعتصابات و تجمعات کارگری، به حاکمیت خون کیفیت انضمامی می‌دهند. در فلاخن صد و شصت و هفتم از مشت کارگران هفت‌تپه می‌خوانیم، از خون مصطفا صالحی و از خیابان‌های جلگه‌ی خوزستان، از انسان شورایی که در هفت‌تپه زاده می‌شود و از یک «ما»ی جوهری‌شده با خون و خردل و خاک که دارد به تاریخ اجازه‌ی بروز می‌دهد، تاریخ مفقود شوراها با سوناتی واقعی. فلاخن صد و شصت و هفتم متنی است در ستایش کارگران هفت‌تپه و شانه‌های به هم چسبیده‌ی آنها، با امید و با همبستگی.
فلاخن صد و شصت و هفتم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و شصت و دوم. چگونه سازمان بیابیم؟
ایده‌هایی برای سازمان‌یابی انقلابی
در صد و شصت و دومین فلاخن «کمیته‌ی جواد نظری فتح‌آبادی» ایده‌هایی را برای سازمان‌یابی در وضعیت فعلی مطرح کرده و تلاش کرده پاسخی ایجابی به این پرسش بدهد که در شرایط سرکوب و با توجه به میزان رشد کیفی و کمی نیروهای موجود چگونه باید سازمان یافت. کمیته‌ی جواد نظری فتح‌آبادی کمیته‌یی است که در جریان قیام آبان «از صحنه‌ی نبرد» اعلام وجود کرد و اکنون این سومین متن این کمیته است که منتشر می‌شود. در این متن نویسندگان با تحلیل کوتاهی از وضعیت به این پرسش پاسخ می‌دهند که به رغم گذر از سازمان‌گریزی و تشکیلات‌ستیزی در جنبش کمونیستی مسئله‌ی سازمان‌یابی با چه دشواری‌ها و پرسش‌هایی روبه‌روست و برای سازمان‌یابی انقلابی چه امکان‌هایی فراهم است. این کمیته سازمان‌یابی انقلابی را پاسخی ایجابی هم به جریان موسوم به «چپ محور مقاومت» می‌داند که به بهانه‌ی غیبت حزب طبقه‌ی کارگر مبارزه‌ی انقلابی را به آینده‌یی نامعلوم احاله می‌دهد و در نهایت بقای جمهوری اسلامی را مفیدتر از سرنگونی آن می‌داند و هم پاسخی به چپ برانداز که لزوم و امکان هر سازمان‌یابی انقلابی‌ای را نفی می‌کند و با پذیرش پیشاپیشِ شکست تنها سرنگونی جمهوری اسلامی را می‌خواهد. در فلاخن صد و شصت و دوم از این می‌خوانیم که «اسطوره‌ی حزب لنینی» در شرایط مبارزات داخل کشور چه کارکردی دارد و چگونه و چرا باید به‌رغم آن مسیرهای جدیدی را جستجو کرد. در این فلاخن به سنت مبارزاتی دهه‌ی شصت اشاره شده و تلاش می‌شود از آن الگویی برای مبارزات امروز استخراج شود، سنتی که آن روز در قامت شکل‌گیری محافل مبارزاتی به جنبش کمونیستی تحمیل شده بود و اکنون با عنوان «هسته‌های کمونیستی»، با توجه به وضعیت عینی و مرحله‌یی که مبارزه‌ی انقلابی در آن قرار دارد امکانی برای برون‌رفت در جهت سازمان‌یابی می‌گشاید. این «کمیته» البته بر تفاوت این هسته‌ها با آن محافل و نیز آنچه که در سنت جنبش کمونیستی با عنوان «محفل» و «محفلیسم» می‌شناسیم تاکید می‌کند. و سرانجام در فلاخن صد و شصت و دوم از «انضباط» به عنوان اصل بنیادین سازمان‌یابی می‌خوانیم، نه فقط به معنای «انجام وظایف و مسئولیت‌ها، اجرای درست و اصولی قرارها، رعایت نکات امنیتی و مانند آن» بلکه به معنای انضباطی ایجابی برای سازمان‌یابی انقلابی به میانجی سازماندهی سیاسی گفتار و سازماندهی امکانات در جهت مبارزه‌ی انقلابی و نقش شعار سلبی اصلاح‌طلب، اصولگرا/ دیگه تمومه ماجرا و شعار ایجابی اداره‌ی شورایی در این سازمان‌یابی. در فلاخن صد و شصت و دوم «کمیته‌ی جواد نظری فتح‌آبادی» تاکید کرده که این ایده را برای شرایط مشخص امروز در ایران نوشته و امکانات مادی آن را در شرایط عینی نشان داده است. چرا که «اگر در شرایط آینده‌ی ایران پساجمهوری اسلامی شکل گرفتن تشکیلاتی سراسری واجب و ضروری باشد، مختصات چنین تشکیلاتی، خصوصیات آن، وظایف آن و نحوه‌ی سازماندهی آن تنها و تنها از دل تجربیات امروز آشکار خواهد شد» و «اجزای این تشکیلات تنها به واسطه‌ی اعتمادی که در جریان مبارزات امروز امکان شکل‌گیری دارند می‌توانند از فرصت‌ها و امکان‌های آینده استفاده کنند». فلاخن صد و شصت و دوم فراخوانی است از «صحنه‌ی نبرد» به «صحنه‌ی نبرد».
آلترناتیو ما شوراست
فلاخن صد و شصت و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و شصت و یکم. کرونا و بحرانی به نام سرمایه‌داری
در فلاخن صد و شصت و یکم شراره شاهد از این می‌نویسد که چرا بحران اصلی نه شیوع بیماری کرونا بلکه سلطه‌ی نظام سرمایه‌داری است. در صد و شصت و یکمین فلاخن از این می‌خوانیم که چگونه نظم مسلط سرمایه‌دارانه موجب آن شده که شیوع یک بیماری در سرتاسر جهان تبدیل به فاجعه شود. در این فلاخن از تخریب محیط زیست می‌خوانیم، از جوامعی که غارت‌شده و عقب نگاه داشته شده‌اند و اکنون نمی‌توانند در مقابل بیماری مقاومت کنند و از خصوصی‌سازی بهداشت و درمان. از آشکار شدن خوی درنده‌ی سرمایه‌داری در کشمکش‌های مربوط به تلاش برای کشف واکسن و تامین دارو و امکانات درمانی، از وضعیت کارگران و پناهجویان در دوران کرونا و مفهوم قرنطینه در جهان سرمایه‌داری، قرنطینه‌ی خواص و به قتل‌گاه روانه کردن فرودستان. و سرانجام در فلاخن صد و شصت و یکم از این می‌خوانیم که همبستگی‌های مردمی شکل‌گرفته در دوران کرونا چگونه شمایی از آلترناتیوی را نمایان می‌کنند که می‌تواند جهان را نجات دهد، هم از ویروس کرونا و اپیدمی‌ها و البته هم از شر کشنده‌ی سرمایه‌داری.
فلاخن صد و شصت و یکم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
Forwarded from منجنیق
فلاخن شماره‌ی صد و شصت و یکم. کرونا و بحرانی به نام سرمایه‌داری
در فلاخن صد و شصت و یکم شراره شاهد از این می‌نویسد که چرا بحران اصلی نه شیوع بیماری کرونا بلکه سلطه‌ی نظام سرمایه‌داری است. در صد و شصت و یکمین فلاخن از این می‌خوانیم که چگونه نظم مسلط سرمایه‌دارانه موجب آن شده که شیوع یک بیماری در سرتاسر جهان تبدیل به فاجعه شود. در این فلاخن از تخریب محیط زیست می‌خوانیم، از جوامعی که غارت‌شده و عقب نگاه داشته شده‌اند و اکنون نمی‌توانند در مقابل بیماری مقاومت کنند و از خصوصی‌سازی بهداشت و درمان. از آشکار شدن خوی درنده‌ی سرمایه‌داری در کشمکش‌های مربوط به تلاش برای کشف واکسن و تامین دارو و امکانات درمانی، از وضعیت کارگران و پناهجویان در دوران کرونا و مفهوم قرنطینه در جهان سرمایه‌داری، قرنطینه‌ی خواص و به قتل‌گاه روانه کردن فرودستان. و سرانجام در فلاخن صد و شصت و یکم از این می‌خوانیم که همبستگی‌های مردمی شکل‌گرفته در دوران کرونا چگونه شمایی از آلترناتیوی را نمایان می‌کنند که می‌تواند جهان را نجات دهد، هم از ویروس کرونا و اپیدمی‌ها و البته هم از شر کشنده‌ی سرمایه‌داری.
فلاخن صد و شصت و یکم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن