سوسیالیسم کارگران

#سروناز
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدای سارا جهانی فعال زنان از زندان :

این فعال حقوق زنان محبوس در زندان لاکان رشت دچار اسپاسم عضلانی شده، زمین خورده و آسیب دیده و از اعزام به مراکز درمانی و رسیدگی پزشکی محروم مانده است. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده ضمن تایید این خبر به هرانا گفته است: «صبح روز [سه‌شنبه ۲۳ مردادماه]، خانم جهانی در سرویس بهداشتی زندان دچار اسپاسم عضلانی شد و به دلیل عدم کنترل تعادل به زمین افتاد. در پی این اتفاق، بالای چشم وی دچار پارگی و خونریزی شد. اما مسئولین زندان به پزشک بهداری اجازه ویزیت وی را ندادند و تنها کمک بهیار، بالای چشم او را بخیه زده‌اند. با توجه به شدت خونریزی و پارگی بالای چشمش نیاز به رسیدگی تخصصی پزشکی دارد.»

بی‌مسئولیتی نهاد زندان‌ها در برابر سلامت زندانیان به‌طور مداوم افسارگسیخته‌تر می‌شود. سروناز احمدی نیز در زندان اوین تهران به مرخصی درمانی فوری نیاز دارد اما مسئولان زندان از اعزام او به مرخصی یا فراهم کردن دسترسی او به خدمات تخصصی پزشکی سر باز می‌زنند.

تامین امنیت جانی زندانیان و وضعیت سلامت آن‌ها مسئولیت زندان است.

#سارا_جهانی
#سروناز_احمدی
برای سروناز
نویسنده: ناشناس
#سروناز_احمدی پس از شنیدن خبر اعدام #رضا_رسایی دچار حمله عصبی شده است. گارد زندان را که برای حمله به زنان زندانی ردیف می‌کنند و دستور ضرب‌وشتم می‌دهند، اوضاع وخیم‌تر می‌شود و پس از بارها مراجعه به بهداری، بابت اسپاسم عضلانی عصبی شدید در تقریبا تمامی نواحی بدنش به بیمارستان اعزام می‌شود. به گفته پزشکان این وضعیت می‌تواند خطرات جدی به همراه داشته باشد. سروناز شانزده ماه یعنی بیش از یک سومِ حبس سه سال و شش‌ماهه خود را در حالی گذرانده که باید مشمول عفو عمومی جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌شد‌، اما نشد و به زندان رفت. تاکنون نیز نه به مرخصی آمده و نه به درخواست آزادی مشروطش پاسخی داده شده است.
سروناز مددکار اجتماعی است و در زندان هم از هر راهی که می‌شود به کارش ادامه می‌دهد. سروناز مترجم است و شنیده‌ام در زندان دفتر و کتاب‌هایش را دورش می‌چیند تا کلمات را پشت‌سرهم ردیف کند برای ترجمه‌های تازه. همیشه به یاد محسن شکاری است؛ شنیده‌ام روزی به درهای آهنی زندان می‌کوبیده و نام محسن را بر سر اعدام‌کنندگان فریاد می‌زده است. شنیده‌ام در هواخوری، کودک یکی از زنان زندانی را بغل می‌کند، راه می‌رود و برایش شعرهای کودکانه می‌خواند.
سروناز فعال حقوق کودک است و این روزها در زندان دارد پایان‌نامه‌اش را در همین حوزه درباره کودکان دارای والدین زندانی می‌نویسد. او در نامه‌ای نوشته بود: «برای من بیرون از اینجا، کودکان افغانستانی، کودکان کار، کودکان مبتلا به اختلالات روان و کودکان مبتلا به سرطان بودند. اینجا هم کودکان مادران زندانی و کودکان جنگ‌زده‌ای‌اند که در اخبار یک‌طرفه می‌بینمشان. بیرون از اینجا وحید بود، اینجا رونیکا هست. اینجا باید به مادرش بگویم در کتاب‌های مددکاری اجتماعی‌ام نوشته باید با کودک صادق بود، وقتی که می‌پرسد «مامان کی برمی‌گردی؟» باید با زبان ساده با کودک صحبت کرد؛ مثلاً باید بگویی پنج تولد دیگرت که بگذرد برمی‌گردم خانه.»
هم‌بندی دیگری می‌گوید سروناز هنگام آزادی او و خداحافظی به او گفته «نگران من نباش. ماها یه جوری بزرگ شدیم که زندگی رو از لای هر آجری بکشیم بیرون. یادت هم باشه ما زیادیم». اما نوشتن از این روحیه زندگی‌طلبانه و انعکاس مقاومت سروناز و دیگر زنان زندانی به معنی آن نیست که بر زندانیان ظلم نمی‌شود و زندان آسیبی ندارد. به قول خود سروناز: «البته که زندان تجربه از دست دادن‌هاست.» نباید یادمان برود که هرروز و همواره خواستار آزادی‌شان باشیم.


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#شریفه_محمدی_کارگر_زندانی #آزاد_باید_گردد
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#توماج_صالحی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Skaregari
برای سروناز
نویسنده: ناشناس
#سروناز_احمدی پس از شنیدن خبر اعدام #رضا_رسایی دچار حمله عصبی شده است. گارد زندان را که برای حمله به زنان زندانی ردیف می‌کنند و دستور ضرب‌وشتم می‌دهند، اوضاع وخیم‌تر می‌شود و پس از بارها مراجعه به بهداری، بابت اسپاسم عضلانی عصبی شدید در تقریبا تمامی نواحی بدنش به بیمارستان اعزام می‌شود. به گفته پزشکان این وضعیت می‌تواند خطرات جدی به همراه داشته باشد. سروناز شانزده ماه یعنی بیش از یک سومِ حبس سه سال و شش‌ماهه خود را در حالی گذرانده که باید مشمول عفو عمومی جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌شد‌، اما نشد و به زندان رفت. تاکنون نیز نه به مرخصی آمده و نه به درخواست آزادی مشروطش پاسخی داده شده است.
👇👇👇👇👇👇
انتقال #سروناز_احمدی به بیمارستان
در پی حمله گارد زندان به بند زنان اوین و مشکلات سلامتی برای چند نفر از زندانیان، دست‌کم یک نفر از آنان برای درمان به بیمارستان برده و پس از مداوا به زندان بازگردانده شده است.
سروناز احمدی، یکی از زندانیان معترض به اعدام رضا رسایی، که در پی حمله ماموران گارد زندان دچار حمله عصبی شده بود، به واسطه شدت اسپاسم عضلانی عصبی به بیمارستان منتقل شد.
انتقال خانم احمدی به بیمارستان پس از تلاش چندباره در بهداری زندان و سرایت انقباض عضلانی از پا به شکم و کمر و حتی گردن او صورت گرفت.
او در حالی به زندان بازگردانده شده است که پزشکان گفته‌اند اضطراب و احتمال حمله دوباره برای او خطرناک است.
سروناز احمدی،‌ فعال اجتماعی به خاطر فعالیت‌هایش برای کودکان و کارگران به ۶ سال حبس محکوم شده است.


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#شریفه_محمدی_کارگر_زندانی #آزاد_باید_گردد
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#توماج_صالحی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Skaregari
Forwarded from بيدارزنى
🟣‌ ماموران گارد، به صف شدند و گفتند همه را بزنید


⚪️ آخرین گزارش از ضرب‌وشتم بند زنان اوین توسط گارد زندان


روز سه‌شنبه ۱۶ مرداد زنانِ زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین پس از اعلام خبر اعدام #رضا_رسائی تحصن اعتراضی برگزار کردند که این اقدام با یورش گاردِ زندان مواجه شد.

یکی از نزدیکان زندانیان گفته است: «ماموران گارد به صف شده بودند و می‌گفتند همه را بزنید».
در جریان این حمله #نرگس_محمدی، دچار حمله قلبی شده است و آثار کبودی‌ روی بدن وی به‌جا مانده است.

#پریوش_مسلمی، #سارینا_جهانی و #محبوبه_رضایی نیز در اثر ضربات سرکوب‌گران مجروح شده‌اند.
#مهناز_طراح، #سروناز_احمدی، #رعنا_کورکور و #نسرین_جوادی نیز دچار حمله‌ی عصبی شده‌اند.


#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نامه #سپیده_رشنو به #سروناز_احمدی: دیگر چیزی نمی‌تواند جلوی مذاب کلماتم بایستد

دیماه ۱۴۰۲

پیشتر در آذرماه سروناز احمدی، زندانی سیاسی و فعال حقوق کودکان از بند زنان اوین پیام صوتی برای سپیده رشنو به بیرون زندان مخابره کرده بود؛ نامه اخیر سپیده رشنو پاسخی است به پیام سروناز احمدی از زندان.

🔹#کمیته_دادخواهی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
📞
@isf_uni_admin
🔉
@isfahanuni97
Forwarded from نان و آزادی
ممنوعیت ‏ ‎#سروناز_احمدی از حق ملاقات، تماس، دریافت کتاب و اجازه ترجمه
سروناز احمدی، فعال حقوق کودک و زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، با ممنوعیت‌های مختلفی از جمله ممنوعیت تماس، ملاقات، دریافت کتاب و اجازه ترجمه مواجه شده است.
ماموران زندان ، اجازه تحویل متن های ترجمه شده بوسیله این زندانی به خانواده اش را نمی دهند .
این فعال حقوق کودک به همراه همسرش #کامیار_فکور از اردیبهشت ماه امسال در حال گذران حبس در زندان اوین هستند .


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#نه_سلطنت_نه_رهبری_آزادی_و_برابری
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری

@Nan_Azadi
استقبال زنان زندانی در اوین  از مقامات قضایی❗️🍃

روز چهارشنبه شش دی‌ماه زمانی که قضات دادگاه انقلاب و مقامات قضائی به بند زنان آمدند و مواجهه و مقاومت زنان در مقابل سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام شکل گرفت، صحنه‌هایی به‌یاد ماندنی به تصویر کشیده شد
.
صحنه‌ای که مقابل چشمانم بود تصویری واضح و قدرتمند از برپاییِ یک” داد”گاه و” داد”خوهی مردمی علیه عوامل قضائیِ دخیل در جنایت‌ها بود که احکام ضد بشری را صادر و اجرا کرده بودند.
زنانی که در داخل زندان با شجاعت و شهامت در مقابل قضات صادر کننده احکام‌شان ایستاده بودند و تنها خواسته‌شان توقف سرکوب و خشونت علیه مردم ایران بود.
آنها فریاد می‌زدند و از مقامات می‌خواستند که اعدام و شکنجه را متوقف کنند.
قضات و مقاماتی که در میان ده‌ها نیروی امنیتی جرات بیرون آمدن از در اتاق یا پذیرفتن ورود ما زنان به اتاق‌های‌شان را نداشتند.
این لحظه همان لکنت زبان جنایت‌کار در مقابل دادخواه است.
صحنه عجیبی بود. ما زندانیان جلوی در ایستاده بودیم و تکان نمی‌خوردیم. نیروهای امنیتی و زندان‌بان‌ها ما را به این‌طرف و آن‌طرف می‌کشیدند. یکی دو بار زمین خورده اما دوباره بلند شدیم و ایستادیم. دستها‌یمان را به شکل قلاب زنجیر کردیم و شعار و سرود خواندیم.
یک لحظه در راهروی بند هیچ نبود جز فریاد طنین‌انداز زنان : “محسن شکاری” “محسن شکاری” “محسن شکاری”.. و تصویر عموزاد از لای نرده‌های پنجره افسرنگهبانی که سرش پائین و پائین‌تر می‌افتاد،  تصویری به یاد ماندنی شد در خاطرمان.
ای کاش عکاسی از آن لحظه عکس می‌گرفت.
این شکوه فریاد دادخواهی علیه بیدادگر و ظالم است. این زیبایی سر برآوردن عدالت‌خواهی در بارگاه ظلم بی‌امان، در بند زنان است.
در آن لحظه #گلرخ را می‌بینم که با یکی از ماموران بحث می‌کند و می‌گوید به جای عقب راندن ما یک بار رو به سوی آنان بگیر و به آنان بگو جنایت بس است. قتل و کشتار بس است. به جای ما آنان را متوقف کن که دستشان در خون است.
صدای فریاد دیگری را می‌شنوم. #سپیده سرش را از لای میله‌های پنجره جلو می‌برد و خطاب به عموزاد می‌گوید چرا محسن را کشتی؟ چرا محمد مهدی کرمی را کشتید؟
بی‌اختیار دیگری فریاد می‌کشد #ماشالله_کرمی کجاست؟ چرا آزادش نمی‌کنید؟
#محبوبه با لهجه جنوبی فریاد می‌زند کیان را خودتان کشتید. حالا می‌خواهید مجاهد کورکور را اعدام کنید؟
صدای #سروناز را از پشت در قفل شده و صورت پر حرارتش را از دریچه کوچکش میبینم و میشنوم فریاد میزند: “ محسن شکاری زنده است.” “ خون سرد نمیشه.”
از پشت درِ قفل شده، کمی دورتر از ما زنان فریاد می‌زنند رضا رسائی را نکشید و با مشت بر در می کوبند.

به نظرم می‌آید این باشکوه‌ترین “داد”گاه است.
صدایم بلند می‌شود و به جمع سخن‌رانان می‌پیوندم.”  این یک دادخواهی مردمی است . جلوه و تصویری از “ داد” گاه شما قضاتِ دادگاه انقلاب و مقامات قضائی‌ست که دست به اِعمال شکنجه و اعدام زده‌اید. خوب احساس کنید. احساس کنید زمانی که در مقابل مردم رنج‌کشیده ایران با این پرسش مواجه خواهید شد “که چرا فرزندان این سرزمین را کشته‌اید؟ چرا جوانان را اعدام کرده‌اید؟ چرا زنان و مردان را شکنجه و زندان کرده‌اید به چه حالی خواهید افتاد؟ شما الان که هنوز در مسند قدرتید و در داخل زندان جمهوری‌اسلامی در میان گارد مسلح محافظت میشوید،  جرات ندارید که به میان ما نُه زن زندانی بیائید یا درِ اتاق را باز کنید و در مقابل ما بایستید و پاسخگوی رفتارتان باشید. یقین دارم در پیشگاه مردم در روز دادخواهی نیز نخواهید توانست حتا یک کلمه بر زبان برانید. اینجا دادگاه مردمی در قلب زندان اوین در بند زنان سیاسی-عقیدتی برای امر دادخواهی‌ست.
این تاریخ را به ذهن‌تان بسپارید.
صدای اعتراض بلندتر از قبل در تمام زوایای ساختمان می‌پیچد. “دست از صدور احکام اعدام بردارید. ماشین مرگ، اعدام و شکنجه را متوقف کنید. دلیل به اینجا آمدن‌مان نه احکامی‌ست که علیه خودمان صادر شده است و نه زندانی‌ست که با افتخار تحمل می‌کنیم. ما اینجا آمده‌ایم که بگوییم خشونت علیه مردم را متوقف کنید. آمده‌ایم بگوئیم مقاومت و اعتراض ادامه دارد و جنبش “زن، زندگی، آزادی” زنده است.”
موج فریاد رسای زنان در فضای زندان پیچیده بود . ای کاش صدابرداری بود و سکوت محض خفت الود مقامات و قضات را که قادر به براوردن یک کلمه از همان دهانهایی که احکام مرگ و زندان را پشت میزهایشان بلند میخوانند، نبودند، ضبط می کرد. این سکوت برای تاریخ شنیدنی است و قطعا تکرار خواهد شد.
گرچه این تصویر به دوربین هیچ عکاسی راه نیافت اما در روح و روان ما و ذهن جنایتکاران ثبت تاریخی شد. زنده باد مقاومت و امید

#نرگس_محمدی
۶ دی ۱۴۰۲
زندان اوین

#زن_زندگی_آزادی
#عدالت_برابری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد


زندان عرصه ی دیگر مبارزه زنان است🌺
@zan_j
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
#علیه_فراموشی

#سروناز_احمدی، مددکار، مترجم و فعال #حقوق_کودکان و زنان است. او در سازمان‌های مردمی حامی کودکان، از جمله خانه کودک شوش و دروازه غار به عنوان مددکار اجتماعی فعالیت داشته است. همچنین از او ترجمه‌هایی در حوزه مسائل زنان و #فمینیسم، از جمله کتاب «انقلاب در نقطه صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی»، اثر سیلوریا فدریچی‌، منتشر شده است.
او در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ در حالی که سه هفته از ازدواجش با کامیار فکور، روزنامه‌نگار و فعال حوزه محیط زیست و کارگران گذشته بود، در موج گسترده بازداشت شهروندان و فعالان در جریان خیزش ژینا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. #قاضی_صلواتی او را با اتهامات واهی «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۶ سال و نیم حبس محکوم کرد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به سه سال و نیم کاهش یافت.

جمهوری اسلامی از زمان آغاز #خیزش_ژینا بیش از ۲۰ هزار شهروند را بازداشت کرده است.
برای کاهش فشار افکار عمومی در یک سال گذشته جمهوری اسلامی مجبور شده بسیاری از احکام زندان صادره برای بازداشت‌شدگان را لغو و به بیان خود محکومان را «عفو» کند. با این حال این موضوع شامل حال سروناز احمدی و همسرش کامیار فکور نشد. آن‌ها به همراه جمعی از فعالان در تاریخ ۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۲ هنگام دیدار با خدیجه پاک‌ضمیر، همسر معلم زندانی محمد حبیبی، با حمله ماموران امنیتی به خانه پاک‌ضمیر و حبیبی بازداشت شدند و سپس حکم آن‌ها اجرایی شد.

او در شهریور و مهر امسال دست به #اعتصاب_غذا زد. این اعتصاب غذا در همبستگی با اعتصاب غذای ۱۳ زندانی سیاسی در پی تبعیدشان از #زندان_اوین به #زندان_قزل_حصار و اعتراض به این تبعید بود. او در نامه اعتصاب غذای خود نوشته است: «این اعتراضی‌ست به سرکوب مضاعف زندانی از طریق تبعید در محل سرکوب یعنی زندان».


#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد


@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
#علیه_فراموشی

#سروناز_احمدی، مددکار، مترجم و فعال #حقوق_کودکان و زنان است. او در سازمان‌های مردمی حامی کودکان، از جمله خانه کودک شوش و دروازه غار به عنوان مددکار اجتماعی فعالیت داشته است. همچنین از او ترجمه‌هایی در حوزه مسائل زنان و #فمینیسم، از جمله کتاب «انقلاب در نقطه صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی»، اثر سیلوریا فدریچی‌، منتشر شده است.
او در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ در حالی که سه هفته از ازدواجش با کامیار فکور، روزنامه‌نگار و فعال حوزه محیط زیست و کارگران گذشته بود، در موج گسترده بازداشت شهروندان و فعالان در جریان خیزش ژینا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. #قاضی_صلواتی او را با اتهامات واهی «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۶ سال و نیم حبس محکوم کرد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به سه سال و نیم کاهش یافت.

جمهوری اسلامی از زمان آغاز #خیزش_ژینا بیش از ۲۰ هزار شهروند را بازداشت کرده است.
برای کاهش فشار افکار عمومی در یک سال گذشته جمهوری اسلامی مجبور شده بسیاری از احکام زندان صادره برای بازداشت‌شدگان را لغو و به بیان خود محکومان را «عفو» کند. با این حال این موضوع شامل حال سروناز احمدی و همسرش کامیار فکور نشد. آن‌ها به همراه جمعی از فعالان در تاریخ ۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۲ هنگام دیدار با خدیجه پاک‌ضمیر، همسر معلم زندانی محمد حبیبی، با حمله ماموران امنیتی به خانه پاک‌ضمیر و حبیبی بازداشت شدند و سپس حکم آن‌ها اجرایی شد.

او در شهریور و مهر امسال دست به #اعتصاب_غذا زد. این اعتصاب غذا در همبستگی با اعتصاب غذای ۱۳ زندانی سیاسی در پی تبعیدشان از #زندان_اوین به #زندان_قزل_حصار و اعتراض به این تبعید بود. او در نامه اعتصاب غذای خود نوشته است: «این اعتراضی‌ست به سرکوب مضاعف زندانی از طریق تبعید در محل سرکوب یعنی زندان».


#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد


@Blackfishvoice1
#کامیار_فکور به زندان اوین برگردانده شد .
#سروناز_احمدی در تماس تلفنی با خانواده‌اش خبر داده که همسرش کامیار فکور را به زندان اوین برگردانده‌اند.
بعد از بازگشت کامیار فکور به زندان اوین، ملاقات کوتاهی میان وی و همسرش، سروناز احمدی انجام شده است.
کامیار فکور، هم اکنون در قرنطینه زندان اوین می‌باشد.
از دیگر زندانیان تبعید شده به زندان قزل حصار خبری در دست نیست و این زندانیان کماکان از تلفن و ملاقات با خانواده‌هایشان به دستور رییس زندان قزل حصار محروم هستند.


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#پیش_بسوی_اعتصابات_سراسری
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری

@Skaregari
انتقال #سروناز_احمدی به بهداری پس از حمله عصبی

بنا به گزارش منابع آگاه و به نقل از زمانه: «سروناز احمدی، زندانی سیاسی، پس از حمله عصبی با وجود درخواست دیگر زندانی‌ها به بهداری زندان اوین منتقل نمی‌شود. پس از دو ساعت او را به بهداری می‌برند.

سروناز احمدی، زندانی سیاسی در اول مهر در زندان اوین دچار حمله پانیک شد. با وجود درخواست‌های هم‌بندی‌هایش در بند زنان برای انتقال احمدی به بهداری، مسئولان زندان به مدت دو ساعت - بین ساعت ۱۹ تا ۲۱ - خدمات درمانی را از او دریغ می‌کنند. سرانجام با بدتر شدن حال احمدی، و از حال رفتن او، در ساعت ۲۱ او را به بهداری زندان منتقل می‌کنند.

فشار عصبی به سروناز احمدی با انتقال همسرش کامیار فکور و ۱۳ زندانی دیگر در ۱۲ شهریور ماه از زندان اوین به زندان قزلحصار کرج افزایش یافت.

#کامیار_فکور، روزنامه‌نگار حوزه کارگری و محیط زیست است. پیش از انتقال به قزلحصار او در حال گذراندن حکم در اوین بود. سروناز احمدی برای بازگرداندن همسرش و ۱۳ زندانی دیگر به اوین مدتی اعتصاب غذا و تحصن کرد.»

#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
🚩🚩🚩

تحصن و اعتصاب #سروناز_احمدی زندانی سیاسی اوین در حمایت از اعتصاب غذای زندانیان تبعیدی به قزل‌حصار

سروناز احمدی هستم، مددکار در حوزه کودکان و مترجم و در حال حاضر زندانی در زندان اوین. تقریبا سه سال است که همسرم کامیار فکور را می‌شناسم. در همین سه سال پنج بار کامیار را از من ربودند. کامیار خبرنگار در حوزه اقتصاد محیط‌زیست، ترانه‌سرا و خواننده موسیقی رپ است و از اولین لحظاتی که از او به یاد می‌آورم در‌ جنگ بوده، برای رهایی کارگران و ازمیان‌برداشتن بیگانگی‌مان با طبیعت. کامیار بیست و هشت ساله است و تاکنون شش پرونده برایش ساخته‌اند، با اتهاماتی مثل شرکت در تجمع برای اعتراض به دستمزدهای که تا روز دهم ماه هم نمی‌رسد، بازنشر گزارش‌های محیط‌زیستی در روزنامه رسمی کشور و حمایت از کارگران و معلمان و بازنشستگان، پرونده‌هایی که در مواردی با ضرب‌وشتم شدید همراه بوده است. ما تنها دو هفته از ازدواجمان گذشته بود که در جریان جنبش زن زندگی آزادی بازداشت شدیم و در نهایت من با حکم سه سال و شش ماه و کامیار با حکم دو سال و هشت ماه حبس به زندان اوین منتقل شدیم، درحالی‌که با توجه به اتهاماتمان یعنی تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی باید مشمول عفو ۱۴۰۱ می‌شدیم که البته آن را دستاورد شمار زیاد مشارکت‌کنندگان در این جنبش می‌دانم. دوازدهم شهریور کامیار را به‌همراه دوازده زندانی دیگر با دروغ در روز ملاقات به بند امن زندان قزلحصار کرج تبعید کردند، یعنی سرکوب در سرکوب. حالا در زندگی مشترکمان همان هفته‌ای یک یا دو بار ملاقات را نیز سه هفته است که نداریم و تنها سه بار برایم از زندان تماس برقرار کرده‌اند، تماس‌های سه دقیقه‌ای با حضور ماموران. هر روز هم خبری از وضعیت اسفبارشان می‌رسد، از ضرب‌وشتم تا بی‌هوشی جعفر ابراهیمی، معلمی که به‌جای تبعید به‌خاطر وضعیت وخیم سلامتی‌اش باید عدم تحمل حبس دریافت می‌کرده است. در روز این تبعید پس از اعتراضم با همراهی همبندیانم به من وعده داده شد که کامیار تا یک هفته آینده به‌خاطر حضور من در زندان اوین به این زندان بازمی‌گردد اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. حالا این سیزده نفر در اعتصاب غذا هستند در حمایت از قیام ژینا و بار دیگر نشان داده‌اند که هر جا ستمی هست مقاومتی هم هست. من هم از امروز بیست‌وششم شهریور در همراهی با مقاومت این زندانیان در اعتصاب غذا خواهم بود و پس از پایان اعتصاب غذای این زندانیان هم اعتراضم به این تبعید و سرکوب مضاعف در زندان از طریق تبعید را با تحصن و در صورت لزوم مجددا اعتصاب غذا نشان خواهم داد، تا زمانی که همسرم به این زندان بازگردانده شود و هر دو در یک زندان باشیم.

این اعتراضی‌ست به سرکوب مضاعف زندانی از طریق تبعید در محل سرکوب یعنی زندان، این اعتراضی‌ست برای سوی چشمان جعفر ابراهیمی، اعتراضی‌ست برای عشق، عشق‌های خاموش‌نشدنی دشوار. این اعتراضی‌ست به تمام آزار و اذیت‌ها و اضطراب‌ها و نگرانی‌هایی که در عشق با آن مواجه‌مان می‌کنند. این اعتراضی‌ست کوچک برای یادآوری رنج‌ها و مقاومت‌های بزرگ، برای یادآوری پیراهن سرخ عروسی مریم همسر بکتاش آبتین، برای هم‌قطاری‌ام آنیشا اسدالهی که همان تماس سه دقیقه‌ای را هم با همسرش کیوان به جرم خواندن شعر ندارد، برای سعید سلطانپور که در شب عروسی‌اش او را ربودند تا به خیال خود از صحنه زندگی محوش کنند، برای پوری و مرتضی کیوان، برای آن‌هایی که برای عشق از آن‌ها حتی یک گور مشخص هم باقی نمانده و برای حنانه کیا. این اعتراض اگرچه پس از پایان این اعتصاب غذای جمعی، جلوه اقدامی فردی را خواهد داشت اما با ایمان به قدر جمعمان است و با امید به اینکه آنچه از من باقیمانده بسنده است تا آن خیالواره سبک وزن بر تباهی واقعیت چیره شود.

سروناز احمدی
بند زنان زندان اوین
بیست‌وشش شهریور


#مهسا_ژینا_امینی
#نه_به_شکنجه_نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/komite_h/27785
🔴 تحصن و اعتصاب #سروناز_احمدی زندانی سیاسی اوین در حمایت از اعتصاب غذای زندانیان تبعیدی به قزل‌حصار

سروناز احمدی هستم، مددکار در حوزه کودکان و مترجم و در حال حاضر زندانی در زندان اوین. تقریبا سه سال است که همسرم کامیار فکور را می‌شناسم. در همین سه سال پنج بار کامیار را از من ربودند. کامیار خبرنگار در حوزه اقتصاد محیط‌زیست، ترانه‌سرا و خواننده موسیقی رپ است و از اولین لحظاتی که از او به یاد می‌آورم در‌ جنگ بوده، برای رهایی کارگران و ازمیان‌برداشتن بیگانگی‌مان با طبیعت. کامیار بیست و هشت ساله است و تاکنون شش پرونده برایش ساخته‌اند، با اتهاماتی مثل شرکت در تجمع برای اعتراض به دستمزدهای که تا روز دهم ماه هم نمی‌رسد، بازنشر گزارش‌های محیط‌زیستی در روزنامه رسمی کشور و حمایت از کارگران و معلمان و بازنشستگان، پرونده‌هایی که در مواردی با ضرب‌وشتم شدید همراه بوده است. ما تنها دو هفته از ازدواجمان گذشته بود که در جریان جنبش زن زندگی آزادی بازداشت شدیم و در نهایت من با حکم سه سال و شش ماه و کامیار با حکم دو سال و هشت ماه حبس به زندان اوین منتقل شدیم، درحالی‌که با توجه به اتهاماتمان یعنی تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی باید مشمول عفو ۱۴۰۱ می‌شدیم که البته آن را دستاورد شمار زیاد مشارکت‌کنندگان در این جنبش می‌دانم. دوازدهم شهریور کامیار را به‌همراه دوازده زندانی دیگر با دروغ در روز ملاقات به بند امن زندان قزلحصار کرج تبعید کردند، یعنی سرکوب در سرکوب. حالا در زندگی مشترکمان همان هفته‌ای یک یا دو بار ملاقات را نیز سه هفته است که نداریم و تنها سه بار برایم از زندان تماس برقرار کرده‌اند، تماس‌های سه دقیقه‌ای با حضور ماموران. هر روز هم خبری از وضعیت اسفبارشان می‌رسد، از ضرب‌وشتم تا بی‌هوشی جعفر ابراهیمی، معلمی که به‌جای تبعید به‌خاطر وضعیت وخیم سلامتی‌اش باید عدم تحمل حبس دریافت می‌کرده است. در روز این تبعید پس از اعتراضم با همراهی همبندیانم به من وعده داده شد که کامیار تا یک هفته آینده به‌خاطر حضور من در زندان اوین به این زندان بازمی‌گردد اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. حالا این سیزده نفر در اعتصاب غذا هستند در حمایت از قیام ژینا و بار دیگر نشان داده‌اند که هر جا ستمی هست مقاومتی هم هست. من هم از امروز بیست‌وششم شهریور در همراهی با مقاومت این زندانیان در اعتصاب غذا خواهم بود و پس از پایان اعتصاب غذای این زندانیان هم اعتراضم به این تبعید و سرکوب مضاعف در زندان از طریق تبعید را با تحصن و در صورت لزوم مجددا اعتصاب غذا نشان خواهم داد، تا زمانی که همسرم به این زندان بازگردانده شود و هر دو در یک زندان باشیم.

این اعتراضی‌ست به سرکوب مضاعف زندانی از طریق تبعید در محل سرکوب یعنی زندان، این اعتراضی‌ست برای سوی چشمان جعفر ابراهیمی، اعتراضی‌ست برای عشق، عشق‌های خاموش‌نشدنی دشوار. این اعتراضی‌ست به تمام آزار و اذیت‌ها و اضطراب‌ها و نگرانی‌هایی که در عشق با آن مواجه‌مان می‌کنند. این اعتراضی‌ست کوچک برای یادآوری رنج‌ها و مقاومت‌های بزرگ، برای یادآوری پیراهن سرخ عروسی مریم همسر بکتاش آبتین، برای هم‌قطاری‌ام آنیشا اسدالهی که همان تماس سه دقیقه‌ای را هم با همسرش کیوان به جرم خواندن شعر ندارد، برای سعید سلطانپور که در شب عروسی‌اش او را ربودند تا به خیال خود از صحنه زندگی محوش کنند، برای پوری و مرتضی کیوان، برای آن‌هایی که برای عشق از آن‌ها حتی یک گور مشخص هم باقی نمانده و برای حنانه کیا. این اعتراض اگرچه پس از پایان این اعتصاب غذای جمعی، جلوه اقدامی فردی را خواهد داشت اما با ایمان به قدر جمعمان است و با امید به اینکه آنچه از من باقیمانده بسنده است تا آن خیالواره سبک وزن بر تباهی واقعیت چیره شود.

سروناز احمدی
بند زنان زندان اوین
بیست‌وشش شهریور

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_اعتراض
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

@zan_j
🖍#سروناز_احمدی
بیش از یک سال قبل نوشته، پیش از آغاز خیزش ژینا، پیش از آنکه بازداشت، محکوم و برای گذراندن سه سال و شش ماه حبس خود به اوین منتقل شود. و اکنون در دوران «زن، زندگی، آزادی» که امتداد همان روزهای شوریدن علیه #خشونت_جنسی است، بازنشر آن ضروری به نظر می‌رسد: سروناز احمدی: اگر آزار رسانده‌اید و علیه شما افشاگری شده است، پیش از هرچیز بدانید که اولویت جبران آزار و بهبودی آزاردیدگان است. اولویت اعتبار شما و «جمع‌کردن قضیه» نیست. ابتدا چنین ذهنیتی پیدا کنید و بعد به روایت آزاری که از شما منتشرشده واکنش نشان دهید تا موجب آسیب بیشتر نشوید. ▪️آزاردیدگان را دروغگو خطاب نکنید به آن‌ها تهمت نزنید، نادیده نگیریدشان، سعی نکنید آنها را تهدید کنید و یا بترسانید. سعی نکنید دوستان خود را مجبور کنید که تأیید کنند امکان ندارد که شما کسی را مورد آزار قرار دهید. وقتی کسی را آزار می‌دهید و بعد به او می‌گویید که آزارش نداده‌اید و اتفاقی که برای او افتاده آزار نبوده، نه‌تنها کمکی به او نمی‌کنید که دوباره به او آسیب می‌زنید. تلاش کنید اجازه ندهید که آزاردیده بار این آزار را به تنهایی به دوش بکشد، اگر که حالا هدفتان تغییرکردن و جبران آزار است. ▪️منتظر نمانید تا روایت آزارتان منتشر شود اگر به کسی آزار رسانده‌اید برای جبران آن منتظر نمانید که این موضوع عمومی شود. منتظر نمانید و آن‌ها را مجبور نکنید تا آرامش روانی، شغل و تحصیل خود را با روایت‌کردن به خطر بیندازند فقط به این خاطر که شما تنها در این صورت از آزار دیگران دست برمی‌دارید و در رفتارهای آزارگرانه‌تان تجدید نظر می‌کنید. اگر می‌توانید بدون تحمیل آسیب و رنج بیشتر به آزاردیده موضوع را برای جبران مطرح کنید، این کار را انجام دهید. ▪️دقیقاً متوجه شوید که چه کاری انجام داده‌اید اگر می‌دانید که کار اشتباهی انجام داده‌اید، اما هنوز فکر می‌کنید که «آنقدر هم چیز بزرگی نبوده» کمی وقت بگذارید و مطالعه کنید. مطالعه کنید که آزار جنسی چه تأثیری بر قربانیان می‌گذارد. درباره فرهنگ تجاوز و اثرات ماندگار آزار تحقیق کنید. آزاردیدگان را بشنوید و برای آن‌ها این توانایی را قائل باشید که خود بتوانند آنچه بر آن‌ها گذشته را تفسیر کنند. باورشان کنید. ▪️تبعات و عواقب کارتان را بپذیرید این موقعیت را فرصتی برای یادگیری از اشتباهاتتان ببینید و یادگیری این‌که رفتارهایتان پیامدهایی هم دارد. سخت‌تر شده که با خانواده یا دوستانتان ارتباط برقرار کنید؟ بپذیرید. ادامه در لینک استوری #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
🚩🚩🚩

برای سروناز احمدی و دل پریشانش که در ساعات بی‌خبری هزار راه رفته است

نویسنده: ناشناس


روز گذشته #کامیار_فکور و #جعفر_ابراهیمی بدون اطلاع قبلی و به‌طور غیرمنتظره و‌غیرقانونی به زندان قزلحصار کرج منتقل شده‌اند و پس از این اتفتاق تلفن‌های بند ۴ زندان اوین جهت ممانعت از اطلاع‌رسانی توسط دیگر زندانیان قطع شده است.

کامیار فکور همسر #سروناز_احمدی است که خود در حال سپری‌کردن حکم سه سال و شش ماه حبس خود در بند زنان زندان اوین است. کسانی که زندان را تجربه کرده‌اند به‌خوبی می‌دانند یار و معشوق عموما چه تاثیر انکارناپذیری در مقاومت و دوام‌آوری فرد زندانی دارد. تردیدی نیست که از زنانی مقاوم و مبارز حرف می‌زنیم که همگی به ایستادگی و شجاعت می‌شناسیمشان (و البته این موضوع برای مردان زندانی هم صادق است)، اما به‌رسمیت‌شناختن نقاط شکنندگی زندانیان به ما کمک می‌کند که بیشتر به واقعیت حبس و‌ بیم و امیدهایش نزدیک شویم و گستره همدلی خود تا حد امکان پهن‌تر کنیم، تا به‌قول ضیا نبوی بیش‌از‌پیش به سوی «فهمی مبتنی بر زندگی و همبستگی از سیاست» حرکت کنیم.

از دیروز که خبر شوکه‌کننده انتقال بی‌خبر کامیار فکور منتشر شده، در عین نگرانی برای او به حال سروناز هم فکر می‌کنم. دردی را که زندانی در چنین موقعیتی می‌کشد با معیار ارقام و اعداد سال‌های حبس نمی‌توان سنجید. این بی‌قراری‌ها و اضطراب‌ها، فرسنگ‌ها فراتر از مجازات‌های صادرشده است. بر سروناز چه می‌گذرد؟ وزن بی‌خبری از معشوق و بلا‌هایی که در انتظار اوست برای زندانی چه‌قدر است؟ ذهن سروناز در نگرانی تا کجا رفته است؟ به یاد سپیده کاشانی می‌افتم که با اعدام ساختگی همسرش شکنجه‌اش کرده بودند: «حکم اعدام هومن است. همین جا؟ در همین اتاق؟ کی؟ هومن من. هومن مادرش. همان هومنی که وجب‌به‌وجب این خاک را می‌بوید و می‌پرستد و می‌شناسد. باور کرده بودم.»

سروناز در یکی از متن‌هایی که پس از آزادی به قید وثیقه در صفحه اینستاگرامش نوشته بود، از امکان مقاومت در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گفته بود. او نوشته بود که اتفاقی در صف تلفن همسرش را دیده و بوسه‌ای از راه دور شده مایه قوت قلب و مقاومتش. این دو تنها دو هفته پس از ازدواجشان بازداشت شدند و زندگی مشترکشان تا به‌ امروز خلاصه شده بود در ملاقات‌های زندان اوین. به نظر می‌رسد این زندگی حداقلی هم از آنها ستانده شده است.

برای بسیاری از زندانیان، یار «آزاد» فراتر از دلگرمی، پیوند مهمی است با دنیای خارج از زندان، چرا که او به میانجی عشق می‌تواند اتصال فرد جداافتاده را با مکان‌ها، خاطره‌ها، افراد و عزیزان و .. حفظ کند. اوست که می‌تواند خیال آزادی را زنده نگه دارد(و البته این به این معنی نیست که دیگر اعضای خانواده نمی‌توانند. اینجا صحبتم معطوف به معشوق است). اوست که جزئیات خانه مشترک را یادآوری می‌کند و این خانه امید را در حافظه زندانی و در انتظار او سرپا نگه می‌دارد، اوست که برایش دلنوشته منتشر می‌کند. کدام اثر، کدام متن یا کدام خبر بیش از دلنوشته یک عاشق قابلیت دارد فرد محبوس را برایمان از نام و تصویر، به آشنایی عزیز تبدیل و در خاطرمان ثبت کند؟

زندانیانی چون آنیشا اسداللهی (و کیوان مهتدی) و سروناز احمدی (و کامیار فکور) و سپیده (و هومن جوکار)، نرگس سرداری (و مهدی اعتمادسعید) و احتمالا کسان دیگری که نمی‌شناسیم و نامشان را نمی‌دانیم، هم‌زمان با همسران خود حبس می‌کشند و یا در بازداشتند، کسان دیگری چون سعدا خدیرزاده در کردستان، برای افزایش فشار بر مردان خانواده بازداشت می‌شوند و روابط عاطفی و صمیمانه‌شان، دستمایه آزارواذیت مضاعف قرار می‌گیرد، و این جفایی است مازاد بر رنج زندان. به سروناز فکر می‌کنم و دل پریشانش که در ساعات بی‌خبری هزار راه رفته است.


#مهسا_ژینا_امینی
#نه_به_شکنجه_نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/komite_h/27420
🔴عرفان کرم ویسی وکیل

#جعفر_ابراهیمی و #کامیار_فکور

در توییتی به توضیح شرایط این دو زندانی سیاسی پرداخت .

در این توییت امده است :

‏١- امروز دوازدهم شهریور ماه موکلینم ‎#جعفر_ابراهیمی و ‎#کامیار_فکور همراه تعدادی دیگر از زندانیان طبق تصمیم شورای طبقه‌بندی زندان اوین از بند۴ زندان اوین به زندان قزلحصار کرج منتقل گردیدند.
این در حالی است که دلیل خروج از زندان در زمان انتقال، حضور در جلسه‌ی دادگاه عنوان شده است.

‌‏٢- این تصمیم در حالی گرفته شده است که رسیدگی به وضعیت جسمانی جعفر حسب قول مساعد مسئولین زندان اوین و نامه‌نگاری‌های انجام شده بایستی به فوریت انجام می‌شد و در خصوص کامیار فکور نیز باتوجه به اینکه همسر ایشان ‎#سروناز_احمدی در بند زنان این زندان است، این انتقال غیرقانونی بوده است.


#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#قادین_یاشام_آزادلیق

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔
@kashowranews
Forwarded from بيدارزنى
🟣 پرونده #سروناز_احمدی و #کامیار_فکور که در روز هشت اردیبهشت به همراه شمار دیگری از فعالان اجتماعی و کارگری در منزل محمد حبیبی، معلم زندانی، دستگیر شده بودند به شعبه اجرای زندان اوین رفته و آزادی آنها با قید وثیقه منتفی شده است. 

سروناز احمدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ به همراه همسرش دستگیر شد و یک‌ماه بعد با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد. او سپس در دادگاه به تحمل شش‎سال و نیم زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال و نیم زندان کاهش یافت.

کامیار فکور، روزنامه نگار محیط زیست، نیز که پس از دستگیری در آبان ۱۴۰۱، برای گذراندن محکومیت یک‌ساله قبلی خود به بند عمومی زندان اوین انتقال یافته بود، در بهمن‎ماه و در جریان عفو قوه قضاییه از زندان آزاد شد. او پس از آزادی مجددا در پرونده مرتبط با بازداشت مجددش، به یکسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۸ ماه کاهش یافت.

▪️براساس گزارش‏ کمیته‌ی پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان، پس از آزادی سایر دستگیرشدگان روز ۸ اردیبهشت، این دو فعال اجتماعی، می‌بایست برای گذراندن دوران محکومیت‌شان در زندان بمانند.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🚩🚩🚩

در حالیکه بیست و سه روز از بازداشت همسرم محمد حبیبی توسط وزارت اطلاعات می‌گذرد همکاران، فعالین صنفی و مدنی و دوستان بسیاری در این مدت به منزل ما آمده و ضمن همدردی از مواضع و فعالیت های صنفی همسرم حمایت کرده‌اند

روز جمعه هشتم اردیبهشت ۱۴۰٢، نیز شماری از دوستان و همکاران عزیز، برای دیداری دوستانه به منزل شخصی ما آمدند. در همان دقایق اولیه حضور میهمانان بیش از ۱۵ نفر از ماموران وزارت اطلاعات با پتک و با ایجاد رعب و وحشت وارد منزل شدند موجب آزار و تشویش و آشفتگی دوستان عزیزمان شدند؛ به طوری که دو نفر از دوستان حاضر در جمع به شدت بدحال گردیدند، وخامت حال یکی از آنها به حدی بود که بیهوش شد و علیرغم اصرار و درخواست دوستان از ماموران برای تماس با اورژانس، هیچگونه تماسی گرفته نشد.

پس از انجام کمک‌های اولیه، توسط دو نفر از دوستان حاضر، ایشان کمی به هوش آمدند. باز با وجود وضعیت وخیم این دوست عزیز، توسط ماموران به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار برده شد اما در پی وخامت مجدد حال ایشان به بیمارستان امام سجاد شهریار منتقل شدند. سایر دوستان حاضر نیز پس از ضبط تلفن‌های همراه‌شان توسط ماموران، به مکانی که به گفته ماموران دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار بود؛ منتقل گردیدند.
پس از حدود یک ساعت تفتیش، بازرسی و بهم ریختن نقطه به نقطه‌ی خانه از جمله لوازم شخصی و خصوصی، توسط ماموران، و نیز ضبط لپ‌تاپ و گوشی همراه اینجانب، من را نیز به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار انتقال دادند.

در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات شهریار، پس از چندین ساعت بازجویی در خصوص این دیدار از من و سایر دوستان بازداشت شده، سرانجام نزدیک به ساعت ۱ بامداد روز ۹ ازدیبهشت؛ من به همراه تعداد زیادی از دوستان آزاد شدیم. اما متاسفانه ۹ نفر دیگر از دوستان به بند ۲۰۹ اوین فرستاده شدند و تا این لحظه همچنان در انفرادی به‌سر می‌برند.

علی‌رغم اینکه در این سالها همواره حریم خصوصی و شخصی زندگی اینجانب و همسرم
#محمد_حبیبی، بارها مورد تعرض نیروهای امنیتی واقع شده است؛ آنچه که در روز جمعه اتفاق افتاد و من را وادار به نوشتن این چند سطر نموده است این است که این‌بار تنها من و همسرم نبودیم که مورد تعرض و آزار دستگاه امنیتی واقع می‌شدیم بلکه متاسفانه نیروهای امنیتی این بار پا را از پیش فراتر گذاشته و با ورود رعب‌آور خویش و ایجاد جو و فشار روانی میهمانان و دوستان عزیز ما را مورد ظلم و تعدی قرار داده و با بهانه‌های واهی و نخ‌نمای همیشگی از یک دیدار صرفا دوستانه، با نام تجمع و جلسه یاد کردند؛ میهمانان ما را با بازداشت و چندین ساعت بازجویی‌های بی‌اساس، مورد فشار جسمی و روانی قرار داده‌ و اضطراب زیادی بر خانواده‌هایشان وارد کردند.
بدون تردید این برخورد توهین‌آمیز، خشونت‌بار و ستمگرانه ماموران امنیتی با چنین جمعی فرهیخته که موجب به درد آمدن هر وجدان بیداری می‌شود، نشان از نوعی استیصال و عدم عقلانیت کافی از سوی دستگاه امنیتی است که دیدن حمایت‌های دوستانه و همدلانه‌ها را تاب نمی‌آورد. اما حاصل این  مکانیسم‌های تنش‌زای کور، ناخواسته، بر استواری اراده و عزم مشترک هرچه بیشتر صنف زحمتکش و شریف معلمی و کارگری می‌افزاید.

این‌جانب، ضمن ابراز تاسف بسیار از اتفاق پیش آمده برای همراهان همیشگی به ویژه دوستانی که همچنان در بازداشت و بلاتکلیفی به سر می‌برند و نیز خانواده‌های ارجمندشان، مراتب قدردانی، سپاس صمیمانه و خالصانه خود و محمد حبیبی را از تمامی این عزیزان و دیگر بزرگوارانی که در این سال‌ها همواره همراه و پشتیبان ما بوده‌اند ابراز می‌دارم و نیک می‌دانم که اتفاق روز جمعه و مقاومت برحق شما؛ برگ زرین دیگری بر افتخارات انسان‌های آزاده و شریفی چون شما همراهان همیشگی تمامی معلمان دربند و خانواده‌هایشان افزوده است.

به امیدی آزادی و برابری برای همه مردم ایران

با احترام خدیجه پاک ضمیر

دهم اردیبهشت ماه هزار و چهارصد و دو

اسامی افرادی که در بند ۲۰۹، انفرادی، اوین محبوس شده‌اند:

#ژاله_روحزاد
#احمد_حیدری
#الدوز_هاشمی
#ریحانه_انصاری‌_نژاد
#عسل_محمدی
#هیراد_پیربداقی
#آنیشا_اسداللهی
#سروناز_احمدی
#کامیار_فکور
#حسن_چرتابی

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد

منبع: صدای ماهی سیاه
@Blackfishvoice1


#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/komite_h/23289
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی: تظاهرات روز جهانی کارگر با حضور گسترده احزاب و سندیکاها و دانشجویان در پاریس در حال برگزاری است. جمعی از فعالان چپ ایرانی، همچنین فعالان چپ روژا نیز با در دست داشتن پوسترها و شعار زن زندگی آزادی، همچنین تصاویری از زنان زندانی سیاسی نظیر #آنیشا_اسداللهی، #سروناز_احمدی و #عسل_محمدی در این تجمع حضور دارند.

از ظهر امروز نیروهای پلیس فرانسه در نقاط متعددی برای پراکنده کردن جمعیت، گاز اشک‌آور شلیک کردند.

گروه‌های ضدنژادپرستی و‌ مهاجران بدون مدرک نیز همراه با دیگر تجمع‌کنندگان در اکسیون یک‌می حضور دارند.

شعارهای فعالان ایرانی در حمایت از جنبش #زن_زندگی_آزادی، علیه مسمومیت‌های سریالی و دولت پلیسی سر داده می‌شود، همچنین پلاکاردهایی با یاد معترضان شریف و اعدام شده‌ در خلال قیام ژینا نظیر #محسن_شکاری در دست است.


⚪️ عکس، فیلم و گزارش ارسالی به بیدارزنی


#روز_جهانی_کارگر
#ژن_ژیان_ئازادی

@bidarzani
Ещё