‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری

#بیسیم
Канал
Логотип телеграм канала ‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
@ShahidEngineerhosseinhaririПродвигать
100
подписчиков
45,5 тыс.
фото
3,52 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید) 🔰فرازے از وصیتنامه 🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم... ولے #حجاب ناموس اسلام #حفظ بشه ... #شهیـدمدافع‌حرم‌حسیـن‌حریرے
‍ راوی: #شهید_حاج_احمد_کاظمی

🌹ساعت ده صبح بود که سوار موتور شدیم و به همراه #آقامهدی به سوی خط رفتیم. آقا مهدی روی ترک موتور سوار شده بود و #بیسیم هم دست آقا مهدی بود. از آن سوی خط، دشمن با تیر مستقیم و خمپاره منطقه را می‌کوبید و قناسه‌چی ها (تک تیراندازها) امان نمی‌دادند. صدای گلوله‌ها را که از کنار گوشم می‌گذشتند می‌شنیدم. اوایل توجهی نمی‌کردم ولی #قناسه‌چی دست بردار نبود و ول نمی‌کرد. سرعت موتور را کم کردم و دور زدم که یک دفعه #آقامهدی گفت: " #احمد کجا؟"

- مهدی! آتش خیلی شدیده بعدا می‌رویم نگاه می‌کنیم....
- یعنی چه آتش شدیده؟ برگرد برویم #خط.

من بیش از آنکه نگران خود باشم #نگران_مهدی بودم. از اول جنگ پا به پای هم آمده بودیم. #بین ما #محبتی بود که همه به آن #غبطه_میخوردند. 🌹با هم می‌جنگیدیم، 🌹با هم اردوگاه می‌زدیم، 🌹با هم به مرخصی می‌رفتیم و اگر روزی من نبودم، #مهدی فرمانده #لشکرنجف_اشرف بود و اگر او نبود #من سعی می‌کردم جای خالیش را پر کنم.

به هر ترتیبی بود خود را به خط رساندیم و بیچاره قناسه‌چی آرزو به دل ماند! کارمان که تمام شد بر گشتیم و من مدتی خوابم برد. وقتی بیدار شدم، #مهدی نبود. پرس و جو کردم، گفتند آقا مهدی رفت. به دنبالش راه افتادم. می‌دانستم او را باید در #کام_خطر جستجو کرد. حرفهایی که دیگران در باره‌اش می‌گفتند نگرانم کرده بود. هر روز یکی خوابش را می‌دید و هر روز #چهره مهدی بر افروخته‌تر می‌شد. من مهدی را تازه نشناخته بودم و کارهایش برایم چندان هم تعجب آور نبود ولی در این #عملیات مهدی خیلی فرق کرده بود. به خط که رسیدم می‌توانستم مهدی را که بالای لودر نشسته بود و زیر آتش دشمن خاکریز می‌زد بشناسم....

❤️سلام ودرود خدا بر دوسردار
رشید اسلام. شهیدحاج احمدکاظمی و شهید آقامهدی باکری❤️

یادشون با #صلوات

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
دلت دریا می‌نوشت ؛
و نگاهت طوفان می‌سرود ...

#غواصان
#بیسیم_چی
#گردان_یونس
#لشکر۱۴_امام‌حسین
#عملیات_کربلای_چهار

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
🌷🍃🌷🍃

‍ در عملیات #بیت‌المقدس، دو #احمد که #فرمانده بودند
و صدای آنها از شبکه‌‌های #بی‌سیم مرتب شنیده می‌شد!

#احمدمتوسلیان، فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_‌الله (ص)
و #احمدکاظمی، فرمانده #لشکر_۸_نجف_اشرف.

در تماس‌های بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، #فرماند‌هان و #رزمندگان از #لهجه‌ آنها متوجه می شدند که این احمد، کدام احمد است!

اما جالب ‌تر زمانی بود که دو احمد با هم کار داشتند!

در مرحله‌ی دوم عملیات که بچه‌های لشکر محمدرسول الله در دژ شمالی #خرمشهر درگیری سختی داشتند و احمد متوسلیان با بدنی #مجروح، عملیات را هدایت می‌کرد، احمد کاظمی با او این‌گونه #تماس می‌گرفت:

احمَد احمَد ،احمَد
احمِد، احمَد احمِد!

او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه‌ی #تهرانی می‌گفت
اما اسم خودش را با لهجه‌ی #نجف_آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ ‌‌‌تر بیان می‌کرد!

به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایه‌ ی #خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بی‌سیم می‌شنیدند فراهم می‌کرد.😊☺️

🌷🍃🌷🍃

یادشان بخیر!

#شهیدحاج_احمد_کاظمی
#حاج_احمد_متوسلیان