هنگامی که دربارهٔ این کرهٔ خاکی و مردم آن فکر میکنم، به این نتیجه میرسم که خداوند آن را یا به حال خود رها ساخته و یا ادارهٔ آن را به یک موجود شروری واگذارده است...
من هرگز شهری را ندیدهام که در آرزوی ویرانسازی شهر همسایهی خود نباشد. هرگز خانوادهای را ندیدهام که در آرزوی ریشهکن کردن خانوادهای دیگر نباشد. در هر جایی از این جهان، ضعیف از قوی متنفر است و در همان حال تنفر جلوی او به خاک میافتد و زمین را میبوسد. اقویا نیز ضعیفان را گلهٔ گوسفندی تلقی میکنند که باید به خاطر گوشت و پشمشان فروخته شوند، یک میلیون افراد نظامی قاتل از یک گوشه دنیا به گوشهٔ دیگر آن هجوم میآورند و با نظم ویژه نظامیان آدم میکشند، غارت میکنند و از این راه نان خود را به دست میآورند زیرا شغل شریف دیگری برای آنان وجود ندارد. شهرهایی که به نظر میرسد از صلح و آرامشی برخوردارند و هر جا که هنرها آغاز به شکوفایی میکند به زودی حسادتها به سوی آنها به حرکت در میآید دلهرههای مردمی که مورد حمله نیستند از ترس حمله معمولا خیلی بیشتر از ستمکشی شهرهای محاصره شده است. عذاب و زجرهای پنهان بشر امروزه حتی از بدبختیهای اجتماعی آشکار دردناکتر است...
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#کاندید#فرانسوا_ولتر#رضا_اسپیلی