#درختان_مقدس نزد #ایرانیان / درخت #چنار : چنار از نظر آیینی از درخت های بسیار ارزشمند بود . در #کاخ#خشایار_شاه درخت چناری زرین و نمادین وجود داشت. از پیش از اسلام تاکنون در بسیاری از #زیارتگاه_های ایران درخت های چنار تنومندی وجود دارد . هم #مسلمانان و هم #زرتشتیان به آن ها #پارچه_های_رنگی می آویزند و به آن نذر میکنند. در #آتشکده_چکچک_یزد و در #امامزاده_چشمه_علی_دامغان و صدها جای دیگر درختان چنار چند صد ساله یا هزارساله دیده می شود. ( بسیاری از مکان های مقدس مسلمانان در ایران پیش از اسلام نیز مقدس بوده اند. ). درخت #سرو : درخت #کاج یا #سرو در پیوند با ایین #میترا و #خورشید است. ایرانیان درخت سرو را بسیار گرامی می داشتند که شاید به خاطر همیشه سبز بودن آن است. به باور ایرانیان حضرت #زرتشت درخت سروی در #کاشمر کاشت که تا دوران #متوکل#خلیفه_عباسی استوار بود و ۱۴۵۰ سال از عمر آن می گذشت . چون ایرانیان به زیارت این درخت می رفتند ، خلیفه عباسی بر ان شد که آن را بریده و از چوب آن کاخی بسازد . مردم تلاش کردند تا با پرداخت باج وی را از این کار باز دارند ولی او نپذیرفت و سرو را بريد و چوب آن را بر ۱۳۰۰ شتر بار نهاده و به #بغداد فرستادند.😔 #بیهقی میگوید روز بریدن آن #هزاران#پرنده بر فراز درخت گرد آمدند چنان که آسمان تیره شد. روزی که درخت سرو به بغداد رسید ، در همان روز #متوکل_عباسی نیز به #هلاکت رسید. درخت سرو پس از اسلام نیز جایگاه خود را در باورهای مردم حفظ کرد. در نقش بسیاری از #قالی_ها و #دیوار_کاخ_ها سرو دیده می شود. در #عَلَم_های_شیعه در عزاداری های ماه محرم سرو همچنان بر فراز است . سرو #نماد#کشته_شدگان و #شهیدان نیز هست . در #ابر_کوه سروی ۴۵۰۰ ساله و در #منجیل سروی ۱۵۰۰ ساله گرامی نگاه داشته می شود. درخت #خرما : #گزنفون میگوید : #کوروش_بزرگ با دستان خود خرما می کاشت. خرما نماد #حاصلخیزی بود و به گفته #استرابون ، #هخامنشیان ۱۶۰ نوع فرآورده از آن فراهم میکردند که نام انان را در #ترانه_های خود می خواندند. از #هسته_خرما در تهیه نان و آرد و #سوخت_کوره_های_فلزی به ویژه مس و از #خیسانده_هسته برای خوراک دام و از میوه در ساخت #شراب و #سرکه و #مربا و از برگ آن در #ساخت_خانه بهره می بردند. #نخلستان_ها بیشتر در #خوزستان ، #شوش ، #بابل و کرانه های #دریای_پارس وجود داشت. #سیستان_و_بلوچستان و #کرمان نیز نخلستانهای زیادی داشتند.
آزادی؟! کدامین آزادی؟ آزادی، اسبیست خسته و لنگان که هر روز گلوله بارش میزنند
سرزمین؟ کدامین سرزمین؟ آن سرزمینی که روز به غارتش میبرند؟ آن دشتی که برهوتش کردهاند یا آن کوهستانی که صخرهاش، سنگ مردهشورخانه شده است؟
کدامین است؟ آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی که بند و زندان زاییده است؟
نمیدانم میهن کدام است! آزادی کدام است نمیدانم!
آن جویباری که در روز روشن سرچشمهاش را میدزدید؟ آن معشوقهای که در خواب چشمهایش را غارت میکنید؟ آن ابری که پیش از باریدن بارانش را به تاراج میبرید؟ یا آن ماهی که شبِ چهاردهاش را میربایید؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان که هر روز گلوله بارش میزنند