رفیق شهیدم

#مقام
Канал
Логотип телеграм канала رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313Продвигать
573
подписчика
12,7 тыс.
фото
11,3 тыс.
видео
1,69 тыс.
ссылок
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمیشود🥀 رَفیقِ‌شهیدم‌یه‌دورهمیه‌خودمونیه خوش‌اومدی‌رفیق🤝🫀🥀 تاسیس²¹/⁰²/¹³⁹⁸ کپی‌آزاد‌✌صلوات‌هدیه‌کردی‌چه‌بهتر📿✌️ کانال‌ایتامون‌ 👇 https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 خادمین 👇 @Someone_is_alive @Mortezarezaey57
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شما جوانان حزب‌اللهی هر چه فرزند بیشتر بیاورید نسل حزب‌اللهی بیشتر می‌شود.

🔰#مقام_معظم_رهبری

#فرزندآوری
#عاشق‌تر از تو سراغ ندارم...
مشهورخوبان عالم!
#گمنام منم ڪه در میان هیاهوۍزمین و شلوغی اسم و رسم‌ها گم شده‌ام!

تو #گمنام نیستی
#فاتح‌عشق،
مگر میشود نامش گم شود؟!!!
فقط نخواستی سنگ سرد نامت را در آغوش بگیرد.

#گمنام‌منم!
من ڪه تمام نشانه‌هاے گم شدن را هر روز به خودم مےآویزم و میچرخم...

پشت فریب #نام و #مقام و راه آسمان را گم ڪرده ام...
همدم نسیم صحرا شدن عجب صفایی داشته برایت، مشهور ملڪوت خدا!
نشانه‌‌ۍاسمت را براۍ
اهل زمین بجا نگذاشتی...
درست شبیه #زن‌جوانی ڪه خواست #بهشت‌پنهان زمین ما باشد.
تا هرلحظه عاشق ترمان ڪند به هواے عطر یاسش ڪه همه جا هست
ونیست...

امروز
نگاه مهربانت را روانه‌ۍروح خسته‌ام ڪن ڪه سخت محتاجم،
#گمنام‌مهربان‌من
#مقام_معظم_رهبری:
چیزی که امام حسن(ع) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. یک شایعه دشمن می‌انداخت؛ همه آن را قبول می‌کردند.

۱۳۷۲/۸/۱۲
#لبیک_یا_خامنه_ای


محبوب تویی بقیه اداتم
نمیتونن دربیارن 😘😍

#مقام_معظم_دلبری❤️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ღ رفيق شهیدم ღ
‌─┅═ೋ❅🍃🦋🍃❅ೋ═┅─
@Refighe_Shahidam313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


#کلیپ 🎬

💥 دقیقاً امسال که شیطان برای رسیدن به قدرت، آخرین فرضیه‌های تئوری نظم نوین جهانی را عملیاتی می‌کنه، وقتش رسیده؛
با تمدن #اربعین ، پرچم شیطان رو بکشیم پایین....

این بمعنی حضور در راهپیمایی اربعین، در محدودیت‌های امروز جهان نیست!

⚡️ دقت کنید به این ویدئو،
و امسال در این اتفاق عظیم، شما هم سهیم باشید.

#مقام_معظم_رهبری


┄┅══••✼⚫️🥀⚫️✼••══┅┄
@Refighe_Shahidam313
#حضرت_آقا♥️

-جاۍ‌خالۍ‌شهدا‌ر‌‌ا‌پر‌ڪنید؛

۱-از‌لحاظ‌فڪری‌وایمانی‌خودتان‌ر‌ابسازید
۲-تا‌آنجایی‌ڪہ‌می‌توانی‌نماز‌شب‌بخوانید
۳-نماز‌را‌خوب‌وباتوجہ‌بخوانید
۴-با‌خد‌ا‌ انس‌داشتہ‌باشید
۵-قرآن‌بخوانید
👌🏻👌🏻
سید‌علے‌خامنہ‌ای
#مقام_معظم_دلبری ❤️
#شهدا🌷
مثل
آیه های #قرآن🍀
مقدسند.

ما با #شهدا🌷 دوام خواهیم گرفت
با کشته شدن #مقام خواهیم گرفت

یک روز بر #اعتقاد خود می میریم
یک روز هم #انتقام خواهیم گرفت

گرامی باد یاد ونام همه شهدا علی الخصوص شهیدراه علم و دانش
#استادحاج_محسن_فخری_زاده🌷

روحشان شاد💐
یادونامشان جاوید🌷
راهشان سبز و پر رهرو🍀

#ماملت_شهادتیم🌷
#ماملت_امام_حسینیم🍀

یاحق!
مرتضی پوربادابسری



@Refighe_Shahidam313
#همسفر_تآ_بهشٺ

مهریہ‌یِ سنگین
سنت جاهلان است!😉

من از مردم سراسر ڪشور
خواهش مے‌کنم
کہ آنقدر مهریہ‌ها را زیاد نکنند
این سنت جاهلے است
این کارے است کہ #خدا و رسولۖ
در این زمان بخصوص
از آن راضے نیستند
نمے‌گوییم حرام است
نمےگوییم ازدواج باطل استـ🚫

اما خلاف سند پیامبرۖ و اولادِ
ایشان و ائمہ هدے-؏-
و بزرگان اسلام است
خلاف روش اینهاست و بہ خصوص
در زمان ما کہ کشور احتیاج دارد
بہ این همه کارهاے صحیح‌
آسان شود✌️🏼
هیچ مصلحت نیست کہ بعضے
ازدواجها را این طور مشکل ڪُنند🍃


#مقام_معظم_رهبرے💌

@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدم
Photo
وصیت نامه شهید:
با سلام و درود به روح #امام_خمینی(ره) و آرزوی صحت و سلامتی برای ادامه دهنده راه ایشان #امام_خامنه‌ای
امروز که شما این نامه را مطالعه می‌کنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند توفیق نبرد با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد. 
در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی سختی‌ها و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیده‌اند تشکر می‌کنم.
از شما عذرخواهی می‌کنم که نتوانستم حتی گوشه‌ای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف حضرت زهرا(س) دستگیر شما باشم. 
پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث رنجش دل امام زمان و رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای مظلومیت #امام_حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید.
 همیشه راضی باشید به رضای خداوند و #شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه امام حسین(ع) قربانی شد.
و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه شکرگزار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست.
توصیه‌ای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن #غیرت_علوی و #رعایت_حجاب_زهرایی و نگه داشتن احترام به پدر و مادرم در همه‌ی  شرایط است. 
صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر دستورات #مقام_معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای است و همیشه به یاد داشته باشید که در محضر خداوند و #امام_زمان(عج) هستید. 
از شما عزیزان می‌خواهم همواره احترام به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و رعایت #ادب و #اخلاق و ورزش کردن برای دفاع از #اسلام را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای دفاع از اسلام و شادی دل #حضرت_زهرا(س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و روضه حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید. 
امیدوارم عملکردم در مقابل دشمنان اسلام باعث شادی دل آقا امام زمان(عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنه‌ای گردیده باشد؛ ان‌شاءالله.
جهت سلامتی آقا امام زمان عج الله فرجه صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم

#وصیتنامه
@Refighe_Shahidam313
شهید جواد عبدی در کلاس‌های #عقیدتی_سیاسی شرکت فعال داشت
و به فراگیری #احکام_دینی علاقه‌مند بود و در جهت ترقی و پیشرفت #دین_مبین_اسلام گام‌های مؤثری برداشت و لحظه‌ای از #تبلیغ و #ترویج دین اسلام غافل نماند.
جواد عبدی به‌ عنوان عضوی از اعضای گردان تکاوران #سپاه_بیت_المقدس به ‌عنوان یکی از هسته‌های اولیۀ تشکیل‌دهندۀ آن گردان تا لحظۀ شهادت در لباس مقدس پاسداری نام گردان تکاوران را بر زبان داشت و به آن افتخار می‌کرد.

از بارزترین #خصوصیات_اخلاقی
شهید جواد عبدی:
فردی #باتقوا #پرهیزکار و چهره‌ای بشاش و خنده‌رو داشت.
فردي #متدين #صادق #نيكوكار حامی فقرا و نیازمندان، #منطقی و #پیروانقلاب و #مقام_معظم_رهبری بود.
#رفیق_شهیدم
🕊🥀 رفیق شهیدم
🆔 @Refighe_Shahidam313
-┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-
❤️🍃

💚 #مقام_معظم_رهبرے

↫بہ پسران جوان
نصیحت میڪنم ڪہ #ازدواج ڪنند .

↫و نصیحت میڪنم ڪہ
در ازدواج ◥تقــــوا و عفــاف◣
دختران را در نظر داشتہ باشند
و نہ «جمال»آنها را .

#حضرت_ماه
#ولی_امر .
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در سلسله عملیات‌های آزادسازی #نبل و #الزهرا(س) یگان ما از خان‌طومان به منطقه‌ی مورد نظر اعزام شد.
رزمندگان با شجاعت در عرض چند ساعت دشمن را زمین گیر کرد.
آتش تهیه ما بسیار خوب عمل کرده بود.
با عقب نشینی دشمن نیروها در خاکریز دشمن مستقر شدند.
خاکریز دوجداره 500 متری و خوبی بود.

دقایقی بعد دشمن شروع به پاتک کرد.
از هر طرف به سمت نیروهای ما گلوله می‌زدند ولی نیروها عقب نشینی نکردند.
در گوشه خاکریز من و یکی از رزمنده‌ها با هم بودیم.
با دشمن تقریبا 100 متر فاصله داشتیم.
از رزمنده‌های ایرانی‌ و فاطمیون ‌ترس دارند. صدایشان را می‌شنیدیم که می‌گفتند «ایرانیون». ولی شک داشتند. دشمن ابتدا تصور کرد، سوری هستیم.
ما می‌خواستیم آن‌ها متوجه شوند که ما کیستیم. بنابراین وقتی آر‌پی‌جی‌زن دشمن شلیک می‌کرد و می‌گفت «الله اکبر»، ما در پاسخ با صدای بلند می‌گفتیم «خامنه‌ای رهبر».

آر‌پی‌جی به خاکریز اصابت کرد.
تا زمانی که هوا رو به روشنایی برود، این کار ادامه داشت.
مقدار زیادی مهمات مصرف کردند ولی جرات جلو آمدن را به برکت نام #مقام_معظم_رهبری نداشتند.

#خاطره
@Refighe_Shahidam313
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_چهاردهم

💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش می‌خواست که جسم تقریباً بی‌جانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقه‌ام را رها کرد، روی زمین افتادم.

گونه‌ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بی‌سر #مدافعان شهر ناامیدانه نگاه می‌کردم که دوباره سرم آتش گرفت.

💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!»

پلک‌هایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگ‌های گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.

💠 عدنان با یک دست موهای مرا می‌کشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه‌های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده‌اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم می‌لرزید.

در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط #عشق حیدر می‌توانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست #داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای #اذان صبح در گوش جانم نشست.

💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا می‌گشت و با اینکه خانه ما از مقام #امام_حسن (علیه‌السلام) فاصله زیادی داشت، می‌شنیدم بانگ اذان از مأذنه‌های آنجا پخش می‌شود.

هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمی‌رسید و حالا حس می‌کردم همه شهر #مقام حضرت شده و به‌خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر می‌شنیدم.

💠 در تاریکی هنگام #سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه می‌درخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس می‌کردم تا نجاتم دهد که صدای مردانه‌ای در گوشم شکست.

با دست‌هایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می‌داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس می‌زدم.

💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس می‌کردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.

عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت.

💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم می‌کردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی می‌توانست حرارت اینهمه #وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.

صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم می‌رسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال می‌زد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت.

💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می‌خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد.

صدایم هنوز از ترس می‌تپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که #آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!»

💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.»

دل حیدر در سینه من می‌تپید و به روشنی احساسم را می‌فهمید و من هم می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم‌هایم را پشت یک #عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!»

💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمی‌شد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!»

اشکی که تا زیر چانه‌ام رسیده بود پاک کردم و با همین چانه‌ای که هنوز از ترس می‌لرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟»

💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم #جهاد اومده مردم دارن ثبت نام می‌کنن، نمی‌دونم عملیات کِی شروع میشه.»

و من می‌ترسیدم تا آغاز عملیات #کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمی‌رفت...


#ادامه_دارد
@Refighe_Shahidam313

✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#مقام_معظم_رهبری:
اگر کسی لذّت ذکر الهی و اُنس با خدا را چشید، بدانید که هیچ لذّت دیگری به دهانش مزه نمی‌کند.

#دم_اذانی🍃
#التماس_دعا

@Refighe_Shahidam313
قـــڔبـــاݩ،
آݩ‌صوݪـــٺ‌حیـــڋریـــٺ؛

آقــا‌تــڔیݩ‌سرور‌دݩــیا؛


#امام_خامنه_ای
#مقام_معظم_رهبری
#مقام_معظم_رهبری:

زنها ، ما را پیروز کردند‌
مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقه‌ی محدودی به وجود آوردند، که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق میکرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد و گسترده بود.
نتیجه این شد که فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان.
و پیروز شدیم.
#علمدار_انقلاب
۱۳۹۱/۰۴/۲۱
اول شعر سیمین رو بخونید سپس جوابیه میثم صفرپور :

من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟
گرچه دنیا سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من از رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟

👈🏻 جوابیه میثم صفرپور :

کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است,
بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است.

تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی،
میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است.

بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا،
میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است.

آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ،
میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است.

من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟
تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است.

تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟
گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است.

تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی،
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است.

گر نبندیم بر پوزه او قلاده،
میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است.

گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را،
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است.

مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی،
اربده کوچه وبازار؟ به ما مربوط است.

تو که با چنگ و ربابت همه مردم را،
میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است.

به جهنم که خودت را بکشی در خانه،
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است.

دین من داده اجازه که دخالت بکنم،
تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است.

امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر،
تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است.
#حکیمانه #مقام_معظم_رهبری
#مقام_معظم_رهبری:

رفتن یک جوان به سمت جبهه و محل خطر،فقط مجاهدت او نیست
خود او به جبهه می رود،مدتی جهاد می کند و به شهادت میرسد،مجاهدت او تمام می شود
اما مجاهدت آن همسر جوان ادامه دارد
اینها که شکایت نمی کنند،اینها که این را پای خدا محاسبه می کنند،اینها که با این صبر و شکرخودشان گردونه ی مجاهدت را بین مردم ادامه می دهند...
در دوران جوانی #نماز_شب را به برنامه هایش افزوده بود سرکشی به #خانواده_شهدا از برنامه های اصلی اش در زندگی بود خادم الشهدایی تا جایی در وجودش رفته بود که #شهادت بزرگترین آرزویش شده بود و همیشه از مادرش #التماس_دعای_شهادت میکرد.
در دوران دانشجویی در #رشته_ورزشی_جودو شروع به فعالیت کرد و پس از گذراندن دوره های ورزشی در رشته جودو موفق به دریافت #کمربند_سیاه (دان ۱ ) جودو گردید و در مسابقات جودو به #مقام_نائب_قهرمانی کشور در سال ۱۳۸۸ و هم مقام دوم در مسابقات یگان های ویژه ناجا در سال ۱۳۹۱ نائل گردید و از سوی سازمان #تربیت_بدنی به تیم ملی جودو دعوت گردید و علاوه بر آن در #ورزش_باستانی شهرش فعالیت داشت پس از تمام تحصیلاتش در سال ۱۳۸۸ در #دانشگاه و گرفتن مدرک #کارشناسی از دانشگاه همدان در سال ۱۳۸۹ بخدمت سربازی اعزام گردید و پس از گذراندن ۹ ماه در لشکر ۸۴ ارومیه و کرمانشاه به شهرش باز گشت

💠🥀🌷🥀💠
@Refighe_Shahidam313
💠🥀🌷🥀💠
#جاده_انقلاب

در #جاده_انقلاب روی تابلو #نوشته :

🔴 جاده #لغزنده است ، #دشمنان مشغول کارند .
🔴 با دنده #لج حرکت نکنید ، دیر رسیدن به #مقام بهتر از نرسیدن به #امام است .
سرعت #بیشتر از سرعت #ولایت_فقیه نباشد .
🔴 اگر پشتیبان #ولایت نیستید #کمربند دشمن را نبندید .
با #وضو وارد شوید ، جاده #مطهر به خون #شهداست .

#تأمل
#تفکر
#بیداری
#بصیرت

🌹
Ещё