تجربه به من نشان داده است که نظریه ای که من کوشیدم در اینجا تشریح کنم طوری است که مردم خیلی آمادگی دارند که آن را بد بفهمند؛
و اگر بدفهمیده شود مهمل میشود. بنابراین من نکات اصلی آن را دوباره مرور خواهم کرد، به این امید که بیان مجدد از ابهام این نکات بکاهد.
اول: جهان از رویدادها تشکیل شده است، نه از اشیای دارای حالات متغیر، یا به عبارت بهتر آنچه ما حق داریم دربارهٔ جهان بگوییم می تواند براساس این فرض که رویدادهایی هست نه اشیایی گفته شود.
اشیا، در مقابل رویدادها، فرضیهٔ غیر لازمی هستند. این قسمت از گفتهٔ من چندان تازگی ندارد، زیرا که هراکلیتوس هم آن را گفته است. متنها عقیدهٔ او افلاطون را به خشم آورد
و از آن پس خلاف نجابت خانوادگی شناخته شد. اما در این عصر دموکراتی این قبیل ملاحظات نباید ما را بترساند.
اگر ما نظر هراکلیتوس را بپذیریم دو نوع چیز مفروض از میان میرود : از یک طرف اشخاص، از طرف دیگر اشیای مادی. دستور زبان میگوید که من
و شما چیزهای کمابیش دایمی هستیم دارای حالات متغیر؛ اما چیزهای دایمی لازم نیستند
و همان حالات متغیر برای بیان همهٔ آنچه ما از قضیه میدانیم کفایت می کند. عین همین ملاحظات در مورد اجسام نیز صادق است. اگر شما به دکانی بروید
و یک گرده نان بخرید، گمان می کنید (چیزی)ی خریده اید که میتوانید آن را به خانهٔ خود ببرید. اما آنچه در واقع خریده اید عبارت است از یک سلسله وقایع که به حکم چند قانون علّی به هم وابسته شدهاند.
▪️اشیای محسوس در تجربهٔ بلاواسطهٔ ما، یعنی آنچه ما هنگام دیدن صندلی
و میز
و خورشید
و ماه
و غیره میبینیم، جزو ذهن ما هستند؛
و نه تمام
و نه جزئی از آن اجسامی که ماگمان میکنیم که میبینیم نیستند. این قسمت از گفتهٔ من هم تازه نیست اصل گفته از ( جرج بارکلی) است
و هیوم هم نظر او را تایید کرده است. اما براهینی که من برای اثبات آن به کار بردم عین دلایل بارکلی نیست. این را هم باید خاطرنشان کنم که اگر چند نفر آدم از نظرگاههای گوناگون به یک شیء نگاه کنند، تأثرات بصری آنها بر حسب قوانین مناظر
و مرایا
و بر حسب طرز تابیدن نور فرق خواهد کرد. بنابراین هیچ کدام از تأثرات بصری آن «چیزِ» بی تفاوتی که همه گمان میکنند دارند میبینند نخواهد بود.
همچنین باز باید خاطرنشان کنم که علم فیزیک ما را رهبری میکند به اعتقاد به سلسلۂ علل که از اشیا شروع میشود
و به آلات حاسۂ ما میرسد،
و خیلی عجیب خواهد بود که آخرین حلقۂ این سلسلۂ علل عیناً نخستین حلقۂ آن باشد.
▪️باید اعتراف کنم که شاید یک جهان جسمانی متمایز از تجارب من وجود نداشته باشد، ولی باید بگویم که اگر استنباط هایی که ما را به ماده راهبری میکنند مردود باشند، من بای استنباط هایی را نیز که مرا به گذشتهٔ ذهنی خودم راهبری میکنند مردود بدانم.
همچنین باید بگویم که هیچکس معتقداتی را که فقط به وسیلهٔ این قبیل استنباط یا قابل توجیه هستند از روی صداقت رد نمیکند.
پس من به این نتیجه می رسم که رویدادهایی هست که من آنها را تجربه نمی کنم، هرچند بعضی چیزها دربارهٔ بعضی از این رویدادها از آنچه من تجربه می کنم قابل استنباط است. جز در مورد پدیده های ذهنی، استنباط هایی که من میتوانم دربارهٔ علل خارجی تجارب خود بکنم فقط به صورت
و سازمان آن علل راجع اند
و به کیفیت انها راجع نیستند.
استنباطهای مجاز آنهایی هستند که در فیزیک نظری یافت می شوند؛ این استنباطها انتزاعی
و ریاضی هستند
و هیچ اشاره ای را نسبت به ماهیت اشیای مادی دربر ندارند.
👤 #برتراند_راسل 📚 #عرفان_و_منطقjoin us | کانال فلسفه
@Philosophy3