فلسفه

#سعادت
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
‍ ■ #هگل، سعادت بشر خرد

در " پدیدارشناسی روان " ، فصل خرد ، هگل میگوید آدمیان در طول تاریخ خواسته اند از روشهای گوناگون به سعادت دست یابند . او اینجا پرسش بنیادین من چگونه میتوانم به #سعادت دست یابم را مطرح میکند ... پرسشی که دارای مبنایی سقراطی است ....
در دوران مدرن ما با بشری روبرو هستیم که بر آن است که به تنهایی و از طریق فردی به خوشبختی دست یابد و هگل نشان میدهد که چنین امری نا ممکن است .... او به یک اندیشه مهم یونانی باز میگردد و نظریه اخلاقی کانت را که بر پایه استقلال اراده فردی بنا شده به کناری می نهد ...
هگل معتقد است در اندیشه اخلاقی یونانی و در راس آن #ارسطو فرد نمی تواند به تنهایی و به خودی خود به خوشبختی دست یابد و این دستیابی ، رویدادی گروهی و اجتماعی است ... او اینجا به این سخن ارسطو اشاره میکند :
" داد و عدل ویژه شهر [ پولیس ] است . سعادت برترین غایت و نیز پولیس بالاترین و برترین نهاد سیاسی و اجتماعی بشر است . "
هگل تلاش میکند به این نتیجه دست یابد که بشر تنها در جامعه ای بزرگتر و فراتر از خود میتواند به سعادت دست یابد .... و پس از آن واژه Sittlichkiet ( فرهنگ اجتماعی یا نظم اخلاقی ) را مطرح میکند .‌
در ادامه به مکتب اصالت لذت میپردازد و میگوید بشری که در پی کسب لذت است ، میتواند از لذتهای جزئی و تک تک فراوانی برخوردار شود ولی جمع همه آن لذتهای به دست آمده ، نمی تواند او را به یک لذت کلی برساند .... در بسیاری مواقع ، تلاش برای دستیابی به لذت ، خود تبدیل به گونه ای ضرورت روانی و حتی جسمانی تبدیل میگردد .... تلاش برای به دست آوردن لذت در یک پدیده دیالکتیکی میتواند به درد مندی بیانجامد ....
هگل قانون دل را که مورد نظر نگرش رومانتیک است زیر سوال میبرد و به بیان رابطه میان قانون دل و هذیانِ پر ادعایی میپردازد و به عنوان نتیجه نامیمون این قانون میگوید : " قلبی که برای رفاه آدمیان می تپد ، به قانونی تبدیل میشود که ادعاهای جنون آمیز در مورد نیکی خویش مطرح میکند . "
... در ادامه او با رد نظریه ای که مدعی است تنها راه با فضیلت ماندن ، دوری از جهان است ، مطرح میکند که جز این چاره ای نیست که برای بهبود و اصلاح جهان میبایست مردانی پیشگام شوند ..... تنها راه رهایی جامعه ، درگیر شدن افراد آن جامعه با مسائل در جهت اصلاح و بهبود امور است
... در ادامه او وارد مساله کار به مفهمومی که مد نظر فلسفه او و مبتنی بر ارتباط سوژه _ ابژه ای انسان و طبیعت و جهان است میشود و خرد را ماحصل این کار مینماید .... انسان در طول تاریخ و در پیوند و کار بر روی طبیعت که همواره ابژه او بوده است و اینهمانی سوژه و ابژه جهان است که خود را تحقق میبخشد و این باعث پیدایش پدیده #خرد است .
این خرد اما بر خلاف خرد و اندیشه مورد نظر کانت و بسیاری دیگر یک خرد قانون گذار نیست ، بلکه تنها آن را قانون بشری را که پدیده ای تاریخی است را به آزمون میگذارد ....
خرد در تاریخ نمود یافته و تاریخمند است ... بشر موجودی در خلا نیست ، بلکه او در ازنای تاریخ میاندیشد و نه طبق نظر کانت به تنهایی و فردی عمل میکند و حاصل عمل او #خرد است ..... و این خرد و اندیشه است که لیاقت و توانایی وضع قانون اخلاقی را دارد و نه خرد فردی هر انسان به تنهایی ...
این کار او بازگشت به فرهنگ یونان باستان و فرهنگ حاکم بر پولیس های جامعه یونانی است . او می نویسد : " قانون پدیده ای سروری است که نه در اراده یک خرد که در اراده محض علم نظم اخلاقی جامعه قرار گرفته است .

👤 #دکتر_مجتبی_تجلی

📚 برگرفته از #کتاب_آزادی_و_تاریخ (تاملاتی در دیالکتیک هگل) نوشته علی صادقی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3

من معتقدم:


وقتى که بميرم کاملا از بين خواهم رفت و هيچ چيز از من باقى نخواهد ماند.


من جوان نيستم و عاشق زندگى هستم.


اما از وحشتى که بخاطر فکر کردن به نابودى بر من غلبه مى کند، بر خود مى لرزم.


معهذا، نه #سعادت، نه #تفکر و نه #دوست‌داشتن به اين دليل که #جاودانى نيستند، ارزش خود را از دست نمى دهند.


👤 #برتراند_راسل


join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3