فلسفه و ادبیات

#رنه_دکارت
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️#مفهوم‌گرایی (Conceptualism) یک نظریه فلسفی است که وحدت در کثرت را چارچوبی انتزاعی در درون ذهن اندیشمند می‌داند. از دید این نظریه، که پیوندی بین نام‌گرایی و واقع‌گرایی فلسفی نیز هست، وحدتی بین اشیاء خارج از ذهن ناظر مستقل وجود ندارد.

▪️مفهوم‌گرایی در فلسفه مدرسی

حکیمی به نام آبلار نخستین مدرسی است که در حوزه علمیه پاریس هزارن مستمع داشته است . وی در نزاع کلیات نظری را ابداع نموده که حد وسط میان دو نظر اهل تسمیه و اهل تحقیق بوده است هم چنین بسیار نزدیک به نظر ارسطو است . او بر این عقیده بود که کلیات نه بر اساس آنچه واقع گرایان می پندارند دارای حقیقتی مستقل در خارج است و نه بر اساس آنچه نام گرایان می پنداشتند صرفا نامی است که بر دسته از اشیا شبیه به هم اطلاق میشود بلکه وی معتقد بود که کلیات دارای وجود ذهنی و حقیقت تصوری هستند . به همین خاطر معتقدان به این مکتب را مفهوم گرا یا به تعبیر خود تصور گرا می نامند .

▪️مفهوم‌گرایی مدرن

مفهوم‌گرایی به شکل صریح یا ضمنی از سوی بیشتر متفکرین اوایل دوران مدرنیته از جمله #رنه_دکارت، #جان_لاک و #گوتفرید_لایبنیتس پذیرفته شده بود. گاه حتی فلسفه متفاوت #ایمانوئل_کانت، که عقیده داشت قواعد انتزاعی (وحدت) هیچ ربطی به اشیاء خارجی ندارند چرا که به شکلی انحصاری از پیشینی به وجود آمده‌اند، نیز به این مفهوم خوانده شده‌است. با این حال فلسفه مفهوم‌گرایی مختص به فلسفه کانتی نیست چرا که سؤالاتی که به این فلسفه منجر می‌شوند در فلسفه معرفت‌شناسی پیشاکانتی نیز مطرح می‌گردند.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️جوهر

این مسئله همواره مطرح بوده است یعنی این‌که موجود چیست، در حقیقت این سوال است که جوهر چیست.

مابعدالطبیعه (متافیزیک)
#ارسطو

جوهر خاستگاه وجود است.
از نظر ارسطو فرد جوهر است.

#رنه_دکارت جوهر را این گونه تعریف می‌کند:

جوهر آن چیزی است که برای این که وجود داشته باشد نیازمند هیچ چیزی جز خودش نیست.

مگی، 163

تنها جوهر حقیقی و کامل خداوند است. که وجودش لامشروط است.
علاوه بر خداوند جواهر مخلوق نیز وجود دارند که وجودشان مشروط به امور متناهی نیست، بلکه به امر نامتناهی(خداوند) وابسته است.
این جواهر مخلوق عبارتند از جسم و نفس که هیچ نسبتی با هم ندارند.
زیرا جسم ذاتا ممتد و نفس ذاتا اندیشنده است.
«جسم کمیت یک تعین یعنی امتداد است و نفس کمیت یک تعین دیگر یعنی اندیشه است.»

فلسفه‌ی لایب‌نیتس
لتا، رابرت
صفحه 48

جسم امتداد متصل است.

ینابراین
پیش‌فرض نظام فلسفی دکارت، نسبتِ صرفا کمی بین کل و اجزاء است.

لتا همان صفحه

جسم به دلیل امتداد و اتصال آن، به بینهایت اجزاء قابل تقسیم است.
اندیشه نیز از مقادیری تصورات و روابط آن‌ها تشکیل می‌شود.

میراث دکارت برای فلاسفۀ بعد از خود، شکاف بین دو جوهر جسم و نقس بود.

اسپینوزا طبیعت و ماهیت همه چیز را به یک جوهر واحد فرو کاست.
این جوهر واحد همان خداست. که از نظر وجودی و معرفتی کاملا مستقل است.

«جوهر شیئی است که در خودش است و به نفس خود به تصور درمی‎آید. یعنی تصورش به تصور چیز دیگری که از آن ساخته شده، متوقف نیست.»

#باروخ_اسپینوزا
اخلاق صفحه 4

متناهی خواندن یک شیء در واقع نفی چیزی از آن است و نامتنهاهی خواندن یک شیء تصدیق مطلق وجود طبیعت آن، پس هر جوهری نامتناهی است

همان ص 18

تعین نفی است و عملا بر وحدت و پیوستگی کل به جای واقعی بودن اجزاء تاکید کرد.
زیرا معنای جزء یعنی متعین و مشروط به اجزای دیگر بودن
تنها موجود حقیقی جوهر، کل جهان است که هم بعد دارد یعنی در مکان گسترده شده است و هم دارای اندیشه است.
این جوهر واحد غیرقابل تقسیم است، خواه به اجزا مثل ماده و نفس و خواه به اقسام مثل امور نفسانی و مادی
در مقابل این جوهر واحد، "حالت" (mode) قرار دارد:
«شیئی که در شیئی دیگر است و به واسطۀ آن به تصور در می‌آید.»

#اسپینوزا صفحه 6

حالت‌ها آثار جوهر یا اشیاء جزئی هستند که عالم را بوجود آورده‌اند.
اینها متناهی‌اند
اما مجموعۀ این موجودات متناهی که به واسطۀ دیگری به وجود آمده‌اند نامتناهی است.

امور جزءی متناهی به مجموعه‌ای تعلق دارند، که مجموعۀ متناهی‌هاست اما خود، نامتناهی است.
این عدم تناهی، نتیجۀ عدم تناهی خداوند است.

اگر خدا نامتناهی است پس هیچ چیز نیست که خدا نباشد.
اگر خدا از جهان جدا باشد دارای حد و مرز خواهد بود و در آن صورت متناهی است.
پس اگر خدا نامتناهی است حد صدقش مساوی با همه چیز می‌شود.

مگی 164

رابطۀ کل و جزء در نظر اسپینوزا کاملا یک سویه است.
کل اصالت دارد چه به لحاظ وجودی چه به لحاظ شناختی

اجزاء «تنها حالاتی هستند که بافت کل هستی اینجا و آنجا به خود می‌گیرد، مثل چروک در پارچه یا امواج در دریاچه»

همان 168

اجزاء و حالات، اعتباری و ذهنی نیستند و شانیت و حیثیتی مستقل از کل ندارند.

در مورد ارتباط نفس و بدن
اسپینوزا با حذف یکی در مقابل دیگری، کلا صورت مسئله را پاک می‌کند.

راه‌حلِ لایب‌نیتس

وی سه تعریف از جوهر دارد که با هم مطابقت دارند:

—-جوهر محل نهایی اتکای همۀ اوصاف و تعینات یک شیء است، یعنی به لحاظ منطقی موضوع و مسندالیه است.

—-جوهر نوعی مبنا، پایه و اساس است که در تمام تغییرات یک شیء باقی می‌ماند. یعنی نوعی استمرار نهایی است.

—-جوهر وجودی است که مبنای عمل و فعل خود قرار می‌گیرد، یعنی ارادۀ فعال است.

لایب‌نیتس و مفسران فلسفه او
صفحه 202


تعریف لایب‌نیتس از جوهر با سنت ارسطویی مطابقت دارد، او نیز از نوعی «دونامیس»(donamis) و نیروی «دینامیکی»(dynamical) صحبت کرده بود.

از نظر لایب‌نیتس هم جوهر پویا است.
جوهر لایب‌نیتس بیش از هر چیز نوعی نیرو است، که به دو طریق پایدار می‌شود: ادراک و شوق

ما خود منشا همه فعالیت‌هایمان هستیم، ما جوهر را نه در مشاهده موجودات خارجی بلکه با تامل در خودمان درک می‌کنیم.
تصور جوهر فطری است زیرا ما خودمان جوهر هستیم. یعنی منشاء فعل و نیرو.

مناد یا جوهر فرد

مناد جز جوهری ساده(بسیط) نیست که داخل مرکبات می‌شود.
ساده است یعنی بی‌جزء است.
و چون مرکبات یافت می‌شود جوهرهای ساده هم باید وجود داشته باشند. زیرا مرکب جز انبوه یا مجموعه‌ای از بسائط نیست.


جوهرها اجزای لایتجزای حقیقی طبیعت و به طور خلاصه عناصر اشیاء‌اند.

منادولوژی (مقدمه و شرح از بوترو و دیگران)
#لایب_نیتس

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ آنهایی که معتقدند ذهن و بدن چیزهایی جداگانه اند و هر کدام از ما ذهنی داریم و بدنی، دوگانه انگار(dualist) خوانده میشوند.

کسانی که عقیده دارند امور ذهنی به اعتباری همان امور مادی است و ما چیزی جز گوشت و خون نیستیم و جوهرِ ذهنیِ جدایی نداریم، فیزیکالیست نام دارند.

دوگانه انگاری متضمنِ اعتقاد به وجودِ جوهری غیرمادی-جوهر ذهنی-است. اصحاب دوگانه انگاری نوعا بر این عقیده اند که بدن و ذهن جواهری مجزا هستند که باهم تعامل دارند ولی جدا از هم باقی می مانند. روندهای ذهنی، مثل تفکر، همان روندهای مادی، مانند برانگیختگی سلول های مغزی ، نیستند؛ روندهای ذهنی در ذهن روی می دهند نه در بدن. ذهن همان مغزِ فعال نیست.
دوگانه انگاریِ ذهن و بدن نگرشی است که بسیاری افراد به آن قائلند، علی الخصوص کسانی که به امکانِ حیات آدمی بعد از مرگ جسمانی، خواه به صورتِ زندگی کردن در نوعی عالم ارواح خواه به صورت تناسخ یافتن در بدنی جدید، قائلند. این نگرشها هردو پیشاپیش فرض را بر این می گذارند که آدمیان موجوداتِ مادیِ صرف نیستند، بلکه مهمترین جزء وجود ما ذهنِ غیرمادی یا به تعبیری که غالبا در سیاق های دینی می آید نفس(soul)، است. #رنه_دکارت احتمالا مشهورترین کسی است که به دوگانه انگاری ذهن/بدن قائل است: این قسم دوگانه انگاری را غالبا دوگانه انگاریِ دکارتی می نامند. (واژه ی Cartesian/دکارتی صفتی است که از نامِ دکارت ماخوذ است).
انگیزه ای قوی برای اعتقاد آوردن به حقانیت دوگانه انگاری،دشواریِ فراروی اغلب ما در فهم این معناست که چگونه چیزی کاملا مادی مثل مغز می تواند الگوهای پیچیده ی فکر و احساس را که به آن آگاهی یا شعور می گوییم پدید آورد. چگونه چیزی کاملا مادی می تواند اندوهگین شود یا به قدر یا ارزش تابلویی وقوف پیدا کند؟ این قبیل پرسشها موجب میشود که دوگانه انگاری به عنوانِ راه حلی برای مسئله ی ذهن/بدن ، باورپذیری و اعتبار اولیه ای پیدا کند. با این حال انتقادهای محکمی نسبت به این نظریه بیان شده است.

📚 #الفبای_فلسفه
👤 #نایجل_واربرتون

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
‍■ روش شک #رنه_دکارت


#شک دکارتی شکی است که بنای #فلسفه دکارت بر آن نهاده شده و تأثیرات زیادی در تاریخ و اندیشه غرب ایفا نموده و به ویژه در نوع نگرش فلاسفه و نیز تحول در رنسانس مؤثر بوده‌است.

از مهمترین مطالبی که دکارت تلاش کرده‌است با استفاده از روش شک خود اثبات برساند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

● وجود خود یا خودآگاهی
● وجود جهان خارج
● وجود صانع یا خداوند

■ وجود خود یا خودآگاهی

دکارت در ابتدا برای دستیابی به معرفت یقینی، از خود پرسید: آیا اصل بنیادینی وجود دارد تا بتوانیم تمام دانش و فلسفه را بر آن بنا کنیم و نتوان در آن شک کرد؟

راهی که برای این مقصود به نظر دکارت می‌رسید، این بود که به همه چیز شک کند. او می‌خواست همه چیز را از اول شروع کند و به همین خاطر لازم می‌دانست که در همه دانسته‌های خود (اعم از محسوسات و معقولات و شنیده‌ها) تجدیدنظر نماید.

بدین ترتیب شک معروف خود را که بعدها به روش شک دکارتی معروف شد آغاز کرد. او این شک را به همه چیز تسری داد؛ تا جایی که در وجود جهان خارج نیز شک کرد و گفت: از کجا معلوم که من در خواب نباشم؟ شاید این‌طور که من حس می‌کنم یا فکر می‌نمایم یا به من گفته‌اند، نباشد و همه این‌ها مانند آنچه در عالم خواب بر من حاضر می‌شود، خیالات محض باشد. اصلاً شاید شیطانِ پلیدی در حال فریب دادن من است و جهان را به این صورت برای من نمایش می‌دهد؟

دکارت به این صورت به همه چیز شک کرد و هیچ پایه مطمئنی را باقی نگذاشت؛ اما سرانجام به اصل تردید ناپذیری که به دنبالش بود، رسید. این اصل این بود که:

من می‌توانم در همه چیز شک کنم، اما در این واقعیت که شک می‌کنم، نمی‌توانم تردیدی داشته باشم؛ بنابراین شک کردن من امری است یقینی؛ و از آنجا که شک، یک نحوه از حالات اندیشه و فکر است، پس واقعیت این است که من می‌اندیشم. چون شک می‌کنم، پس فکر دارم و چون می‌اندیشم، پس کسی هستم که می‌اندیشم.

بدین ترتیب یک اصل تردید ناپذیر کشف شد که به هیچ وجه نمی‌شد در آن تردید کرد. دکارت این اصل را به این صورت بیان کرد:

می‌اندیشم، پس هستم. (اصل کوگیتو) دکارت به هدف خود رسیده بود و فلسفه‌اش را بر اساس همین اصل بنیادین بنا کرد. وی پس از ۱۳ سال تفکر بر روی این موضوع آن را فهمید.

■ وجود جهان خارج

دکارت بقیه فلسفه‌اش را بر پایهٔ این اصل، یعنی وجود خود بنا کرد. او گفت:

من در عالم خارج اموری را ادراک می‌کنم که مادی نیستند و بنا بر این با عقل ادراک شده‌اند نه با حس؛ مانند امتداد (عرض، طول و عمق). هر شئ مادی امتداد دارد. چنین صفاتی که با عقل ادراک می‌شوند، به اندازه این واقعیت که من وجود دارم، روشن و بدیهی هستند. پس این امور هم یقینی هستند.

در ادامه دکارت در اثبات این‌که جهان خارج وجود دارد و خواب و خیال نیست، از تصور موجود کامل یعنی خدا کمک می‌گیرد. به این صورت که:

وقتی عقل چیزی را به‌طور واضح و متمایز شناخت، این شناخت باید ضرورتاً درست باشد؛ چرا که خداوند نه مرا فریب می‌دهد و نیز روا نمی‌دارد که من دربارهٔ جهان و چیستی آن فریب بخورم. فریب‌کاری از عجز و نقص سرچشمه می‌گیرد.

بنا بر این هرچه را با عقل خود درک کنیم، حتماً صحیح است و یکی از اموری را که با عقل می‌یابیم، وجود واقعی جهان خارج می‌باشد.

به‌طور خلاصه تمام تصورات در انسان باید معلول چیزی در خارج باشد. پس جهان خارج به عنوان علت تصورات، اثبات می‌شود.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ درک درست بهتر از هر چیز در میان مردم به‌طور مساوی توزیع شده‌ است چنان‌که هر کس فکر می‌کند که به حد نهایت از آن برخوردار است، به گونه‌ای که حتی زیاده‌خواهترین افراد هم معمولاً به داشتن سهمی بیشتر از آنکه دارند، تمایلی نشان نمی‌دهند

👤 #رنه_دکارت #گفتار_در_روش_درست_راه_بردن_عقل

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
■ درک درست بهتر از هر چیز در میان مردم به‌طور مساوی توزیع شده‌ است چنان‌که هر کس فکر می‌کند که به حد نهایت از آن برخوردار است، به گونه‌ای که حتی زیاده‌خواهترین افراد هم معمولاً به داشتن سهمی بیشتر از آنکه دارند، تمایلی نشان نمی‌دهند

👤 #رنه_دکارت #گفتار_در_روش_درست_راه_بردن_عقل

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
■ مطالعه یگانه راهی است برای آشنائی و گفتگو با بزرگان ِ روزگار که قرن‌ها پیش از این در دنیا بسر برده و اکنون در زیر خاک منزل دارند.

👤 #رنه_دکارت
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2