❄️🦋زمهــریـــر

#دلنوشته
Канал
Логотип телеграм канала ❄️🦋زمهــریـــر
@Official_zamharirПродвигать
572
подписчика
443
фото
231
видео
105
ссылок
شراب نگاهت زیر بارش شعر تردستی می‌کند ماه آب ریخته به آسیاب عاشقانه‌ها ✍#مریم_فیروزیان_فیروزه 📚#خوشه_خوشه
Forwarded from شهرکبود
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from نجوا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلم
برای رفتن
و عاشقانه پریدن
از همه چی گذشتن
غم کسی نخوردن
از همه دل بریدن
به کام خود رسیدن
تنگ است
دلم تنگ است
که بیاید کنارت بنشیند
من هیچ نگویم
تو هم هیچ نپرسی
فقط نگاهت کنم
فقط نگاهم کنی

#فاطمه_حسنی
#دلنوشته
«انگار جز او هیچ‌کس نبود...»

شوکه و ناباور به دنبال سایه‌ام می‌دویدم، خیابان احساسم هوای زمستان داشت و زود غروب کرده و باران زود طلوع...

غم‌های غرق‌شده در شوره‌زار دلم را همدم بود تا در جدال من با این بازه از زندگی، تنها نباشم
شاید؛
#ارمغان‌تاریکی همین بود...

او نمی‌دانست اما خیلی معلوم بود، باران
انعکاس خود را در من می‌دید که سقوط آزاد را انتخاب کرده بود
او هم از چشم آسمان با بغضی عمیق می‌بارید...

در هر صورت من منت‌دار لطف‌اش بودم
مهم این بود که او می‌آید و در قید رفتن نبود...
سکوت انتخاب درستی بود وقتی حس کردم جز او هیچ‌کس نبود؛ باران را می‌گویم.
هم‌چنان می‌بارید اما وقتی آرامش من را حس کرد در قالب قانونی نانوشته هر دو در آرامشِ سکوت در آغوش هم ماندیم.

چشم فردا با قلم آسمان دوباره نوشت:
هفت رنگ، به هفت زبان به هفت لبخند.
ما تنها نبودیم...
من و باران را می‌گویم...


#مریم_فیروزیان_فیروزه
🎙
#آسمان‌مهربونم❤️
📖
#دل‌نوشته
╭☆•┅┅┅•─────┅•┅•☆╮
  🦋
@Official_zamharir🦋
╰☆•┅┅•─────┅┅•┅•☆╯
«انگار جز او هیچ‌کس نبود...»

شوکه و ناباور به دنبال سایه‌ام می‌دویدم، خیابان احساسم هوای زمستان داشت و زود غروب کرده و باران زود طلوع...

غم‌های غرق‌شده در شوره‌زار دلم را همدم بود تا در جدال من با این بازه از زندگی، تنها نباشم
شاید؛ ارمغان تاریکی همین بود...

او نمی‌دانست اما خیلی معلوم بود، باران
انعکاس خود را در من می‌دید که سقوط آزاد را انتخاب کرده بود
او هم از چشم آسمان با بغضی عمیق می‌بارید...

در هر صورت من منت‌دار لطف‌اش بودم
مهم این بود که او می‌آید و در قید رفتن نبود...
سکوت انتخاب درستی بود وقتی حس کردم جز او هیچ کس نبود؛ باران را می‌گویم.
همچنان می‌بارید اما وقتی آرامش من را حس کرد در قالب قانونی نانوشته هر دو در آرامشِ سکوت در آغوش هم ماندیم.

چشم فردا با قلم آسمان دوباره نوشت:
هفت رنگ، به هفت زبان به هفت لبخند.
ما تنها نبودیم...
من و باران را می‌گویم...


#مریم_فیروزیان_فیروزه
🎙
#بانو_مریم‌عزیزم🪴
📖
#دل‌نوشته


╭☆•┅┅┅•─────┅•┅•☆╮
  🦋
@Official_zamharir🦋
╰☆•┅┅•─────┅┅•┅•☆╯
«انگار جز او هیچ‌کس نبود...»

شوکه و ناباور به دنبال سایه‌ام می‌دویدم، خیابان احساسم هوای زمستان داشت و زود غروب کرده و باران زود طلوع...

غم‌های غرق‌شده در شوره‌زار دلم را همدم بود تا در جدال من با این بازه از زندگی، تنها نباشم
شاید؛ ارمغان تاریکی همین بود...

او نمی‌دانست اما خیلی معلوم بود، باران
انعکاس خود را در من می‌دید که سقوط آزاد را انتخاب کرده بود
او هم از چشم آسمان با بغضی عمیق می‌بارید...

در هر صورت من منت‌دار لطف‌اش بودم
مهم این بود که او می‌آید و در قید رفتن نبود...
سکوت انتخاب درستی بود وقتی حس کردم جز او هیچ کس نبود؛ باران را می‌گویم.
همچنان می‌بارید اما وقتی آرامش من را حس کرد در قالب قانونی نانوشته هر دو در آرامشِ سکوت در آغوش هم ماندیم.

چشم فردا با قلم آسمان دوباره نوشت:
هفت رنگ، به هفت زبان به هفت لبخند.
ما تنها نبودیم...
من و باران را می‌گویم...


#مریم_فیروزیان_فیروزه
📖
#دل‌نوشته


╭☆•┅┅┅•─────┅•┅•☆╮
  🦋
@Official_zamharir🦋
╰☆•┅┅•─────┅┅•┅•☆╯
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کوچه‌های جمعه را قدم می‌زنم،
رد پاهای تو مسیر را نشانم می‌دهد؛
مقصدم همان درختی‌ست که از شاخه به شاخه‌اش خاطرات چکه می‌کند.

آه

کاش بدانی این‌همه دلتنگی چه آتشی بر جان روزها انداخته.
بگذریم.
دلم حادثه می‌خواهد؛ مثلا:
من روی نیمکت درخت خاطره بنشینم و تو با آوای باد مثل برگ‌های شناور در هوا دوست داشتنم را برقصی...
به‌راستی:
کاش می‌شد در بیداری هم رویا دید...


#مریم_فیروزیان_فیروزه
🎙#مهناز_مکتبی_فرد🦋
📚
#خوشه_خوشه
📒
#دلنوشته
Forwarded from شهرکبود
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کوچه‌های جمعه را قدم می‌زنم،
رد پاهای تو مسیر را نشانم می‌دهد؛
مقصدم همان درختی‌ست که از شاخه به شاخه‌اش خاطرات چکه می‌کند.

آه

کاش بدانی این‌همه دلتنگی چه آتشی بر جان روزها انداخته.
بگذریم.
دلم حادثه می‌خواهد؛ مثلا:
من روی نیمکت درخت خاطره بنشینم و تو با آوای باد مثل برگ‌های شناور در هوا دوست داشتنم را برقصی...
به‌راستی:
کاش می‌شد در بیداری هم رویا دید...


#مریم_فیروزیان_فیروزه
🎤
#مهناز_مکتبی_فرد
📚
#خوشه_خوشه
📒
#دلنوشته
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کوچه‌های جمعه را قدم می‌زنم،
رد پاهای تو مسیر را نشانم می‌دهد؛
مقصدم همان درختی‌ست که از شاخه به شاخه‌اش خاطرات چکه می‌کند.

آه

کاش بدانی این‌همه دلتنگی چه آتشی بر جان روزها انداخته.
بگذریم.
دلم حادثه می‌خواهد؛ مثلا:
من روی نیمکت درخت خاطره بنشینم و تو با آوای باد مثل برگ‌های شناور در هوا دوست داشتنم را برقصی...
به‌راستی:
کاش می‌شد در بیداری هم رویا دید...


#مریم_فیروزیان_فیروزه
🎙
#شهرزاد_قصه‌گوی_من
📚
#خوشه_خوشه
📒
#دلنوشته

             
@Official_zamharir
           ‌‌‎‌─┅━━━━✦━━━━┅─
‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌         ࿐჻ᭂ🦋🦢🦋჻ᭂ࿐
           ‌‌‎‌─┅━━━━✦━━━━┅─
‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌ ‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌             
Ещё