اعاده حیثیت از "روزنامه"؛ تردید در"آنلاین"
چه فرقی است میان شهروند و شرق و همشهری با ایلنا و ایسنا و مهر؟
✍پژمان موسوی
روزنامه شرق ۱۴ تیر ۹۹
این یادداشت درباره یک سوءتفاهم بزرگ است: سوءتفاهمی به نام مرگ حتمی
#روزنامهنگاری مکتوب در ایران و ضرورت حرکت همهجانبه به سمت جهان
#دیجیتال و
#آنلاین.
حتما شما هم از احتمال تعطیلی برخی روزنامهها تا کم کردن صفحات و تیراژ و به تبع آن کاستن از هیات تحریریهها به عنوان مسئله مشترک این روزهای روزنامهنگاری مکتوب در ایران باخبرید. تا اینجای کار را باید در یک طرف صحنه گذاشت و راهکار مشترک بسیاری از بسیاران را در ضرورت کوچ روزنامهنگاری مکتوب به فضای آنلاین و جهان بدون کاغذ را در طرفِ دیگرِ صحنه. گویی تمامی مشکلات روزنامهنگاری ایران در حوزه انتشار روزنامه و مجله است و با کوچ این تنها بازماندگان دوران اصالت روزنامهنگاری به جهان
دیجیتال، تمامی مشکلات حل شده و رسانههای ایران به دوران اوج و شکوه خود باز میگردند!
برای روشن شدن بحث، روزنامهنگاری در حوزه رسانههای دولتی، نیمهدولتی، عمومی یا حاکمیتی را ابتدا و
#روزنامهنگاری در حوزه رسانههای خصوصی یا به اصطلاح مستقل را در ادامه بررسی کنیم تا ببینیم روزنامهنگاری مکتوب کجای کار است و روزنامهنگاری
دیجیتال کجای کار. ایران، همشهری، شهروند، جامجم، اطلاعات، کیهان شاخصترین روزنامههایی هستند که تمام یا بخشی از بودجه آنها از سوی دولت یا نهادهای عمومی و حاکمیتی تامین میشود. اگر اینها این روزها مشکل دارند، که حتما دارند، واقعا فکر میکنید اگر تمام اینها از بستر روزنامهنگاری مکتوب به بستر
دیجیتال بیایند مشکلشان حل میشود؟ آیا مشکل "روزنامه" بودن اینهاست؟
آیا فکر میکنید اگر بودجه دولت از پشت ایرنا برداشته شود، خبرگزاری جمهوری اسلامی یک روز میتواند سر پا بایستد؟ اگر جهاددانشگاهی دست از حمایت از ایسنا بردارد، ما دیگر چیزی به نام خبرگزاری دانشجویانِ ایران خواهیم داشت؟ اگر سازمان تبلیغات اسلامی و نهادهای همسو بودجههای حمایتی خود را از خبرگزاری مهر قطع کنند، فکر میکنید باز هم مهر میتواند با قدرت به کارش ادامه دهد؟ خبرگزاری ایلنا و حمایتهای خانه کارگر چطور؟ خبرگزاری کتاب آیا بدون حمایت خانه کتاب و وزارت ارشاد میتواند حتی یک روز روی پای خودش بایستد؟
در اینجا بحث بر سر درست بودن این حمایتهای دولتی یا حاکمیتی نیست، بر سر یک سوءتفاهم و مغلطه بزرگ است که گویی همه چیز به روالی مطلوب در حوزه رسانهای ایران در حال طی شدن است و تنها و تنها این روزنامهها هستند که مشکل دارند و به حکمی قطعی باید از صحنه کنار روند.
حتما اگر دولت ایران از روزنامه ایران، شهرداری تهران از روزنامه همشهری، هلالاحمر از روزنامه شهروند، صدا و سیما از روزنامه جامجم و نهادهای حاکمیتی از روزنامههای کیهان و اطلاعات حمایت نکنند هم این روزنامهها با چالشی بزرگ روبرو خواهند شد اما موضوع این است که این موضوع ربطی به روزنامه بودن آنها ندارد.
من البته با قاطعیت میتوانم بگویم اگر ۱۰۰ درصد بودجههای دولتی را هم چنانچه از پشت روزنامههای دولتی بردارند، باز هم این امکان وجود دارد که این روزنامهها بتوانند به اتکای مخاطبان وفادارِ خود و با وجودِ مشکلات بسیار هنوز هم منتشر شوند اما این موضوع درباره رسانههای دولتی حوزه
دیجیتال اساسا صدق نمیکند و آنها حتما در صورتِ قطع حمایتها تعطیل خواهند شد.
روزنامهها اگر بتوانند محتوایی قابل قبول تولید کنند، مردم میتوانند و حتما هم این کار را میکنند که با پرداخت هزینه تکفروشیِ آنها، به هر حال آنها را سر پا نگه دارند اما ایرنا چه؟ ایسنا چه؟ چه کسی برای آنها هزینهای پرداخت میکند تا آنها بتوانند ادامه حیات داده و بدون اتکا به بودجههای دولتی همچنان فعالیت کنند؟ موضوع در صلاحیت حرفهای تحریریه این خبرگزاریها یا وبسایتها نیست که حتما آنها از بهترینها هستند، موضوع در نوع پلتفرمی است که محتواها را به مردم ارائه میدهد و در اینجا یا باید از قالبهای سنتی خبرگزاری و سایت فاصله گرفت و ماندگار شد یا در رقابت با روزنامهها هم حتی شکست خورد و صحنه را واگذار کرد.
روزنامههای غیر دولتی هم وضعی مشابه و حتی بهتر از روزنامههای دولتی برای حمایت از سوی مخاطبان دارند که چنانچه مجازی شوند و دیگر روی کیوسک نیایند، بخش زیادی از این حمایت را به طور طبیعی از دست خواهند داد.
تجربهی فروش نسخه مجازی روزنامهها به خوبی موید این مطالب در ساختارِ کنونی رسانههای ایران است.
القصه اینکه مشکلات نظام رسانهای ایران نه تنها محدود به رسانههای مکتوب و از جمله روزنامهها نیست که در صورت فضای برابرِ رقابت، آنها کمترین مشکل را خواهند داشت: لطفا در طرح مسائل رسانههای ایران بیجا به روزنامهها لگد نزنید!
@NewJournalism روزنامهنگاری جدید