♦️در بارهی کورش / ۵۵
سوابق بحث در بارهی بود و نبود مداراگریی دینی در چندخداپرستی و یگانهپرستی
✍️ حسن محدثی۲۲ فروردین ۱۴۰۳
قبل از اشاره به سوابق بحث از مداراگری دینی و فقدان مداراگری
ی دینی در فرهنگهای دینی
ی چندخداپرستانه و یگانهپرستانه، نخست خوب است تز ام را در باره
ی کورش -که صاحبنظران و مورّخان گوناگون در توضیح آن دچار گرفتاری یا خطا شده اند- یادآوری کنم:
مداراگریی دینی امری مدرن نیست بلکه قرنها و بلکه هزارهها در تاریخ قدیم بشر و در درون فرهنگهای دینیی چندخداپرستانه وجود داشته و با تحول فرهنگ دینیی بشر از چندخداپرستی به یگانهپرستی، مداراگریی دینی از تاریخ بشر بهتدریج رخت بربسته و نامداراگریی دینی رواج عام یافته است و جنگهای دینی نیز در تاریخ بشر پدید آمده یا بسیار بیشتر شده اند و دین نقش بسیار مهمتری در نزاعها و جنگها ایفا کرده است. بنابراین، رفتار کورش با ادیان موجود در مناطق فتح شده و پیروانشان، ریشه در چندخداپرستیی وی دارد. مطالعات و بررسیهای بسیار مختصر و محدود من نشان داد که صاحبنظران گوناگونی در باره
ی وجود مداراگری در فرهنگ دینی
ی چندخداپرستانه و فقدان یا ضعیف بودن مداراگری
ی دینی در فرهنگ دینی
ی یگانهپرستانه بهطور مستقیم و غیر مستقیم سخن گفته اند و اگر من بهتازهگی متوجه این موضوع شده ام، این بیتردید نقصی در دینپژوهی
ی من بوده است و نه امتیازی برای کار من. با این حال، چه بسیار چیزها هست که محقق نمیداند و هر بار که ذهن او درگیر پرسشی و ایدهای میشود، روی به سوی چیزی میآورد و در کار دانشاندوزی و کاوشگری
ی جدیدی درگیر میشود و این وصف حال کنونی
ی من است.
نخست بپردازم به آرای ابوبکر محمد بن زکریای رازی پزشک و فیلسوف و شیمیدان بزرگی که در ابتدای قرن چهارم (۳۱۳) هجری
ی قمری فوت کرده است (توجه به افکار انتقادی
ی زکریای رازی را مدیون دکتر سیدمحمود نجاتی
ی حسینی هستم و سپاسگزار ام از خانم فاطمه
ی کیهان برای در اختیار نهادن آثار زکریای رازی). ابو حاتم رازی داعی
ی اسماعیلی مذهب که با او در باره
ی نبوت مناظره کرده است، سخنانی از قول زکریای رازی آورده است که حاکی از آن است که رازی به کارکرد جنگافروزی
ی ادیان توجهی خاص داشته و از این رو، نتیجه گرفته است که ارسال نبی از سوی خداوند نمیتوانسته کاری حکیمانه باشد:
«وی [زکریای رازی] گفت: از کجا (بکدام دلیل و منطق عقلی) شما واجب دانستید که خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد و قومی دیگر را از این فضیلت محروم سازد و کسانی را که اختصاص بنبوت داد بر مردم برتری نهد و راهنمای خلق کند و مردم را بآنان نیازمند سازد و پارهای را تحریک و تهییج بعداوت پارهای دیگر کند و آتش کینه و دشمنی میان آنان برافروزد تا بدین طریق بهلاک رسند و نابود گردند؟
پاسخ دادم: بنظر تو خداوند بحکمت بالغة خویش چه باید بکند؟
گفت: بهتر این است که خداوند حکیم و رحیم بحکمت بالغة خویش شناختن مضار و منافع امروز و فردا را بهمة بندگانش الهام فرماید برخی مردم را بر برخی دیگر فضیلت ننهد؛ این، باحتیاط و حفظ مصالح مردم نزدیکتر از آنست که بعضی را پیشوای بعضی دیگر کند و در نتیجه هر فرقهای پیشوای خود را تصدیق و پیشوای دیگران را تکذیب کند و بدنبال آن مردم بر روی یکدیگر شمشیر کشند و بلا و محنت عموم باید و سرانجام بدشمنی با یکدیگر و جنگهائی که ناگزیر میانشان روی میدهد، نابود گردند چنانکه بسیاری از مردم در این راه بهلاک رسیدهاند» (مناظرة محمدبنزکریای رازی و ابوحاتم عبدالرحمن رازی، بیتا: ۲۶۰-۲۵۹؛ با مقدمه و ترجمه
ی ملخص از حسین واعظزاده (حکیم الهی)).
صرفنظر از درستی یا نادرستی
ی استدلال زکریای رازی و نحوه
ی علتیابی
ی او برای جنگها و منازعات دینی، اشاره
ی او به کارکرد ادیانی که او با آنها آشنایی داشته، در ایجاد تضادها و نزاعها، قابل توجه و مهم است و نباید از کنار آن بهآسانی عبور کرد.
در جستوجوهایم برای بررسی
ی نسبت مداراگری
ی دینی و چندخداپرستی، بهخاطر شناخت مختصری که از استاد بزرگ و کمنظیر دنیای دانشوری و دانشپژوهی -ابوریحان محمد بیرونی- داشتم، به سراغ کتاب مهم او در باره
ی هندیان رفتم:
تحقیق ماللهند. چه بهانهای بهتر از این هست که بتواند ما را برانگیزد کتابی از این استاد نامی و این شخصیت جهانی بخوانیم که از کودکی ذکر خیر و جمیل او را (روایت کنجکاوی
ی او برای دانستن بیشتر در لحظات آخر زندهگی) شنیده بودیم. او همیشه میتواند برای ما مجسّمه
ی پژوهشگری و دانشپژوهی باشد.
ابوریحان در ذکر علل فقدان شناخت مناسب ایرانیان از هندیان نکاتی را برمیشمرد که حاکی از مداراگری
ی دینی هندیان آن عصر است و بهنحو غیرمستقیم به موضوع بحث ما مربوط و مؤیّد آن است. بیرونی آورده است:
ادامه دارد.
👇👇👇#کورش#اسطورهی_کورش#گلنوشتهی_کورش#جنگجوی_جهانگشا@NewHasanMohaddesi