باسلام
♦️نقدی بر جمله بی معنای فیلسوفان ...تاریخند
✍ دکتر علیرضا محمدی
مارکس
در تزهایی درباره ی فوئرباخ به وضوح مفهوم عمل رامبنی بر وحدت انسان وطبیعت ووحدت عین وذهن نشان میدهدوفلسفه اش رابه منزله ی تغییر و تحول بیان می کند. دراینجااتفاقی خاص می افتدوآن هم عبارت ازوحدت عین و ذهن است.تالی فاسد وحدت عین وذهن همان ایدئولوژی میشود که به صورت بیرحمانه والبته جاهلانه به آفت بعدی یعنی سولیپسیسم(خودبس انگاری )تبدیل میشود.دراینجا ناظر و سوژه چون جهان عینی رادرجهان ذهنی منحل ویکی کرده است مبتلابه دگماتیسم درنظروذات گرایی ازنوع ارسطویی وفاشیسم درعمل می گرددزیرا که درآنصورت جهان دارای حقایقی میشودکه تنها
در ذهن ناظر یافت میشود.قضاوتهای قاطعانه واغلب اوقات غیراخلاقی ازذهن ایدئولوژیک برمی خیزدوحکم قطعی رابرای عالم وآدم صادرمیکندکه شریعتی نمونه اعلای چنین مغلطه اندیشی وتوصیه های غیراخلاقی است چراکه به سولیپسیسم نظری مبتلاشده است.
درجمله ی فوق علاوه بریکی شدن ذهن وعین که ادعایی بسیاربزرگ است و تنهادرطاقت ووسع خدایگان جای می گیردانسان به همان سرنوشت فرعون دررویارویی باجهان تبدیل میشودواناربکم الاعلی راسر میدهد زیرا به آشکارگی حقیقت درذهن رسیده است وبنابراین احکام جزمی و قطعی را درباره ی همه صادرمیکند.
یکی از آفات دیگر چنین رویکردی به جهان آن است که ازتیوری ناپخته وخام به حکم عملی میرسد.این اولین آفتی است که اذهان ایدئولوژی اندیش چون شریعتی_ گوینده ی جمله ی بی معنای فوق _والبته هواداران فاناتیک وتندوری اوبه آن مبتلا می شوند.مسئله بعدی تقدیرگرایی است که شریعتی(به عنوان مارکسیست اسلامی ) وهمه تاریخی گرایان صرف به آن مبتلامیشوندوجریان اندیشه رادرقالبی منجمد و لایتغیرتوصیف می کنندواتفاقاخَلق های بسیاری رادرپای این نگاه بسته والبته خشن قربانی میکنندوالبته تفکر جناب شریعتی خودنمونه ای ازاین خشونت است.
بایستی این نکته را تحذیردادکه تشویش درنظرتشویش درعمل رابه همراه دارد.مصادره کردن انواع واقسام مفاهیم به نفع نگاه خودوبعداحکام جزمی صادرکردن ازنتایج مشعشع این نوع نگاه است.این تناقض گویی ازجناب شریعتی به برخی هوادارانش نیزتسری پیداکرده است.
اینکه فیلسوف درساحت اجتماعی چه می کندبا آنچه درتئوری میگوید دو امر متفاوت است.این همان مغالطه دانش وارزش است که دیویدهیوم آن رانشان داده است.
دیگرآنکه شریعتی وهوارادانش این مجوزارزش گذاری روی انسانهاراازکجاکسب کرده اندکه القاب گوناگون رانثارهرآنکه حس کنندبامردم نیست می کنندومتهم می سازند.؟
تعهدی که شریعتی ازآن دم میزند امری کاملاخودمدارانه ومبتنی برخواست ذهنی ویکی کردن عین وذهن است که مثل اعلای آن رادرانواع سیستم های توتالیتاریستی واستالینی میتوان مشاهده کرد.
ازباب سخنگوی محترم این جمله وهواداران او بایستی اضافه کردکه مارکس تحولات گوناگون فکری داشته است ودردوره های گوناگون زندگی وجهی ازآن برجسته شده است.امروزه تفاسیرگوناگونی ازمارکس وجودداردکه گاه ازهم متباعد هستند.تفاسیر آلتوسر و لوکاچ وگرامشی نمونه های گوناگونی ازتفاسیرمارکسی هستند.
درحالی فلاسفه رابه لقب فوق مفتخرمی کنندوناآگاهانه آنهارابه بی تفاوتی نسبت به وجودفقر و فساد و تبعیض متهم می کنند که مشکلات امروز مانتیجه همان تفکرات مشعشع امثال جناب شریعتی است که حتمابایستی درفرصتی مستوفا به آنهاپرداخته شود.لازم است عزیزان محترم اساتید جامعه شناسی وبخصوص دانشجویان گرامی رابه این امر متوجه کرد که جهت دورشدن ازفضای ژورنالیستی وسطحی که شوربختانه بر دپارتمانهای جامعه شناسی حاکم است مطالعه عمیق تر آثار فیلسوفان جهت درک بهتر مفاهیم جامعه شناسی واجب وضروری است.حتی تورق دقیق آثار جامعه شناسان بزرگ چون زیمل ،دورکیم ،وبر،وبلن و...مایه های فلسفی آنان رابه خوبی نشان میدهد.برای تالیف وتوضیح وتبیین مفاهیم جامعه شناسانه درک عمیق وفلسفی لازم است وحتما آثار سطحی معلم شهید مرحوم شریعتی جز کلفت شدن رگ گردن وتولید داغ ودرفش چیزی درپی نداشته و نخواهدداشت.جهت اطلاع بیشترازمبانی نگاه معرفت شناسانه مارکسی(مقتدای اصلی جناب شریعتی) وهمچنین نقدِ مارکس به کتب زیرارجاع داده میشود،باشدکه کمی دقیق تر و البته مودب ترسخن بگوییم.
الف.کارل مارکس وجامعه شناسی شناخت.دکتر منوچهرآشتیانی
ب.جامعه باز و دشمنان آن.کارل پوپر
ج.فقرتاریخی گری کارل پوپر.ترجمه رحمت الله جباری
د.فلسفه تحلیلی ازمنظر عقلانیت نقاد.علی پایا
ه.توتالیتاریسم .هاناآرنت. ترجمه محسن ثلاثی
ح.فقر تاریخی گری .پوپر ترجمه رحمت الله جباری
و.بحث با بنیادگرایان.هوبورت شلایشرت.ترجمه محمدرضا نیکفر
با تشکر و امتنان
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۹
#شریعتی #پفیوزشناسی#پفیوزان_تاریخ #خردمندان_در_خدمت_خودکامگان @NewHasanMohaddesi