♦️چه زود گذشت
✍ مجید یونسیان
دو سال از فقدان دکتر مرادی گذشت؛ معلم فلسفهای که فلسفه را نه در کلاسهای آکادمی و پشت درهای بسته
ی دانشگاه، نه در میان انبوه کتابها، همایشها و کنفرانسها، که در میان کوچه و خیابان جستوجو میکرد۔ مولفه
ی اصلی فلسفه برای او مردم بودند و دغدغههایش شیوه
ی زیستن۔ نه از نیهلیسم سخن میگفت نه از یوتوپیا، نه خود را فیلسوف مینامید و نه استاد و معلم دانشگاه.
او همانند مردمی میزیست که در کوچه و خیابان بودند. با آنها سخن میگفت؛ بدون تکلف، بدون تبختر، بدون اینکه تصور کند که بهتر از آنها میفهمد؛ چون برای او فلسفه یعنی فهم زندگی، نه زندگی رویایی و تخیلی و ایدهال.
ایدهالیسم در معنای فلسفهای که دکتر مرادی میفهمید همین واقعیتهای ملموس و زمختی است که گاه لبخند بر لبمان میآورد و گاه گریه، گاه ناامیدمان میکند، گاه امیدوار، گاه خوشحال میشویم و گاه ناراحت۔
دکتر مرادی میان کتابها تنها بود و میان مردم همراه. واژهها، ایسمها، برایشان آنقدر معنا داشت که بتواند معنای زندگی با مردم و در مردم را منظم و دستهبندی کند۔ چنین مشی و منشی در میان تحصیلکردهها و روشنفکران امروز جامعه
ی ما اکسیر کمیابی است که هر چه زمان میگذرد، جای خالی دکتر مرادی را بیشتر و عمیقتر حس و لمس میکنیم۔
ای کاش به جای بزرگداشتها و همایشها و سخنرانیها و مقالات بتوانیم به این سوال ساده و معمولی که میراث زیست علمی آدمهایی چون دکتر مرادی و دکتر قانعی است پاسخ دهیم که علم و فلسفه به چهکار میآید وقتی نسبتی با زندگی آدمها ندارد؟ به چه کار میآید وقتی از فهم مردم آنقدر فاصله دارد که مردم قادر به ایجاد رابطه عاطفی با او نیستند۔ دانشمند و فیلسوف و معلم اخلاق و روشنفکر به چه کار میآید، وقتی نمیتواند راهی بگشاید۔
این روزها خیلیها به شریعتی ایراد میگیرند و او را روشنفکری می دانند که به قول سروش دین را به ایدئولوژی تبدیل کرد، سنت را احیا کرد و بر مدرنیته ارجح دانست و امروز حال روز جامعه ما گرفتار همین سنت و ایدئولوژی است اما این فیلسوفان و منتقدان فراموش کردهاند که در جهان سوم روشنفکران دو نقش دارند: آگاهیبخشی، پیشآهنگی۔
شریعتی ممکن است در انتخاب مولفههای اگاهی بخشی به تراز تجربه امروز برآورنده ان نیازی نباشد که مستحدثه روزگار کنونی ماست اما او بیش از آنکه در آگاهی بخشی بدنبال تیپ ایدهال منطق زندگی بشری باشد به نقش پیشآهنگی روشنفکر ایمان و باور داشت درد شریعتی، مردم بود۔ مردمانی که در چنگ ارتجاع دینی،
پفیوزی فلاسفه
ی قدرت، روشنفکران بنگ و دود، شاعرمسلکان دوستدار ریحانهها و عاشقانهها آنچنان اسیر بودند که معاش و زندگی روزمرهشان همه
ی ایمانشان بود۔ شریعتی درد مردم داشت و میخواست فضای بن بست این اسارت را بشکند۔
دکتر مرادی نیز در زمره
ی کسانی بود که به نقش پیشاهنگی روشنفکر به اندازه
ی نقش آگاهیدهندهاش باور داشت۔ اما زمان و زمانه فرصت نداد که مرادی در راهی که میرفت بارور شود۔ همانطور که فرصت را به شریعتی نداد۔ گرچه راهی که مرادی گشوده است، راهروانی خواهد یافت و قطعا نام و یاد دکتر مرادی همیشه ماندگار خواهد بود۔
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۹
#مرادی#شریعتی#قانعیراد#پفیوزان_تاریخ #پفیوزی_فلاسفهی_قدرت#خردمندان_در_خدمت_خودکامگان @NewHasanMohaddesi