♦️تماشاکنان بستان /۲
[نقدی دیگر به دکتر محدثی]✍ بهروز سپیدنامه
در شعر «انشوده المطر» (ترانه باران) به وضوح میتوان اثر دگرگونیهای اجتماعی کشور عراق را در سرگشتگی شاعر بین یاس و امید دید. در شعر «رحل النهار» (روز کوچید) نبرد بین یأس و امید به گونهای دیگر خود را نشان میدهد و خاستگاه این ناهماوردی، وضعیت نابسمان جسمی شاعر است. او به بیماری سل مبتلا شده بود و بر اثر همین بیماری از دنیا رفت. آنجا که بیماری بر شاعر مستولی میشود، از ناامیدی دم میزند اما خود را دوباره پیدا کرده و امیدوارانه به جهان می نگرد.
در شعر «رحل النهار»، شاعر زنی را به تصویر کشیده است که بر ساحل ایستاده و منتظر بازگشت همسر ماهیگیرش از دریاست. گاه دریا فریاد می زند که به خانه بازگرد... روز کوچید و او هرگز باز نخواهد گشت
👈و البحر یصرخ من ورائک بالعواصف و الرعود
هو لن یعود
رحل النهار
فلترحلی، هو لن یعود
و زمانی این بانو امیدوارانه همسرش را خطاب قرار می دهد که دستانت را به سمتم جاری کن تا تا دل دنیای نویناش را بیافریند
👈أواه
مد یدیک
یبن القلب عالمه الجدید
در شعرهای «نزار قبانی» نیز شاهد این دوگانهایم. غالب شعرهای نزار قبانی عاشقانه است اما پس از شکست اعراب از اسراییل شاهد شعرهای سیاهی هستیم که یاس و انزجار و ریشخند در آنها موج میزند نظیر شهر «هوامش علی دفتر النکسه» یا «حاشیهای بر شکست نامه» . حال اگر «کاظم الساهر» - خواننده جهان عرب- اگر در کنار ترانههای عاشقانهای که از نزار قبانی خوانده ، ترانهای از شعرهای سیاسی او را بخواند، باید او را محکوم به گزینش ناصواب اشعار و ترویج فرهنگ قدرگرایی و یاس کنیم؟
2️⃣ اپیزود دوم
یکی دیگر از درسهای که در جامعه شناسی به ما آموخته اند این است که از «تقلیل گرایی» بپرهیزم. همانگونه که استاد شجریان در آلبوم «نوا مرکب خوانی» در خوانش شعر زیبایی از سعدی آواز سرداد:
👈تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشا کنان بستانیم
در مقابل چند بیتی که دکتر حسن محدثی از ابیات انتخاب شده توسط استاد شجریان مطرح نمودهاند و ایشان را به چوب قدرگرایی زده اند میتوان ابیات زیادی را به عنوان شاهد مثال ارائه کرد که در آنها، استاد شجریان اندیشهی حرکت به سمت تغییر و دگرگونی را سر داده است. نظیر:
🔹قطعه بشارت از آلبوم سپیده:
👈زمانه قرعهی نو میزند به نام شما
خوشا شما که چها میرود به کام شما
زمان به دست شما می دهد زمام مراد
از آن که هست به دست خرد زمام شما
🔹آلبوم آستان جانان:
👈راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
👈آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و زنو آدمی
👈زین دایرهی مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
🔹آلبوم بیداد:
👈رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است این که تدبیر و تأمل بایدش
🔹آلبوم در خیال:
👈حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
🔹آلبوم دستان:
👈صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن
و مهمتر از همه، آهنگ «مرغ سحر» است که از هر شرح و توضیحی بی نیاز است.
خلاصهی کلام این که به قول سعدی «بر نادر حکم نتوان کرد» و به قول فلاسفه « الاتفاق لایکون دائمیاً و لا اکثریا» هر آن چیزی که تکرار شد، قاعدهپذیر است و بر استثنا نمیتوان حکم به قاعده نمود.
تاریخ بازنشر: ۱۱ آبان ۱۳۹۹
#شعر #حافظ #مولوی #شجریان #تقدیرگرایی #انسانشناسی_دوگانهانگار @NewHasanMohaddesi