♦️تشکیک در معنای سنت / ۱
✍️ حسن محدثی
۲۰ تیر ۱۴۰۲
🔹علیمحمد زمانی
سپاس از شما که اهتمام دارید و لطف میکنید. چند نکته را جهت شفاف شدن میگویم تا تداوم بحث و گفتوگو بینیاز از حواشی شود.
۱. به قرینه متنی هم میشد دریافت که وقتی از چهار بار بکاربردن، تعبیر
سنت اسلامی_ ایرانی یک بار آنرا ایرانی _ اسلامی نوشتم، در واقع همان اسلامی _ ایرانی مورد نظر بوده است. و برای من جالب است شما تاکید بر ترتیب اسلامی _ ایرانی
سنت کردید در حالی که اگر به فرایند انباشتی
سنت بنگریم شاید ترتیب ایرانی _ اسلامي
سنت در ظرف ایران با تاریخ این سرزمین وفق بیشتری داشته باشد. حال اگر شما توضیح و دلیل خاصی دارید بفرمایید.
۲. قبل از تعریف من از
سنت مایلم تاکید کنم
سنت تعیین شده از سوی شما به گفتهی خودتان
سنت خاصی است و مشخص است عناصر و مولفههای آن گزینش شدهاند. ولی اینکه عناصر گزینش شدهی شما، عناصر اصلی
سنت باشند، محل بحث است. چرا که اگر بپذیریم
سنت قرائتپذیر است کافیست عناصر دیگری را محل توجه قرار دهیم. در ضمن میشود دربارهی میزان اصلی بودن یک عنصر گفتوگو کرد چون در این شکل که شما بیان کردید کلیگویی آشکاریست.
۳. من هنوز متوجه نشدم. به هرحال شما نوشتید... دین فربهتر از
سنت است .... و خدمتتان گفتم چنین برداشتی بر اساس تعاریف و معانی دین و
سنت بین الاذهانی نیست. حال اگر شما اصرار دارید چنین است باید ادلهای بیاورید تا فهمی این چنین من بعد جا بیفتد که بله دین فربهتر از
سنت است.
در ضمن در همین تعبیر شما از
سنت یعنی
سنت اسلامی _ ایرانی، نشان میدهد
سنت ۲۰۰ سالهی اخیر ایران عناصری دارد که به دین آنهم اسلامی آن ربطی ندارد. برای همین
سنت اسلامی_ ایرانی عناصری بیشتر از آنچه دین اسلام یا
سنت اسلامی بدان بخشیده دارد و آن عناصری متعلق به
سنت ایران است. پس در نتیجه باید گفت در همین تعبیر
سنت اسلامی _ ایرانی،
سنت فربهتر (جامعتر) از دین میباشد.
۴. آنچه در دعوی من بیان شده است، بحث مفصلی را میطلبد. اگر ما بتوانیم در نقطهی شروع و تقریر معنایی که از مفاهیم داریم، ابتدا به اشتراک برسیم آنوقت میتوانیم به سراغ عناصر علمی و عقلی
سنت اسلامی ایرانی یا ایرانی _ اسلامی هم برویم .
🙏🌹🔸محدثی: سپاسگزار ام! نکات بیشتری را توضیح میدهم تا رفع ابهام شود:
۱. وقتی میگویم
سنت اسلامی-ایرانی مراد چند معنا را مد نظر دارم:
الف. عمدهی عناصر این
سنت برگرفته از دین اسلام در نسخهی ایرانیاش است (”
اسلام ایرانی” به تعبیر هانری کربن)،
ب) این
سنت بیشترین اعتبار و مشروعیت و نفوذ اش را از اسلام ایرانی گرفته است.
ج) برخی از عناصر این
سنت ریشه در فرهنگ و تاریخ ایران دارد. بهعنوان مثال، سلطنت (قبل از بین رفتناش در ۱۳۵۷) عنصری ایرانی بوده که با تشیع ایرانی در طیی دورههایی متاخر تاریخ ایران و بهطور مشخصتر در دورهی صفویه با فرهنگ شیعی آمیخته شده و مولفهی نظم اجتماعی- سیاسیی
سنت اسلامی- ایرانی را ساخته است. به همین ترتیب، تثبیت روابط اجتماعیی زن و مرد در ایران بهصورت پدرسالارانه و تثبیت موقعیت زن بهعنوان رعیت مضاعف محصولی است از ترکیب اسلامی و ایرانی (زرتشتی). پس در این
سنت برخی عناصر ایرانی وجود دارد که یا مقوم و سازندهی برخی مولفههای
سنت بوده اند یا موید و پشتیبان و تقویتکنندهی مولفههای
سنت بوده اند.
من از
سنت اسلامی-ایرانی سخن میگویم چون موضوع بحث مربوط به مدرن شدن جامعهی ایران است. اگر موضوع بحثام عربستان بودم، از تعبیر
سنت اسلامی-عربی، اگر ترکیه بود از تعبیر
سنت اسلامی-ترکی، و اگر مالزی بود از تعبیر
سنت اسلامی-مالایایی سخن میگفتم.
۲. اما گزینشگری فینفسه ایراد نیست بلکه محصول اتخاذ یک موضع نظری است. نمیشود در بارهی موضوعاتی چون
سنت سخن گفت اما موضع نظری اتخاذ نکرد. بهمحضی که کسی موضعی نظری اتخاذ میکند و بر اساس آن تعریفی از
سنت بهدست میدهد، آنگاه ناگزیر میشود مطابق تعریف خود مولفههای
سنت و بعد مصادیقاش را مشخص کند. بنابراین، آنچه شما بهعنوان عیب و ایراد تلقی کرده اید، مزیت کار من است زیرا موضع نظریی مشخصی اتخاذ کرده ام و مولفههای
سنت اسلامی- ایرانی را بهطور مصداقی ذکر کرده ام و بحث شما است که هنوز در سطح کلیگویی و البته با مدعاهای درشت باقی مانده است.
پیش از این در بارهی
سنت نوشته ام:
”مفهوم
سنت (tradition) غالبا در تعریفی کلی و اجمالی به میراث فرهنگیای که از گذشته به ارث رسیده است اطلاق میشود. بدین ترتیب این مفهوم در چنین کاربردی واجد چنان دلالت مفهومی وسیعی است که بهکار برنده آن میتواند در فضای نظری بسیار گستردهای حرکت کند و در این فضای مفهومی گسترده تغییر موضع دهد، بیآنکه متوجه سیالیت مواضع خویش باشد” (محدثی، ۱۳۸۱: ۱۹۷).
ادامه دارد.
👇👇👇#سنت#مدرنیته#تجدید_سنت@NewHasanMohaddesi