کانال رسمی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رباط کریم

#اسیران
Канал
Логотип телеграм канала کانال رسمی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رباط کریم
@Nehzat_RobatkarimПродвигать
73
подписчика
2,52 тыс.
фото
194
видео
1,08 тыс.
ссылок
✳️کانال رسمی اطلاع رسانی مراکز قرآنی، فرهنگی،مذهبی ⭕️اداره تبلیغات اسلامی شهرستان رباط کریم،پرند،نصیرشهر @Nehzat_Robatkarim ایدی کانال👈 @jalili_M68 ارتباط باآدمین
#پاسخ_شبهات

💢با توجه به طولانی بودن #فاصله مسیر کوفه به شام و از شام به کربلا، برخی از #علما تردید دارند که کاروان اسیران در روز #اربعین به کربلا رسیده باشد

#پاسخ_چیست

آیا کاروان #اسیران و خانواده امام حسین(ع) در روز #اربعین از شام، به کربلا رسیدند؟

#بخوانید👇

بررسی #اسناد_تاریخی

📚بطور کلی این مساله اختلافی است اما در بخشی که ادله و اسناد محکمی نیز دارند به رسیدن کاروان اشاره کرده اند.


در خصوص اربعين و آمدن اسرا به كربلا بايد گفت:

شهيد مطهری در اين خصوص كه اهل بيت امام حسين(ع) در روز اربعين به كربلا آمده اند باور دارد كه آن را عقل تایید نمی کند و در منابع دسته اول و معتبر نیامده است.

برخی دیگر از مورخان هم به طور صریح و هم غیر صریح اين مطلب را انکار نموده‌اند.

شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است: «روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین ع #وارد کربلا شد».

شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کرده‌اند. میرزا حسین نوری می‌نویسد: «از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده می‌شود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. »

در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان می‌نویسد: «وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آن‌ها به محل شهادت امام حسین آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند ...»

ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آن‌ها با جابر و عده‌ای از بنی هاشم ذکر کرده است.

میرزا حسین نوری پس از از نقل قول سید بن طاوس به #نقد آن پرداخته است.

رسول جعفریان می‌نویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا #نکرده‌اند».

شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا بسیار #بعید می‌داند.

محمدابراهیم آیتی و شهید مطهری نیز آمدن اسرای در روز اربعین به کربلا، را #انکار کرده‌اند.

امّا در #خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال ۶۱ هجری به کربلا، به نظر می‌رسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد.

شیخ طوسی می‌نویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا ص از مدینه برای زیارت قبر امام حسین ع به کربلا آمد. او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد».

مرحوم آیتی می‌نویسد: «جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد. سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».

📚حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۰

اللهوف في قتلى الطفوف، ص ۱۱۴،

قمی، منتهی الامال، ج ۱، ص ۵۲۵

جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص ۲۱۶. 
 آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، ص ۱۳۹.
#با_کاروان_اسرا

💢آیا مردم شام و اهل ذمّه در بازار شام به تماشای #اسیران کربلا آمده و بر روی آنان آب #دهان می‌انداختند! آیا این ماجرا مستند است؟


در کتاب التعازى و العزاء، از نوشته‌هاى ابو محمّد عبد الله بن محمّد بللورى: حسین(ع)، به هنگام شهادت، درخواستِ آب کرد؛ امّا از او دریغ داشتند و او، تشنه شهید شد و نزد خدا وارد شد تا از نوشیدنى بهشت، سیرابش گردانْد.


او را سر بُریدند و #خانواده‌اش را به اسارت بردند، در حالى‌که سرهایشان باز بود و با مَرکب‌هاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، این در حالى بود که سرِ حسین(ع)، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر می‌گریست، نگهبانان، او را با تازیانه می‌زدند.

اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب #دهان می‌انداختند تا این‌که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.


#یزید، دستور داد تا سر حسین(ع) را بر در بیاویزند، در حالى‌که خانواده امام(ع) در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.

آنان، همچنان ماندند، و سر حسین(ع) در میان آنها به مدّت نُه ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین(ع) را دید و گریست و گفت: "اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا(ص) بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است".

سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.
درباره درستی یا نادرستی این نقل باید گفت؛ به  هر حال؛ این یکی از نقل‌های کهن درباره عاشورا است که مطلب دور از ذهن و غریبی دیده نمی‌شود؛ از این‌رو می‌توان این نقل را پذیرفت.


📚بستان الواعظین ، ص 263 – 264