#شعرخوانی>
تواترِ احزان[غمسرودهای پیشکش به
خاکِ پای حضرت
#ابوتراب]
> مجتبی احمدی
•
ای دل بیا دوباره به مولا سلام کن
بسپار دل به «ربّکَ الأعلیٰ»، سلام کن
از زیر خطّ فقر، به بالا سلام کن!
بر تو سلامِ این دلِ غمدار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
ایکاش باز خطبه بخوانی میانِ شهر
آتش بیفکند کلماتت به جانِ شهر
گُم کردهاند راهِ تو را حاکمانِ شهر
تنها شدهاست نامِ تو تکرار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
برکردهاند نامی و ننگین نشستهاند
بر سفرهٔ مجلّلِ رنگین نشستهاند
پُرخوردهاند و راحت و سنگین نشستهاند
هیهات از این جماعتِ پُرکار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
هرچند نامهٔ تو به ایشان رسیده بود-
از کوفه، پیک خسته به ایران رسیده بود-
«یَابْنَ حُنَیفِ» بصره، به تهران رسیده بود-*
ناخوانده مانده نامهات انگار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
پیکی که آمدهاست به ایران، نشسته است
تنها و خُرد و خسته و ویران نشسته است
پشتِ درِ اتاقِ مدیران نشسته است
درگیرِ جلسهاند و گرفتار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
برخی همیشه حافظِ وضعِ کنونیاند!
یکعدّه گرمِ عائله در اندرونیاند
یکعدّه در فرنگ، پیِ سیسمونیاند
حقّا که بوده عدلِ تو معیار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
اطرافِ چارراه؛ صفِ پنجسالهها…
مردی پیِ نوالهٔ خود در زبالهها…
مردم گرسنهاند؛ چه سود از رسالهها؟
قربانِ دینِ احمد مختار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
این شیوهٔ رسول خدا بر زمین نبود
در دینِ مهربانی او، کید و کین نبود
باری، «حکومتِ علوی» اینچنین نبود
برعکس گفتهاند در «اخبار»، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
گفتی: «دو کهنهجامه»، نوشتی: «دو قرصِ نان»…
گفتند: با تمامِ توان، خوردنِ جهان!
اما، حسابِ خائن و خادم جداست، هان!
خُدّامِ خاک را تو نگهدار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
دستِ نوازشی به سرِ «کارگر» بکش
جانخستهاند؛ «کولبران» را به بر بکش
ما را از این «تواتُرِ احزان» بهدر بکش
ما و امید و حضرتِ دادار، یا
علی!
والاتبار! حیدرِ کرّار! یا
علی!
•
#پانوشت* اشاره به نامهٔ حضرت
علی (علیهالسلام) به کارگزارش «عثمان بن حنیف» در بصره، که دعوت مهمانیِ یکی از سرمایهداران بصره را پذیرفته بود، در سال ۳۶هجری. نامه اینگونه آغاز میشود: «اما بعد، یَابْنَ حُنَیف…».
•
#امام_علی علیهالسلام
#شعر #مجتبی_احمدی•
@NaaKhaaNaa