🎀بسم الله الرحمن الرحیم🎀
﷽
◽️هدف از کانال جلب رضایت اللهﷻ است لطفاً همراهیمون کنید☔️🌿
◽️والله قسم در روز قیامت حسرت یک لحظه ثواب را خواهیم خورد.♻
◽️کپی حلال میباشد📑
◽️نشر مطالب ودعوت دوستانتان صدقه جاریه محسوب میشود↬
لینک کانال ما👇
@Moslm_990
يک روز دو #دوست با هم و با پاي پياده از جاده اي در بيابان عبور مي کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعي با هم اختلاف پيدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتي که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان يکي از دو دوست به صورت دوست ديگرش سيلي محکمي زد .بعد از اين ماجرا آن دوستي که سيلي خورده بود بر روي شنهاي بيابان نوشت : امروز بهترين دوستم به من سيلي زد. سپس به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادي رسيدند.چون خيلي خسته بودندتصميم گرفتند که همانجا مدتي در کنار برکه به استراحت بپردازند. ناگهان پاي آن دوستي که سيلي خورده بود لغزيد و به برکه افتاد. کم کم او داشت غرق مي شد که دوستش دستش را گرفت و او را نجات داد .بعد از اين ماجرا او بر روي صخره اي که در کنار برکه بود اين جمله را حک کرد: امروز بهترين دوستم مرا از مرگ نجات داد. بعد از آن #ماجرا دوستش پرسيد اين چه کاري بود که تو کردي ؟ وقتي سيلي خوردي روي شنها آن جمله را نوشتي و الان اين جمله را روي سنگ حک کردي ؟ دوستش جواب داد وقتي دلمان از کسي آزرده مي شود بايد آن را روي شنها بنويسيم تا بادهاي #بخشش آن را با خود ببرد. ولي وقتي کسي به ما خوبي مي کند بايد آن را روي سنگ حک کنيم تا هيچ بادي نتواند آنرا به فراموشي بسپارد.🌺
✍🏼هوا هنوز گرگ و میش بود... دختری با موهای فرفری آشفته نگاهش را به #آسمان قرمز شب #برفی دوخته بود ، سرش را بالا گرفت گلوله های برف به صورتش #هجوم آوردند...
☝️🏼مدت ها بود #شهادتی که به وحدانیت الله داده بود روی دلش #سنگینی میکرد... باید #آشکارش میکرد... باید به همه میفهماند او #بندگی کردن خالقش را برگزیده...
زیر لب به زن #قدبلندی که کنارش ایستاده بود گفت : من چیکار میتونم بکنم؟ کاری از دستم برنمیاد... تنهاتر از این حرفام ...
زن قد بلند دستهای #سرد و #یخ_زده دختر را بین دستانش گرفت... انگشتانش را فشار داد تا کمی از سردیش بکاهد، #لبخند محبت آمیزی به صورت مضطرب دخترک #پاشید و فقط گفت : 👈🏼#تو_یکی_از_ما_میشی ...!
دختر #بهت_زده گفت: نه... نمی خوام بشم.... 😊زن لبخند اطمینان بخشی زد و گفت:
شُدی و اینو کم کم می فهمی .. منم باید از پیشت برم ... ☝️🏼فقط یادت نره همه ما یه #اسماعیل_درون داریم که باید ابراهیم گونه #ذبحش کنیم...
#انتخاب با توست..... میتوانی ابراهیم #شجاعی باشی که به پروردگارش ایمانی #راسخ دارد ابراهیمی که اسماعیلش را #قربانی کرد ! 👑و پروردگارش #تاج_اطاعت بر سرش نهاد...
☝️🏼و یا نه.... میتوانی انسان #ضعیفی باشی که بزدلانه #شریعت الله را بخاطر رضایت این مسلمان زاده های بی خبر از دین #رها میکنند ، و تا آخرین نفسش نمیتواند آنگونه که #دوست_دارد زندگی کند...
#دختر_جان.....! تا میتوانی فکر کن بیندیش که آیا میخواهی #ابراهیم شوی یا نه؟ ▪️تصمیمت را بگیر و از چیزی #نترس و بدان اگر #حق را برگزیدی آنکه آسمان و زمین را برپا داشته #باتوست....
خم شد و #گل_سر نرگسی که عاشقش بود را از کیفش برداشت، لای موهای فر دختر گذاشت... همان لبخند #محبت_آمیز همیشگی را اینبار برای آخرین بار زد و #آرام در گوشش طوری که انگار میخواست #تیر_خلاصی را بزند گفت: