به سرزمین مادریم ٬به خاک اهورایی تالش:
اسطوره ام٬ من داستان راستانم...
تاریخیم ...از ریشه ی کادوسیانم..
هم ساده مثل آب و هم چون آتش هستم
نور هزاران ساله ام...یکتاپرستم
من رشته کوه تالشم...من استوارم
چون انبیا پاکم شبانم...دامدارم
من در تمام طول تاریخ ایستادم
هرگز نترسیدم به لرزش تن ندادم
سربازم و عزم خودم را جزم کردم
در لشگر جاوید کوروش رزم کردم
من«له دو ام» «داتامم» و اسطوره ام من...
من ساز جانسوزم...غمم تنبوره ام من...
دیشب که قرص ماه در دستان من بود
آری همین دیشب خدا مهمان من بود
دیدم ملایک مثل ماها اهل دردند
من تالشی خواندم برایم گریه کردند
مثل نسیمی می وزم نی می نوازم
«له له» حکایت دارد از سوز و گدازم
زیر«سیاچادر» پنیر و لقمه ای نان
سمفونی زنگوله های گوسفندان
آری قسم بر آفتاب و خاک و آتش
پیوند خورده تالشی با آب و خاکش
من روی پایم ایستادم...سنگ سختم
اندیشه در من ریشه دارد من درختم
تاریخ مثل چشمه ای می جوشد از من
هر رهگذر تاریخ را می نوشد از من...
تالش اگر که با «فتره لس» بجنگد
«تیمور» باید پیش پای او بلنگد
من برف و بوران دیدم اما قد کشیدم
من روبروی سیل ظالم سد کشیدم!!
خشت تنم از سنگفرش پاک تالش
دنیا فدای یک وجب از خاک تالش
من «تالشم» پس دیگر از مردن چه باک است؟
آخر تنم یک ذره از این خاک پاک است
#سجاد_رحمانی