❇️کازانتزاکیس در «سودوم و گومورا» دنیای معاصر را پیش از فرا رسیدن برایمان به تصویر میکشد. از شهری سخن به میان میآورد که دیوارهایی به گرد خود برافراشته است و بر آنها عبارت توهینآمیز و مرگآفرینی بدین مضمون نوشته است: «در این جا، خداوند زیست نمیکند.» این عبارت چه معنایی دارد؟.... معنایش این است که هیچ لجامی در مهار کردن غرایزمان یا هیچ پاداشی برای نیکیها و هیچ عقوبتی برای شرارتها وجود ندارد. از تقوا، آزرم، و عدالت اثری نمیتوان یافت. ما گروهی از گرگهای خشم آلودهایم. خداوند ندا درمیدهد که: «قلبهاشان از شادی لبریز گشته، مغزهایشان به فزونی، به نخوت و غرور گراییده، و شکمهایشان انباشته از طعام است. اینان سیب درخت دانش را خوردهاند و خواهند مُرد! دیوان درونشان در سیاهچالها دفن شدهاند. اما در تلهها گشوده شده و دیوان بیرون خزیده و دنیا را با ستم خویش انباشتهاند. مادران به پسران خود عشق میورزند و پدران با دخترانشان هم بستر میشوند. پسران پدران خود را میکشند. زمین در زیر پای اینان به لرزه درمیآید و شکافته میشود. اما هیچ کس صدای این فرو ریختنها را نمیشنود. فقط «لوط» است که میخواهد فریاد برآورد، و فریاد هم برمیآورد که: «باز ایستید! باز ایستد! کم مانده است که به گرداب افکنده شویم.»