کۆمەڵیار|Komalyar

#زن_زندگی_آزادی
Канал
Политика
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
КурдскийРеспублика КореяРеспублика Корея
Логотип телеграм канала کۆمەڵیار|Komalyar
@Komala1Продвигать
1,06 тыс.
подписчиков
4,34 тыс.
фото
912
видео
732
ссылки
دەنگورەنگی کۆمەڵە،کوردستان، بزوتنەوەی سوسیالیستی دنیا، ڕووداوەکانی ڕۆژی دنیا بڵاودەکاتەوە. تاریخ کومەلە، زندگی مبارزاتی و سوسیالیستی این جنبش، مسائل تاریخی و روز جامعە جهان منعکس میشود. پەیوەندی: @Aresz2017 https://t.me/joinchat/AAAAAEniatdoYc2N24tv0g
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم مستند از تظاهرات زنان علیه اجباری شدن حجاب، در روز ۸ مارس (برابر با ۱۷ اسفند) سال ۱۳۵۷

#زن_زندگی_آزادی
@Komala1
کۆمەڵیار|Komalyar
Photo
از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده‌ایم. این را درک می‌کنیم که وقتی همه راه‌های مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله‌ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد. اما راه مبارزه برای آزادی و برابری راهی بس طولانی‌ست و در پیچ و خم این راه‌های طولانی شما باید مشعل‌ها را حمل کنید.
شما که به ضرورت دگرگونی این جهان پی برده‌اید، و ایمان به آینده، ایمان به قدرت انسان برای ساختن این آینده را در قلب انسان‌ها زنده نگاه می‌دارید و در میان بسیارانی که نسبت به رنج دیگران، نسبت به رنج انسان بی توجه شده‌اند، پرومته‌وار این "بار امانت " را به دوش می‌کشید، باید زنده بمانید، زیرا جان‌های عزیز شما پشتوانه تداوم این مبارزه است.
از این رو من به نام زندگی، از جانب خود و همه هم‌رزمان، دوستان و رفقای شما، مصرانه از شما و سروناز عزیز که از شما جدا مانده درخواست میکنم که با پایان دادن به اعتصاب غذای خود، برای مراحل بعدی مبارزه خود آماده شوید. 

پیش  از این روز و روزگاری دیگر بود و پس از این نیز روز و روزگاری دیگر خواهد بود.

ناصر زرافشان                                      

#سروناز_احمدی
#سعید_ماسوری، #جعفر_ابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین‌‌_پور، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام‌_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته ، #احمدرضا_حائری حائری، #رضا_سلمان‌_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_بی_تفاوتی #زن_زندگی_آزادی
@Komala1
کۆمەڵیار|Komalyar
Photo
*ج.ا در صدد انتقام از #کردستان و در خون خفه کردن #انقلاب_ژینا در سالگرد آنست. کردستان را تنها نگذارید!*

درباره بالا گرفتن احتمال حمله نظامی ج.ا به اردوگاههای احزاب #رژهلات در کردستان عراق

تلاش برای حل بحرانهای داخلی از طریق جنگ و منازعات نظامی خارجی رویکرد مرسوم رژیمهای استبدادی، از آلمان قیصری در ۱۹۱۴ تا عراق بعثی در ۱۹۷۹، بوده است. اما ج.ا این استراتژی را به جزئی لاینفک از بازتولید سیاسی روزانه خویش بدل کرده است. از اشغال سفارت آمریکا و صدور انقلاب به عراق و منطقه تا پروژه هسته‌ای و رویارویی با غرب و مداخله در سوریه ، عراق و لبنان و یمن، ج.ا مداوما به ایجاد بحرانهای منطقه‌ای و بین‌المللی پرداخته تا خود را به مثابه حافظ امنیت کشور در این بحرانها جلوه دهد و در عین حال از این وضعیت هم برای انحراف افکار عمومی و کاهش انگیزه و انرژی اعتراضی در داخل استفاده کند و هم بهانه‌ای ظاهرا مشروع برای تشدید سرکوب جنبشهای اعتراضی به بهانه حفظ "تمامیت ارضی" کشور درست کند.

تعیین ضرب‌العجل ج.ا برای خلع سلاح‌ احزاب کردستانی مستقر در اقلیم کردستان عراق که با چند روز اختلاف مصادف با سالگرد قتل دولتی #ژینا_امینی و آغاز انقلاب #ژن_ژیان_ئازادی \ #زن_زندگی_آزادی است آخرین نمونه از بحران‌سازی و ماجراجویی نظامی ج.ا برای مهار بحران داخلیست. اینکه کردستان خاستگاه #انقلاب_ژینا و شعار استراتژیک آن، #زن_زندگی_آزادی، است انتخاب زمان و مکان این آخرین جنگ‌افروزی ج.ا را روشنتر میسازد.

هشدارهای یکی دو روز اخیر حزب دموکرات کردستان ایران (#حدکا)‌ و رهبر مشترک حزب حیات آزاد کردستان (#پژاک)، سفر پاول طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان (یکی از دو حزب حاکم بر حکومت اقلیم کردستان عراق که روابط‌ بسیار نزدیکی با ج.ا دارد) به #تهران، فتنه انگیزی نیروهای نیابتی ج.ا در #کرکوک با همکاری #ترکیه، حملات اخیر به نیروهای سوریه دموکراتیک و اداره خودمختار شمال و شرق سوریه (#روژآوا) از سوی بخشی از طوایف استان دیر‌الزور که از سوی رژیم اسد و ج.ا تحریک و تسلیح شده بودند همگی بخشی از توطئه وسیعتر و منطقه‌ای علیه جنبش انقلابی #زن_زندگی_آزادی است که نه تنها لرزه بر اندام ج.ا انداخته بلکه تمامی نیروهای ارتجاعی و مردسالار منطقه از آنکارا و دمشق تا لوس‌ آنجلس و بغداد را به سوی یک اتحاد نانوشته ضد انقلابی علیه این جنبش‌ سوق داده است.

در چنین شرایطی حمایت از #اعتصاب_عمومی فراخوان داده شده برای ۲۵ شهریور از سوی احزاب کردستانی و محکوم کردن و مقابله با سیاستهای جنگ‌افرازانه ج.ا علیه مردم و احزاب و جنبش‌ انقلابی کردستان از سوی تمامی مردم به جان آمده در ایران که خواهان سقوط ج.ا هستند از اهمیتی حیاتی برخوردار است.

زنده باد انقلاب #ژن_ژیان_ئازادی

کامران مەتین
@Komala1
کۆمەڵیار|Komalyar
Photo
طی فراخوانی مشترک، ۶ حزب و سازمان سیاسی #روژهلات، مردم #کردستان را دعوت کرده‌اند تا در سالگرد قتل دولتی #ژینا_امینی و آغاز انقلاب #ژن_ژیان_ئازادی / #زن_زندگی_آزادی در #ایران در روز ۲۵ شهریور دست به #اعتصاب_عمومی بزنند.

این ۶ حزب و سازمان سیاسی عبارتند از:

۱. #کومه‌له – سازمانِ کردستانِ حزب کمونیست ایران (#حکا)
۲. حزب دموکرات کردستان ایران (#حدکا)
۳. حزب حیات آزاد کرستان (#پژاک)
۴. سازمان زحمتکشان کردستان (کومه‌له)
۵. سازمان #خبات کردستان ایران
۶. حزب آزادی کردستان (#پاک)

این احزاب و سازمانها اعلام کرده‌اند که بر سر ۵ مورد به توافق رسیده‌اند:‌

۱. دعوت از تمامی مردم ایران، به ویژه زنان، جوانان، کارگران، معلمان، بازنشستگان و کنشگران حفاظت از محیط ‌زیست، برای حمایت از اعتصاب عمومی مردم کردستان و نشان دادن تداوم انقلاب "زن، زندگی، آزادی" تا پیروزی

۲. پشتیبانی از مطالبات جامعه مدنی و تشکلهای مستقل در گرامیداشت سالگرد #انقلاب_ژینا

۳. اعلام اعتصاب عمومی در ۲۵ شهریور و حضور بر مزار جانباختگان انقلاب ژینا

۴. دعوت از فعالین خارج از کشور برای پشتیبانی از اعتصاب عمومی در کردستان از طریق راهپیمایی و آکسیونهای اعتراضی-تبلیغی،

۵. حمایت و شرکت انفرادی تمامی این احزاب در اعتصاب عمومی و مراسمهای بزرگداشت جانباختگان.

اعتصاب عمومی یکی از موثرترین و کم هزینه‌ترین روشهای مبارزه سیاسی-مدنیست که جایگاهی مهم و دیرینه در جنبش‌ انقلابی-دموکراتیک کردستان دارد.

@Komala1
با سپاس از «ایران آکادمیا» و نشریه «آزادی اندیشه» برای انتشار مقاله من با عنوان «ریشه‌های تاریخی و پویایی سیاسی "پُرسشِ کُرد"» در آخرین شماره این نشریه.

از متن:‌ برای بیش از یک قرن، کردها پیوسته و به زبانهای سیاسی و ایدئولوژیک متفاوت، انقیاد دوفاکتوی استعماری خود توسط دولت-ملت‌هایی که خود به درجات مختلف محصول استعمار اروپایی هستند، را به پرسش و چالش ‌کشیده‌اند . بنابراین، اگر «پرسش شرقی» به مدیریت کردن زوال امپراتوری عثمانی توسط قدرت‌های استعماری اروپایی اشاره دارد، «پرسش کرد» نیز تلاش‌های استعماری دولت‌های پسااستعماری در منطقه برای مهار رشد و نمو جنبش ملی کرد برای خود‌حاکمیتی دموکراتیک را به تصویر میکشد.

لینک پی.دی.اف مقاله:‌ https://journals.iranacademia.com/plugins/generic/pdfJsViewer/pdf.js/web/viewer.html?file=https://journals.iranacademia.com/public/journals/1/issues/13/05-Matin.pdf

#ژن_ژیان_آزادی
#زن_زندگی_آزادی
@Komala1
اهداف ج.ا در حملات جاریش‌به #کردستان:
بر گرفتە از صفحە فیسبوک کامران متین
۱) جنگی پیشگیرانه علیه خیابانی شدن مجدد انقلاب #زن_زندگی_آزادی از طریق تعمیق و تشدید شکاف بین کردستان به عنوان پیشاهنگ این انقلاب و بقیه #ایران از طریق عملیاتی کردن گفتمان اپوزیسیون ناسیونالیست ایرانی به ویژه گرایشهای‌ شبه فاشیستی آن. شایان ذکر است که گرایشهای شبه فاشیستی ناسیونالیسم ایرانی در اپوزیسیون بیشترین قرابت ایدئولوژیک را با ج.ا (به ویژه بخش‌ مهمی از اصلاح‌طلبان) حول یک دولت متمرکز، توسعه‌گرای سرکوبگر ضد چپ از نوع کره جنوبی دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی یا شیلی بعد از کودتای ۱۹۷۳ دارند.

۲) انحراف افكار عمومی و به ویژه حامیان ج.ا از #نرمش_قهرمانانه جديد ج.ا در توافق غیر رسمي با #آمریکا و سازش با #عربستان.

۳) هماهنگی عملیاتی با #ترکیه در جنگ علیه نیروهای سیاسی کردستان به منظور بسط بيشتر نفوذ در كردستان #عراق و جا نماندن از ترکیه و نیز همکاری بيشتربا ترکیه در سوريه عليه انقلاب #روژآوا و فشار بيشتر بر نیروهای آمریکایی برای خروج از #سوریه.

۴) میلیتاریزه کردن بیش از پیش #کردستان برای فراهم کردن زمینه سرکوبهای شدیدتر و خونین تر از جمله اعدامهای سیاسی گسترده‌تر به منظور ارعاب مردم کردستان جایی که ج.ا به درستی میداند میتواند مجددا آتش‌ انقلاب #زن_زندگی_آزادی را در سراس ایران شعله‌ور کند.

۵) پیشگیری از موفقیت همکاریهای سیاسی-نظامی بین احزاب سیاسی کردستان ایران، به ویژه حزب دموکرات کردستان ایران (#حدکا) و #کومه‌له - سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با حزب حیات آزاد کردستان (#پژاک) در انتقال نیروهای این دو حزب از کمپهای فعلی در کردستان عراق به داخل #روژهلات. در این رابطه شرکت همزمان رهبران #حدکا، #کومه‌له (سازمان کردستان #حکا)‌و #پژاک در کنفرانس اخیر در پارلمان اتحادیه اروپا بر هراس ج.ا از نزدیک شدن بیشتر این نیروها به هم و احتمال خروج #حدکا و #کومه‌له_حکا از مدار کنترل حکومت اقلیم کردستان عراق که ج.ا بر آن نفوذ‌ دارد افزوده است.

کامران متین
@Komala1
امروز یکشنبه در سقز به دست‌کم ۶ مدرسه دخترانه حمله شیمیایی شد، بیش از ۱۰۰ دانش‌آموز به سه بیمارستان شهر منتقل شده‌اند و دست‌کم دو دانش‌آموز در آی‌سی‌یو‌ بستری شده‌اند:
الینا محمدی، ۱۴ ساله، دبیرستان معراج
هنگامه محمدی، هنرستان ماجدی

خدیجه خادمی، بکی از معاونین هنرستان ماجدی (چند ساعت در بیمارستان بستری شد)، و خانم پیرخضری از معلمین همین هنرستان از جمله مصدومین حمله شیمیایی یکشنبه در سقز هستند. شمار معلمان مصدوم بیش از این تعداد هستند.

معراج // متوسطه اول
بنت‌الهدی صدر // متوسطه اول
استقلال // متوسطه اول
ماجدی // هنرستان فنی‌حرفه‌ای
طالقانی // متوسطه دوم
سمیه / مدرسه ابتدایی

و یک مدرسه در شهر کوچک زرینه اوباتو

شبانه‌روزی عصمت // متوسطه اول.

تصویر ضمیمه؛ هنگامه محمدی در آی‌سی‌یو
#مهسا_امينی‌
#زن_زندگی_آزادی
@Komala1
بخشی از اپوزیسیون ایرانی، به ویژه در خارج از کشور، تشکیل ائتلاف علیه ج.ا را مشروط‌ به اعلام التزام به تمامیت ارضی، بویژه از سوی احزاب کردستانی، کرده‌اند. این متن توضیح‌ میدهد که چرا این شرط‌ ضد‌ دموکراتیک، و ضد انقلاب #زن_زندگی_آزادی است و از قضا ایران را به سوی تجزیه سوق میدهد.

دموکراسی حتی در محافظه‌کارترین شکل لیبرالی (شهروند-محور) خود مبتنی بر اراده "مردم" است و بنابراین بر این فرض پیشینی استوار است که انسان موجودیست دارای شعور، آگاهی، و اراده و بنابراین حاکم بر سرنوشت خویش‌. اما انسان موجودی اجتماعی هم هست و جوامع انسانی بر روی چغرافیای خاصی سکنی دارند.

از آنجاییکه خاک و جغرافیا فاقد شعور، آگاهی، و اراده هستند مطالبه حفظ تمامیت ارضی نه خواست طبیعی ارضست و نه اصلی متافیزیکی و به لحاظ اخلاقی ثابت و بی‌طرفانه بلکه بیان سیاسی منافع و مطالبه گروههای خاص انسانی در یک جغرافیای معین است. در مورد ایران اتفاقا ایده حفظ تمامیت ارضی بیان غیر مستقیم حفظ دولت-ملت متمرکز تک‌رگه فارسی‌محور است.

از آنجاییکه دموکراسی بنا به تعریف مبتنی بر برابری سیاسی مولفه‌های اعمال کننده‌اش است هیچ گروه/ملت خاصی حق، صلاحیت و مشروعیت تحمیل تلقی خود از شرایط لازم برای تداوم همزیستی جمعی با 'دیگر' اجتماعات/ملل ساکن "ارض"ی که خواستار حفظ تمامیتش است را ندارد.

تحمیل چنین نگرشی نیازمند خشونت سازمان‌یافته و به طبع آن تمامیت‌طلبی و تمرکز قدرت در دست گروه(های) تحمیلگر است و این دقیقا دینامیسمی است که نقش محوری را در تولید و باز تولید استبداد سیاسی در ایران از زمان تشکیل دولت-ملت یک‌رگه فارسی-محور ایران در یک قرن پیش داشته است.

مدافعان حفظ تمامیت ارضی احتمالا خواهند گفت دموکراسی یعنی خواست اکثریت شهروندان و این خود اصرار آنان بر دموکراسی شهروند-محور را توضیح میدهد. اما این استدلال نادرست است. اگر دموکراسی تنها بیان خواست اکثریت افراد/شهروندان بود دولت نازی در آلمان اوایل دهه ۱۹۳۰ و ج.ا در سال ‍۱۳۵۸ باید نظامهای دموکراتیکی تلقی شوند!

دموکراسی شکل واحدی ندارد و در طول تاریخ تکامل و تطور یافته است. در دهه‌های اخیر شناسایی سیاسی و احترام به تکثر (پلورالیزم)‌ فرهنگی، زبانی و ملی به عنصری اصلی در قوانین اساسی دموکراسیهای پیشرفته بدل شده است. همچنانکه هیرارشی جنسیتی ضددموکراتیک است و مبارزه با آن در کانون انقلاب زن_زندگی_آزادی است، هیرارشی فرهنگی-ملی هم ضددموکراتیک و ضد این انقلابست.

دوما، حتی اگر دموکراسی صرفا بیان خواست اکثریت افراد ساکن یک جغرافیای خاص فارغ از هویت جمعی آنها هم بود باز هم اصرار بر حفظ تمامیت ارضی ایران به هر قیمتی ضد دموکراتیک است چون این ایده هیچگاه به رای تمامی ساکنان ایران گذاشته نشده است. و اینجاست که دلیل اصرار ناسیونالیسم تمرکز گرای ایرانی بر "قوم" نامیدن کردها و دیگر ملل ساکن ایران روشن میشود. چرا؟

چون آنان تنها #ملت را دارای صلاحیت اعمال حق تعیین سرنوشت جمعی میدانند و برای انکار اینکه (مثلا)کردها دارای چنین صلاحیتی هستند مجبورند پیشاپیش‌ملت بودنشان را انکار کنند و در جهت نیل به این امر هم "ملت" را چون پدیده‌ای طبیعی و قابل بررسی با روش علوم طبیعی میپندارند و فکر میکنند "آنها" به مثابه "سوژه" "فرهیخته" "متمدن" دارای دولت ملی و از بیرون میتوانند ملت بودن یا نبودن کردها یا دیگر جوامع فرهنگی-زبانی ساکن ایران را تشخیص دهند.

این از بنیان نادرست است چرا که "ملت" در اساس امری ذهنی‌است و مبتنی بر تصور خود اعضای یک اجتماع فرهنگی خاص از پیوند ارگانیک مابینشان است که به نوبه خود مبنای داشتن و اعمال حق تعین سرنوشت و حق حاکمیت جمعی (ملی) آنها را بر خود فراهم میکند.

بنابراین این کردها هستند که به شکل جمعی مرجع تصمیم‌گیری درباره ملت بودن یا نبودنشانند نه دیگران. و مبارزات ۱۰۰ ساله آنان برای احقاق حقوق ملیشان خود رفراندومی غیر رسمی در این باره‌ است. در عین حال هرگاه هم رفراندومی صورت گیرد تنها آنها هستند که حق شرکت در آن را دارند همانگونه که انگلیسیها یا اهالی ولز هم نمیتوانند و نباید در رفراندوم استقلال اسکاتلند شرکت کنند.

البته این به این معنا نیست که روند تشکیل #ملت و پدیده مدرن #آگاهی_ملی سویه مادّی ندارد. اتفاقا تشکیل ملت به عنوان پدیده‌ای مدرن بستری کاملا تاریخی و مادی دارد که با عروج سرمایه‌داری و بسط آن با میانجیگری ژئوپولیتیک رابطه‌ای ساختاری دارد اما در ماهیت بلافصل خود امری "سوبژکتیو" (ذهنی) است. توضیح تفصیلی این امر در مقاله من با عنوان "رمز گشایی از ژانوس مدرن" آمده (لینک در کامنت اول).
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان تأمل برانگیز آقای بهرام مشیری در خصوص خاندان دست‌نشانده‌ی پهلوی و پس‌مانده‌ی این خاندان رضا پهلوی.

#زن_زندگی_آزادی
@Komala1
بخشی از اپوزیسیون ایرانی برتفکیک برنامه‌ها و شعارهای سیاسی معطوف به "سرنگونی" و "جایگزینی" ج.ا تاکید میکند با این استدلال که در این مرحله از انقلاب بحث بر سر ماهیت سیستم سیاسی آینده تفرقه‌انگیز است و باید تنها بر سر اتحاد برای سرنگونی تاکید و ائتلاف کرد.

این رویکرد به استراتژی مبارزاتی علیه ج.ا. اسم رمز بازتولید همان دولت-ملت متمرکز و تکینی است که اساسش بر مردسالاری و انکار، آسیمیلاسیون و/یا سازمان دادن سلسله مراتبی مولفه‌های فرهنگی، زبانی، ملی در جغرافیای ایران استوار است.

بانیان این رویکرد بر حزب زدایی از روند تشکیل ائتلاف سیاسی علیه ج.ا اصرار میورزند تا با (سو)بسیج توان سیاسی و تشکیلاتی احزاب کردستانی خود را آلترناتیو فراگیر به غرب معرفی کنند و قدرت سیاسی را قبضه کنند بدون آنکه کمترین مطالبات ملی-دموکراتیک مردم کردستان را به رسمیت بشناسند; مطالباتی که مبارزه برای آنها بخشی از فلسفه وجودی تمام احزاب سیاسی کردستانی است. عدم موضعگیری صریح برخی از احزاب کردستانی علیه این ترفند تعجب برانگیز و تاسف آورست.

مضحکست که کسانی که نمیتوانند حتی یک اعتصاب یا حرکت اعتراضی چند صد نفره را در ایران سازمان دهند برای احزابی شرط تعیین میکنند که دهها سال سابقه مبارزه دارند، فراخوانهایشان چندین بار تمامی کردستان را به اعتصاب کشانده، هزاران نفر از اعضایشان در مبارزه با ج.ا جان باخته‌اند, و ۴۳ سال است کی یکی از مهمترین چالشهای سیاسی و منطقه‌ای برای ج.ا هستند.

اگر قرار باشد طرفی شرط تعیین کند این احزاب کردستانی هستند که باید شرکتشان در هر گونه ائتلاف سیاسی را مشروط به پذیرش اصولی کثیرالملله بودن ایران و لزوم نامتمرکز بودن سیستم سیاسی آینده از سوی طرف مقابل کنند.

عدم توجه به ماهیت نظام سیاسی جایگزین در انقلاب ۵۷ به کابوس ج.ا انجامید. تکرار این اشتباه در انقلاب جاری هم فاجعه بار خواهد بود. #زن_زندگی_آزادی هم شعار سلبی و هم شعار ایجابی انقلاب جاریست.

زنده باد #انقلاب_زن_زندگی_آزادی!
کامران متین
@Komala1
* در باره تلاش‌ رژیم برای میلیتاریزه کردن #انقلاب*

تشدید کاملا محسوس میزان خشونت و بالا رفتن آمار جانباختگان در کردستان (و خوزستان) در روزهای اخیر، استفاده سریعتر و وسیعتر نیروهای سرکوبگر رژیم از مهمات جنگی و نیز اظهارات چهره‌های نظامی و رسانه‌ای سپاه مبنی بر "تروریست" بودن معترضین نشانگر آنست که ج.ا از سر استیصال در سرکوب اعتراضات پروژه نظامی کردن انقلاب #زن_زندگی_ٱزادی - به سیاق آنچه در #سوریه انجام داد - را اکنون بسیار جدیتر دنبال میکند.

در این شرایط تداوم خویشتنداری شاخه‌های نظامی احزاب کردستانی از اهمیت حیاتی برخوردار است. گر چه در شرایطی که معترضین مدنی و شهروندان غیر نظامی آماج روزانه رگبار نیروهای سرکوبگر رژیم هستند دفاع مسلحانه از آنها به لحاظ اخلاقی و حقوقی مشروعیت دارد اما به لحاظ سیاسی اشتباهی استراتژیک خواهد بود که هزینه‌ انسانی و سیاسی بزرگی را به انقلاب جاری وارد خواهد کرد. چرا؟

چون رژیم خواهد توانست پتانسیل سیاسی مترسک تجزیه ایران راعملی سازد و در صفوف انقلاب توده‌های به جان آمده مردم تفرقه ایجاد کند، نیروهای خسته و پایگاه اجتماعی خود، که به سرعت در حال کوچک شدن است، را متحد و با انگیزه کند، و کشتار صنعتی معترضین و اعمالِ سیاست #زمین_سوخته را به خصوص در مناطق #حاشیه مانند کردستان، خوزستان و بلوچستان توجیه کند.

امید که احزاب سیاسی کردستان، که سازمان‌‌یافته‌ترین، منظمترین و با نفوذترین بخش اپوزیسیون ج.ا هستند به سیاست مسئولانه و پر درایت تا کنونیشان مبنی بر اجتناب از پاسخ نظامی به حملات وحشیانه ج.ا به مردم کردستان و اردوگاههایشان ادامه دهند و از هر گونه مداخله نظامی در حمایت از انقلاب جاری در مقطع کنونی اجتناب کنند.

#ژینا_امینی
#مهسا_امينى
#زن_زندگی_آزادی

کامران متین
@Komala1
جاده‌ی زاهدان-تهران و چهلم خدانور

✍🏾 مراد روحی


جایی در نزدیکی‌های معدن طلای انجیرک زندگی می‌کنند، عده‌ی زیادی از آن‌ها سوختبر هستند و عده‌ای دیگر کپرنشین. طرح توسعه‌ی سواحل مکران از رگ گردن به آن‌ها نزدیک‌تر است، آب اما از هوتک‌ها می‌کشند برای شرب. کودکان‌شان را تمساح‌های هوتک می‌بلعند و بزرگانشان را سرداران و ژنرال‌های مرکز. کسی اما اگر جان به در برد، دار و طناب و شکنجه و ابد برای او محفوظ خواهد بود. خیلی‌هاشان شناسنامه ندارند، خیلی‌هاشان یک روز خدا نیست که خبر اعدام یکی از نزدیکانشان را نشنوند. ژنرال‌های می‌آیند، زمین‌هایشان را مصادره می‌کنند و در آن توپ و مسلسل و زندان و شکنجه‌گاه می‌کارند. شرکت‌ها می‌آیند، آن‌ها نیز زمین‌هایشان را از دست‌شان در می‌آورند، و آن‌ها را آواره می‌کنند در سرزمین خودشان. قاضی‌های پرکاری هم هم به این‌جا می‌آیند، نه برای دادوری اما، که برای صدور احکام اعدام.

جاده‌های آن بسته بسته دلارِ معادن و بنادر و منابع‌ را به سمت تهران پمپاژ می‌کنند. جاده‌ها اما در مسیر برگشت با خود سیم خاردار می‌آورند و دوشکا و گلوله‌های جنگی و میله‌های بلند پرچم و دستبد‌. چه بی‌انصاف و چه بی‌مرام هستند جاده‌هایی که ختم به تهران می‌شوند! صدسال آزرگار است که محتوای رفت و برگشت محموله‌های این‌ جاده‌ها تغییری نکرده‌ است. تا جلوتر آمده‌ایم، و تا محموله‌های غارت‌شده گرانبها‌تر و گرانقیمت‌تر شده‌اند، مرمی و سرب محموله‌های مسیر برگشت هم قوی‌تر، سنگین‌تر، برنده‌تر و کشنده‌تر شده است. این‌جا یک شکارگاه تمام عیار است برای الیت حاکم مرکز؛ الیتی که از محل شکاری در اینجا و دیگر شکارگاه‌های اطراف و اکناف ایران کرد کیسه‌ها انباشت از زر و سیم و امروز یا دارد آن سوی اقیانوس‌ها پرچم‌اش را در چشم آزادی‌خواهان فرو می‌کند، و یا در محمودیه و ولنجک دارد هول هولکی آخرین شکارهایش را به «کریپتو» تبدیل می‌کند، چمدان می‌بندد و ویزاهای وی‌آی‌پی برای لندن و ونکوور و لس‌آنجلس می‌گیرد و همزمان دارد هم به خون‌های دلمه بسته‌ی شیرآباد می‌خندد و هم به شاخ و شانه کشیدن‌های دیپلمات‌های شیک پوشی که هر روز لیست جدیدی از تحریم علیه جمهوری اسلامی و مقامات نظامی و امنیتی آن اعلام می‌کنند. آن‌ها نیک می‌دانند که در شکارگاه‌هایشان آنقدر اندوخته‌اند که سبیل نداشته‌ی دیپلمات‌ها را خوب چرب بکنند. نیز سرنوشت شکارچیان پیش از انقلاب ۵۷ و سرگذشت برادران سفرکرده‌شان در آن ایام به آن‌ها می‌گوید که می‌شود آنقدر با خود ببرند که برای چهار دهه و حتی بیشتر هم کفایت بکند.

آری بلوچستان  به درازای صد سال شکارگاهی با برکت بوده است برای الیت حاکم، مردمان‌اش اما اینبار بدجوری علیه منطق شکار شوریده‌اند. آن میله و پرچمی که خدانور را به آن دستبند کردند، دیگر نمی‌تواند نشان فتح‌ را برافراشته نگاه دارد و قانون جنگل را بازتولید کند. جمعه‌های خونین بلوچستان، شورشی رهایی‌بخش است علیه بنیان‌های این میله و این پرچم و منطق شکارگری و غارتگری آن. زیاد هستند کسانی که امروز همدلی می‌کنند با درد بلوچستان، اما شاید پاسخ به این سوال در میانه‌ی این سوگواری آسان نباشد: آیا این همدلی کردن‌ها تا آن‌جا پیش خواهد رفت که شورش بلوچستان علیه محتوای رفت و برگشت جاده‌‌ی زاهدان-تهران را تا انتها و بدون اما و اگر به رسمیت بشناسد و با آن همرزمی و همسنگری بکند؟

@Komala1
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختران بلوچستان
اینکه زن بلوچ خودش میتونه برای زندگیش تصمیم بگیره؛خودش از پس خودش برمیاد،
خودش میخواد برای گرفتن حقش تلاش کنه،
خودش میخواد به خیابون بره و برای حقوق سلب شدە اش و پس گرفتنش فریاد بزنه مثل همه زنهای دیگه در سراسر ایران.
زن بلوچ دیگه اجازه نمیده شما اونو توی پستوی خونه ها پنهان کنید همونطور که هیچوقت جاش اونجا نبوده؛بعد اومدن این حکومت اسلامی
با پررنگ شدن نظام مردسالاری ظلم دوچندانی به زن بلوچ روا داشتید . ولی دیگه تموم شد؛دیگه این سکوت شکسته شده وهیچکس نمیتونه جلودارش باشە. همه باید بدونن که زن حذف شدنی نیست.

#مهسا_امینی
#فائزه_براهویی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#حدیث_نجفی
#مونا_نقیب
#هستی_نارویی
#ماهو_بلوچ
#زن_زندگی_آزادی
#جنین_زند_آجوئی
#ژن_ژیان_ئازادی

@Komala1
دقیقا به دلیل همین سیاست حذف است که تمامیت خواه ترین جریانات سیاسی در ایران یعنی جمهوری اسلامی و سلطنت با حمل پرچمهای چند متری در مسابقه لاف زنی عرقِ به وطن هر روز ازهم پیشی می گیرند. با این اوصاف جنبشی با هویت موهوم اقوام و یا حول مفهوم بی شکلِ وطن، هرگز نمیتواند تعارض میان کارگران خلع مالکیت شده با مالکان ثروتمند را حل کند. تعارض میان کارمند و رییس اش، میان مغازه دار و شاگرد مغازه، صاحب رستوران و پیشخدمت های آن و تضاد میان نگهبان پارکینگ و پسرعمویش که حالا دیگر پسرعمو نیست، بلکه صاحب ملک است. همه ما بدترین لحظات زندگیمان را در کشمکش با رییس ها و یا صاحب کار هامان تجربه کرده ایم و این عکس دقیقا به همین دلیل دروغگو است که آن کشمکش را جوری غیب میکند که گویی هرگز نبوده است.
دوستی در تهران نقل میکرد که به همراه والدین، سه خواهر و دو برادر همگی در خانه ای هشتاد متری در نارمک زندگی می کنند. جوانترین عضو خانواده سی ساله است، هیچ کدام از آنها توان مالی ازدواج کردن را نداشته اند. به جز مادر که مشغول کار طاقت فرسای خانگی است همگی آنها بیرون از خانه مشغول کارگری فکری یا یدی هستند. پدر هشتاد ساله آنها در سرمای استخوان سوز شبهای تهران، نگهبان پارکینگی روباز است. حساب کنید کرایه و رهن آن خانه، سر جمع حدود بیست ملیون تومان در ماه است و حقوق اعضای خانوار هم هر کدام بین چهار تا هشت ملیون. دوستم میگفت همه ی ما از کوهدشت به تهران مهاجرت کرده ایم تا دسته جمعی برای صاحب خانه مان کار کنیم. شوخی نبود عین واقعیت بود. خنده نداشت درد داشت. تصور کنید شخصی ده خانه در تهران دارد. ماهیانه چقدر درآمد این شخص است؟ اساسا این شخص با درآمد مثلا ماهی دویست ملیون تومان بدون حتی دقیقه ای کار کردن، چه نیازی دارد جان خود را برای انقلاب در خطر بیاندازد؟ این شخص اگر وارد انقلاب هم بشود حتما چیزی شبیه همین عکس منتشر می کند. چیزی بی خطر که علاوه بر منافع امروز او منافع فردای انقلاب او را نیز تامین کند. بنابراین طبقه زدایی سعی دارد که تضاد اصلی، تضاد میان کارگر مزدی و سرمایه دار، تضاد میان مالک و غیر مالک را به حاشیه ببرد. اشکال دیگر طبقه زدایی به حاشیه بردن جنبش های معلمان، کارگران، بازنشستگان، مال باختگان بانکها، موسسات خصوصی و بورس، زنان تحت ستم، اقلیتهای دینی، جنسیتی و مذهبی است.
این جنبش به سردمداری زنان -این اولین بردگان تاریخ- و کارگران عمدتا حاصل کنش کسانی است که جز زنجیر هایشان چیزی برای از دست دادن ندارند و دقیقا مخالفت همزمان ارزشی ها و طالبان سلطنت با شعار #زن_زندگی_آزادی به همین دلیل است که اتفاقا در چهارچوب همین مفهوم طبقه زدایی میتوان این دشمنی به شعار را درک کرد. تضاد اصلی نه میان هویتهای قومی است که به عنوان ایرانی و لر و عرب و غیره به ما میدهند بلکه در وهله اول حاصل اختلاف طبقاتی کمر شکن در ایران است. پس چندان جای تعجب ندارد که این قومیت ها از این دیدگاه حتی در فردای انقلاب نیز حقی بر تعیین سرنوشت ندارند. آنها پس از آنکه "ایران را آزاد کردند" باز نه حق تعیین سرنوشت دارند چونکه تجزیه طلب نامیده میشوند و نه حق تدریس به زبان مادری و نه شیوه زیست به سبکی که خود دوست دارند. این هویت قومی از این دیدگاه فقط تا جایی اهمیت دارد که قدرت را از دست حکومت مرکزگرا در بیاورد و به دست حکومت ناسونالیست دست راست دیگری بسپارد. لابد برای ادامه اشکال کاملا مشابهی از سرکوب، مال اندوری و خفقان. بدیهی است که این متن برای نادیده گرفتن بدیهی ترین حقوق اقلیتهای قومی و نادیده انگاشتن حقوق اولیه آنها نگاشته نشده است بلکه بر عکس برای احقاق این حقوق می کوشد. چراکه همانگونه که مارکس می‌گوید: هیچ شیوه ای از بردگی درهم شکسته نمی شود، مگر آنکه همه شیوه های بردگی در هم شکسته شود. همانگونه که اعضای سرکوبگر قومیتهای مختلف حول طبقه خود یعنی طبقه مسلط و سرمایه دار با بازوی سرکوب دولتی خود متحد شده اند، زنان، کارگران، سپاه بیکاران، اقلیتهای مذهبی، دینی، جنسیتی و دیگر ستمدیدگان این اقوام هم بایستی حول طبقه خودمان موسوم به طبقه کارگر متحد شویم. با این تفاسیر پیوند واقعی میان اقوام می تواند اینگونه باشد: پیوند میان تمام اعضای حقیقی و حقوقی تحت ستم اقوام مختلف، حول مطالبات واقعی و ملموس، و نه اتحادی کلی بی معنی و انتزاعی گرد هویتهای ساختگی مانند وطن، نسل و یا قومیت. دقیقا به دلیل واقعی بودن و موثر بودن این اتحاد است که هرگونه تشکل و سازماندهی صنفی و کارگری به خونبارترین شکل سرکوب شده است. هرگونه اعتصاب، شورا و اتحادیه کارگری و یا حزب انقلابی نیز. بنابراین این آگاهی طبقاتی است که توان آن را دارد که تمام ستم دیده گان را از تمامی نواحی و اقوام ایران به هم پیوند بزند. آگاهی که مبتنی بر هم سرنوشت بودن ما در برابر سرکوب طبقه ی سرمایه و سرکوب است.
نکاتی پیرامون نحوه پوشش/باز نشر ویدیوی سخنان پدر #کومار_درافتاده بر مزار پسر جانباخته‌اش.
Kamran Matin

یک عنصرحیاتی در تضمین دموکراتیک بودن نظام سیاسی پس از ‌جمهوری اسلامی شناسایی رسمی تکثر ملّی در ایران از سوی همه جریانات سیاسی اپوزیسیون به عنوان پیش‌نیاز تامین برابری سیاسی ملل ساکن ایران و افقی کردن رابطه عمودی #مرکز و #حاشیه است.

پذیرفتن رسمی تکثر ملی و به تبع آن پذیرش آمیختگی مطالبات سیاسی ملل فرودست در رابطه با #مرکز (یعنی همانا دولت-ملت تکینِ فارسی-شیعی) و درک اینکه این مطالبات همواره با مطالبات سراسری معطوف به حقوق و آزادیهای دموکراتیک فردی و گروهی آمیخته‌اند نیازی حیاتی برای اجتناب از تکرار ۵۷ است.

این مساله امری نیست که به فردای سرنگونی موکول شود بلکه باید از هم اکنون در گفتمان سیاسی و پوشش انقلاب #زن_زندگی_آزادی منعکس باشد تا به روح این شعار استراتژیک انقلاب جاری در ایران وفادار و همسو باشد.

یکی از مواردیکه که این امرمهم خواسته یا ناخواسته نادیده گرفته میشود زدودن تعیّنات #خاصّ سیاسی-تاریخی مبارزات #حاشیه از خلال حلّ این تعینات در یک گفتمان به اصطلاح #ملی سراسریست که عملا به بازتولید ایدئولوژیک دولت-ملت تکین استبدادی میانجامد که حدود ۱۰۰ سال است بر ایران مستولیست.

نحوه پوشش، بازنشر و ترجمه سخنان سخنان پدر #کومار_درافتاده بر مزار پسر جانباخته‌اش یک مصداق از این گرایش سیاسی معطوف به همگون سازی ملی-فرهنگی-سیاسی و به تبع آن باز تولید یکی از ستونهای اصلی "استبداد ایرانی" است.

در برخی از موارد باز نشر ویدیوی سخنان پدر #کومار_درافتاده بخشی از سخنان وی به درستی ترجمه نشده‌اند یا معنای خاص آنها که هر کُردی بلافاصله در‌می‌یابد اما برای بیننده فارسی زبان واضح نیست توضیح ‌داده نمیشوند. ویدیوی ذکر شده در تویت اول تنها یک نمونه است.

مثلا پدر کومار میگوید:‌ پسرم متولد ۲۵ مرداد است و بدین دلیل نامش را #کومار گذاشتم. اهمیت سیاسی این جمله در این است که ۲۵ مرداد ۱۳۲۴ سالروز تاسیس حزب دموکرات کردستان ایران است؛ حزبی که #جمهوری_کردستان را در #مهاباد در ۲ بهمن ۱۳۲۵ تشکیل داد. #کومار در کردی یعنی "جمهوری".

در جای دیگری پدر کومار میگوید "خوشبختم که [کومار] در راه آزادی و خاکش کشته شده". در برخی ترجمه‌ها به جای "خاک"، "وطن" آمده است. این تفاوت کوچک نیست چون پدر کومار این را در حالی ادا میکند که بر خاک معینی ایستاده، خاکی که کومار در زیر آن آرمیده است.

خاک به خصوص در اینجا معنایی کاملا انضمامی دارد و به خاک کردستان اشاره دارد. وطن اما مفهومی است که در اثر تعبیه‌اش در گفتمان ناسیونالیسم ایرانی برای فارسی زبانها معنای انتزاعیتر و عمومیتری دارد که معمولا متناظر با ایران به مثابه دولت-ملت مدرن تکین است.

شاید گفته شود که طرح این مساله در "شرایط‌ حساس کنونی" ممکنست به اتحاد مبارزاتی علیه ج.ا لطمه بزند. تجربه انقلاب ۵۷ خلاف این را اثبات میکند. آن زمان اصرار و تمرکز بر فرا روی از نظام پهلوی ضرورت پرسشگری درباره معنای عملی ایده "جمهوری اسلامی" به عنوان جایگزین آن را به حاشیه راند.

اما اگر آن زمان بحث انتقادی درباره معنای انضمامی ج.ا در حین روند وقوع انقلاب صورت میگرفت شاید بقیه #ایران هم مانند #کردستان در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی "نه" میگفتند و فاجعه ۴۳ ساله جمهوری اسلامی رخ نمیداد. /پایان

#کومار_درافتاده
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
@Komala1
🔴 ژن ژیان ئازادی بر فراز خیابان ستارخان

رفقای آفتابکاران سحرگاه امروز پارچه‌نوشته‌ای را که روی آن به زبان‌های کردی، بلوچی، ترکی، فارسی و عربی شعار «زن زندگی آزادی» نوشته شد بود از پلی در خیابان ستارخان تهران آویختند. خیابان ستارخان در هفته‌های گذشته یکی از مراکز نبرد میان مردم و ماموران حکومتی بوده و به همین دلیل میزان نیروی سرکوب مستقر در این خیابان، به ویژه در روزهایی که احتمال شکل‌گیری تجمع می‌رود، چشمگیر است. رفقای آفتابکاران اما، در همراهی با رزمندگان دیگری که این روزها خواب راحت را به چشم دستگاه حکمرانی حرام کرده‌اند، با آویختن این پارچه‌نوشت در همین خیابان نشان دادند دستگاه سرکوب حتا از پس قرق یک خیابان برنمی‌آید. این پارچه‌نوشت بیست دقیقه بر جای خود باقی ماند، بیست دقیقه اهتزاز «زن زندگی آزادی»، در خیابان ستارخان.

#ژن_ژیان_ئازادی
#جنین_زند_آجوئی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#زن_زندگی_آزادی
#المرأة_الحياة_الحرية
از منجنیق
@Komala1
اسلاوی ژیژک: از مردم ایران بیاموزیم/ همبستگی با کُرد‌ها یگانه‌ راه به سویِ آزادی در کلِ ایران است.
آنچه در ایران جریان دارد در تاریخِ جهانی اهمیتی تعیین‌کننده دارد: جنبشی که مبارزاتی متفاوت را در وحدتی ارگانیک ترکیب می‌کند (ستیز علیه سرکوبِ زنان، علیه بنیاد‌گرایی مذهبی، و مبارزه برای آزادی سیاسی در مقابلِ ترورِ دولتی). ایران بخشی از غربِ توسعه‌یافته به شمار نمی‌آید، از این رو شعار «زن، زندگی، آزادی» (#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی) بسیار با جنبشِ می‌تو (#metoo) در کشورهای غربی متفاوت است: این جنبشِ ایرانی، میلیون‌ها نفر از زنان، که مستقیماً با همه‌ی تضاد‌های موجود دست به گریبان هستند، و مردان را به حرکت واداشته است- اتفاقاً این جریان برخلافِ آنچه اغلب در فمینیسمِ غربی مشاهده می‌شود هیچ خصلتِ مردستیزانه یا مذکرهراسانه ندارد. زنان و مردان در کنار یکدیگر در آن مشارکت می‌کنند و علیه دشمنِ مشترک یعنی بنیاد‌گرایی مذهبی که از جانب وحشتِ دولتی حمایت می‌شود متحد می‌شوند.
مردانی که در جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: ستم بر زنان ابداً موضوعی استثنائي نیست، بلکه این همان دقیقه‌ای‌ست که در آن ظلمی که در همه‌ی ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیان‌ترین وجه قابل مشاهده می‌شود.
معترضانی که کُرد نیستند هم در این مقطع به روشنی می‌بینند که ستمی که بر کُرد‌ها اعمال می‌شود بخشی از همان ستمی‌ست که آزادی‌های خودشان را نیز محدود کرده است: همبستگی با کُرد‌ها یگانه‌ راه به سویِ آزادی در کلِ ایران است. علاوه بر این معترضان به وضوح می‌بینند که بنیاد‌گرایی مذهبی تنها تا زمانی می‌تواند در قدرت حاضر باشد که قدرتِ عریانِ دولتی با وسایلی مثلِ آنچه در ایران پلیسِ امنیتِ اخلاقی می‌نامند از بنیاد‌گرایی حمایت کند—آنچه معترضان می‌بینند این است که حکومتی که برای تداومِ خودش به ددمنشیِ پلیسِ اخلاقی محتاج است در واقع دارد به آن تجربه‌‌ی مذهبی‌ای خیانت می‌کند که برای کسبِ مشروعیتِ خودش از آن بهره می‌بُرد. آنچه اکنون در ایران جریان دارد ابداً چیزی مربوط به گذشته نیست، بلکه همان چیزی‌ست ما هم در جهانِ کشورهای توسعه‌یافته‌ی غربی (یعنی جایی که امروز خشونتِ سیاسی، بنیاد‌گرایی مذهبی و سرکوبِ زنان اندک اندک گسترش می‌یابد) نیز انتظارش را می‌کشیم.
ما در غرب هیچ حقی نداریم ایران را به عنوان کشوری در نظر بگیریم که باید عقب‌ماندگی خودش را [از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی] از غرب جبران کند. ما در غرب اتفاقاً باید از ایران بیاموزیم، ما به زودی شاهد خواهیم بود که جنبش‌هایی مشابه با ایران در ایالاتِ متحده، در لهستان، در روسیه و در بسیاری از دیگر کشورها به راه بیوفتد.
نتیجه‌ی بی‌واسطه‌ی این اعتراضات هرچه باشد، مهم این است که این جنبش زنده نگه داشته شود، شبکه‌های اجتماعی حولِ آن شکل بگیرد، و حتی اگر سرکوبِ دولتی بتواند موقتاً آن را به پس براند، زیر پوستِ جامعه به حیات خود ادامه دهد و بنیادی برای تولد دوباره پی افکند. دیگر کافی نیست تا صرفاً با فعالانِ ایران ابراز همدردی و همبستگی کنیم: مسئله‌ی آنها ابداً چیزی دور از ما و مربوط به فرهنگی متفاوت یا اگزوتیک نیست. برعکس، امروز تمام آن وراجی‌هایِ مرتبط با خصیصه‌گراییِ فرهنگی (که اغلب از جانبِ نیروهای ارتجاعی برای توجیهِ ستم‌های قومیتی و مذهبی به کار می‌رود) معنای خود را از دست داده‌اند: اتفاقاً اکنون می‌توانیم ببینیم که چطور مبارزه‌ی ایرانی‌ها مبارزه‌ی همه‌ی ماست.
@Komala1
🔴 علیه شعار «مرد، میهن، آبادی»
✍️ مراد روحی


در مقابل شعار مترقی و رادیکال «زن، زندگی، آزادی»، یک شعار بسیار مساله‎دار در فضای مجازی منتشر شده است که لازم است همه‌ی نیروهای مترقی و دموکراتیک علیه آن جهت‌گیری بکنند و نگذارند این شعار بسط پیدا بکند.
در حالیکه شعار «زن، زندگی، آزادی» همبستگی بی‌نظیری بین تمام گروههای اجتماعی ایجاد کرده است و مرزهای جنسیت، ملیت/قومیت و نیز مرزبندی‌های مذهبی را پشت سر گذاشته است، شعار«مرد، میهن، آبادی» نه تنها هیچ ظرفیت اعتراضی‌ای ندارد و باعث پس زده شدن بخش زیادی از معترضین -و بویژه زنان که گرانیگاه جنبش کنونی هستند- خواهد شد، بلکه هریک از این سه واژه گفتمان‌های شکست خورده و به شدت مساله‎داری را با خود حمل می‌کنند.
هسته‌ی مرکزی جنبش کنونی مبارزه برای حقوق زنان است،  این یک ساده انگاری است که تصور کنیم که مساله این جنبش فقط روسری و مقنعه است؛ این جنبش علیه کلیت «مرد سالاری» به پا خواسته است. این جنبش نه علیه مرد است و نه مردستیز است. و نیز باید بدانیم که مساله زنان، فقط مربوط به زنان نیست. حل شدن مساله‌ی زنان و پس زده شدن مردسالاری برای بخش عظیمی از مردان هم رهایی بخش خواهد بود، بجز دیکتاتوری و نخبگان حاکم. این بسیار ارتجاعی و زننده است که فکر کنیم  جنبش«زن، زندگی، آزادی» علیه مردان است، هرچند که این جنبش تا مغز استخوان علیه مردسالاری است.
از این سه شاید «میهن» از همه کمتر مساله دار باشد، ولی آن هم بی‌مساله نیست. مهین می‌تواند ناظر به زندگی باشد، ولی به سرعت توسط ناسیونالیست‌های افراطی و دیگری‌هراس مصادره می‌شود و تبدیل می‌شود به نمادی برای دیگری ستیزی،  شووینیسم و نژادپرستی. و اما «آبادی» چه چیزی را می‌تواند نمایندگی بکند؟ این شعارمانند هر کلمه‌ی دیگری می‌تواند بار سیاسی ویژه‌ای را با خود حمل نکند. اما این شعار در حال حاضر و در متن گفتمان‌های کنونی، چیزی فراتر از«توسعه» و در واقعیت سرمایه‌داری دوره‌ی جنگ سرد را نمی‌تواند با به ذهن بیاورد؛ همان گفتمان‌ها و سیستم‌های اقتصادی-سیاسی‌ای که از دل آن سد‌های عظیم زاگرس و ویران‌‌گری‌های اکولوژیک و اجتماعی بیرون آمد. «آبادی» در این معنا نه تنها معیار «زندگی بهتر» نیست، بلکه ناظر به ویران‌سازی زندگی بخشی از مردم و آواره کردن و کوچ‌دادن اجباری آنها در راستای سود و ثروت برای الیت و نخبگان‌ حاکمی است که «طرح‌های توسعه» را تدوین می‌کنند. «آبادی» نمی‌تواند همان معادل «زندگی» باشد، اما «زندگی» در دل خودش ناظر به آبادانی، زایش و پویایی است. کوتاه سخن «مرد، میهن، آبادی»، مردسالاری، شووینیسم و سرمایه‌داری را با خود یدک می‌کشد، نگذاریم در مقابل شعار رادیکال «  ژن، ژیان، ئازادی/زن، زندگی، آزادی»، این سه‌گانه‌ی زندگی کش و ویرانگر برجسته شود.
این توضیح به این معنی نیست که کسی که این شعار را می‌دهد به همه‌ی این مسایل فکر میکند و یا الزاما مثلا شووینیست است. ابدا این گونه نیست، «تکرار بدون تفکر» یکی از خصلت‌های روزهای انقلابی است. ریتمیک و موزون بودن یک شعار، گاهی باعث می‌شوند که به سر زبان‌های بیافتد بدون اینکه کسانی که آن را تکرار می‌کنند الزاما خود شعار یا سیاست پس پشت آن را باور داشته باشند. بنابراین لازم است که نیروهای مترقی و رادیکال مراقب ظرفیت‌های بی‌نظیر جنبش کنونی باشند و نگذارند ادبیات و شعارهای ارتجاعی و انحرافی، این ظرفیت‌های دموکراتیک را تحت تاثیر قرار دهد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#Mahsa_Amini


@komala1
Ещё