خودنویس ✒

#مهدی_پورفرد
Канал
Книги
Музыка
Искусство и дизайн
Другое
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала خودنویس ✒
@KhodneviisПродвигать
934
подписчика
3,89 тыс.
фото
15
видео
2,95 тыс.
ссылок
خودنویس ✒ " سینه‌ام دشت زمستان دفتری پاک و سفید ماجرای عشق را بر خط قلبم خود نویس " 🗒 #یادداشت 📝 #شعر 📃 #متن 📖 #داستان‌های_کوتاه 📊 #نقد و #تحليل ✂ #بخشی_از_کتاب 🎶 #موسیقی و #دکلمه 🎥 #ویدیو 🎨 #Pt 📸 #Ax 📘📗📕📙📒
@khodneviis

🌘 #داستان_شب 


بابا داد میزنه:احمد...احمد!
گوشیمو پرت میکنم روی تختو بدو رو میرم سمت صدای بابا،در توالتو میزنم میگم:چی شده؟گیر کردی؟
درو باز میکنه بوی گندی میزنه بیرون میگه:بدو برو اسید بخر چاه گرفته!
دستمو جلو دماغم میگیرم،میگم:چی هست این اسید؟از کجا باید بگیرم؟
صداشو میبره بالا میگه:خرس گنده شدی اما هنوز نمیدونی از کجا باید اسید بگیری؟اگر جای اینکه همش دستت گوشی باشه دل به کار میدادی وضع من این نبود!
میرم لباسامو عوض کنم،هنوز داره از تمام حرفای دلش مبنی بر تنبلی و استفاده زیاده گوشی و چگونگی رشد عقلی من و چیزهایی که در تمام این سال ها ازم به عنوان پسر ارشد توقع داشته و متاسفانه نشدم رو میگه.با گوشی از اتاق میام بیرون بهش میگم:چند هست حالا؟
این دفعه که هم میبینه گوشی دستمه هم خونسرد دارم جوراب پام میکنم،عصبانی میشه میگه:چه میدونم!خفه شدم سریعتر برو بگیر.
نسیم با کتابی تو دستش از اتاق بیرون میاد،میگه:کجا داری میری؟
میگم:میرم اسید بخرم!
کتابو میزنه تو سرش میگه:خدا مرگم بده داداش،خب دختر مردم گناه داره،به جوونیش رحم کن!
هیمینجوری برا خودش حرف میزنه که میپرم وسط حرفشو بهش میگم:وایسا وایسا دختر مردم کیه؟!
میگه:یه بدبختی که به ابراز عشقت جواب منفی داده و تو هم یه انسانی هستی که قساوت قلب داری و میخوای رو صورت مثل ماهش اسید بریزی!
به حرفای نسیم اهمیت نمیدم و میرم درو باز کنم که مامان با کیسه های نارنگی تو دستش درو باز میکنه میگه:خاک بر سرم؛احمد درست شنیدم؟
میگم:چیو؟
میگه:این بود تربیت من آقا احمد؟
میگم:باز چی کار کردم مگه؟!
چادرشو از سرش میندازه میگه:بعد سیگار کشیدن رفتی سراغ اسید؟بیچاره،من مادرم،تو هر غلطی کنی من میفهمم!
من که چشام چهار تا شده و نمیدونم اینو دیگه کجای دلم بذارم میگم:سیگار!،اسید دیگه چیه؟مگه کشیدنیه؟!
روسریشو در میاره و میگه:نمیدونم پسرِ من؛ شما که میکشی باید بگی! کشیدینیه؟ تزریقیه؟ استشمامیه؟پایپیه؟
میخندمو میگم:دوربین مخفیه؟!
نسیم کتابشو نشونم میده و میگه:بگم؟
میگم:چیو؟
رو به مامان میکنه و میگه :تازه مامان جان پسرت داره میره اسیدم بخره که بریزه رو صورت دوست دخترش!
مامان محکم میزنه تو گوشم ،حتی وقت نمیکنم گوشامو بگیرم با کیسه نارنگیا جوری میزنه تو سرم که همه نارنگیا میترکن رو صورتم،بابا از توالت داد میزنه:چه خبره اونجا؟احمد نیومد؟
مامان بهش میگه:چرا اومدن،بیاید بیرون ببینید چه پسری تربیت کردید!
بابا در توالت رو باز میکنه یه نگاه به من میندازه،نارنگیای ترکیده رو صورتمو میبینه و میگه:
اسید خریدی؟اگر نخریدی نخر زنگ بزن چاه باز کن بیاد!

👤 #مهدی_پورفرد
📖 #داستانک
📝 #طنز

Telegram.me/Khodneviis