از هم آوایی صدها تبرِ تیز شده
جیغ پایانیِ باغ
متولد شدن هیزم ها
از فراوانیِ کوچ
از تب برکه ی بی خاطره ی بی ماهی
ترسِ کابوس ترین تنهایی
از همین تفرقه ی تازه ی تقویم و خزان
انتشار خبر قهر زمان با خورشید
فصل همخوابگی هُرمِ زمین با تردید
از تَبِ نورسِ دلبستگیِ ماه به خواب
راهپیماییِ طولانیِ تاریکی ها
چینشِ آینه و شمع و جنونی پر شعر
دوری مبهم نزدیکی ها
از زمین خوردن تکراریِ هر ابر سفید
و سلام سرما
که مرا پای همین حوصله هر شب می کاشت
به شکیباییِ هر پنجره ی رو به زوال
از همین شعر که از تو خبری تازه نداشت
این همه واژه ی سرد
انجمادی ست که در ندرت روییدن تو
روی تنهایی دستان من و شانه ی این شعر نشست
بی تو تقدیر من و خانه زمستانی بود
و زمستانی هست
#مرتضی_خانی📷@jovanarikaloSherography :
@atiyebozorgi2 #مجله_ادبی_هنری_سه_نقطه#فصل_شعر @magazine3noghteh