خودنویس ✒

#به_قلم
Канал
Книги
Музыка
Искусство и дизайн
Другое
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала خودنویس ✒
@KhodneviisПродвигать
934
подписчика
3,89 тыс.
фото
15
видео
2,95 тыс.
ссылок
خودنویس ✒ " سینه‌ام دشت زمستان دفتری پاک و سفید ماجرای عشق را بر خط قلبم خود نویس " 🗒 #یادداشت 📝 #شعر 📃 #متن 📖 #داستان‌های_کوتاه 📊 #نقد و #تحليل ✂ #بخشی_از_کتاب 🎶 #موسیقی و #دکلمه 🎥 #ویدیو 🎨 #Pt 📸 #Ax 📘📗📕📙📒
خودنویس
@khodneviis مردی تنها در اتاقم زندگی می کند از آیینه نگاهم می کند شب ها توی تختم می خوابد ... پنجره را باز خواهم کرد تا این خانه تنهایی اش را بالا بیاورد ! خدا هر روز روی زمین این شهر را می نویسد و خط می زند می نویسد و خط می زند می نویسد و ....خط می…
@khodneviis

📊 #تحليل_شعر  مرتضی شالی
#به_قلم رضا هاشمی :


در یک بیان کلی شعر را به معنای اتفاق در زبان در نظر می گیرند که با مکاشفه به وقوع می پیوندد.
یعنی خلق از عدم؛ بدیع بودن.
واگر پایه های شعر رابر اصول تخیل، زبان ،ساختار، حس و‌اندیشه استوار بدانیم؛ این اتفاق میتواند در تمام ارکان به وقوع بپیوندد.
امادر سطح زبان ما با صرف و‌نحو دراتباطیم. یعنی هویت و شخصیت هر کلمه(صرف) و همنشینی و جانشینی کلمات در بندها(نحو).
این اتفاق در زبان باکارکرد جدید گرفتن از کلمات و آشنایی زدایی در نحو جملات میتواند شکل بگیرد.
نگاه ساختارگرایانه و روش ساختارگرایی جزیی نگر به بررسی قطعه قطعه ی یک اثر می پردازد. در این متن سعی شده با استفاده از این روش به بررسی پرداخته شود.

قطعه ی اول
مردی تنها
در اتاقم زندگی می کند

در شروع کار ،موتیف مقید-تنهایی- ‌کارخودش را نشان‌‌میدهد. که‌میتوان حتی آن را نوعی مسخ شدن دانست. راوی از من دیگر‌خود حرف میزند. شروع موجز و موثر است.و سریع مخاطب را وارد فضای کار می کند.

قطعه ی دوم
از آیینه نگاهم می کند
شب ها توی تختم می خوابد ...
پنجره را باز خواهم کرد
تا این خانه
تنهایی اش را بالا بیاورد !

حرف اضافه ی« از» به نظر برای آیینه مناسب نباشد. مگر اینکه راوی خود را با آیینه این همان کرده باشد. در این قطعه راوی کار را گسترش میدهد. با تصاویر شفاف و‌کوتاهی که وارد میکند. وبا استفاده ازفاصله گذاری بین خود و‌خود مسخ شده،دو روایت راهمزمان‌جلو می برد.
این‌جا با توجه به تعدد راوی شاعر می توانست از لحن گردانی استفاده کند. یعنی لحن راوی وقتی در مورد‌خود تنهایش صحبت میکند و‌زمانی که از خودش صحبت میکند با لحن های مختلف وارد میشد تا حس و‌اندیشه ی دونفر متفاوت را خواننده در زبان هم ببیند. خیال های شاعرانه ای مانند بالا اوردن تنهایی و...به کارعمق بیشتری داده است. مادر واقع میتوانستیم با استفاده از لحن(tone) فضای ( Atmosphereیاmood ) قوی تری را به خواننده منتقل کنیم.
در شب ها توی «تخ تم می خابد» پنج هجای بلند پشت سر هم دارد که از نظر موسیقایی خواندن را دچار مشکل میکند.

قطعه ی سوم
خدا هر روز
روی زمین
این شهر را
می نویسد و خط می زند
می نویسد و خط می زند
می نویسد و ....خط می زند
و دست آخر
خورشید را مچاله می کند
و‌‌ به گوشه ای می اندازد ...

در این بخش هم خیال های زیادی در کار اورده.
و موتیف آزادی که در این کار وارد کرده و از جنبه های ترامتنی (بیش متنی)میتوان ان را به عقاید جبر گرایان ربط دادکه به عمق کار اضافه کرد. ولی لحن کار ثابت است. و زبان کار همینطور. یعنی در زبان کار، آشنایی زدایی صورت نگرفته. در اندیشه این مسئله خوب نشان داده شده ولی در زبان همچنان نثر با قواعد مرسوم جلو رفته. یعنی شکست در نحو جملات صورت نگرفته است. تمام بندها از قواعد(فاعل+مفعول+قید+فعل) الگو گرفته است که اجازه ی بالا رفتن زبان و همنشین شدن آن با درونمایه را نداده است. مثلا اگر در دوبند آخر «,مچاله می کند خورشید را در گوشه ای» هم اقتصاد کلام بیشتر رعایت شده بود و هم از زبان ،آشنایی زدایی شده بود.

قطعه ی چهارم
بی تو خدا
شاعر خوبی نیست !
و این نهنگ غمگین
که در اقیانوس اتاقش
هر ساعت در تو غرق می شود
باور کن
ماهی ها
گاهی درون آب می میرند

این قسمت دوباره موتیف آزاد عاشقانه میشود و حتی هنجار شکنی های معنایی بزرگی صورت میکرد. باز هم رابطه های ترامتنی زیبایی دیده میشود که معشوق را در رتبه ی بالایی قرار میدهد و شاعرانگی کل نظام هستی را به واسطه ی معشوق خود میبیند- صنعت غلو- ونشانه هایی که در کار قرار میدهد و‌این همان کردن خود با نهنگ و اتاق با اقیانوس... خود با ماهی و... مفاهیم بسیار عمیق هستند ولی کار لحن خاص خودش را پیدا نمیکند و زبان هم به شکل کلاسیک خود پیش میرود.

قطعه ی پنجم
دست های تو دیگر نیست
و من با دست خالی
در ایستگاه نشسته ام
و رفتنم را
و رف....تنم را تماشا می کنم
ریلی که بالای سرت کشیده میشد
و سوت ممتد آخرین قطار
که اینبار
کنار تخت تو توقف کرده بود ...

دراین بخش هم باز موتیف آزاد‌جدیدی انتخاب میشود و با بازی های زبانی کشف های جدیدی از کلمات به دست میدهد. بازی با کلمه دست و فاصله ی بسیار جالب در«رف...تنم» .شاید اگر «رفتم» اولی به «رفتنت» تغییر پیدا میکرد باز هم عمق بیشتر پیدا میکرد. بدین معنا که رفتن تو موجب رفتن «تن من» بوده است که اینجا دوباره ارجاعی به مسخ اول کار پیدا میکند.
وجه برجسته ی کار تبدیل تمام این خیال ها به تخیل است.
خیال های بند ها با ارتباط محکم با هم به تخیل تبدیل شده اند. و موتیف های آزاد کارها در جهت گسترش و تحکیم موتیف مقید اثر قرارگرفته اند.


📊 #تحليل_شعر
👤 #رضا_هاشمی

✒️telegram.me/Khodneviis