کولبرنیوز | Kolbarnews

#افشین_ندیمی
Канал
Новости и СМИ
Политика
Экономика и финансы
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала کولبرنیوز | Kolbarnews
@KOLBARNEWSПродвигать
5,79 тыс.
подписчиков
13,3 тыс.
фото
13,4 тыс.
видео
8,16 тыс.
ссылок
اخبار را به اینجا بفرستید: @kolbar وب‌سایت: https://www.kolbarnews.com تلگرام: http://t.center/kolbarnews اینستاگرام: https://www.instagram.com/kolbarnews فیسبوک: https://www.facebook.com/kolbarnews1 توییتر: https://twitter.com/Kolbarnews
کولبرنیوز | Kolbarnews
Photo
#بازنشر: متن حاضر سه سال پیش و در ۲۲ مهرماه ۱۳۹٧ نوشتە شدە است.

#چهار_تصویر_خاص_از_تحصن_سراسری_معلمان

#افشین_ندیمی

امروز معلمان سراسر ایران در یک اتحاد و همبستگی ستودنی تحصنی را در بعد سراسری با خواست‌های مشترک به مدت دو روز و طبق فراخوانی که از قبل داده بودند شروع کردند. خوشبختانه تحصنی موفق بود و توانست کلاسهای درس را در اقصی نقاط کشور به تعطیلی بکشاند و به حاکمیت ثابت کند که ما چقدر قدرت داریم و خود نیز به این پی ببریم که قدرت و پیروزی ما در گرو اتحاد، همبستگی و متشکل شدن ما در تشکلات مستقل و خود ساخته است.
اما آنچه در این میان و از میان هزاران عکسی که در رسانه‌ها, از تحصن سراسری معلمان پخش شد بیشتر از هر چیز توجه مرا به خود جلب کرد، چهار عکس بود از چهار نقطه جداگانه از این جغرافیای پهناور ایران که من این چهار عکس را بیشتر از همه دوست داشتم، چرا که میتوان تنها بود اما تسلیم وضع موجود نشد و همصدا و متحد با هم سرنوشتان خود در هر گوشه‌ای از این جهان خاکی بود. چرا که این درد، درد مشترک است و باید آن را فریاد کرد.

عکس اول: از یک معلم زن از استان #البرز که به تنهایی در یک تحصن یک نفره اعتراضش رو نسبت به وضع موجود اعلام کرده است. زنی که نه قوانین ارتجاعی و مرد سالار جامعه او را مرعوب کرد و نه شرایط پلیسی حاکم بر جامعه، باید بر دستانش بوسه زد و از او علم تسلیم نشدن را آموخت.

عکس دوم: معلمی از مناطق محروم استان #لرستان که با شعار "بنده به عنوان مدیر آموزگار در مناطق محروم به تحصن سراسری فرهنگیان پیوستم .نه به تبعیض نه به بی عدالتی" به این اعتراض سراسری پیوسته است.
چرا که با درد و رنج کودکان مناطق محروم آشناست و نمی‌تواند در مقابل بی عدالتی ساکت بنشیند.

عکس سوم: تصویر معلمی است در لباس کوردی از شهرستان #مهاباد که او هم به تنهایی در اتحاد و همبستگی سراسری با سایر هم سرنوشتان خود دست به تحصن یک نفره زده است و اعتراض خود را نسبت به سیستم آموزشی نالایق و بی عدالتی اعلام میکند چرا که نگران آینده کودکان این سرزمین است.

عکس چهارم: معلمی میانسال از شمال کشور از یکی از روستاهای خطه همیشه سبز #مازنداران که او هم همصدا و متحد با تمامی معلمین معترض در تحصن است, چرا که نمی خواهد تسلیم وضع موجود باشد.

۲۲مهرماه ۱۳۹٧

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
کولبرنیوز | Kolbarnews
Photo
بازنشر به مناسبت سومین سالگرد جانباختن #شریف_باجور و یارانش
________________________________

#شریف_باجور_کجاست؟

#افشین_ندیمی

اگر دیروز از هر کسی در شهر مریوان می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
قطعاً دستت را می‌گرفت و می‌برد جلوی درب خانه‌اش چرا که همه مردم مریوان و کردستان کاک شریف را به خوبی می‌شناسند، با او و دیدگاه انسانی‌اش به خوبی آشنا هستند و همیشه شریف برای آنها نقش حامی، پشتیبان و سنگ‌صبور را داشته است.

اگر دیروز از زریبار می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
با امواجش خانه و محل کار کاک شریف را بهت نشان می‌داد، چرا که شریف برای بقای این دریاچه فعالیت کرده و زحمات ارزنده‌ای کشیده است.

اگر دیروز از مردم زلزله‌‌زده سرپل‌ذهاب می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
دست‌شان را بسوی کمپ‌های امدادرسانی مردمی دراز می‌کردند و می‌گفتند: شریف آنجاست و دارد به زلزله‌زدگان و کودکان گرسنه و زخمی غذا و دارو می‌دهد.

اگر دیروز از هر فعال سیاسی و اجتماعی و یا زندانی سیاسی می‌پرسیدی که #شریف_باجورکجاست؟
قطعاً رضا شهابی و محمود بهشتی فوری جواب می‌دادند که شریف باجور در حمایت از ما و سایر زندانیان سیاسیِ اعتصابی در مسیر مریوان-تهران در حالی که در اعتصاب غذاست رکاب می‌زند و فردا با دوچرخه‌اش در کنار خانواده‌های ماست.

اگر دیروز از هر کولبری که در مسیر مریوان و اورامانات در میان مرز ایران و عراق هر روز برای بدست آوردن لقمه‌ای نان به جنگ گلوله، مین و برف کولاک می‌رود می‌پرسیدی #شریف_باحور_کجاست؟
او هم دستش را به سوی جمعیت کولبرانی که در میان صخره‌ها در حال مخفی شدن از تیررَس گلوله هنگ‌مرزی بودند می‌کشید و می‌گفت شریف آنجاست و دارد به درد و رنج ما گوش می‌دهد.

اگر دیروز از هر موجود و جاندار زنده‌ای که نسلش در حال انقراض است می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
قطعاً آن توله سگ‌هایی که کاک شریف در حمایت از آنها مسیر مریوان تا ثلاث‌باباجانی با پای پیاده رفت می‌گفتند که او امروز پیش ماست و برای ما غذا آورده است.

اگر دیروز از هر درخت بلوطی در جنگل‌های زاگرس می‌پرسیدی که #شریف_باحور_کجاست؟
قطعاً او هم بهت می‌گفت که کاک شریف در حال خاموش کردن جنگل‌های آتش گرفته مریوان,اورامانات یا ...است.

اما اگر امروز از همان درخت بلوط بپرسید که #شریف_باجور_کجاست؟
با چشمانی گریان دستش را به سوی جنگل‌های سوخته مریوان خواهد کشید و می‌گوید شریف آنجاست، میان انبوه درختان سوخته او هم برای همیشه آرمیده است اما راهش و دیدگاهش همچنان زنده است و ادامه دارد.

١٣٩٧/۰۶/۰٣

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
کولبرنیوز | Kolbarnews
🚩 #برخیز_ای_داغ_لعنت_خورده سروده : #افشین_ندیمی دکلمه #عماد_اندیشه مونتاژ : #هنر_و_ادبیات_پیشرو تقدیم به کارگران قهرمان #هفت_تپه و #فولاد_اهواز @kolbarnews
#نشر_مجدد!

#برخیز_ای_داغ_لعنت_خورده!

#افشین_ندیمی

◾️برخیز ای داغ لعنت‌خورده، برخیز و مارش کارگران هفت‌تپه را در خیابان‌های شهر شوش ببین که چگونه زمین سفت زیر پایشان به لرزه در آمده است. برخیز و ببین که چگونه چرخ‌های کارخانه از کار افتاده است و کارگران عَزم خود را جَزم کرده‌اند که تسلیم وضع موجود نشوند.

◾️برخیز ای داغ لعنت‌خورده، برخیز و اعتصاب کارگران فولاد اهواز را در خیابان‌های شهر ببین که چگونه دست‌هایشان را در دست‌های همدیگر گره کرده‌اند و همصدا و متحد با هم‌سرنوشتان خود در هفت‌تپه خواهان احقاق حقوق خود و آزادی رهبران دربندشان هستند.

◾️برخیز ای داغ لعنت‌خورده، برخیز و همکاران صمد بهرنگی و فرزاد کمانگر را ببین که چگونه از مدارس سیستان و بلوچستان تا کردستان و از خوزستان تا ترکمن صحرا اعتصابی سراسری را سازمان داده‌اند و به شاگردانشان درس مقاومت و آزادگی می‌دهند.

◾️برخیز ای داغ لعنت‌خورده، برخیز و خیابان‌های مریوان و دامنه آبیدر همیشه سرخ را بنگر که چگونه پس از مرگ فعالین محیط زیست با پلاکاردهای سرخ مُزَین شده است و جوانان انقلابی سرود "ڕێی خەبات" را در کوچه و خیابان سر می‌دهند و غم مرگ آنان را به خشم و کینه علیه رژیم تبدیل کرده‌اند.

◾️برخیز ای داغ لعنت‌خورده، برخیز و کردستان این سنگر انقلابیون را بنگر که چگونه پس مرگ فرزندانش (رامین، زانیار و لقمان) به سوگ ننشست و یک‌پارچه و یک‌صدا اعتصابی سراسری را علیه وضع موجود به نمایش گذاشت و بار دیگر به رژیم نشان داد که هرگز سَرِ تسلیم فرود نخواهد آورد.

◾️برخیز ای داغ لعنت‌خورده، برخیز اگر می‌خواهید به استثمار انسان از انسان پایان دهید، برخیز اگر می‌خواهید به اختلاف طبقاتی و تضادهای جنسیتی پایان دهید، برخیز اگر می‌خواهید به تضادهای قومی پایان دهید.
برخیز و دستانت را در دستان کولبران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، کارگران و سایر هم‌زنجیرانت گره کن و فریاد بزن که #سوسیالیسم است نجات انسان.

٢٠١٨/١١/٢٠

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
‍ برای شمایی که خود تعبیر تغییر هستید!

‍ چقدر حَقیرند آنان، کە می‌خواهند عَزم راسخَ‌تان را بە بند بکشَند!
مگر نمی‌دانند که شما استواریت همچون شاهو، سر بە فلک کشیدە همچون ئاگری و کَس را توان بە غُل و زنجیر کشیدن کوە نیست.

چقدر کَودَنَند آنان کە می‌خواهند حَق‌حیات را از شما بگیرند!
مگر نمی‌دانند که شما مرگ را سرودی کردید، شما خودِ سیروانِ خروشانید، مژدە‌بَخش حیات و تغییر وضع موجود بە فرودستانید.

چقدر نادانند آنان کە می‌خواهند تیشە بە ریشەی سَرو آزادە بزنند!
مگر نمی‌دانند که شما انعکاسِ آزاد زیستنید، باید از قول گُلسرخی بهشون گفت: با رویش ناگزیر جوانەها چەِ می‌کنید؟

چقدر کَودَنَند آنان کە شما را دشمن تودەها می‌دانند!
مگر نمی‌دانند که شما حامی و پیشرَو فرودستان و زحمَتکشانید، باید از قول شاملو بهشون گفت: ابلها مَردا عَدوی تو نیستم مَن انکارِ توام، انکارِ توام...

#افشین_ندیمی

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
#دوئل_جان_و_نان

#افشین_ندیمی

امروز برای اولین بار من، قلمم و کیبورد کامپیوترم با تمام وجود در مقابل دو دقیقه، تنها دو دقیقه از زندگی زانیار این کولبر جوان کم‌ آوردیم. همیشه وقتی بُغض می‌کنم و یا عصبی هستم بهتر می‌نویسم، صریح‌تر می‌نویسم، رُک‌تر و رادیکال‌تر می‌نویسم. اما امروز برای اولین بار بُغضی که گلویم را گرفته بود زودتر از همیشه ترکید و اشک را از چشمانم جاری کرد. اشک این همه رنج، این همه درد، این همه نابرابری و این همه تحقیر را از چشمانم جاری کرد.
امروز به یکباره همه آنچه را که طی سالیان سال در مورد کارگران، تضاد طبقاتی،مبارزه، سود و استثمار خوانده و تجربه کرده بودم به یکباره فراموش کردم و سراپا گوش شدم. سراپا گوش شدم و به حرف‌های زانیار این جوان مریوانی که روزانه هنگام کولبری به ثبت لحظات پر از خطر زندگی خود و رفقایش می‌پردازد نشستم.
این مُستند دو دقیقه‌ای "دوئل جان و نان" که کارگردان و تصویربردار آن زانیار این جوان مریوانی است به ثبت و شرح تنها دو دقیقه بله تنها دو دقیقه از زندگی روزانه هزاران نفر کولبر که در مرزهای کوردستان برای بدست آوردن لقمه‌ای نان به جنگ زندگی می‌روند پرداخته است.

این مُستند پُر از درد و رنج تنها یک سکانس دارد. زمان و تاریخش هم مشخص نیست، اما مکان پرتگاه بی رَحم "قتلگاه" است جای میان صَخره‌های خَشن و ارتفاعات سَر به فلک کشیده کوه‌های ته‌ته اورامانات. زمان و تاریخ آن زیاد مهم نیست چرا که این تراژدی هر روز بارهای بار تکرار می‌شود. هر هفته، هر ماه و هر ساله چندین کَس بر اثر سقوط از آن جانشان را از دست می‌دهند و یا چندین و چندین کَس دیگر نقص‌عضو شده‌ و خواهند شد. این ترژادی، این مرگ تریجی، این تحقیر انسانیت و این درد و رنج گویا پایانی ندارد.
در پشت صحنه‌ی این مُستند دو دقیقه‌ای هیچ کارگردان و تهیه کننده‌ای نیست. کسی به بازیگران این مُستند برای شروع اکشن نمی‌گوید و اگر هم بعد از شروع به سوی مرگ رفتند کسی نیست که آن را کات کند و به این ساده‌گی یک انسان، یک پدر، یک مادر و یا یک برادر می‌میرد.
زانیار به پرتگاه خیره شده است و به سقوط بارهایی که کیلومترها آنها را حمل کرده است بی آنکه از محتویات داخل آن بسته‌ها خبر داشته باشد نگاه می‌کند. این صحنه‌های سقوط بسته‌های سرد و بی‌جان برای زانیار تنها و تنها تداعی کننده این درد و رنج روزانه‌ای نیست که او و هزاران جوان و پیر دیگر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. سقوط این کیسه‌های بی‌جان برای زانیار یادآور و تداعی کننده سقوط و مرگ افشار، هیوا، عظیم، ئاکام، امید، هیدی، عزیز و فرزادهای است که جانشان را در همین مکان و همین قتلگاه در راه نان از دست داده‌اند.
آخرین کیسه بارها هم از قتلگاه پَرت می‌شود پایین و الان دیگر نوبت خود زانیار است که پشت‌سر بارها حرکت کند. زانیار در هیچ کلاس آموزش اسکی نه در کوه‌های آلپ و نه در توچال شرکت نکرده است اما اسکی‌باز خوبی است. به خوبی از روی صَخره‌ها پَرش می‌کند، از لابلای سنگ‌های که سر راهش هستند به صورت زیگزاگ حرکت می‌کند. تازه اینقدر از این مسیر گذشته است که کاملاً حرفه‌ای شده است و هنگام اسکی با گوشی تلفنی که حاصل چند ماه کولبری کردنش است این صحنه‌های نبردش را در راه نان ثبت می‌کند.
دست آخر کیسه نایلونی را از جیبش بیرون می‌کشد و آن را روی برف‌ها پهن می‌کند و روی آن می‌نشیند و به دنبال بارهایش از این سراشیبی مرگ به سوی انتهای دره پایین می‌رود.

این تراژدی همچنان ادامه دارد و روزانه بارهای بار تکرار می‌شود.......


#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
کولبرنیوز | Kolbarnews
Photo
بازنشر به مناسبت دومین سالگرد جانباختن #شریف_باجور و یارانش
______________________________________

#شریف_باجور_کجاست؟

#افشین_ندیمی

اگر دیروز از هر کسی در شهر مریوان می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
قطعاً دستت را می‌گرفت و می‌برد جلوی درب خانه‌اش چرا که همه مردم مریوان و کردستان کاک شریف را به خوبی می‌شناسند، با او و دیدگاه انسانی‌اش به خوبی آشنا هستند و همیشه شریف برای آنها نقش حامی، پشتیبان و سنگ‌صبور را داشته است.

اگر دیروز از زریبار می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
با امواجش خانه و محل کار کاک شریف را بهت نشان می‌داد، چرا که شریف برای بقای این دریاچه فعالیت کرده و زحمات ارزنده‌ای کشیده است.

اگر دیروز از مردم زلزله‌‌زده سرپل‌ذهاب می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
دست‌شان را بسوی کمپ‌های امدادرسانی مردمی دراز می‌کردند و می‌گفتند: شریف آنجاست و دارد به زلزله‌زدگان و کودکان گرسنه و زخمی غذا و دارو می‌دهد.

اگر دیروز از هر فعال سیاسی و اجتماعی و یا زندانی سیاسی می‌پرسیدی که #شریف_باجورکجاست؟
قطعاً رضا شهابی و محمود بهشتی فوری جواب می‌دادند که شریف باجور در حمایت از ما و سایر زندانیان سیاسیِ اعتصابی در مسیر مریوان-تهران در حالی که در اعتصاب غذاست رکاب می‌زند و فردا با دوچرخه‌اش در کنار خانواده‌های ماست.

اگر دیروز از هر کولبری که در مسیر مریوان و اورامانات در میان مرز ایران و عراق هر روز برای بدست آوردن لقمه‌ای نان به جنگ گلوله، مین و برف کولاک می‌رود می‌پرسیدی #شریف_باحور_کجاست؟
او هم دستش را به سوی جمعیت کولبرانی که در میان صخره‌ها در حال مخفی شدن از تیررَس گلوله هنگ‌مرزی بودند می‌کشید و می‌گفت شریف آنجاست و دارد به درد و رنج ما گوش می‌دهد.

اگر دیروز از هر موجود و جاندار زنده‌ای که نسلش در حال انقراض است می‌پرسیدی که #شریف_باجور_کجاست؟
قطعاً آن توله سگ‌هایی که کاک شریف در حمایت از آنها مسیر مریوان تا ثلاث‌باباجانی با پای پیاده رفت می‌گفتند که او امروز پیش ماست و برای ما غذا آورده است.

اگر دیروز از هر درخت بلوطی در جنگل‌های زاگرس می‌پرسیدی که #شریف_باحور_کجاست؟
قطعاً او هم بهت می‌گفت که کاک شریف در حال خاموش کردن جنگل‌های آتش گرفته مریوان,اورامانات یا ...است.

اما اگر امروز از همان درخت بلوط بپرسید که #شریف_باجور_کجاست؟
با چشمانی گریان دستش را به سوی جنگل‌های سوخته مریوان خواهد کشید و می‌گوید شریف آنجاست، میان انبوه درختان سوخته او هم برای همیشه آرمیده است اما راهش و دیدگاهش همچنان زنده است و ادامه دارد.

۱۳۹۷/۰۶/۰۳

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
#دوئل_جان_و_نان

#افشین_ندیمی

امروز برای اولین بار من، قلمم و کیبورد کامپیوترم با تمام وجود در مقابل دو دقیقه، تنها دو دقیقه از زندگی زانیار این کولبر جوان کم‌ آوردیم. همیشه وقتی بُغض می‌کنم و یا عصبی هستم بهتر می‌نویسم، صریح‌تر می‌نویسم، رُک‌تر و رادیکال‌تر می‌نویسم. اما امروز برای اولین بار بُغضی که گلویم را گرفته بود زودتر از همیشه ترکید و اشک را از چشمانم جاری کرد. اشک این همه رنج، این همه درد، این همه نابرابری و این همه تحقیر را از چشمانم جاری کرد.
امروز به یکباره همه آنچه را که طی سالیان سال در مورد کارگران، تضاد طبقاتی،مبارزه، سود و استثمار خوانده و تجربه کرده بودم به یکباره فراموش کردم و سراپا گوش شدم. سراپا گوش شدم و به حرف‌های زانیار این جوان مریوانی که روزانه هنگام کولبری به ثبت لحظات پر از خطر زندگی خود و رفقایش می‌پردازد نشستم.
این مُستند دو دقیقه‌ای "دوئل جان و نان" که کارگردان و تصویربردار آن زانیار این جوان مریوانی است به ثبت و شرح تنها دو دقیقه بله تنها دو دقیقه از زندگی روزانه هزاران نفر کولبر که در مرزهای کوردستان برای بدست آوردن لقمه‌ای نان به جنگ زندگی می‌روند پرداخته است.

این مُستند پُر از درد و رنج تنها یک سکانس دارد. زمان و تاریخش هم مشخص نیست، اما مکان پرتگاه بی رَحم "قتلگاه" است جای میان صَخره‌های خَشن و ارتفاعات سَر به فلک کشیده کوه‌های ته‌ته اورامانات. زمان و تاریخ آن زیاد مهم نیست چرا که این تراژدی هر روز بارهای بار تکرار می‌شود. هر هفته، هر ماه و هر ساله چندین کَس بر اثر سقوط از آن جانشان را از دست می‌دهند و یا چندین و چندین کَس دیگر نقص‌عضو شده‌ و خواهند شد. این ترژادی، این مرگ تریجی، این تحقیر انسانیت و این درد و رنج گویا پایانی ندارد.
در پشت صحنه‌ی این مُستند دو دقیقه‌ای هیچ کارگردان و تهیه کننده‌ای نیست. کسی به بازیگران این مُستند برای شروع اکشن نمی‌گوید و اگر هم بعد از شروع به سوی مرگ رفتند کسی نیست که آن را کات کند و به این ساده‌گی یک انسان، یک پدر، یک مادر و یا یک برادر می‌میرد.
زانیار به پرتگاه خیره شده است و به سقوط بارهایی که کیلومترها آنها را حمل کرده است بی آنکه از محتویات داخل آن بسته‌ها خبر داشته باشد نگاه می‌کند. این صحنه‌های سقوط بسته‌های سرد و بی‌جان برای زانیار تنها و تنها تداعی کننده این درد و رنج روزانه‌ای نیست که او و هزاران جوان و پیر دیگر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. سقوط این کیسه‌های بی‌جان برای زانیار یادآور و تداعی کننده سقوط و مرگ افشار، هیوا، عظیم، ئاکام، امید، هیدی، عزیز و فرزادهای است که جانشان را در همین مکان و همین قتلگاه در راه نان از دست داده‌اند.
آخرین کیسه بارها هم از قتلگاه پَرت می‌شود پایین و الان دیگر نوبت خود زانیار است که پشت‌سر بارها حرکت کند. زانیار در هیچ کلاس آموزش اسکی نه در کوه‌های آلپ و نه در توچال شرکت نکرده است اما اسکی‌باز خوبی است. به خوبی از روی صَخره‌ها پَرش می‌کند، از لابلای سنگ‌های که سر راهش هستند به صورت زیگزاگ حرکت می‌کند. تازه اینقدر از این مسیر گذشته است که کاملاً حرفه‌ای شده است و هنگام اسکی با گوشی تلفنی که حاصل چند ماه کولبری کردنش است این صحنه‌های نبردش را در راه نان ثبت می‌کند.
دست آخر کیسه نایلونی را از جیبش بیرون می‌کشد و آن را روی برف‌ها پهن می‌کند و روی آن می‌نشیند و به دنبال بارهایش از این سراشیبی مرگ به سوی انتهای دره پایین می‌رود.

این تراژدی همچنان ادامه دارد و روزانه بارهای بار تکرار می‌شود.......


#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
Forwarded from اتچ بات
#من_یک_آشوبگرم

#افشین_ندیمی

◾️اگر اعتراض من بخاطر فقر، تورم، اعتیاد و فحشا برای تو تعریفش آشوب و اخلال در نظم عمومی است و می‌خواهید آن را سرکوب و خفه کنید پس خود را برای نبرد رو در رو در خیابان با من آماده کن چون من یک آشوبگرم.

◾️اگر اعتصاب من برای دریافت حقوق معوقه، افزایش دستمزدها، بیمه بیکاری و حق ایجاد تشکلات مستقل کارگری برای تو معنیش اقدام علیه امنیت ملی است و هر روز و هر دقیقه من را سرکوب می‌کنید پس خودت رو برای مبارزه با من در هر کارگاه و کارخانه آماده کن چرا که من چیزی برای از دست دادن ندارم و من یک آشوبگرم.

◾️اگر اعتراض من علیه حجاب اجباری، قوانین قرون وسطایی، زندان و اعدام برای تو معنیش وابسته بودن به بیگانه و اجیر و نوکر غرب و آمریکا بودن است و من را سرکوب و زندانی می‌کنید و بر بدن خستگی ناپذیرم شلاق می‌زنید، پس خودت را برای نبرد نهایی آماده کن و بچسب به پرچمت که می‌خواهم آن را با حجابم پرت کنم و هر دو را برای همیشه به آتش بکشم چون من یک آشوبگرم.

◾️اگر دفاع کردن من از حق تعیین سرنوشت ملت‌های تحت ستم که سال‌هاست به بهانه داشتن زبان و عقاید دیگر مورد ظلم و بی‌عدالتی قرارشان می‌دهی برای تو تعریفش تجزیه‌طلب است، و هر روز من را به این بهانه می‌کُشید و اعدامم می‌کنید پس بچسب به مرزهای پوشالی و خود ساخته‌ات چون می‌خواهم همه‌اش را برای همیشه بهم بریزم و استفراغ کنم رو مام میهن‌ات چون من یک آشوبگرم.

◾️اگر دفاع کردن من از محیط زیست، کودکان کار، زنان تن‌فروش، زندانیان سیاسی و اقلیت‌های تحت ستم برای تو تعریفش محاربه و نبرد مسلحانه و هر چیز دیگری است و به این بهانه من را به حبس ابد و شلاق و زندان محکوم می‌کنید، پس بچسب به قانون اساسی و تمامی قوانین نوشته و نانوشته‌ات چون می‌خواهم همه آنها را به آتش بکشم و خودت را روی صندلی محاکمه بنشانم و محاکمه‌ات کنم چون من یک آشوبگرم.

◾️اگر دست بردن من به اسلحه برای دفاع از خود در مقابل تمامی جنایت‌هایی که علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی، علیه کارگران، زنان، کودکان، محیط زیست و غیره و غیره که تو در طول این چهل سال حاکمیت ننگین‌ات انجام داده‌ای برای تو معنیش تروریسم ، بغی و یا هر چیز دیگری است . پس بچسب به حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی‌ات چونکه می‌خواهم همه‌اش را به هم بریزم چون من یک آشوبگرم.
کولبرنیوز | Kolbarnews
Photo
#محاکمه_آزادی

#افشین_ندیمی

◾️فردا اول صبح #اسماعیل_بخشی را به جای تمامی کارگران هفت‌تپه، فولاد اهواز، هپکو، ایران خودرو، پردیس و پتروشیمی ماهشهر محاکمه می‌کنند. می‌خواهند اسماعیل بخشی را به همراه تمامی کارگرانی که برای احقاق حقوق خود، برای دریافت حقوق معوقه و برای داشتن یک زندگی انسانی دست به اعتراض و اعتصاب زده‌اند محاکمه کنند. می‌خواهند اسماعیل بخشی را بجای تمامی کسانی که به آزادی، برابری، و اداره شورایی باور دارند محاکمه و به بند بکشند.
◾️فردا اول صبح #سپیده_قلیان را به جای تمامی زنان معترضی که طی این چهل سال حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی تسلیم قوانین ارتجاعی نشدند میخواهند محاکمه کنند. فردا اول صبح سپیده قُلیان را به جای تمامی زنانی که طی این چهل سال به حجاب اجباری نه گفته‌اند، به جای تمامی زنانی که طی این چهل سال با قوانین ارتجاعی و مردسالارانه مبارزه کرده‌اند، به جای تمامی زنان و دخترانی که حجاب‌های خود را پرت کرده‌اند و به جای تمامی زنانی که در صف اول هر اعتراض و اعتصاب بوده‌اند می‌خواهند محاکمه کنند.
◾️فردا اول صبح #علی_نجاتی را به جای زنده یاد جمال چراغ‌ویسی و تمامی کارگران و پیشروان کارگری که در راه رهایی طبقه کارگر جان باخته‌اند می‌خواهند دوباره محاکمه کنند. می‌خواهند علی نجاتی را به جای تمامی تشکلات مستقل کارگری، به جای سندیکای نیشکر هفت‌تپه، بجای سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، بجای کمیته هماهنگی، به جای اتحادیه آزاد کارگران ایران، بجای کمیته پیگیری و بجای سندیکای خبازان سنندج و سقز محاکمه کنند.
◾️فردا اول صبح میخواهند #عسل_محمدی را به جای تمامی دانشجویان آزادی‌خواه و برابری طلب و بجای تمامی انسان‌های آزاده محاکمه کنند. می‌خواهند عسل محمدی را به جای تمامی کسانی که در دانشگاه‌ها ندای آزادی‌خواهی سر داده‌اند، بجای تمامی دانشجویان ستاره‌دار، بجای تمامی دانشجویان محبوس در زندان "اوین"، به جای کوی دانشگاه، بجای همه ۱۶ آذرها، به جای تمامی کسانی که مخالف تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها هستند و بوده‌اند و بجای آنان که دانشگاه را سنگر آزادی کرده‌اند محاکمه کنند.
◾️فردا اول صبح #امیر‌حسین_محمدی‌فر و #ساناز_الهیاری را بجای آزادی بیان و بجای تمامی قلم‌های که در دفاع از محرومان می‌نویسند محاکمه می‌کنند. امیرحسین و ساناز را بجای صمد بهرنگی، بجای فرزاد کمانگر، به جای تمامی روزنامه‌ها و کتابهای که بدون سانسور نوشته شده‌اند، به جای نشریه گام، به جای دنیای ارانی، بجای جهان‌امروز، به جای روزنامه پیشرو و به جای تمامی نشریات و دست‌نوشته‌هایی که هنوز از سوی حکومت کشف و ضبط نشده‌اند محاکمه می‌کنند.
◾️فردا اول صبح در بی‌دادگاهی به وسعت ایران آزادی را مصلوب خواهند کرد، برابری را به بند خواهند کشید، آزادی بیان را سنگسار، اداره شورایی را تیرباران و کرامت انسانی را به دار خواهند آویخت.

#نشریه_گام
#زندانیان_هفت‌تپه
#سپیده_قلیان
#اسماعیل_بخشی #امیرحسین_محمدی_فرد #ساناز_اله‌یاری #عسل_محمدی #علی_نجاتی


#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
کولبرنیوز | Kolbarnews
#دوئل_جان_و_نان #افشین_ندیمی #کولبر_نیوز #kolbarnews @kolbarnews
#دوئل_جان_و_نان

#افشین_ندیمی

امروز برای اولین بار من، قلمم و کیبورد کامپیوترم با تمام وجود در مقابل دو دقیقه، تنها دو دقیقه از زندگی زانیار این کولبر جوان کم‌ آوردیم. همیشه وقتی بُغض می‌کنم و یا عصبی هستم بهتر می‌نویسم، صریح‌تر می‌نویسم، رُک‌تر و رادیکال‌تر می‌نویسم. اما امروز برای اولین بار بُغضی که گلویم را گرفته بود زودتر از همیشه ترکید و اشک را از چشمانم جاری کرد. اشک این همه رنج، این همه درد، این همه نابرابری و این همه تحقیر را از چشمانم جاری کرد.
امروز به یکباره همه آنچه را که طی سالیان سال در مورد کارگران، تضاد طبقاتی،مبارزه، سود و استثمار خوانده و تجربه کرده بودم به یکباره فراموش کردم و سراپا گوش شدم. سراپا گوش شدم و به حرف‌های زانیار این جوان مریوانی که روزانه هنگام کولبری به ثبت لحظات پر از خطر زندگی خود و رفقایش می‌پردازد نشستم.
این مُستند دو دقیقه‌ای "دوئل جان و نان" که کارگردان و تصویربردار آن زانیار این جوان مریوانی است به ثبت و شرح تنها دو دقیقه بله تنها دو دقیقه از زندگی روزانه هزاران نفر کولبر که در مرزهای کوردستان برای بدست آوردن لقمه‌ای نان به جنگ زندگی می‌روند پرداخته است.

این مُستند پُر از درد و رنج تنها یک سکانس دارد. زمان و تاریخش هم مشخص نیست، اما مکان پرتگاه بی رَحم "قتلگاه" است جای میان صَخره‌های خَشن و ارتفاعات سَر به فلک کشیده کوه‌های ته‌ته اورامانات. زمان و تاریخ آن زیاد مهم نیست چرا که این تراژدی هر روز بارهای بار تکرار می‌شود. هر هفته، هر ماه و هر ساله چندین کَس بر اثر سقوط از آن جانشان را از دست می‌دهند و یا چندین و چندین کَس دیگر نقص‌عضو شده‌ و خواهند شد. این ترژادی، این مرگ تریجی، این تحقیر انسانیت و این درد و رنج گویا پایانی ندارد.
در پشت صحنه‌ی این مُستند دو دقیقه‌ای هیچ کارگردان و تهیه کننده‌ای نیست. کسی به بازیگران این مُستند برای شروع اکشن نمی‌گوید و اگر هم بعد از شروع به سوی مرگ رفتند کسی نیست که آن را کات کند و به این ساده‌گی یک انسان، یک پدر، یک مادر و یا یک برادر می‌میرد.
زانیار به پرتگاه خیره شده است و به سقوط بارهایی که کیلومترها آنها را حمل کرده است بی آنکه از محتویات داخل آن بسته‌ها خبر داشته باشد نگاه می‌کند. این صحنه‌های سقوط بسته‌های سرد و بی‌جان برای زانیار تنها و تنها تداعی کننده این درد و رنج روزانه‌ای نیست که او و هزاران جوان و پیر دیگر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. سقوط این کیسه‌های بی‌جان برای زانیار یادآور و تداعی کننده سقوط و مرگ افشار، هیوا، عظیم، ئاکام، امید، هیدی، عزیز و فرزادهای است که جانشان را در همین مکان و همین قتلگاه در راه نان از دست داده‌اند.
آخرین کیسه بارها هم از قتلگاه پَرت می‌شود پایین و الان دیگر نوبت خود زانیار است که پشت‌سر بارها حرکت کند. زانیار در هیچ کلاس آموزش اسکی نه در کوه‌های آلپ و نه در توچال شرکت نکرده است اما اسکی‌باز خوبی است. به خوبی از روی صَخره‌ها پَرش می‌کند، از لابلای سنگ‌های که سر راهش هستند به صورت زیگزاگ حرکت می‌کند. تازه اینقدر از این مسیر گذشته است که کاملاً حرفه‌ای شده است و هنگام اسکی با گوشی تلفنی که حاصل چند ماه کولبری کردنش است این صحنه‌های نبردش را در راه نان ثبت می‌کند.
دست آخر کیسه نایلونی را از جیبش بیرون می‌کشد و آن را روی برف‌ها پهن می‌کند و روی آن می‌نشیند و به دنبال بارهایش از این سراشیبی مرگ به سوی انتهای دره پایین می‌رود.

این تراژدی همچنان ادامه دارد و روزانه بارهای بار تکرار می‌شود.......


#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
Forwarded from اتچ بات
#من_یک_آشوبگرم

#افشین_ندیمی

اگر اعتراض من بخاطر فقر، تورم ،اعتیاد و فحشا برای تو تعریفش آشوب و اخلال در نظم عمومی است و میخواهید آن را سرکوب و خفه کنید پس خود را برای نبرد رو در رو در خیابان با من آماده کن چون من یک آشوبگرم.

اگر اعتصاب من برای حقوق معوقه، افزایش دستمزدها، بیمه بیکاری و حق ایجاد تشکلات مستقل کارگری برای تو معنیش اقدام علیه امنیت ملی است و هر روز و هر دقیقه من را سرکوب میکنید پس خودت رو برای مبارزه با من در هر کارگاه و کارخانه آماده کن چرا که من چیزی برای از دست دادن ندارم و من یک آشوبگرم.

اگر اعتراض من علیه حجاب اجباری، قوانین قرون وسطایی، زندان و اعدام برای تو معنیش وابسته بودن به بیگانه و اجیر و نوکر غرب و آمریکا بودن است و من را سرکوب و زندانی میکنید و بر بدن خستگی ناپذیرم شلاق میزنید، پس خودت را برای نبرد نهایی آماده کن و بچسب به پرچمت که میخواهم آن را با حجابم پرت کنم و هر دو را برای همیشه به آتش بکشم چون من یک آشوبگرم.

اگر دفاع کردن من از حق تعیین سرنوشت ملتهای تحت ستم که سالهاست به بهانه داشتن زبان و عقاید دیگر مورد ظلم و بی عدالتی قرارشان میدهی برای تو تعریفش تجزیه طلب است، و هر روز من را به این بهانه میکشید و اعدام میکنید پس بچسب به مرزهای پوشالی و خود ساخته‌ات چون میخواهم همه‌اش را برای همیشه بهم بریزم و استفراغ کنم رو مام میهن ات چون من یک آشوبگرم.

اگر دفاع کردن من از محیط زیست، کودکان کار،زنان تن فروش، زندانیان سیاسی و اقلیتهای تحت ستم برای تو تعریفش محاربه و نبرد مسلحانه و هر چیز دیگری است و به این بهانه من را به حبس ابد و شلاق و زندان محکوم میکنید، پس بچسب به قانون اساسی و تمامی قوانین نوشته و نانوشته‌ات چون میخواهم همه آنها را به آتش بکشم و خودت را روی صندلی محاکمه بنشانم و محاکمه‌ات کنم چون من یک آشوبگرم.

اگر دست بردن من به اسلحه برای دفاع مشروع از خود در مقابل تمامی جنایتهای که علیه اقلیتهای قومی و مذهبی، علیه کارگران، زنان، کودکان، محیط زیست و غیره و غیره که تو در طول این چهل سال حاکمیت ننگین ات انجام داده‌ای برای تو معنیش تروریسم ، بغی و یا هر چیز دیگری است . پس بچسب به حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی ات چونکه میخواهم همه‌اش را به هم بریزم چون من یک آشوبگرم.

#کولبر_نیوز
@kolbarnews
تجارب شخصی من در رابطه با آنچه در لرستان می‌گذرد!

#افشین_ندیمی

پس از جاری شدن سیل ویرانگری که طی دو هفته گذشته اقصی نقاط ایران از شمال تا لرستان را در کام خود فرو برد و خسارات زیادی به مردم زد که از میزان دقیق این خسارات آمار دقیقی در دسترس نیست و فکر هم نکنم هیچ مرجعی بتوان آمار و یا گزارش دقیقی درباره میزان این خسارات چه از لحاظ جانی و چه از لحاظ مالی ارائه دهد و آمار و ارقامی هم که از خروجی مراجع و نهادهای دولتی بیرون داده می‌شود کاملاً دروغ بوده و تنها سعی در آرام جلوه دادن اوضاع دارد. خواستم به صورت کوتاه در این باره چیزی بنویسم. من نمی‌خواهم بیشتر از این فوکوس کنم روی آمار و ارقام و یا گزارشات میدانی از وضعیت موجود چون اخبار به صورت ثانیه‌ای از طریق رسانه‌های اجتماعی در اختیار عموم قرار داده می‌شود و همه از وضعیت اسفناکی که آنجا در جریان است خبر دارند.
اما با توجه به تجاربی که ما در زمان زلزله سرپل‌ذهاب و کرمانشاه در آن زمان طی یک دوره فشرده کار و فعالیت از طریق همکاری نزدیک با فعالینی که در میدان و در بطن حادثه بودند کسب کرده‌ایم، و ارتباطات مستمری که الان با لرستان و خصوصاً پل‌دختر داریم، می‌خواهم به چند تفاوت‌ زلزله سرپل‌ذهاب و سیل در لرستان بپردازم و به نکاتی کلیدی و حائز اهمیت اشاره کنم که باید آن‌ها را در این شرایط عاجل مدنظر قرار داد.

تفاوت‌های سرپل‌ذهاب و لرستان

شاید از لحاظ موقعیت جغرافیایی فاصله زیادی بین این دو نقطه وجود نداشته باشد اما از لحاظ اقتصادی تفاوت زیادی بین زمانی که زلزله در کرمانشاه رخ داد و الان که سیل شهرهای زیادی را در لرستان به کام خود فرو برده است وجود دارد. منظور از لحاظ اقتصادی این است که طی یکسال گذشته با توجه و تحریم‌های که از جانب دول غربی و آمریکا به جمهوری اسلامی تحمیل شده است، فقر، فلاکت، بیکاری و ناامیدی بیشتر از پیش به مردم تحمیل شده است و مردم نیز مثل سابق توانایی آن را ندارند که کمک‌های مالی آنچنانی جمع‌آوری کنند و برای مردم سیل زده ارسال کنند. این اصلی‌ترین دلیل است برای جواب به این سوال که چرا مردم مثل آن دوران در بعد سراسری و میلیونی به کمک مردم مناطق حادثه دیده نرفتند.
اما چیز دیگری که من طی این چند روز ارتباط فشرده و مستمر با لرستان به آن پی برده‌ام این است که کار و فعالیت مدنی و اجتماعی در لرستان آنچنان جا افتاده نیست و متأسفانه تعداد فعالین مدنی و اجتماعی موجود به قدری نیست که در این شرایط بحرانی بتوانند سکان‌دار سازماندهی کمک‌های مردمی باشند و دست به ایجاد کمپین‌های برای جمع‌آوری کمک مالی و توزیع درست آن کمک‌ها میان مردم سیل بزنند. آنچه در سرپل ذهاب گذشت و کارهای مفیدی و منظمی که آنجا در کنار کمک‌های بی‌نظیری که در بعد سراسری صورت گرفت، انجام شد همه و همه حاصل تلاش و کوشش جمعی از فعالین مدنی و اجتماعی بود که بعد از زلزله به سوی آن مناطق رفتند و در آنجا شروع به درست کردن کمپ‌ها و کمپین‌های مستقل کردند که در نهایت صداقت و از خودگذشتگی ماه‌ها آنجا در کنار آن مردم ماندند و به مردم زلزله زده از هر لحاظ کمک کردند و کلی تجربه نیز در این میدانی واقعی مبارزه کسب کردند.

نکات ضروری و حائز اهمیت در حال حاضر که باید مورد توجه فعالین اجتماعی و مدنی قرار بگیرد.

۱- باید سعی شود کمپین‌های مستقلی توسط فعالین خوشنام اجتماعی و مدنی که در حد امکان از اهالی این منطقه باشند، از جمله فعالین کارگری، محیط زیست، زنان، کودکان، فرهنگی و غیره جهت جمع‌آوری کمک‌های مردمی و توزیع آنها بین مردم نقاط سیل زده.
۲- هر چه تعداد این کمپین‌ها بیشتر باشد سرعت امدادرسانی و کمک‌رسانی به مردم آسیب‌دیده بیشتر خواهد بود. یک چیز دیگر که در این‌جا باید جهت هماهنگی هرچه بیشتر به آن اشاره شود این است که این کمپین‌ها باید با هم در ارتباط مستمر باشند و بهترین کار این است که از میان خود این کمپین‌ها یک مرکز مدیریت درست شود که کارهای آنها را مدیریت و هدایت کند. مثلاً فلان کمپین مسئول امداد رسانی و خدمات به فلان منطقه و فلان روستاها است و الی آخر...
۳- نباید مواد غذایی و وسایلی که از طریق کمک‌های مردمی به آنجا فرستاده می‌شود مستقیم بین مردم تقسیم کرد. اول باید تمام وسایل را در جاهای مطمئن انبار کرد و بعد فعالین و کسانی که در آنجا هستند به میان محلات و روستاها رفته و از اقلام و وسایل مورد نیاز لیستی تهیه کنند بعد آنها را برای آنها ببرند. چون با توجه به تجربه زلزله سرپل‌ذهاب وسایل زیادی در این میان از بین رفت، مثلا مردم یه منطقه پتو میخواستند اما همه برای آنها مواد غذایی میبرند و آنها هم جای برای انبار نداشتند مجبور می‌شدند آنها را پرت کنند.
#Kolbarnews
"دو تصویر از یک زوج سرپل‌ذهابی در یک قاب"

📷 عکس بالا: در این تصویر یک زوج اهل سرپل‌ذهاب را می‌بینیم که دو پلاکارد در دست گرفته‌اند و از مردم ترکمن صحرا بابت کمک‌های انسان دوستانەای که در زمان زلزله به آنها کرده‌اند تشکر می‌کنند.

📷 عکس پایین: همان زوج را می‌بینیم که بعد از گذشت یکسال از زلزله ویران‌گر سرپل‌ذهاب امروز نه تنها ناامید نشده‌اند بلکه درست برعکس توانسته‌اند بر مشکلاتشان غلبه کنند و دوباره سرپا ایستاده‌اند. امروز نیز در این شرایط بحرانی که مردم ترکمن صحرا بخاطر جاری شدن سیل در آن قرار گرفته‌اند، خود را با کاروان‌های کمک‌های انسان دوستانەی به آنجا رسانده‌اند و این‌بار بر روی پلاکاردهایشان چنین نوشته‌اند "خواهر و برادر ترکمن با شماایم"

تداوم این سنت‌هاست که به تقویت همبستگی مبارزاتی و سیاسی مردم در مبارزه با رژیم حاکم منجر می‌شود. این سنت‌های انساندوستانه مردمی را باید گرامی داشت و به گرمی از آن پشتیبانی نمود.

#افشین_ندیمی

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
#در_حاشیه_طراحی_سوخته

#افشین_ندیمی

قبل از هر چیز پخش این سناریو و نشاندن این فعالین مدنی و کارگری بر روی میز اعتراف اجباری نشانه استیصال و درماندگی رژیم است و این نوع سناریوها نزد جامعه و فعالین هیچ اعتبار و جایگاهی ندارد و با این کار جمهوری اسلامی نمی‌تواند زرەای از اعتبار و جایگاه این فعالین نزد مردم بکاهد.
سیاه‌چالهای وزارت اطلاعات، شکنجه‌های قرون وسطایی، تهدید به فاش کردن شخصیت ترین اطلاعات اشخاص، تهدید به تجاوز جنسی، کابل‌های برق، جوجه کردن و ده‌ها و صدها نوع شکنجه دیگر که جمهوری اسلامی طی این چهل سال حاکمیت ننگینش روی فعالین سیاسی و اجتماعی امتحان کرده است نه تنها سپیده قُلیان، اسماعیل بخشی، عسل محمدی و علی نجاتی بلکه می‌تواند هر انسان دیگری را هم به پای این میز اعتراف اجباری بنشاند و او را مجبور به اعتراف به هر عمل نکرده‌ای کند.
همه انسان‌ها به یک اندازه در برابر فشارهایی که بهشان وارد می‌شود مقاوم نیستند و ممکن است کسی بیشتر مقاومت کند و کسی کمتر اما آنچه در اینجا حائز اهمیت است و باید به آن توجه شود این است که این اعترافاتی که با زور و شکنجه از افراد گرفته می‌شود در هیچ کجای دنیا اعتبار ندارد و حتی با استناد به قوانین حقوقی و قضایی خود جمهوری اسلامی نیز هر گونه تحصیل مدرک به ضرب شکنجه فاقد اعتبار است.
اما در اینجا من از زاویه‌ای دیگر به این سناریوی اطلاعات نگاه می‌کنم و بنظر من ما باید به آسیب شناسی این قضیه بپردازیم و نقاط ضعف و قوت آن را برسی کنیم تا به مانع تکرار آن در آینده شویم. باتوجه به آنچه من از این فیلم برداشت کردم یک نوع ضعف در بازجویی‌ها وجود داشت،که نتیجه کم تجربگی اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در زمینه بازجویی و چگونگی جواب دادن به بازجوها تحت هر شرایطی بود، مثلاً اینکه چه اطلاعاتی سوخته است و چه اطلاعاتی سوخته نیست و نباید به بیرون درز کند. سپیده قلیان از نظر من بهتر از اسماعیل بخشی عمل کرد (البته در این فیلم منظور من است) و در سخنانش به اشخاص و چیزهایی اشاره کرد که دست جمهوری اسلامی به آنها نمی‌رسد و این اطلاعات سال‌هاست که جمهوری اسلامی خودش آن را می‌داند ولی برعکس اسماعیل بخشی و علی نجاتی به چیزهایی و کسانی اشاره کردند که نباید می‌کردند و آنها هم مانند سپیده باید فقط اطلاعات سوخته به خورد بازجویان و تهیه کنندگان این سناریوی پلید می‌دادند.

اما ایراد کار از کجاست و چه باید کرد؟
این یک حقیقت انکار ناپذیر است که باید بعد از هر شکست و پیروزی نه آنچنان نامید شد و نه آنچنان سرمست که یادمان برود در این پروسه نقاط ضعف‌ها کدام‌ها بودند که سعی کنیم آن را بر طرف کنیم و نقاط قوت کدام‌ها بودند که آنها را تقویت کنیم. باید نشست و به تک تک اینها جواب داد و راه چاره‌ای پیدا کنیم چون مبارزه فن است و باید سعی کرد روزانه فنون جدید یاد گرفت که حریف را با آن ضربه کنیم.
ما نیروهای چپ باید از این حالت صرفاً اطلاعیه و بیانیه صادر کردن و زنده باد و مرده باد گفتن بگذریم و تخصصی و حرفه‌ای عمل کنیم چون جمهوری اسلامی و دم و دستگاه جاسوسی آن روزانه خود را آپدیت می‌کند و ما نمی‌توانیم به همان روال سی سال پیش و دهه شصت کار و فعالیت کنیم چون اون نوع کار و فعالیت برای جمهوری اسلامی سالهاست شناسایی شده و به راحتی می‌تواند هر هسته و حوضه کارگری و حزبی را زود شناسایی و متلاشی کند.
من نمی‌خواهم وارد مسائل احزاب و تشکیلات مخفی آنها شوم و در این باره حرف بزنم اما در رابطه با تشکلات کارگری،زنان، محیط زیست و غیره، بنظر من و با توجه به تجاربی که ما در این زمینه طی سالیان کسب کرده‌ایم بهتر است که این تشکلات برای اعضای خود جلساتی حقوقی یا هر چیز دیگری که اسم آن را می‌گذارند در رابطه با نحوه کار و فعالیت و چگونگی جواب دادن به بازجوها، چه نکات امنیتی باید حین کار کردن رعایت شود، چه چیزهای در بازجویی‌ها نباید گفته شود و..... برگزار کنند و این نکات کلیدی رو به اعضا آموزش دهند تا درصد ریسک کردن در دل جمهوری اسلامی به حداقل خود برسد.
ما در این زمینه در کامیاران تجارب خوبی داشتیم و یک جزوه حقوقی و یک جزوه در مورد اینکه چگونه به بازجوها حین بازجویی جواب دهیم را چند بار تدریس کرده و با دوستان به بحث و گفتگو و بیان تجارب شخصی خود در این زمینه پرداختیم که دستاورد خوبی برامون داشت و چیزهای زیادی یاد گرفتیم که درصد ریسک و لو دادن اطلاعاتی که نباید فاش می‌شد را در حد امکان کاهش داد.
در پایان نیز بار دیگر روی این تاکید میکنم که این نوع سناریوها و اعتراف اجباری گرفتن‌ها از سوی جمهوری اسلامی چیز تازه‌ای نیست و با این کار نمی‌تواند عزم و اراده فعالین و زندانیان سیاسی را در هم بشکند.

یک‌شنبه۳۰ دی ماه ۱۳۹۷


#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
Ещё