🔸برای نخستین بار در قرن سوم میلادی به فلاتی که در آن زندگی میکنیم، #ایرانشهر گفته اند. این مطلب بر اساس کتیبه #شاپور_اول در #کعبه_زرتشت است که میگوید "من پادشاه ایرانشهرم".
🔸در این نامگذاری، فرهنگ ایرانی ایجاد میشود و چهار قرن بعد دور تا دور این فلات دیوار میکشند. این تجسمی از نام #ایران است که در دوران باستان نادر است.
🔸صد سال پس از فروپاشی ساسانیان یک مرد مسیحی به بیزانس می رود و در آنجا بروی تابوت وی نوشته اند: "فلان مرد از #ایرانشهر". "این یک بار معنایی دارد...".
❇️ ۲۵ تیرماه سالروز درگذشت پروفسور علیرضا شاپور شهبازی پژوهشگر و هخامنشیشناس برجسته و ایراندوست
🔻به همین مناسبت یکی از آثار فاخر ایشان پیرامون «ایدهی ایران» را بازنشر میکنیم.
🔹زندهیاد پرفسور #شاپور_شهبازی در این جستار نشان میدهد که «ایدهی ایران» ـ چونان یک کیانِ ملی یا کشوری با یک هویتِ زبانی، سیاسی و قومی ـ به روزگارِ اوستایی بازمیگردد و ایدهی ایران از آن روزگارِ بسیار کهن تا به امروز زنده و استوار بوده است؛ همبدانگه که چنین هویتِ ملیای را یونانیان و رومیان بسیار دیرتر شناختند و بدان دست یافتند. بر این پایه، ایرانیان نخستین ملتِ جهاناند که به خودآگاهیِ ملی دست یافتند و برپایهی آن دولت پی نهادند.
#کیوس در سال ۵۲۸ میلادی از طرف پدرش #قباد_ساسانی به پادشاهی #تپورستان گماشته شد و عنوان #فرشواذگر شاه ( عنوان باستانی پادشاهان #تبرستان ) به او داده شد. #کیوس ولیعهد و وارث تاج و تخت #ساسانی بود. با این همه پس از همهگیر شدن #کیش_مزدکی متهم به پشتیانی از #مزدک و پیروی از کژدینی او شد. برادر جوانترش #خسرو_انوشیروان به پشتیبانی از آیین #زرتشتی برخواست و مورد پشتیبانی اشراف و موبدان قرار گرفت. به دنبال آن، #کیوس توسط شورای سلطنت از جانشینی تاج و تخت #ساسانی کنار گذاشته شد و #خسرو_انوشیروان جای او را گرفت.
#کیوس در سال ۵۳۷ میلادی هنگامیکه پادشاه #تبرستان بود در برابر #انوشیروان سر به شورش برداشت و تخت #ساسانی را از آن خود دانست. ولی #انوشیروان او را شکست داد. #کیوس را به #تیسفون برده و دو گزینه پیش رویش نهادند : یا به گناه خود اعتراف کند یا مرگ را برگزیند. کیوس مرگ را برگزید.
بخش سوم در بخش های پیشین خواندیم که آل باوند ۶۱۰ سال بر بخش هائی از #شمال_ایران فرمانروایی کردن و از سه خانواده خویشاوند: #کاووسیان #اسپهبدیه و #کین_خواریه بودند که نام آنان در این بخش آورده میشود:
"#فردوسی پس از بی مهری از جانب سلطان محمود غزنوی به #مازندران نزد #شهريار پناهنده شده و مورد مهر ورزی قرار ميگيرد : "به روايت #نظامی_عروضی 6 ماه در دکان اسمعيل وراقی پدر ازرقی متواری و مخفی ميشود و سپس از آنجا سفر کوتاهی به طوس ميکند و نسخه ای از #شاهنامه را با خود به #تبرستان به دربار #اسپهبد_شهريار از #آل_باوند می برد و در آنجا هجونامه محمود را که می گويند صد بيت بوده است می سازد و در مقدمه #شاهنامه قرار می دهد."