انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#پایان‌
Канал
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@Iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
​​انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

⥪ سرنوشت رجال‌رضاشاهی

◍ قتل سردار اسعد در زندان رضاشاه
در سال ۱۳۱۲ شمسی محمدعلی فروغی به نخست‌‌وزیری رسید. در این دوره اسعد کماکان عهده‌‌دار وزارت جنگ ماند. در‌‌ همان سال طبق سنوات گذشته شاه برای شرکت و مشاهده مسابقات اسب‌دوانی به دشت گرگان عزیمت کرد. در این مسافرت، اسعد در صف مقدم همراهان شاه قرار داشت؛ اما پس از انجام مراسم اسب‌‌دوانی و توزیع جوایز توسط اسعد در روز ۲۶ آبان ۱۳۱۲ شمسی، سرهنگ سهیلی، رئیس اطلاعات شهربانی سردار اسعد را بازداشت و بلافاصله وی را راهی زندان قصر کرد. همزمان با این واقعه، تعداد زیادی از روسای عشایر تبعیدی در تهران و دیگر افراد صاحب‌نفوذ در مناطق ایلی جنوب دستگیر شدند. گذشته از اکثر خوانین بختیاری، تعدادی از سران دیگر ایلات نیز بازداشت شدند و به زندان افتادند. عده‌‌ای از خوانین بختیاری که نماینده مجلس بودند نیز پس از سلب مصونیت توقیف شدند. در همین زمان، قوام‌‌الملک شیرازی که از یاران و دوستان صمیمی سردار اسعد بود نیز بازداشت شد.
جعفرقلی‌اسعد بیش از چهارماه در زندان به سر برد تا اینکه در روز دهم فروردین ۱۳۱۳ جسد وی را تحویل بازماندگان دادند. عباس اسکندری در کتاب محکمه‌عالی‌اختصاصی درباره سردار اسعد می‌نویسد:
مدعی‌العموم برای توقیف و قتل او، ره به جایی نبرد؛ اما دوستی سردار اسعد با تیمورتاش و تلاش برای نجات جان وزیر دربار، مخالفت روسای بختیاری با دولت مرکزی یا داشتن سهام نفت جنوب از زمره اتهامات آشکار و پنهان وی به حساب می‌آمد. در اوایل فروردین ۱۳۱۳ با خوراندن غذای مسموم، قصد داشتند که به نحوی او را به هلاکت برسانند، اما موفق نشدند … او را شکنجه‌ها دادند تا بالاخره با تزریق سرنگ، به‌طور وحشتناکی، جانش را گرفتند.

همزمان با مرگ اسعد، عده‌‌ای از سران عشایر و ایلات بختیاری در جنوب به حکم دادگاه نظامی در زندان قصر به چوبه دار سپرده شدند و عده زیادی نیز به حبس‌‌های طویل‌‌المدت محکوم شدند که تنی چند از آنان در زندان درگذشتند. از جمله منوچهر و محمدتقی اسعد برادران تنی جعفرقلی، به حبس محکوم شدند و خان‌بابا اسعد برادر دیگرش در زندان تلف شد.

#پایان

ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

⥪ رضاخان و داستان راه‌آهن

◍ تایید حرف‌های مصدق توسط کارشناسان
آناتولتریتسکی در کتاب تاریخچه راه‌آهن ایران چاپ سال ۱۳۲۶ به‌روشنی توضیح داده رضاشاه در احداث راه‌آهن ایران چگونه دنبال اجرای طرح انگلستان بود. تریتسکی می‌نویسد:
ملاحظات سیاسی و نظامی بیش از همه ذهن رضاشاه را مشغول کرده بود. تصمیم گرفتند که خط به هیچ شهر بزرگ بجز پایتخت نرود و بیشتر از مناطق چادرنشین بگذرد

مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) نیز جنبه دیگر این طرح استعماری را در کتاب خاطرات و مخاطرات خود درباره طرح احداث خط آهن روشن کرده و نوشته است، دکتر مصدق اعتقاد داشت که هزینه و زمان اجرای چنین طرحی توجیه اقتصادی و فنی ندارد. دلیل آنهم کاملا روشن بود زیرا شهرهای مهم و اقتصادی ایران که شامل تهران، اصفهان، شیراز، همدان، مشهد، رشت و کرمانشاه بودند در مسیر این طرح قرار نداشتند


◍ یک مقایسه آماری
نکاتی که دکترمصدق گفته بود تماما کارشناسانه بود. مقایسه آمار دخل و خرج راه‌آهن در همان سال‌ها، نشان‌دهنده ماهیت استعماری طرحی بود که رضاخان با دود و دم بسیار، مأمور به انجام آن بود. دکتر مصدق در خاطرات خود این نکته را به‌روشنی توضیح داد و نوشت:
در جلسه ۲ اسفند ۱۳۰۵ مجلس شورا گفتم برای ایجاد راه، دوخط بیشتر نیست: آن که ترانزیت بین‌المللی دارد ما را به بهشت می‌برد، و راهی که به‌منظور سوق‌الجیشی ساخته شود، ما را به جهنم! و علت بدبختی‌های ما هم در جنگ بین‌الملل دوم همین راهی بود که اعلیحضرت شاه فقید ساخته بودند. و اکنون آنچه از این راه‌آهن ایران عاید می‌شود، مبلغی در حدود ۲۸۰ میلیون تومان است که ۵۵ درصد آن صرف هزینه‌های اداری و ۴۵ درصد بقیه به مصرف تعمیرات رسیده است. و از بابت سود سرمایه و استهلاک، دیناری عاید دولت نشده و باری است که باید به دوش مالیات‌دهندگان گذارده شود. ساختن راه‌آهن در این خط، هیچ دلیلی نداشت جز این‌که می‌خواستند از آن استفاده سوق‌الجیشی کنند و دولت انگلیس هم در هر سال مقدار زیادی آهن به ایران بفرو شد و از این راه پولی را که دولت از معادن نفت می‌برد، (دوباره)‌ وارد انگلیس کند. هر چه کرده‌اند خیانت است و خیانت. با اینکه همگان به سودمندی راه‌آهن شرق و غرب چه از لحاظ تجاری و چه از لحاظ نظامی آگاه بوده و اعتقاد داشتند که این مسیر کاربردهای فراوانی دارد، ولی رضاشاه آن را نپذیرفت. این موضوع ناشی از نفوذ انگلیسی‌ها بر دستگاه سیاست‌گذاری رضاشاه بود


◍ علت پانگرفتن صنایع مادر در ایران
مصدق، علت پا‌نگرفتن صنایع مادر از قبیل ذوب‌آهن در ایران را هم از پیامدهای همین خط استعماری می‌دانست و در کتاب خاطراتش در پاسخ به دعاوی و لاف و گزاف‌های محمدرضاشاه در کتاب مأموریت برای وطنم مفصل به آن اشاره کرده و می‌نویسد
علت سرنگرفتن ذوب‌آهن در این مملکت همین منافع متعارضه انگلیس است علاقمندی دولت انگلیس به فروش آهن به قدری‌ است که بعد از ۲۸ مرداد و سقوط دولت من یعنی در ۱۳مهر ۱۳۳۲ که ایدن (وزیرخارجه انگلیس) به دنیس‌‎رایت (کاردار سفارت انگلیس در تهران) امر نمود پیشنهاد فروش آهن را که در زمان تصدی من هیچ به ایران وارد نشده بود، هرچه زودتر به دولت ایران تقدیم کند و الحق که شاهنشاه هم در این باره هیچ فروگذار نفرموده و در آخر کتاب مأموریت برای وطنم در فصل ۱۴ می‌فرمایند، تأکید کردم و از وزیر مسئول خواستم برای اتمام یکی از خطوط آهن، تاریخ معینی را تعیین کند و ژرژ پنی (یکی از مدیران عالیرتبه شرکت یونایتد استیل) بزرگترین کنسرسیوم فولادسازی انگلستان هم به ایران آمد تا بتواند به‌طور مستقیم با عده‌ایی وزرا و سایر مقامات عالیه‌ دولتی راه‌آهن، راجع به فروش ریل مورد احتیاج وارد مذاکره شود


◍ تفاوت راه‌کار مصدق و رضاشاه
مصدق خاطرنشان کرده بود برخلاف لاف و گزاف‎های محمدرضا شاه از روز شروع ساختمان (راه‌آهن) تا اتمام آن ۱۲سال طول کشید و چنانچه در ظرف این مدت عواید نفت به مصرف کارخانه قند رسیده بود رفع احتیاج از یک قلم بزرگ واردات گردیده بود و از عواید کارخانه‌های قند هم می‌توانستند خط راه‌آهن بین‌المللی را احداث کنند که باز عرض می‌کنم هرچه کرده‌اند خیانت است و خیانت


و این در واقع داستان راه‌آهنی است که رضاخان در جهت منافع انگلستان ساخت. برای اجرای طرح‌های نظامی بریتانیا در مرزهای جنوبی دولت شوروی بعد از انقلاب اکتبر و برای بازاریابی آهن بریتانیا در ایران و نهایتا هم عاملی شد برای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و دسترسی بریتانیا و به مرزهای شوروی. امری که رضاشاه خودش هم موقع اخراجش از ایران به آن اشاره کرده بود!

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⥪ نطق‌رادیوئی محمدعلی‌فروغی در ۱۵ مهر ۱۳۲۰

نمایندگان ملت موظفند که در قانون‌گذاری و نظارت در اجرای قانون اهتمام ورزند و نمایندگی ملت را وسیله پیشرفت اغراض و هوای نفس و جاه‌طلبی ندانند، وظیفه وزیران این است که خود را مجری قانون و خدمتگزار ملت بدانند و در پیشنهاد قوانین به مجلس و اجرای آن قوانین همواره خیر و صلاح ملت را در نظر داشته باشند وظیفه مستخدمین و کارکنان دولت این است که در اجرای قوانین از روی صحت و درستی وسیله پیشرفت کار وزیران باشند و موجبات آسایش ابنای نوع خود را که مخدومین ایشان هستند فراهم آورند، وظیفه روزنامه‌نگاران این است که هادی افکار مردم شوند و ملت و دولت را به راه خیر دلالت کنند. وظیفه پادشاه این است که حافظ قانون اساسی و ناظر افعال دولت باشد و افراد ملت را فرزندان خود بداند و به مقتضای مهر پدری با آن‌ها رفتار کند و گرفتار و کردار خود را سرمشق مردم قرار دهد. و روی هم رفته وظیفه جمیع طبقات ملت این است که گفتار و کردار خود را با اصول شرافت و آبرومندی تطبیق کنند که چنانکه یکی از حکمای اروپا گفته است اگر بنیاد حکومت استبدادی بر ترس و بیم است بنیاد حکومت ملی بر شرافت افراد ملت است و مخصوصا اگر متصدیان امور عامه شرافت را در اعمال خود نصب‌العین خویش نسازند کار حکومت ملی پیشرفت نمی‌کند. و بالاخره جمیع طبقات باید دست به دست یکدیگر داده در پیش بردن حکومت ملی متفق و متحد باشند که بزرگ‌ترین آفت حکومت ملی اختلاف کلمه و نفاق است.

پس اگر افراد ملت فقط ملاحظات و منافع شخصی را منظور بدارند و حاضر نشوند که یک اندازه از اغراض‌جویی خود را فدای منافع کلی کنند و از راه صلاح خارج شده، به جای اشتغال به امور شرافتمندانه برای پیشرفت اغراض خصوصی وسایل نامناسب از تزویر و نفاق و فتنه و فساد و دسته‌بندی و هوچیگری به کار برند و اگر نمایندگان ملت در قانون‌گذاری یا اجرای قانون اهتمام لازم ننمایند و نمایندگی ملت را وسیله تحصیل یا حفظ منافع شخصی بدانند و عوام‌فریبی را پیشه خود بسازند و دسیسه‌کاری را شعار خود کنند یا معنی نمایندگی ملت را فقط مدعی شدن با دولت بدانند و اگر وزیران وزارت را فقط مایه تشخص و جلب منافع شخصی فرض کنند و اگر روزنامه‌نگاران به جای حقیقت‌گویی و رهبری ملت به راه خیر، روزنامه را آلت هتاکی و پیش بردن اغراض فاسد قرار دهند و اگر پادشاه حافظ قوانین نباشد و افراد ملت را فرزندان خود نداند و سلطنت را وسیله اجرای هوای نفس بسازد و اگر طبقات ملت از طریق شرافت پا بیرون گذارند یا راه اختلاف و نفاق پیش گیرند گذشته از اینکه شخصا مسوول یعنی گرفتار عاقبت وخیم می‌شوند باید حتم و یقین دانست که باز اوضاع این سی و پنج سال گذشته تجدید خواهد شد، کشور و ملت هر روز گرفتار مصیبت و فتنه و فسادی می‌شود و نه تنها آزادی تباه خواهد شد بلکه به دار فنا و نیستی خواهیم رفت و اگر ملت عبرت گرفته باشد و به وظیفه وجدانی خود عمل کند امیدواری می‌توان داشت که روزگار محنت و ذلت سپری شود و دوره شرافت و سعادت و سرفرازی برسد.
این مطالب را که اظهار کردم ممکن است بفرمایید سخن‌هایی مبتذل بود که همه کس می‌داند و گفتن نداشت من هم آرزومندم که چنین باشد یعنی به عمل ثابت کنید که به این حقایق ایمان داشتید در آن صورت من از مبتذل‌گویی دلتنگ نخواهم بود.
فعلا آنچه مسلما مایه امیدواری و اطمینان خاطر ماست وجود مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی است که در اندک مدتی که به سریر سلطنت جلوس فرموده‌اند رافت و شفقت و مهربانی نسبت به ملت و حسن‌نیت به مشروطیت را کاملا به منصه ظهور رسانیده‌اند، اکنون باید امیدوار بود که طبقات ملت هم به خوبی امتحان بدهند. اینجانب که گذشته از معلومات کتابی مدت پنجاه سال شاهد جریان امور این کشور و کلیه ممالک روی زمین بوده و به نظر دقت و عبرت در آن‌ها دیده‌ام در این هنگام موقع را مقتضی دیدم بر حسب مسوولیتی که متوجه من شده است این تذکرات را به ابناء وطن عزیز بدهم و قصد دارم اگر موفق شوم بعد‌ها هم در مواقع مقتضی به شرح و بسط جزییات این کلیات بپردازم و در مهمات امور کشور یادآوری‌های لازم را به ملت بکنم. امیدوارم تذکراتم موثر شود و این ملت ستمدیده پس از قرن‌ها رنج و محنت عاقبت روزگار خوش ببینند. انشاءالله

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
​​​​انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


هری‌پاتر وجود دارد

⥪ وجود و ثبوت
فیلسوف‌اتریشی آلکسیوس‌ماینونگ (۱۹۲۰- ۱۸۵۳) نظریه‌ای درباره‌ اشیا مطرح کرد که نوری بر مسئله‌ گزاره‌های وجودی‌سلبی می‌اندازد. او پیشنهاد کرد که بعضی اشیایی که وجود ندارند، از نوعی هستی برخوردار هستند. این اشیا بیشتر ثبوت دارند تا وجود

بیاییم این مسئله را بیشتر باز کنیم. طبق نظر ماینونگ، اشیای زیر همه وجود دارند: صندلی‌ها، درخت‌ها، سنگ‌ها، بلندقدترین‌انسان در جهان، کوچکترین عدد اول، کوه‌طلا و هری‌پاتر. اما آن‌ها همه، نوع وجود یکسانی ندارند. چهار شی اول، وجود مکانی زمانی دارند. آن‌ها وجود دارند. سه شیء باقی‌مانده، نوع وجودشان غیر مکانی زمانی است. آن‌ها ثبوت دارند. همه‌ اشیا چه وجود داشته باشند چه ثبوت، ویژگی‌های مشخصی دارند. این حرف به این معنی است که ما جمله‌هایی حقیقی درباره‌ آن‌ها می‌سازیم. برای مثال، بلندقدترین مرد در جهان، بلند قد است، کوچکترین عدد اول زوج است و غیره

نظریه‌ی ماینونگ راه‌حل خیلی راحتی برای مسئله‌ گزاره‌های وجودی‌سلبی فراهم می‌کند. دوباره جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد را در نظر بگیرید. این جمله به چه چیزی اشاره می‌کند؟ به عین یا متعلق هری‌پاتر. چه چیزی درباره‌ این عین می‌گوید؟ اینکه این عین وجود ندارد. این جمله صریحا حقیقت دارد. عین هری‌پاتر وجود ندارد، ثبوت دارد.

شایان ذکر است که ماینونگ همچنین مدعی است که عین‌هایی هستند که نه وجود دارند و نه ثبوت. برای مثال، مربع دایره. مثل همه‌ عین‌ها، مربع دایره هم ویژگی‌هایی دارد. شما می‌توانید جمله‌هایی حقیقی درباره‌ی آن درست کنید، مثلا بگویید: مربع دایره، مربع است و یا مربع دایره، دایره است. اما این ویژگی‌ها متناقض هستند. بنابراین، این یک عین غیرممکن است و هیچ وجودی ندارد.


⥪ ابطال‌گری راسل
نظریه‌ ماینونگ فوق‌العاده مشغول کننده از کار درآمد و مدتی رواج پیدا کرد. اما عاقبت فیلسوف و منطق‌دان شهیر بریتانیایی، برتراند راسل، آنرا از چشم‌ها انداخت
راسل می‌گفت وقتی متفکرانی مانند ماینونگ برای اسب‌تک‌شاخ، کوہ‌طلا، یا در مورد ما، هری‌پاتر، نوعی وجود فرض می‌کنند، توسط دستور زبان گمراه می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند که چون می‌توانند قضایایی حقیقی درباره‌ چنین چیزهایی بسازند، پس آن‌ها باید نوعی وجود منطقی داشته باشند.

اما بنابر شرح راسل، هری‌پاتر به هیچ نوع موجودی اشاره نمی‌کند، یعنی نوعی موجود غیرمکانی-زمانی. بلکه به صورت یک توصیف، عمل می‌کند و کارکردش، توصیفی است. جمله‌ هری‌پاتر وجود دارد، به این معنی است که چیزی (و فقط یک چیز) وجود دارد که پسر جادوگر است و از مشخصات او این‌هاست که اثر زخمی به شکل صاعقه روی پیشانی اوست، در مدرسه‌هاگوارتز حضور دارد، صاحب جغدی به نام هدویگ است و امثال این‌ها. به همین ترتیب، جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد هم معنی‌اش این است که هیچ‌چیزی وجود ندارد که ما به‌ازا یا مصداق توصیف پسر جادوگر باشد که اثر زخمی به شکل صاعقه روی پیشانی اوست، در مدرسه‌ هاگوارتز حضور دارد، صاحب جغدی به نام هدویگ است و امثال این‌ها. این جمله هم صریحا راست است چون هیچ چیزی در دنیای واقعی نیست که ما به ازای آن توصیف باشد. پس بنابر نظر راسل، هری پاتر اصلا نه وجود دارد و نه حتی ثبوت

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪ کمال مطلق

⥪ جزیره‌ گونیلو
اولین منتقد برهان‌وجودی، یکی از معاصران آنسلم، راهبی به نام #گونیلو بود. او می‌گفت برهان آنسلم به طور واضح اشتباه و نادرست است، چون می‌توان از همین استدلال برای اثبات وجود هر چیز کامل استفاده کرد، مثلا اثبات وجود کامل‌ترین جزیره قابل تصور

پاسخ آنسلم این بود که برهان او فقط در مورد خدا به کار می‌رود. دلیلش به این ترتیب است:
مفهوم موجودی که بزرگ‌تر از آن نمی‌توان تصور کرد، مفهوم بسیار روشن و نامبهمی است. با استفاده از آن می‌توانیم به اصطلاح خدا را #کشف‌کنیم. می‌توانیم از راه استدلال عقلی راهی برای علم پیدا کردن به وجود خدا و صفات او پیدا کنیم. ولی هیچ مفهوم روشن و نامبهمی از جزیره کامل نداریم، و بنابراین نمی‌توانیم همین استدلال را در مورد جزیره کامل به کار ببندیم


⥪ ایراد كانت
فیلسوف شهیر آلمانی ایمانوئل‌کانت (۱۸۰۴- ۱۷۲۴) هم به برهان وجودی ایراد می‌گرفت. او می‌گفت که وجود، یک محمول نیست. به عبارت دیگر، وجود، ویژگی نیست که چیزی بتواند آن را داشته باشد یا نداشته باشد. وقتی می‌گوییم چیزی وجود دارد، چیزی به مفهوم آن اضافه نمی‌کنیم. صرفا ادعا می‌کنیم چیزی در جهان وجود دارد که با آن مفهوم مطابقت دارد و مابه ازای خارجی آن است. و از آنجا که وجود از آن نوع چیزهایی نیست که خدا (یا هر چیز دیگری بتواند واجد یا فاقدش باشد، برهان وجودی هرگز راه به جایی نمی‌برد و موفق نمی‌شود.

آیا حق با کانت بود که ادعا می‌کرد وجود یک محمول نیست؟ خب، این یک پرسش نسبتا فنی است. فقط این را بگویم که اکثر، و نه همه فیلسوفان با او هم عقیده‌اند که وجود، یک محمول نیست


⥪ قدرت‌جادویی برهان‌وجودی
برهان‌وجودی طی تقریبا هزار سال، فیلسوفان را به خود جذب کرده است. پس به رغم غرابت و عجیب بودنش، لابد چیزی در آن هست که نظرها به آن جلب می‌شود. اولین بار که به آن برخوردم، موقع خواندن کتاب تأملات دکارت بود. واکنش اولیه من ناباوری کامل بود. با خودم گفتم چطور کسی می‌تواند چنین استدلال مزخرفی را جدی بگیرد. اما بعد راجع به آن بیشتر فکر کردم. با کمال تعجب، متوجه شدم که وقتی ذهنم را از تصور خدا به عنوان نوعی شبح یا پیرمردی ریشدار پاک کردم و به جای آن، خدا را به صورت انتزاعی در نظر گرفتم، یعنی به صورت موجودی که صاحب همه کمالات است، برهان وجودی کم‌کم برایم معنی‌دار شد. آن وقت بود که فکر کردم ممکن است حق با دکارت باشد.. بعدا متوجه شدم که در این موضوع تنها نبودم. فیلسوف انگلیسی برتراند راسل در جوانی تجربه مشابهی داشت. او در زندگینامه خودنوشته‌اش می‌نویسد:
⥪ رفته بودم بیرون یک بسته توتون بخرم. بعد وقتی خریدم، در راه برگشت در طول مسیر ترینیتی در کمبریج، ناگهان آنرا به هوا پرت کردم و با فریاد گفتم: خدای بزرگ در چکمه‌ها! – برهان‌وجودی، درست است

راسل هم مثل من بعدها نظرش را عوض کرد. ولی درهرحال این ماجرا، قدرت افسون کننده فوق‌العاده برهان‌وجودی را نشان می‌دهد. همانطور که راسل بعدها نظر داد، خیلی راحت‌تر است که بگوییم این برهان به درد نمی‌خورد تا اینکه بگوییم دقیقا همان چیزی از آب در می‌آید که عیبش است

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
​​​​انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪ آیا اعراب پیش از اسلام بت‌پرست بودند؟

در اينجا ممکن است سوال پيش آيد كه پس چرا در قرآن از اعراب بعنوان مشركين نام برده شده است ؟
در بعضى آيات قرآن اعراب مكه را مشركين نام برده ولى معناى اين شركى كه اعراب دچار آن بودند، شريک گرفتن براى الله نبوده همانطور كه در آيات نامبرده ديديد بلكه، شرک در عبادت مقصود بوده است، زيرا همين توسل و طلب‌شفاعت از كسى غير از الله خواستن هم نوعى شرک محسوب می‌شود. آنها در مقابل اين سوال كه چرا اين بت‌ها را پرستش می‌كنيد می‌گويند:

ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفی - الزمر آیه ۳
ما آنها را نمى‌پرستيم، مگر آنها ما را به خدا نزديک كنند

پس نتيجه می‌گيريم كه اعراب پیش از ظهور محمد، نه تنها الله را بت سنگی نمی‌دانستند بلگه او را خالق زمين و آسمان‌ها و خداى يگانه مى‌دانستند که بت‌های دست‌ساز و سنگی تنها شفاعت‌کنندگان او هستند

با استناد به اين آيات، و واقعه غرانیق می‌توان با قطعیت بالایی گفت اعتقاد اعراب در مورد بت‌ها اين بود كه بت‌ها ميان آنها و الله كه خالق آسمانها و زمين است شفاعت كرده و در روز محشر آنها را شفيع و نجات‌دهنده مى‌باشند. اين مردم بين خود و اين مخلوقات ارتباط روحانى احساس كرده و آنها را دخيل در امور زندگی‌شان می‌دانستند. (دقيقا مانند شيعيان‌امروزى كه گنبدهاى طلاى مردگان را می‌پرستند و به جاى اينكه براى رفع مشكلاتشان از خدای نادیدنی كمک بگيرند، با صرف هزينه‌هاى هنگفت و يا نذر كردن، از اين گنبدهاى‌طلائى تقاضاى شفاعت می‌كنند)

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪که میگوید مزدوری بد است؟

آری کلی متخصص داریم. قربان انسان‌های فهمیده و دلسوز و وطنخواه. ولی بلانسبت اینها، کلی هم متخصص داریم با عنوان دکترا و کارشناس‌ارشد و غیره که مواجب می‌گیرند و مثل هم حرف می‌زنند، ولی در حقیقت همان بم‌بم‌بم می‌کنند. این درد را به کجا ببریم که اینهمه خائن و بادمجان‌دورقاب‌چین و مزدور اجنبی پیدا کرده‌ایم؟ اینهایی که زادوبوم خود را رها کردند حقوق آن مردم زیر ستم را نیز ازیاد بردند تا آنجاکه حاضر شدند برای ریختن بمب روی سرشان هم مزد بگیرند و تبلیغ کنند (مانند شیاد تاریخدان، جناب #میرفطروس) پول بگیری و حرف‌مفت بزنی تا آنجا که وطنخواهی و دفاع از وطن را جرم بدانی

قدیم ها یک وثوق‌الدوله داشتیم که یکبار پول از انگلیسی‌ها گرفت و خواست قرارداد امضأ کند، چنان آبرویی از او بردند که برای همیشه از سیاست کنار رفت و کارت‌سیاسی‌اش برای همیشه سوخت. آنوقت حالا سیاست باز پیدا کرده‌ایم. مأمور بازنشسته سازمان CIA بعد رفته رهبر سیاسی شده و عکسش را هم بعنوان رهبر سازمان گذاشته اند آن بالا. حالا جرأت داری بیا و حرف بزن که قبح از قباحت رفته. چنان با فحش و ناسزا مشتمالت می دهند که رب و ربت را یاد کنی

حالا همین آدم‌هایی که با کمال تهور سینه سپر می‌کنند و حاضر نیستند یک قدم برای کمک به یک جریان سیاسی بردارند و می‌گویند ما سیاسی نیستیم، وقتی از همین آشغال‌ها دفاع می‌کنند و می‌آیی بهشان تذکر می‌دهی، دادشان درمیاد که من بهتر می‌فهمم. خوب برادر اگر سیاسی نیستی در امر سیاسی هم تجربه نداری چرا اینقدر به حرفت اطمینان داری و بقول بچه‌های خودمون، بچه کجایی که اینقده پر رویی؟

برخی که می‌بینند زورشان به حکومت نمی‌رسد و در هیچ تشکیلاتی هم مشارکت نمی‌کنند و از امثال ترامپ هم نومید می‌شوند بلاگردانشان می‌شود هموطنان داخل کشور و زبان‌ملامت به مردم می‌گشایند که خلایق هرچه لایق . پس هر بلایی برسرشان بیاید حقشان است .باری دنیای مجازی چنان جای دنیای حقیقی را گرفته که دیگر کسی اعتنا به این یکی نمی‌کند. ولی اینرا آخر کار بگویم که اگر مبارزاتتان مجازی باشد، آخر هم چیزی بیش از آزادی مجازی به دست نخواهید آورد. از ما گفتن، بعد مثل انقلاب اسلامی بلند نشوید بیایید بگویید که ما که انقلاب کردیم پس چرا آزادی نیامد. از حالا بگویم که اینطوری هم نخواهد آمد، ول معطلید

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪ سقوط یک خدا

اما در لحظه‌ملاقات اتفاقات گونه‌دیگری بوقوع پیوست. هنگامیکه امپراتور وارد اتاق شد، ژنرال آرتور با او دست داد‍!‍ و سپس از شانه او گرفت و او را مانند یک بچه که کنترل می‌شود و برای عکس گرفتن آماده‌اش می‌کنند به سمت عکاس نگه داشت تا در همان حالت بماند و عکسی و از آنها گرفته شود.
به یکباره آن عظمت‌پوشالین، برای مردم ژاپن فرو ریخت. امپراتور مقدسی که خدا بود و میلیون‌ها نفر به خاطر او، حکومت و قدرت‌های دیگر به کام مرگ رفته بودند، حالا شبیه به یک بچه حرف‌گوش‌کن و با ادب شده بود که از خدایی به زیر آمده و کنترل می‌شود. (عکسی که در ابتدای این نوشتار دیدید، همان عکس مشهور است که بدون هماهنگی با امپراتور و با برنامه‌ریزی ژنرال آرتور، در دفتر او گرفته شد و تصویر رقت‌انگیزی از خدای‌سابق ژاپن را به جهان مخابره کرد

ژنرال آرتور با امپراطور #هيروهيتو پشت درهای‌بسته مذاکره کرد. امپراتور در این ملاقات در برابر ژنرال مک‌آرتور تعظیم ژاپنی می‌کند و از او خواهش می کنند به ملت او فرصت دوباره برخاستن بدهد و تنها او را مجازات کند. ژنرال آرتور در نهایت تصمیم می‌گیرد که نظام امپراتوری بدون محاکمه امپراتور، بعنوان نمادی‌سنتی برای ژاپن باقی بماند ولی از قدرت کنار گذاشته می شود. در مقابل امپراتور چند کلمه ساده را باید می‌پذیرفت و آنها را خطاب به مردم ژاپن و جهان می گفت:
من خدا نیستم، من #هيروهيتو هستم و بابت اشتباهاتم متاسفم

این بود شرح امپراتوری‌ژاپن، که برخی از طریق آن و با شیادی، قصد تبلیغ پادشاهی برای ایران دارند. دو کشوری که هیچ ربط و شباهتی باهم ندارند، همانطور که با دانمارک و انگلستان


نگاهی به گستردگی انتیکی در این منطقه، و قرن‌ها رفتن و آمدن پادشاهی‌های مختلف از مناطق مختلف ایران، آشکارا به ما می‌گوید پادشاهی، حتی در شکل‌نمادین به اسم اتحاد اقوام مختلف، یک اشتباه روشن است.

از این بیچارگان بیمایه باید پرسید چرا خودشان را مستحق و لایق پادشاهی نمی‌دانند!؟ اصلا چرا #منتظرالسلطنه حق پادشاهی دارد؟ چون پدربزرگش با کودتا و سرکوب سرکار آمده بود؟


امید که این درس‌تاریخی برای ملت ما نیز پندآموز باشد

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪ لائیسیته به زبان ساده

◍ گرفتاری های درک معنای لائیسیته و سکولاریسم:
ابهام و آشفتگی‌‌فکری و کج‌فهمی‌‌های موجود را می‌توان نتیجه عدم ارتباط ارگانیک بین روشنگران (روشنفکران) و کنشگران‌اجتماعی دانست، و نه در نبود مطالب فرموله شده
دیگر گرفتاری کنشگران‌اجتماعی ایران در عمومی‌ کردن این گفتمان و به نمایش گذاشتن یک فرمول دمکراتیک روشن و همه فهم است.
◍ لائیسیته جدایی دین از سیاست هست، ولی به بعد جمعی و اجتماعی دین کاری ندارد. گیتی‌ گرایی و دنیوی وعرفی‌گرایی ترجمه درستی‌ از لائیسیته نیست. اگر جامعه روشنگر ایرانی‌ بر روی اصل لائیسیته و یا سکولاریسم به توافق جمعی رسیده اند و یا خواهان سیستمی‌ سکولار و یا لائیک هستند، می بایستی که در گفتمان خود معنای لائیسیته و سکولاریسم را درست فرموله کنند.


◍ شاید بهتر باشد به جای دعوا بر سر واژگان و بحث‌های فلسفی‌ بی‌انتها، به چند سوأل اساسی‌ فکر کنیم و به دنبال پاسخ باشیم تا در آینده اختلافات سیاسی کمتری داشته باشیم. به عنوان مثال، در آمریکا کلیساها از دادن مالیات معاف هستند در صورتی‌ که صاحبان هر ساختمانی به واسطه ی استفاده از امکانات اجتماعی باید مالیات بپردازند. چه سکولار و چه لائیک. چرا در آینده مساجد ایرانی‌ نباید به شهرداری و یا دهداری مالیات بپردازند؟ در شهری که دارای چندین مسجد بوده و فقط یک مدرسه دارد، آیا شورای شهر نباید از این اختیار برخوردار باشد که چند مسجد را تبدیل به مدرسه و بیمارستان کند؟ سؤال اصلی اینست که مساجد و کلا اماکن مذهبی متعلق به کیست؟ دولت یا روحانیت

◍ از آنجا که روش برقراری ایده‌های سکولار و لائیک در هر کشوری مطابق با بافت فرهنگی‌ و سیاسی آن جامعه رشد کرده، سوالی که پیش رو داریم اینست که: لائیسیته ایرانی‌ چه ویژگیهایی را خواهد داشت؟ این مهم به خرد روشنگران و فرهیختگان جامعه ما دارد که روی این مقوله‌ها کار کنند و همچنین کنشگران اجتماعی و سیاسی باید فعالانه در پخش و اشاعه ی افکار روشنگرانه کوشا باشند.

◍ لائیسیته ایرانی ما نباید نسخه بدل هیچ کشور دیگری باشد اما باید اصول را که در همه جا ثبت است، شناخت و بر اساس آنها عمل کرد

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

⥪ آگنوستیسیزم یا آتئیسم؟

برای مثال یک فیزیکدان ممکن است درباره اینکه جهان تخت است، شک‌گرا باشد! وی مدعی نیست که هیچ مدرکی وجود ندارد بلکه وی معتقد است که دلایل کافی نیستند. اما واقعیت این است که شما نمی‌توانید در مورد وجود خدا شک‌گرا باشید. دلیل این است که ما فقط در مورد امور تجربی می توانیم شک‌گرا باشیم یا نباشیم (منظور امپیریکوس از ظواهر این است). در عبارت زیر از امپیریکوس این قضیه روشن می شود:
◍ نتیجه طبیعی هر پژوهشی این است که پژوهشگر یا موضوع مورد جستجو را کشف می‌کند یا قابل کشف بودن آنرا انکار می‌کند و اقرار کرده که قابل درک نیست یا اینکه به پژوهش خود ادامه می‌دهد. پس، با توجه به موضوع پژوهش شده توسط فلسفه، برخی ادعا کرده‌اند که حقیقت را کشف کرده‌اند و بقیه ادعا کرده‌اند که قابل درک نیست، درحالیکه برخی دیگر (از هیچ سو قانع نشده و) به تفحص ادامه می‌دهند. کسانی که معتقدند که چیزی را کشف کرده‌اند دگماتیسم یا جزم‌گرا هستند. آکادمیسین‌ها حقیقت را غیر قابل درک می‌دانند. اما شک‌گرایان به پژوهش ادامه می‌دهند. از این رو، معقول است که ادعا کنیم سه نوع عمده فلسفه وجود دارد: جرم‌گرایان، آکادمیسین‌ها و شک‌گرایان

◍ در مورد وجود خدا، از سه گزینه موجود یعنی کشف، غیرقابل کشف بودن و یا ادامه پژوهش، دومی درست است یعنی وجود خدا قابل کشف نیست. به بیان دیگر، علم‌تجربی امروز نشان م‌ دهد که چنین چیزی به طور کامل خارج از حیطه پژوهشی علم قرار دارد. پس آتئیست‌ها معتقدند که
◍ اولا هیچ دلیل عقلانی برای وجود خدا در دست نیست
◍ دوما اینکه اصولا وجود خدا از نظر تجربی، غیرقابل کشف است

پس کسی که مدعی شود نسبت به وجود خدا شک‌گراست (به معنای واقعا فلسفی آن)، در واقع مدعی است که وجود خدا به لحاظ تجربی قابل کشف است اما هنوز دلایل کافی برای قبول آن بدست نیامده و ما باید به تحقیق ادامه دهیم. شاید در مورد موجودات فرازمینی چنین موضع شک‌گرایانه ای را بپذیریم، اما در مورد وجود خدا، مسئله عدم کفایت دلایل نیست، بلکه به طور کامل وجود خدا (دست کم آنطور که در مسیحیت و اسلام تعریف می شود)، در حیطه تجربه ما نیست و غیرقابل کشف است. نتیجه اینکه شما واقعا نمی‌توانید در مورد وجود خدا شک‌گرا باشید. چنین چیزی ممکن نیست. یک تذکر را هم بدهم که شک گرایی را با یک عدم اطمینان و تردید عوامانه اشتباه نگیرید

◍ نتیجه کلی چنین است:
⥪ تا جایی که بحث بر سر وجود خداست، آگنوستیسیزم و آتئیسم یکی هستند. باید به لحاظ فکری بسیار سهل‌انگار و به لحاظ مفهومی شلخته باشید که این دو را متفاوت بدانید

⥪ نتیجه بعدی اینکه در مورد وجود خدا، شک‌گرایی میسر نیست چون خدا آنطور که عموما تعریف می شود، خارج از حیطه تجربه و ادارک حسی قرار دارد

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
​​​​انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪ استبداد، دیکتاتوری و توتالیتاریسم

مقوله راهبری کلان جامعه و حاکمیت‌سیاسی بر واحدهای انسانی به گونه‌ای که پاسدارنده حرمت‌انسان و تأمین‌کننده رفاه و خوشبختی او در سایه ارزش‌های بنیادی چون عدالت، آزادی و کرامت‌انسانی باشد، محور و ترجیح‌بند تقریبا همه تئوری‌ها و مکاتب‌فلسفی و اجتماعی دو سه قرن اخیر، به ویژه در غرب بوده است. فصل مشترک همه این مکاتب‌فلسفی و اجتماعی به رغم اختلافات بارز نظری و روانشناختی که در تبیین آنها از قدرت‌سیاسی و اعمال آن دیده می‌شود، این مسئله بنیادی است که انسان‌، مدار و محور اساسی هر نظم سیاسی و اجتماعی است و این نظم می‌بایستی با اختیار، آگاهی و آزادی انسان و به دست انسان مستقر شود و هر زمان که انسان‌ها بخواهند و اراده کنند می‌توانند با تصمیم جمعی به روشی مسالمت‌آمیز و دمکراتیک نظم جدیدی را جایگزین نظم پیشین کنند و در نهایت همواره خود بر تعیین سرنوشت خود حاکم باشند. به همین دلیل انواع دمکراسی‌های پارلمانی، مشارکتی، گفتگویی و مدل‌های دیگری از دمکراسی را عمدتا در اجتماعات غربی نهادینه کرده‌اند و بدینسان تدابیری برای کاستن از خطرات قدرت‌مطلقه متمرکز و لجام‌گسیخته اندیشیده‌اند که جدایی دولت سیاسی از جامعه مدنی، تمایز عرصه خصوصی زندگی از قلمرو عمومی، و فرد از شهروند و بیانیه‌های معتبر و کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق‌بشر و شهروندی و نظایر آنها فقط اندک نمونه‌هایی از این تدابیر هستند

با این اوصاف، هنوز هم بشر غربی ناراضی و در تکاپوی دستیابی به مدل‌های بهتر و کارآمدتری از مدیریت اجتماعی و حاکمیت سیاسی است، و با نقادی جدی و اساسی مبانی و اصول نظری مدرنیته در حال گذار به دورانی جدید است که چشم‌انداز و افق آن توسعه فزاینده حوزه عمومی و کاهش تسلط انحصاری عقلانیت ابزاری بر تمام عرصه‌های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی را در شرایط جهانی شدن نوید می‌دهد، و حوزه‌ها و نهادهای خودسامانی را پیش می‌نهد كه از سلطه قدرت‌سیاسی- نظامی مصون باشند و عرصه را به بهانه و به نام كلان روایت‌های یكسان‌ساز، دین و مذهب، از جادو و اسطوره‌ها گرفته تا متافیزیک و علم و تكنولوژی بر آزادی‌های بنیادین بشر و ارزش‌های معناساز او تنگ نكنند

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


⥪ چرا سلطنت‌طلبی نمی‌تواند مبتنی بر دموکراسی باشد؟

بعضی‌ها مدعی هستند که این قدرت‌های فوق‌العاده را به پادشاه آتی ایران نخواهیم داد. اما اگر چنین باشد، پس رابطه شاه با قوای‌سه‌گانه و دیگر نهادهای‌سیاسی، چه خواهد بود؟ اصلا کارکرد و عملکرد وی چیست؟ چرا باید قدرت و ثروت و همه چیز کشورمان را بدست کسی بدهیم که نقش او کمتر از نقش مترسک‌سرجالیز است؟

مشروطه‌خواهان یا همان سلطنت‌طلبان، هرگز درباره اختیارات و قدرت‌های یک پادشاه آتی صحبتی نمی‌کنند.
اگر سلطنت اصلا هیچ ارتباط‌قانونی با حکومت ندارد، پس بحث آنها اصلا سیاسی نیست و درباره تاسیس نهادی صحبت می‌کنند که اصلا کارکردی ندارد! البته آنها صحبتی درباره قدرت‌های یک پادشاه آتی نمی‌کنند چون خودشان هم خوب می‌دانند که استبدادی دیگر را در آستین می‌پرورانند


نتیجه‌ای که از این‌مطالب می‌توان گرفت آنست که تاسیس یک پادشاهی‌مشروطه، خلاف #حقوق‌بشر، #حقوق‌شهروندی، #اصول‌دموکراتیک و مالکیت و #حکومت‌قانون است که یا منجر به استبدادی جدید می‌گردد و یا در خوشبینانه‌ترین و بهترین حالت، کاری عبث و بیهوده است.

حال پرسش جدید من اینست که:
آیا مشروطه‌خواهان، شجاعت و صداقت لازم برای پاسخ‌گویی به این نقدها را دارند؟ آیا آنها حاضر خواهند شد که دست از کلی‌گویی و سپردن همه چیز به رای مردم در آینده برداشته و صادقانه به مردم بگویند که این سلطنت آتی مورد تصور آنها، این وارث تاج و تخت، این طلبکار موروثی قدرت، چگونه می‌تواند با دموکراسی و حکومت‌قانون مورد ادعای آنها سازگاری داشته باشد؟

امیدوارم مردم ایران و بویژه جوانان روشن‌اندیش و تحصیل‌کرده بجای اینکه فریب شعارهای رنگارنگ و توخالی این عده را بخورند، این اندیشه‌های‌ متحجرانه را با شجاعت تمام به پرسشگری بگیرند و یکبار برای همیشه نسخه استبداد را (چه دیکتاتوری نعلین و چه دیکتاتوری چکمه) را پیچیده و به سمت آزادی قدم بردارند

بقول #دموکریتوس بزرگ
کشف حقیقتی‌علمی را بر جلوس بر تخت‌پادشاهی ایران‌زمین ترجیح می‌دهم

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


من هم صدای انقلاب شما را شنیدم
⥪ نقدی بر #پیما‌ن‌نوین منتظرالسلطنه

در باب رهبری که هیچ تعهدی برعهده گرفته نشد و نمی‌توانست هم بشود، نمی‌توانست چون نه استراتژی در کار است، نه شعار، نه برنامه و نه حتی هدف. بدون اینها چه می‌توان گفت؟ همین می‌توان گفت که هوای رهبران میدانی و میانی را داشته باشید که هر کدامشان یک گوشه کار را گرفته‌اند و هیچ‌یک تصویری از کل کاری که باید انجام شود، ندارند و از این گذشته، از بین آنها که زنده مانده‌اند، یکی زندان است و یکی در مرخصی است و یکی دیگر قرار است آزاد بشود و آخری هم قرار است تازه برود زندان تا بعد ببینیم چه خواهد شد ـ همین و بس. تمام گروه‌های سلطنت‌طلب در همین موقعیت قرار دارند.

منتظرالسلطنه، در مقام رهبری نیست، چون نمی‌خواهد هیچ مسئولیتی برعهده بگیرد و اصلا نمی‌داند که اگر بگیرد چه باید بکند! دلیل اصلی نداشتن استراتژی اینها، امید داشتن به آمریکاست که بیاید و کارها را درست کند. وقتی قرار است دیگری کار را به انجام برساند، دلیل ندارد که شما خودتان را با این حرفها خسته کنید. فقط کافیست به مردم بگویید بریزید در خیابان، ما خواهیم آمد!

شکوفایی اقتصاد هم که همه چشم به راهش هستند به ذکر خیر کشورهای بالتیک و ذکر نام چند مؤسسه مالی جهانی نسبتا ناآشنا ختم شد! ظاهرا نویسندگان اینها را از ستون‌های وال‌استریت جورنال کش رفته بودند!
قدیم کسی می خواست پز #انتلکتوئلی بدهد، اسم چند تا فیلسوف و نویسنده را ردیف می‌کرد که اصلا به بحث ربطی نداشتند، حال شده این. فقط جای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی‌پول خالی بود. برنامه یا حتی حرفی در باره اقتصاد کشور در کار نبود. همین یکی دو تا دستگاه بین‌المللی که معلوم نیست اصلا کارشان چیست و چه تعهدی در قبال ایران دارند

اینهایی که تصور می‌کنند شازده‌رضا رهبر هست یا می‌تواند باشد، یا باید از او رهبر ساخت، اصلا متوجه نیستند که کار رهبری‌سیاسی، آنهم در مبارزه انقلابی با نظامی مثل نظام ج.ا از چه قرار است. لزومی هم نمی‌بینند اطلاعی کسب کنند. یک مشت بی‌سواد و کند ذهن‌هایی هستند که فکر می‌کنند کار سیاسی از قماش اداره دفتر روابط‌عمومی است و با همین بامبول‌های تبلیغاتی می‌توان سر و تهش را هم آورد. آمریکا هم که معدن این مزخرفات است. نشسته‌اند بر سر گنج و خرج می کنند

در آخر یک حرف دارم که به جمیع این قماش نادان بزنم:
⥪ در تمامی عمر، جز سدمعبر کاری نکرده‌اید و نمی‌توانید بکنید، از سر راه کنار بروید که مردم بتوانند کارشان را انجام بدهند

✵ رامین‌کامران

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

در انتها اشاره‌ای می‌کنم به داوری عمومی همایون کاتوزیان در مورد رضاشاه ایشان در کتاب ایرانیان از دوران باستان تا دوره معاصر خود می‌نویسد:‌

◍ رضاخان را غالبا با مصطفی‌کمال‌آتاتوک مقایسه کرده‌اند … این مقایسه قابل درک، اما گمراه کننده است. آتاتورک دیکتاتوری‌متجدد بود … رضاخان نیز در آغاز، دیکتاتوری‌متجدد بود و اگر به همان شیوه ادامه می‌‌داد تاریخ بعدی ایران شکل بسیار متفاوتی پیدا می‌‌کرد. اما چند سال پس از رسیدن به پادشاهی به #حاکمی‌ مستبد و مطلق تبدیل شد و، مانند حاکمان‌ سنتی‌ ایران پیش از مشروطه، بیش از پیش اتباع خود و دارایی آنان، و در حقیقت کل کشور را ملک‌ شخصی‌ خود تلقی‌ می‌‌کرد. پیش از قرن بیستم ممکن بود رضاشاه #حاکم‌عادل، یعنی نیرومند، اصلاحگر و مستبد تلقی‌ شود که ثبات و رفاه‌نسبی‌ را در کشور برقرار کرده است … اما این حقیقت که رژیم رضاخان به دنبال انقلابی‌ در مخالفت با حکومت استبدادی و برای برقراری قانون برپا شده بود، به نارضایی مردم از او انجامید. اگر رضاشاه دیکتاتوری مانند آتاتورک باقی‌ مانده بود هم در زمان خودش، و حتما پس از آن، تصویری مناسب از خود به دست می‌‌داد … او از یکسو حاکمی در دوران مشروطه و خود مدعی ناسیونالیسم و تجدد بود، و از سوی دیگر سیاست را به کلی‌ در کشور برانداخت


و نهایتا یادی می‌کنم از کریس‌مارکر فقید، یکی از مطرح‌ترین فیلمسازان مستند. اگرچه مقایسه فیلم‌های این کارگردان با فیلمی چون مستند رضاشاه، ممکن است باعث شود تن آن کارگردان شهیر در گور بلرزد و من نیز دچار عذاب وجدانی شدید گردم، اما به سازندگان فیلم‌های مستند شبکه منو تو توصیه می‌کنم تا با دقت در آثار #مارکر، بر لزوم برائت فیلم‌مستند از پیش‌داوری‌های احمقانه و کورکورانه و رها ساختن مخاطب از پیش‌فرض‌های ذهنی‌اش و دعوت او به اندیشیدن، آگاه شوند. فیلم مستند در شکل آرمان‌گرایانه و استادانه آن، به کتیبه‌ای تاریخی مانند است و در شکل متوسطش، دفتری از ثبت قابل‌قبول و وفادارانه رودیدادها. جا زدن نمایشی مرکب از فریب و تحریف به جای فیلم #مستند و هدف‌گرفتن قشر بی‌مطالعه و بازداشتن او از مواجهه با چالش‌های فکری‌اش، موجودی منفعل و سردرگم را برجای می نهد که تنها به هیجانات لحظه‌ای و سطحی‌اش متکی‌ست، موجودی که هیچ نقدی بر ضد این هیجان را تاب نمی‌آورد و بر رکود اندیشه‌اش پافشاری می‌کند.

سخنی هم با تهیه‌کنندگان این شبکه تلویزیونی، آیا براستی می‌توان وظیفه ارتقا فرهنگی و پروردن مخاطب فکور و شیفته آگاهی را از سیاهه وظایف یک رسانه خط زد؟

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ در باب وجود تاریخی عیسی مسیح

این مدارک نشان می‌دهد که خدای‌ناجی که عذاب و رنج را تحمل می‌کند تا کفاره گناهان دیگران را بدهد، پیش از مسیحیت وجود داشته و این ظن را تقویت می‌کند که مسیحیان صرفا این ایده را برگرفته و به آن جنبه تاریخی و واقعی داده‌اند.

دکتر کریر اشاره می‌کند که ما در سال‌های ۶۲ تا ۹۰ میلادی، هیچ مکتوبی از مسیحیان نداریم. تاریخ مسیحیت به مدت ۳۰ سال یا حتی ۵۰ سال در تاریکی‌ مطلق است. در این مدت، شورش یهودیان و نیز یک قحطی‌بزرگ در سرزمین یهودیان رخ داده است. این شکاف‌تاریخی نشان می‌دهد که مسیحیان در قرن دوم میلادی ارتباط مستمرشان با مسیحیت اولیه قطع شده است و هیچ کدام از پدران کلیسا و نویسندگان‌انجیل ارتباط زنده و مستمری با بنیانگذاران اولیه مسیحت برای مثال پولس‌قدیس نداشته‌اند. همچنین انجیل‌ها نیز در اوایل قرن دوم یا اواخر قرن اول نوشته شده‌اند و تنها تلاشی هستند برای اینکه عیسی را به یک شخصیت تاریخی تبدیل کنند

نکته جالب دیگری که پژوهشگران دریافته‌اند این است که پولس قدیمی یعنی بنیانگذار مسیحیت و اولین کلیساها، در متن خود اشاره ای به زندگی مسیح آنچنان که در انجیل‌های چهارگانه است نمی‌کند و حتی مدعی است که شناخت وی از مسیح بیشتر از الهام و وحی است تا متون قدیمی‌تر. به نظر دکتر کریکر، مسیحیت ابتدایی، یک آیین رازورزانه درباره یک ناجی آسمانی بوده است که قبلا بار گناهان ما را خریده و اکنون باید منتظر پایان قریب الوقوع جهان باشیم. این بدان معنا نیست که آنها واقعا معاصرین این به اصطلاح ناجی بوده اند.

با همه اینها فرض تاریخی بودن عیسی نیز چندان دور از ذهن نیست و همچنان محتمل است ولو با احتمال کمتری. اما تا زمانی که دلیل قانع‌ کننده‌ای برای اثبات وجود تاریخی عیسی در دست نذاشته باشیم فرضیه اسطوره‌ای بودن عیسی قابل قبول‌تر است

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ آزادی‌ادیان در دوران‌پهلوی!

به این ترتیب، مبارزه با بهائیان را جزئی از مبارزه علیه کمونیسم‌جهانی برنمود و درصحبت از روابط توده‌ای‌ها با فرقه بهائی چنین تفسیری به دست داد؛
توده‌ای‌ها تصور می‌کردند فرقه بهائی برای آنها به منزله کرنسکی (دومین نخست وزیر دولت موقت روسیه که توسط بلشویک‌های تحت امر لنین سرنگون شد) است که راه را برای قیام مسلحانه کمونیست‌ها باز خواهد کرد

این نوشتار جای آن نیست که به شرح موج عجیب آن سال بپردازیم. همین قدر می‌گوییم که کم و بیش همزمان با تخریب گنبد حظیرة‌القدس توسط بلندپایگان ارتش و فلسفی، بهائیان در بعضی از نقاط ایران مورد هجوم، قتل و غارت قرار گرفتند، با زور و تهدید مجبور به اعلام برائت از عقیده خود شدند، و از کار اخراج شدند

خواسته‌های آیت‌‌الله‌ها برای سرکوب بهائیان فزونی یافت و به حدی رسید که دولت، با توجه به انعکاس جهانی این رویدادها و شکایت محافل بین‌المللی بهائی به شاه، دیگر قادر به ادامه پذیرش آنها نبود و در نتیجه روحانیون ناراضی شدند. چنانکه محمد توکلی طرقی مورخ معاصر می‌گوید، وقایع سال ۱۳۳۴ هم اوج و هم آغاز گسست همکاری‌های دربار و روحانیت بود که در ادامه خود، جنبش بهائی‌ستیزی را به بخش جدایی ناپذیر نهضت‌اسلامگرایی تبدیل کرد.
پس، در جنبش آزادی‌خواهانه مردم ایران آزادی‌مدنی بهائیان اسارت ملت مسلمان پنداشته شد و در نتیجه جامعه‌مدنی ایران در نیمه دوم قرن بیستم دچار تناقضی شد که همچنان ادامه دارد

نویسنده جاهل کانال ناتاما، هر دروغی که برای تطهیر رژیم دیکتاتور پهلوی بنویسید فاش خواهم کرد ✌🏽

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ رضاخان و دو ایدئولوژی مستبدین

این دیدگاه توسعه‌گرا و محافظه‌کار کاملا مورد پذیرش بورژوازی ملی کشورهای جهان‌سوم در هر دو نسخه شبه سوسیالیستی یا سرمایه‌داری، قرار گرفته است. بورژوازی ملی این کشورها که خود را در رقابت با کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته، عقب‌مانده احساس می‌کردند، سریعا این ایدئولوژی محافظه‌کار را درونی کرده و در سیاست‌های خود گنجاندند. حکومت کشور به اصطلاح کمونیستی کره‌شمالی یک نمونه بارز است که در واقع حکومت‌بورژوازی‌ملی با ایدئولوژی توسعه‌گرایی محافظه‌کار است با این تفاوت که توسعه‌گرایی خود را در بسیج نیروی کار می‌بیند و نه در پذیرش مختصات سرمایه‌داری جهانی. چه اقتصاد دولتی (مانند کوبا، ونزوئلا و یا کره‌شمالی) و چه اقتصاد بازار آزاد (مانند کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس) هر دو این ایدئولوژی را تبلیغ می‌کنند که پیشرفت کل جامعه تحت عنوان ملت تنها در گروی استفاده از تمامی ظرفیت‌های تولیدی و نیروهای مولد و بالا بردن سطح فن‌آوری و دانش است و نهادهای دموکراتیک سیاسی، آزادی رسانه‌ها و یا توزیع واقعی ابزار تولید و زمین به دست مردم همگی اموری دست و پا گیر بر سر توسعه کلی کشور هستند

یک نمونه دیگر، ایدئولوژی حاکمین ژاپن است که چه در دوره فاشیستی و چه در دوره بعد از جنگ جهانی دوم، همواره بر اهمیت کار زیاد و تولید انبوه به عنوان شاخصی برای رفاه جامعه تاکید ورزیده‌اند. نتیجه این توسعه طلبی تولیدی و نظامی ژاپن، کشته شدن ۲/۱ میلیون نفر در جنگ جهانی‌دوم بود. امروزه ژاپن برای بورژوازی ملی بسیاری از کشورها یک نمونه مناسب برای دفاع از این ایدئولوژی محسوب می‌شود (بدون آنکه متوجه باشند در سیستم سرمایه‌داری جهانی حتما باید ده‌ها کشور عقب مانده و فقیر بمانند تا یک ژاپن ثروتمند بوجود آید!)

رژیم‌پهلوی برای ایدئولوژی توسعه‌گرای محافظه‌کار نمونه بسیار مناسبی است
در این دیدگاه که از سوی سلطنت‌طلب‌ها تبلیغ می‌شود، در حالیکه محمدرضاشاه جامعه ایران را به سوی مدرنیته رهنمون می‌کرد، مردم ایران با قدرنشناسی به خاطر مسایل بی‌ربطی مانند عدالت و آزادی‌سیاسی با انقلابی‌ارتجاعی به این پیشرفت خطی مدرنیزاسیون پایان دادند. تمام آنچه تبلیغ می‌شود پیشرفت مادی است بی‌آنکه به این سئوال پاسخ داده شود که این پیشرفت در نهایت به نفع چه گروه‌ها و چه طبقاتی شد؟ در پشت این ایدئولوژی، دفاع از استبداد سیاسی و صدالبته فاشیسم پنهان شده است چرا که اولویت همواره بر پیشرفت مادی است ولو به قیمت از دست رفتن آزادی‌های‌سیاسی

#پایان

◍ امین‌قضایی، باز نشر: MᴀʜʏᴀʀHɪᴛᴄʜ


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحلیلی بر برنامه ساعت‌پرسش و نقد موضع سلطنت‌طلب‌ها

و اما وطن‌دوستی
وطن‌دوستی به تشکیل حزب پان‌ایرانیسم یا گذاشتن سبیل دو متری که نیست. وطن‌دوستی به چیزی است که در هیچ‌کجای شعار، خدا، شاه، میهن نبود، یعنی #مردم. خیال نکنید اگر عکس اعلیحضرت، قلب‌تان را به تپش می‌اندازد، وطن‌پرست هستید، این فقط جبروت‌شاه است که شهوت‌ استبدادتان را قلقلک می‌دهد
وطن یعنی مردم. یعنی من آنقدر احمق هستم که مردم را نبینم و به یک خاک تعصب داشته باشم؟ یا به یک شاه؟ چون مثلا نماد چیزیست؟ چه زهرماری است آن نماد اگر مردم نباشند؟ چطور شما می‌توانید هنوز بعد از ۴۰ سال، به مردمی که علیه شاه، انقلاب کردند، #شورشی بگویید و خودتان را وطن‌پرست بدانید؟ نفرت شما از این مردم دیگر چیزی نیست که پشت سبیل‌تان پنهان شود. شما علنا مردم را برای سقوط سلطنت ۳۷ ساله شاه بی‌عرضه مقصر می‌دانید و می‌گویید اصلا آزادی از سرتان زیادست

۲۵۰۰ سال تاریخ مگر فقط برای پز دادن است؟ ۲۵۰۰ سال این مملکت در ساختار سیاسی سلطنت زندگی‌کرد، چه شد؟ قدمی به جلو رفتیم؟ آقاجان به جهنم که تاریخ ایران با پادشاه آغاز شده - به جهنم که شاهکار فردوسی، نامش #شاه نامه است. اگر فردوسی می‌دانست که هزارسال بعد قرارست مشتی خشک‌مغز، وطن‌دوستی را در وفاداری به شخص شاه بدانند که راهی پاسارگاد می‌شد و با برگ‌برگ شاهنامه، قبر کوروش را ‌به آتش می‌کشید!

رضاشاه‌دوم شما (#منتظرالسلطنه) یعنی از نادرشاه توانمندتر است؟ اصلاحات پهلویسم شما، از شاه‌عباس صفوی شتابان‌تر است؟ ۲۵۰۰ سال این مملکت از توسعه‌سیاسی محروم شد. مشروطه فرصتی بود که دقیقا امثال شما، شدید مانع آن. حالا برای ما علم مشروطه برداشته‌اید که راه نجات ما مشروطه است؟ راه نجات ما مشروطه بود، اما شما نگذاشتید. حالا که از قدرت کنارتان زده‌اند و دیده‌اید هوا پس است، شدید مشروطه‌خواه؟

نجات ایران، توسعه‌سیاسی است. توسعه‌سیاسی یعنی نهاد به جای فرد. یعنی اگر حتا قرار بر بازسازی سلطنت ایران شد، شخص پادشاه برای ما مهم نباشد، بلکه نهاد پادشاهی مهم باشد. حالا آیا شما حاضرید، پادشاه ایران یکی از نوادگان سلطنت‌های دیگر پادشاهی ایران باشد که فرزند پسر دارد؟
قطعا نه! چون دغدغه‌ شما نهاد پادشاهی نیست، اصلا نمی‌فهمید نهاد پادشاهی یعنی چه! در ذهنتان فقط یک شاه وجود دارد. با تاج و قبایی که دیدنش آب از دهان جهانیان سرازیر کند. شما شیفته استبداد هستید پدرجان البته استبدادی ظاهرا ملی‌گرا، مدرن و البته باشکوه

شمایی که بعد از ۸۰ سال، نمی‌توانید بدون تعصب، استبداد رضاشاه و خیانتش به قانون‌اساسی و خون آزادیخواهان را بپذیرید و شب تا صبح قربان‌صدقه چکمه‌های واکس‌خورده‌اش می‌روید، چطور قرارست فردا مقابل قانون‌شکنی احتمالی شاهی که دیگر هم عصرتان است، بدون حب و بغض، نظر دهید؟ طیب‌الله‌انفسکم!


در پایان از همه عزیزان مخالف و موافقی که وقت گذاشتید و این نوشتار را تا انتها خواندید صمیمانه سپاسگزارم. اما لازم است در آخر بار دیگر تاکید کنم:
این تفکر رومانتیک برخی‌ها از پادشاهی بریتانیا و ... وقتی عملی می‌شود که با کوچکترین قانون‌شکنی شاه، فریاد اعتراض‌ آقایان بلند شود!

#پایان


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ رد معجزات‌علمی‌قرآن (ستون‌های‌نامرئی)

حال با توجه به موارد باﻻ خودتان قضاوت کنید آیا از آیه ۶۵ حج و آیه ۲ رعد و آیه ۱۰ لقمان که در باﻻ بیان شده‌اند می‌توان نتیجه گرفت منظور از آسمان، کرات‌آسمانی و منظور از ستون‌نامرئی برآیند خنثای نیروی‎جاذبه‎نیوتون و نیروی‎گریز از مرکز است؟!

تعمق در این آیات نه تنها معجزه علمی را ثابت نمی‌کند بلکه بریک اشتباه‌فاحش علمی از جانب قرآن اذعان دارد. و آن اینکه این خلا و فضای‌بیکران بدون جرم، نه‌ جسم و مادی است که شکاف‌بردارد یا بشکند و نه جسم دارای‌جرم است که برای نگه داشتن و نیفتادن‌اش برروی زمین نیاز به ستون داشته باشد. کره‌زمین ما که در مقابل بسیاری از کرات دیگر بسیار بسیار کوچک و ناچیز است خود در این فضا قرار دارد و هیچگونه مرکزیتی نسبت به این فضای‌ﻻیتناهی ندارد که همه چیز را بخواهیم معطوف به آن بکنیم از جمله افتادن آسمان برروی آنرا

بعضی از مفسرین شیاد در حقیقت برای توجیه اینگونه آیات، گاهی لفظ سماﺀ را به معانی دیگر بیان می‌کنند. مثلا در جائیکه آمده، باران را از آسمان نازل می‌کنیم، آسمان را در معنای ‌#ابر می‌دانند و می‌گویند عرب به جهت باﻻ سماﺀ می‌گوید که می‌تواند به معنای ابر و کرات آسمانی نیز باشد. در صورتیکه این توجیه منطقی نیست. بدین جهت که ابرها در آسمان تشکیل و آماده بارش می‌شوند، خدا می‌گوید آب، از آسمان نازل می‌شود نه اینکه ابر همان سماﺀ است. کلمه #سحاب به معنای ابر بارها در قرآن بیان شده و نیز کلماتی مانند #کواکب و #اختر و #انجم به معنای ستارگان و سیارات و نیز خود شمس و قمر. این اشتباه است که چون مکان اینها ‏ (ابر و کواکب) در آسمان است، سماﺀ را گاهی به معنای ابر و گاهی به معنای کواکب در نظر بگیریم

با شیادی نمی‌توانید قرآن را کتاب علمی به مردم #هم‌الغالبون کنید

#پایان


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ ازدواج‌ با #عایشه، لکه‌ننگی بر پیشانی محمد

▨ ازدواج #عایشه پیش از نکاح با محمد

در آخرین قسمت از این نوشتار به شبهه‌ای که توسط اسلامگرایان برای بالا بردن سن عایشه مطرح می‌شود، پاسخ خواهم داد

▨ مسلمانان مدعی‌اند، در کتاب #طبقات از #ابن‌سعد آمده است که عایشه قبل از ازدواج با محمد، دارای نامزد بوده است
◍ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ عَنِ الأَجْلَحِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - عَائِشَةَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ أَعْطَيْتُهَا مُطْعِمًا لابْنِهِ جُبَيْرٍ فَدَعْنِي حَتَّىأَسُلَّهَا مِنْهُمْ. فَاسْتَسَلَّهَا مِنْهُمْ فَطَلَّقَهَا فَتَزَوَّجَهَا رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.
◍ عبد الله بن أبى ملیكه مى‌گوید : رسول الله از عایشه دختر ابوبكر خواستگارى كرد، ابو بكر گفت: من عایشه را به جبیر بن مطعم داده‌ام، اجازه بده تا آن‌ها را منصرف كنم؛ ابوبكر آن‌ها را منصرف كرد و طلاقش را گرفت، سپس پیامبر با او ازدواج كرد
▨ الطبقات‌الكبرى - ط‌العلمية - ابن‌سعد - مجلد ۸ - برگ ۴۷


▨ پاسخ به این ادعا

۱. این روایت ضعیف است زیرا در سند این روایت شخصی به اسم الاجلح بن عبدالله بن کندی وجود دارد که خود #ابن‌سعد، در خصوص او می‌گوید، وَكَانَ ضَعِيفًا جِدًّا
◍ الطبقات‌الكبرى - ط دار صادر - ابن‌سعد - مجلد ۶ - برگ ۳۵۰

۲. این ادعا در تضاد کامل با آیات قرآن است زیرا جبیر بن مطعم در جنگ بدر اسیر شد و شخصی مشرک بود که با فدیه آزاد شد، حال آن که قرآن در آیه ۲۲۱ سوره بقره ازدواج با مشرکین را ممنوع کرده است
◍ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا - به مردان مشرک زن ندهيد تا ايمان بياورند

▨ در نتیجه امکان نداشته است که ابوبکر دختر خود را به نکاح مردی مشرک در آورد. این ادعا در تضاد با تمام اسناد است زیرا طبق اسناد، عایشه همسر باکره محمد بوده است و در سن ۹ سالگی ایشان، محمد او را به زفاف برده است. همچنین این ادعا تنها توسط #اجلح که یک شیعه ضعیف بوده، ساخته شده است و احتمالا این افسانه را به جهت کینه‌ای که شیعه نسبت به عایشه داشته، ساخته است

#پایان


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
Ещё