دستیابی
#اردشیر_بابکان بر
#ارمنستان از زبان
#آگاتانگغوس و چگونگی گسترش
مسیحیت بدست یک
#ایرانی به نام گریگور روشنگر، در قفقاز
هنگامی که پادشاهی پارت ها به پایان آمد،حکومت اردوان پسر واغارش(بلاش) سرنگون و او به دست اردشیرپاپکان کشته شد.
چون این خبر ناگوار به خسرو(شاه اشکانی ارمنستان) رسید، او که در حکومت پارت ها دومین کَس بود نتوانست خود را برای جنگ آماده سازد
پس از یکسال،خسرو سپاهی فراهم دید و سپاهیان
#آغوانی(ارانی) و ایبری(گرجی) را گردآورد و دروازه آلان ها(داریال) و دروازه نگهبانان چور(دربند) را گشود.
و همچنین سپاه
#هون_ها که در خونخواری و جنگاوری شهره بودند و همین ها به فرماندهی آتیلای هون،اروپا را درنوردیدند،را آورد و بر پارسیان تاخت...
و از
#آسورستان تا دروازه های تیسفون پیش رفت..
او با کینه ای سخت سوگند یاد کرد که از سرنگون کنندگان دودمانش کین ستاند.
خسرو در جنگ پیروز شد و به
#واغارشاپات(ولاش آباد) در استان آیرارات بازگشت.
خسرو پس از یک سال نیز با
#عرب ها هم پیمان شد و همه ی آسورستان را ویران و غارت کردند.
پادشاه پارسی (اردشیرپاپکان) گفت:
چنانچه کسی بتواند انتقام او را از خسرو بگیرد پس از اردشیر دارای دومین تخت پادشاهی می باشد.
یکی از نافبد(سران خاندان ها)های پارتی بنام
#آناک (از خاندان سورن پهلو) داوخواه (داوطلب) شد.
اردشیر به او فرمانروایی بر پارت ها و زادبوم پاهلاوها(پارتها) و تاجگذاری و رسیدن به جایگاه دومین کس در کشور را داد.
آناک با خانواده اش به ارمنستان کوچید و وانمود کرد که بر اردشیر شوریده است.
خسرو او را پذیرفت و در شهر
#خاق_خاق در ایالت اپتیک اسکان داد.
سال آینده که فرا رسید خسرو در اندیشه ی یورشی دیگر بر پارسیان بود.
مرد پارتی تا آگاه شد ،خسرو را به گردش و شکار برده و او را کشت و گریخت.
بزرگان سپاه ارمن خود را به پل
#آرتاشات روی رود
#یراسخ(ارس) رساند و آناک را کشتند.
شاه که هنوز جان در بدن داشت فرمان کشتار خاندان آناک را داد و سپاه ارمن زنان و دختران و کودکان او را از دم تیغ گذراندند و تنها
#دو کودک خرد بدست مردی پارتی بنام
#دایاک رهایی یافته و به سوی روم گریختند.
اردشیر که آگاهی یافت فوری سپاهی گرد آورده و به ارمنستان تاخت و آن دیار را به نام خویش خواند و لشگر بیزانس را گریزاند.
تاریخ ارمنیان،آگاتانگغوس،ترجمه گارون سرکیسیان،نشر نائیری،۱۳۸۰
برگه ی ۳۰ تا ۳۸
#گریگور_لوساوریچدر این میان یکی از پسران آناک و یکی از پسران خسرو جداگانه به روم برده شدند.
#تیرداد پسر خسرو آرشاکنی نزد مردی به نام
#کنت_لیکیانوس پرورش یافت و دانش آموخت.
ولی پسر
#آناک در شهر سزاریای
#کاپادوکیه با کیش
#مسیحیت پرورش یافته و آموزش دید.
نام او
#گریگور بود.
او هنگامیکه داستان پدرش را شنید به میل خویش در روم نزد تیرداد رفت و خود را چون بنده ای ناشناس در خدمت تیرداد گمارد.
هنگامی که تیرداد دریافت که گریگور مسیحی است دست به آزار و شکنجه او زد تا از آیین خویش دست بکشد.
پس از مدتی تیرداد به جای بَدل امپراتور روم با گوتها جنگید و شاهشان را اسیر کرد و مورد مهر امپراتور روم دیوکلتیانوس قرار گرفت و با سپاهی رومی راهی ارمنستان شد و آنجا را گرفت.
در هنگام برگزاری جشن تاجگذاری در نیایشگاه
#آناهیتا (که یونانیان هم به او باور داشتند)درگیری میان تیرداد و گریگور رخ میگیرد و تیرداد نیز گریگور را بسیار شکنجه میکند ولی گریگور جان به در میبرد.
در همین هنگام یکی از ارمنی ها به تیرداد میگویند که گریگور فرزند آناک پارتی است،پس تیرداد او را به سیاهچالی در آرتاشات بنام (خورویراب) فرستاد و گریگور ۱۳ سال در آنجا بود.
در این زمان تیرداد به جنگ با پارسیان پرداخت تا اینکه در پی داستانی افسانه وار درباره ی دو قدیس مسیحی بنام هریپسیمه پاکدامن و گایانه ی عاشق،فتنه ای در روم و ارمنستان بروز کرد و شاه تیرداد که این دو قدیس را به همراه چهل مسیحی میکشد،دچار عذاب الهی شده و جنون میگیرد.
در این میان خواهر وی
#خسرویدخت نام داشت شش بار خوابنما شده و میخواهد که گریگور را از خورویراب بیاورند و گریگور با یک مراسم نیایشی تیرداد را شفا داد و اینچنین تیرداد مسیحی شد و فرمان داد همه مسیحی شوند و نشانه های غیر مسیحی را نابود کنند و گریگور و فرزندانش
مسیحیت را در لیبریا و آلبانیا نیز گسترش دادند و و ارمنستان هم دامنگیر شد
تا جاییکه در زمان ساسانیان نخستین کلیسای ارامنه به نام نخستین شهید جهان
مسیحیت در آذربایجان به نام
#سن_استپانوس بدست شاهان ایران ساخته شد.
و همچنین کلیسای دیگری به نام کلیسای سیاه یا قره کلیسا و....
این گستردگی چنان پیش رفت که میبینیم همسران برخی از شاهان ساسانی مانند نرسی و حتی خسروپرویز که هر دو همسرش ، مریم و شیرین نیز مسیحی هستند!!!!!
و خبری از
#خفقان دینی هم نیست!
با سپاس از برگه ی ایران در قفقاز،آرش ماد
@IranArianaShahnameh