ایران ما آریانا ایران بزرگ و کهن شاهنامه @IranArianaShahnameh

#تاریخ_ایران
Канал
Логотип телеграм канала ایران ما آریانا ایران بزرگ و کهن شاهنامه	@IranArianaShahnameh
@IranArianaShahnamehПродвигать
2,11 тыс.
подписчиков
8,43 тыс.
фото
8,93 тыс.
видео
4,72 тыс.
ссылок
https://telegram.me/IranArianaShahnameh به مجله‌ی خبری تاریخی اجتماعی فرهنگی سینمایی خوش آمدید همیشه بخند،حتی در بدترین هنگامه ها،چراکه خنده بهترین و بدترین انتقام از این روزگار نیرنگ باز است @ArashMaad (آرش ماد اندیمشکی مغان)
او (محمّدرضاشاه پهلوی) توانست فعالانه در «انقلاب اوپک» شرکت جوید، انحصار شرکت‌های نفتی بین‌المللی در صنعت نفت ایران را به مبارزه بطلبد و بدین ترتیب توانایی بالقوه کشور را به عنوان «یک قدرت خارجی» تحقق بخشد.

شاه گرچه قبلاً از برنامه مصدق در ملی شدن نفت پشتیبانی کرده بود، ولی روش‌های «انقلابی» او برای رسیدن به این هدف را تأیید نمی‌کرد. او هنگامی که راه‌حل آمریکا برای بحران نفت را پذیرفت آگاه بود که این راه‌حل بسیار کمتر از آن چیزی بود که مصدق برای ایران می‌خواست. اما معتقد بود ایران برای تسلط بر منابع نفتی خود باید به آرامی گام بردارد.

این سیاست در آن زمان که شرکت‌های نفتی بین‌المللی هنوز بر صنایع نفت خاورمیانه تسلط داشتند و تولیدکنندگان منطقه نیز ضعیف و دچار تفرقه بودند، با سیاست اتحاد او با غرب سازگاری داشت. اما به محض آن‌که سیاست‌های جهانی تغییر کرد و بازار جهانی نفت اجازه داد، ایران در آغاز دهه ۱۳۵۰ شروع کرد به بهره‌برداری از قدرت جمعی سازمان اوپک علیه موضع ضعیف شرکت‌های نفتی.

شاه در سال‌های میان ۱۳۵۴-۱۳۴٩ نقش تعیین‌کننده‌ای در هدایت اوپک به سوی در پیش گرفتن سیاست «بالا بردن قیمت نفت، و تسلط بر تعیین قیمت و تولید» را بازی کرد.

او برای پیروزی این سیاست جدید خود از هر فرصتی بهره جست که یکی از آنها جنگ سال ۱۳۵۲ میان اعراب و اسرائیل و پیامد آن تحریم نفتی اسرائیل از سوی اعراب بود، و بدین ترتیب به فرمان تولیدکنندگان نفت و جهان سوم علیه «سلطه و استثمار» تبدیل شد.

تاریخ ایران به روایت کمبریج: از رضاشاه تا انقلاب اسلامی، پیتراوری، گاوین همبلی و چارلز ملویل، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، انتشارات جامی، ۱۳٩۲، صص ۱۴۲ و ۱۴۳
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#تاریخ_ایران_به_روایت_کمبریج
کوروش بزرگ
https://youtu.be/oX9glkNQsB4?si=boE_Ai-wMGWKBv-T
اسکندر در بازگشت از هند در سال ۳۲۵ پیش از میلاد، هنگامی که پی برد آرامگاه کوروش تاراج شده و مورد بی احترامی قرار گرفته است به شدت عصبانی شد:
اسکندر دید که همه چیز را برداشته اند به جز تابوت سنگی و چهار پایه. غارتگران حتی به پیکر کوروش بی احترامی کرده بودند زیرا در تابوت را برداشته بودند و پیکر او را بیرون انداخته بودند؛ آنها سعی کرده بودند تابوت را به شکل قابل حملی در آورند تا بتوانند آن را با خود ببرند؛ بخش هایی از آن را قطعه قطعه کرده و بخش های دیگر را شکسته بودند. با وجود این آنها در این کار موفق نشدند و تابوت را به شکلی که بود رها ساخته و فرار کردند.(۱)
اسکندر «مغی را که مسئول حفاظت از آرامگاه بود» دستگیر کرد، اما چون در زیر شکنجه به چیزی اعتراف نکرد او را آزاد ساخت. اشاره به این مغ باعث شد آریان اطلاعات تکمیلی جالبی را درباره ماموریت آنها به دست دهد:

در این محدوده و نزدیک خود آرامگاه ساختمان کوچکی برای مغها ساخته شده بود. [...] از طرف شاه هر روز به آنها یک گوسفند، جيره غذا و شراب و هر ماه نیز یک اسب داده می شد تا برای کوروش قربانی کنند.
در الواح تخت جمشید (که تاریخ آن به ۴۹۲ تا ۴۵۸ پیش از میلاد بر می گردد) می توان به درک بهتری از این اطلاعات دست یافت؛ در این لوحه ها آمده است که حکومت سلطنتی محصولات کشاورزی و حیواناتی را می داد تا قربانی کنند و قربانی هایی که نزدیک آرامگاه های (شومَر) شخصیت های عالی رتبه خاندان سلطنتی انجام می شد نیز از آن جمله بود. گزارش های همراهان اسکندر نیز گواه چنین مراسمی برای شاه در گذشته است. جالب است بدانیم چنین مراسمی که از ۵۳۰ پیش از میلاد شکل گرفته بود تا دو سده پس از آن به احترام کوروش برگزار می شد. سپس اسکندر مأموریت زیر را به آریستوبولوس سپرد:
آرامگاه را دوباره به شکل مناسبی در آورید، دوباره پیکر او را در تابوت گذاشته و در تابوت را بر روی آن قرار دهید، جاهایی که خراب شده بود تعمیر کنید، و تخت را با استفاده از پوشش های تزئینی بپوشانید و هر چیز دیگری که در آنجا وجود داشته درست مانند شکل اصلی شان برگردانید و بیارایید، درها را با دیوارهای سنگی مسدود کنید و بر آن لایه ای از خاک رس بکشید، و سپس بر روی خاک رس مُهر سلطنتی بزنید (۳). اسکندر نابود کننده آئین نیاکانی پارسی ها نبود، بلکه می خواست احترام فراوان خود را به یاد و خاطره کسی که دو سده پیش شاهنشاهی پارسی را بنیان گذاری کرده بود، نشان دهد؛ شاهنشاهی ای که اسکندر فقط بر آن غلبه کرده بود. حتی امروز آرامگاه کوروش در پاسارگاد مكان برجسته ای است که یادآور خاطره هخامنشیان می باشد و به خاطر ماهیت کم نظیرش تأثیر گذارتر از آرامگاه های صخره ای جانشینانش در نقش رستم و تخت جمشید است.(ص ۱۸ _ ۱۹)

۱)Arrianus, anabolic. VI. 29. 9
۲)VI. 29. 7
۳)VI. 29. 10

مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳

https://youtu.be/oX9glkNQsB4?si=boE_Ai-wMGWKBv-T
آرامگاه کوروش بزرگ (شماره ۲)
@darik2500
همان گونه که پیش تر دیدیم جیمز موریه نخستین کسی بود که همگان را به برابری آرامگاه مادر سلیمان با گزارشهای دوران باستان از آرامگاه کوروش، نزدیک کرد. دیدگاه وی فوری با سخنان کورزون و هرتسفلد گسترش یافت، این دو نفر این امتیاز را داشتند که می دانستند آرامگاه،درست و دقیقاً در محوطه باستانی پاسارگاد قرار دارد.
در کنکاش و تحلیلهای کورزون این ساختمان می توانسته به آسانی در حصار ویژه و خاص خود جای داشته باشد.
این ساختمان "چندان بزرگ" نبوده و می توان گفت که از دو بخش ساخته شده بود، بخش بالا و بخش پایین.

بخش پایین همبسته و متراکم و یک چهارگوش توپر سنگی و بخش بالا جایگاهی ... با سقفی بر روی آن است
"کورزون در استواری و استحکام پله های سنگی آغازین ردیف پایه، بدرستی متوجه بازمانده های یک "برجستگی" نخستین شد،بنابراین در ارایه جزییات، وی همخوانی و  تطبیقی " درست و آشکار و دقیق و کامل" را یافت.

درباره اتاق کوچک" ورودی باریک و تنگ موجود" ارائه کننده "نقطه دیگری از هماهنگی دقیق " بود.
سرانجام بر اساس این روایتها که "آرامگاه کوروش در ده طبقه ساخته شده بود، کورزون باور داشت که سخن اونسیکریتوس اشاره به سکوهای زیاد سازنده ی پایه ها، و خود جای تدفین بوده است. دیدگاههای کورزون با یک شگفتی و استثنا، هنوز پسندیده است.
پژوهش های تازه نشان داد که سطح زمین پیرامون آرامگاه در دوره هخامنشی بالاتر از امروز بوده و به همین روی پذیرفتنی است که "برجستگی" یاد شده بدست آریان، راه پله دومی نبوده که به ساختمان اصلی آرامگاه پیوند میخورده،که گذرگاه شیبداری بوده که بازدیدکنندگان را به بخشهای بالایی آرامگاه راهنمایی می کرده است.
همچنین در نقطه ای چیره و مسلط بر آخرین فراز زمین، در فاصله مناسبی از خود آرامگاه، جای ایستادن نگهبانان آن قرار داشته است.
تنها ساختمان دیگر پاسارگاد، که به گونه ای با گزارش های باقی مانده تا زمان ما همخوانی دارد، زندان است.

ولی بدون توجه به گوهرها و عناصری که در روایات باستانی می تواند به زندان مربوط باشد کلیدهایی وجود دارد که من گمان میکنم تنها به "آرامگاه مرغاب" اشاره دارند.
خطهای ایستاده و عمودی قدرتمند زندان یک احساس آنی را در مورد بلندایی شگفت انگیز و فراخ و عظیم ایجاد می کند، بلندای آرامگاه در حالت چمباتمه می شود، به ویژه در میان انبوه درختان یک بیشه زار، این امکان هست که این ساختمان "برجی نه چندان بلند" به چشم آید.

همچنین باور کردن این داستان برای من دشوار است که سقف کوتاه و نه چندان چشمگیر زندان را با تاکید خاصی که در جمله " معبدی با یک سقف" وجود دارد، یا درگاه کاملاً وسیع زندان را با عنوان "درگاه کوچک"، تطبیق دهم.(ص ۴۶_۴۷)
@darik2500
سرچشمه: استروناخ، دیوید، پاسارگاد (گزارشی از کاوشهای انجام شده توسط موسسه مطالعات ایرانی بریتانیا ، از سال ۱۹۶۱ تا سال ۱۹۶۳)، مترجم: دکتر حمید خطیب شهیدی، سازمان میراث فرهنگی کشور، سال ۱۳۷۹
@darik2500
سرچشمه: استروناخ، دیوید، پاسارگاد (گزارشی از کاوشهای انجام شده توسط موسسه مطالعات ایرانی بریتانیا ، از سال ۱۹۶۱ تا سال ۱۹۶۳)، مترجم: دکتر حمید خطیب شهیدی، سازمان میراث فرهنگی کشور، سال ۱۳۷۹
@darik2500

https://t.me/IranArianaShahnameh/24775
آرامگاه کوروش(شماره ۱)

آرامگاه کوروش تنها بنای پاسارگاد است که بدست یونانیانی که بدنبال اسکندر آمده بودند، گزارش شده و بیشتر یگانه اثر باستانی یاد شده بدست جهانگردان اولیه به شمار می آید. در پی قرنهای پیاپی طرح این ساختمان با نام آرامگاه، آشکارا پذیرفته شده بود.
ولی در حالی که دانشمندان بسیاری با خواندن نوشته ها و منابع باستانی نشان دادند که "آرامگاه مرغاب" باید مزار کوروش باشد،دیگران با نگاه به همین نوشته ها و منابع، این ادعا را رد می کردند.

بنابراین جا دارد که گفته های نویسندگان دوران باستان را درباره ساختمان این آرامگاه چکیده کنیم.

آریان (۱) به سخن از آریستوبولوس(۲) می گوید:
"خود آرامگاه در بخشهای پایینی آن، از سنگهای چهارگوش ساخته شده تا به شکل یک سکو درآید و در بالای آن جایگاهی بود از سنگ،دارای سقف و دری که به درون راه داشت و چنان باریک بود که یک مرد با اندمی نه چندان درشت، به سختی می توانست وارد شود.
درون آن یک تابوت زرین ... یک تخت... و یک میز ...... و در کانون و وسط تخت تابوتی که حاوی پیکر کوروش بود، دیده میشود.
در پیرامون آرامگاه در سراشیبی تندی که به آن ختم می شد،خانه کوچکی برای مُغ های نگهبان آرامگاه کوروش ساخته شده بود".

💥آریان می افزاید که آرامگاه سنگ‌نبشته ای پارسی داشته "به دبیره و خط پارسی" که چنین می گفت:
"ای مرد من کوروش هستم،پسر کمبوجیه، کسی که شاهنشاهی پارسیان را پایه گذاشت و پادشاه آسیا بود،در این زمان بر من رشک مبر".

استرابو (۳) نیز در بخش نخست گفته های خود از آریستوبولوس پیروی کرده است:
"و در آنجا او (اسکندر) آرامگاه کوروش را در یک پردیس (باغ سلطنتی) دید،برجی نه چندان بزرگ،پنهان در انبوه درختان، بخشهای پایینی آن برجسته و بخش بالایی آن زیارتگاهی سرپوشیده و مسقف با ورودی بسیار باریک است.

در اینجا آریستوبولوس می گوید که وارد آرامگاه شده است. "و او دید که در آن جا یک تخت زرین و میزی با ساغرها و تابوتی زرین ....

استرابو ادامه می دهد که آریستوبولوس سنگ‌نبشته ی آرامگاه را از روی حافظه چنین گزارش می کند.
"ای مرد من کوروش هستم،کسی که شاهنشاهی پارسیان را پدید آورد و پادشاه آسیا بود،در این زمان بر من رشک مبر".

استرابو روایت خود را با دانستنی های به دست آمده از اونسیکریتوس (۴)، دومین شاهد زنده و از همراهان اسکندر پایان می دهد.

"اونسیکریتوس ... می‌گوید که برج ده طبقه داشت و کوروش در بالاترین طبقه آرمیده بود"
کتیبه چنین خوانده می شد:
" در اینجا من خفته ام،کوروش شاه شاهان " و به زبان یونانی با خط پارسی همچنین به زبان پارسی حک شده بود.

پلوتارک (۵) می گوید که کتیبه چنین خوانده می شد:
ای مرد، هنر تو هر چه باشد و از هر کجا که آمده باشی (زیرا من میدانم که تو خواهی آمد)، من کوروش هستم،کسی که شاهنشاهی پارسیان را پی نهاد، برمن و بر این خاکی که جسد مرا در بردارد رشک مبر". زبان این متن مشخص نشده و پلوتارک می گوید که اسکندر "دستور داد تا این جمله ها به زبان یونانی نیز در زیر آن حک شود".(ص ۴۵_۴۶)

@darik2500 💙👑
۱)Arrian
۲)Aristobulus
۳)Strabo
۴)Onesicritus
۵)Plutarch


سرچشمه: استروناخ، دیوید، پاسارگاد (گزارشی از کاوشهای انجام شده توسط موسسه مطالعات ایرانی بریتانیا ، از سال ۱۹۶۱ تا سال ۱۹۶۳)، مترجم: دکتر حمید خطیب شهیدی، سازمان میراث فرهنگی کشور، سال ۱۳۷۹
@darik2500

https://t.me/IranArianaShahnameh/24775
Forwarded from اتچ بات
.
ساتراپ (شهرب) کاریا
شهر بندری هالیکارناس (بودروم)
آناتولی
فیلم فانوس های باستانی شهرب هخامنشی کاریا در دل کوه در این فانوس های سنگی آتشی عظیم برپا میشد تا کشتی ها بندرگاه را ببینند.
کاریا (کاری یا کاریه) سرزمینی است در جنوب غربی آسیای کوچک در کرانهٔ دریای اژه که از طرف باختر و جنوب محدود به دریا بوده. کاریا یکی از شهرب‌های (ساتراپی‌های) ده‌گانهٔ هخامنشیان در آسیای کوچک بوده و جنگجویان آن بخشی از سپاهیان ایران به‌شمار می‌رفتند.
ساتراپ شکل یونانی‌شدهٔ واژهٔ خْشَثْرَ پاون (به معنای نگهبان قلمرو) (به پارسی باستان: xšaθrapāwn) است که در زمان هخامنشیان به فرماندار یا استاندار یکی از بخش‌های شاهنشاهی گفته می‌شد.مثلا ساتراپ ایلام که همان خوزستان است.
@darik2500

باشندگان کاریا ابتدا در جزایر دریای اژه زندگی میکردند و بواسطهٔ جنگ با یونانی‌ها به آسیای کوچک مهاجرت کردند. رود شاندر مرر این ایالت و لیدی را تشکیل داده و نواحی آن را آبیاری می‌کرده‌است. باشندگان این ایالت در تجارت و صنعت و دانش رشد چشمگیری داشته‌اند. برخی از نویسندگان نوشته‌اند که یکی از مردان کاریا به امر اردشیر دوم برادرش کوروش کوچک را که به امید به دست آوردن تاج و تخت به جنگ اردشیر دوم برخاسته بود زخم زد و اردشیر در پاداش یک خروس زرّین به او بخشید تا هنگامی که به جنگ می‌رود در پیشاپیش لشکریان بر سر نیزهٔ خود برافرازد.
از این رو ایرانیان جنگجویان کاریا را که بر سر کلاهخودهای خویش نشان تاج خروس (یا پر خروس) داشتند خروسان می‌نامیدند.
ویتروویوس، معمار و یکی از لشکریان رومی در کتاب خود می‌نویسد: در جنگ یونانیان علیه ایرانیان، مردم کاریا (نزدیک اسپارت در لاکونیا) از ایران پشتیبانی کردند. زمانی که یونانی‌ها سرانجام از پیشرفت ایرانیان در خاک یونان جلوگیری کردند، به تنبیه کاریایی‌ها پرداختند. مردان کاریایی را کشتند و زنانشان را به بردگی بردند. مقرر شد که این زنان بایستی برای ابد باری به‌دوش بکشند. به عنوان نمادی از بارکشی ابدی زنان کاریایی، ستون‌های زن‌پیکر به معماری یونانی وارد شد.
@IranArianaShahnameh

@darik2500

#خزانه #طلا #اردشیر #ساسانیان
#پارسه #سکه #دروازه_کورش
#موزه_ایران_باستان #ساتراپ
#تخت_جمشید #هخامنشیان
#مجلس_بار_عام #کاریا
#زرین #سیمین #کاخ_اردشیر
#عکس_قدیمی #لوح_زرین
#تاریخ_ایران #تهران
#ساسان #دریای_پارس #زرتشت
#پابگان #ایران #فارس
#پارس #گلنبشته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥مسلمانان جهان اسلام از #کوروش_بزرگ و #یهودیان گفته اند
@darik2500
💙👑
یکسری از #مسلمانان داستانی می‌گویند و یکسری دیگر از آن بالا می‌روند

🔹 داستان یهودی بودن اسیران بابِل را چه کسانی انداختند بر سر زبان ها؟!!!

#تاریخ_ایران #تاریخ_طبری #کوروش_هخامنشی #کوروش_بزرگ_نماد_انسانیت_است

#ایرانشهری #اسیران #زندانی #اسلامی #إسلاميات
#cyrus #i̇ran #irán #persiana #historybooks #cyrus_the_great
#جهود

@IranArianaShahnameh

اسناد نام کوروش بزرگ پیش و پس از اسلام 🎥👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/22950

🔹
https://www.instagram.com/tv/CV_WL-dKDyJ/?utm_medium=copy_link

یهود چین کمونیست 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/18685
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه میشه یک جایی ساخته نشده باشه ولی خط داشته باشه؟!
چرا خط پارسی را کوفی می‌نامند؟! #خط #زبان #شعرفارسی #سیبویه #سیبویه_شیرازی #خط_فارسی #خط_پارسی #تاریخ_ایران


https://www.instagram.com/p/B3u8HkspJXp/?igshid=2d69uwiwh2r4

چرا خط ما ایرانیست؟!👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/14992

خط اوستا و خط امروز👇👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/10782

دانشمندان ایرانی👇👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/1745

دستگاه دیوان سالاری اعراب!! 👇👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/1010

سیبویه شیرازی چه کرد؟! 👇👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/1009
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه میشه یک جایی ساخته نشده باشه ولی خط داشته باشه؟!
چرا خط پارسی را کوفی می‌نامند؟! #خط #زبان #شعرفارسی #سیبویه #سیبویه_شیرازی #خط_فارسی #خط_پارسی #تاریخ_ایران


https://www.instagram.com/p/B3u8HkspJXp/?igshid=2d69uwiwh2r4

چرا خط ما ایرانیست؟!👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/14992

خط اوستا و خط امروز👇👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/10782

دانشمندان ایرانی👇👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/1745

دستگاه دیوان سالاری اعراب!! 👇👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/1010

سیبویه شیرازی چه کرد؟! 👇👇

https://t.me/IranArianaShahnameh/1009
Ещё