🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷👉 ادامه از پست قبلی
.
در
#جبهه نیروهای گردانش را کاملاً زیر نظر می گرفت
و وضعیت آن ها را بررسی می کرد. به شهر که می آمد همّ
و غم او بر این بود که به وضع زندگی بچه ها رسیدگی کند.
وقتی قرار شد منطقه ی عملیاتی کربلای۴ را ترک کنیم بچه ها زیاد
#گریه می کردند. خیلی ها میخواستند همان جا پیش همرزمان
#شهیدشان بمانند
و دیگر به شهر باز نگردند. خود حاجی با چشمانی
#اشک بار می گفت: از
زنده ماندن خسته شده ام.
بالاخره هر طور بود سوار اتوبوس شدیم
و در سکوتی سرد به مقرّ رسیدیم. وقتی بچه ها نگاهشان به
#خیمه ها افتاد گریه امانشان را گرفت، صدای هق هق گریه
و زاری از هرسو شنیده می شد.
پیاده شدیم، وقتی بچه ها جای خالی دوستانشان را دیدند، خود را روی
#خاک ها انداختند
و ساعتی گریستند.
وقتی به
#حاج_احمد_کریمی در گوشه ی
#چادر نگاه کردم، فهمیدم او چند
روزی بیشتر مهمان ما نخواهد بود .گریه ی عجیبی می کرد
و دائم می گفت : خدایا چرا ما ماندیم!
حاج احمد کریمی در مسئله ی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر بسیار دقیق بود.
اگر خلاف
و منکری می دید، محال بود بی اعتنا از کنار آن بگذرد.
در هر شرایطی امر به معروف
و نهی از منکر را بر خود واجب می دانست.
او از کسانی نبود که وقتی به مرخصی می آید، دنبال کار شخصی خود برود
و نسبت به مسائلی که در شهر می گذرد بی اعتنا باشد.
یک بار یکی از بچه ها را فرستاد دنبالم، وقتی رفتم
#سنگر فرماندهی به من گفت:
دوست دارم شعر
#کبوتر بام
#حسین_علیه_السلام رو برام بخونی.
گفتم حاجی قصد دارم این
#شعر رو برای کسی نخونم! آخه برای هر کی که خواندم
#شهید شده.
گفت:حالا که این طور شد حتماً باید برام بخونی. هر چی اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخوانم، زیر بار نرفت. نشستم
و شروع کردم به خواندن :
دلم می خواد کبوتر بام
#حسین بشم من
فدای
#صحن #حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد ز
#خون پیکرم
#وضو بگیرم
مدال افتخار نوکری
و از آقام بگیرم
همین طور که می خواندم حواسم به حاجی بود. حال
و هوای عجیبی داشت صدای گریه اش پیچید توی سنگر.
ادامه دادم:
دلم میخواد چو
#لاله ای، نشکفته پرپر بشوم
شهد
#شهادت بنوشم مهمان اکبر بشوم
توی کربلای۵ وقتی
#گلوله توپ کنارش اصابت کرد مهمان علی اکبر امام حسین علیه السلام شد.
همان طوری که میخواست اون قدر پاره پاره شد که همه ی بدنش را جمع کردند توی یک کیسه کوچک!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷#شهید_احمد_کریمی#کتاب #تا_کربلا صفحه ۱۵۱ تا ۱۵۴
شادی ارواح طیبه
#شهدا #صلوات#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم#شهدا_زنده_اند_و_نزد_پروردگارشان_روزی_میخورند🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷https://telegram.me/joinchat/BZdLnDwPhBfxof6g6idp2Q