Imam__mahdi313

#جبهه
Канал
Логотип телеграм канала Imam__mahdi313
@Imam_mahdi255Продвигать
420
подписчиков
5,08 тыс.
фото
5,03 тыс.
видео
521
ссылка
کانال الصمصام المنتقم / شمشیر انتقام گیرنده . سلامتی امام الزمان مهدی فاطمه عج الله صلوات جانم فدای امام سید علی خامنه‌ای @he313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#منصور_فری دوست داشتنی، پدر من با خاطر داشتن موهای فر معروف بود به منصور فِری...روایتی از فرزند #شهید_منصور_عباسی
وقتی قصه مجید بربری رو سه سال پیش میخوندم، خب اون موقع پدر من شهید نشده بود، یاد منصور فِری خودمون میافتادم. جوانی که مثل داش مجید اصلا حال و هوای مذهبی نداشت اما لوتی بود و غیرتی ... پدر من با خاطر داشتن موهای فر معروف بود به منصور فِری...
منصور فری در جوانی دائم به کویت و بندر عباس میرفت و#خوراک و#پوشاک و #سیگار برای فروش می آورد تا اینکه برادرش آیت الله در آزاد سازی#خرمشهر شهید شد و منصور فری متحول شد...طبق #وصیت برادر شهیدش وارد#جبهه ها و سپس ملحق به سپاه پاسداران می شود. 
منصور فری بعد از بازنشستگی مدتی سوپر مارکت و سالها بنگاه املاک داشت.
#مجید_بربری ما از قهوه خانه و منصور فری از بنگاه املاک راهی سوریه شدن...
شاید خیلیا دید خوبی نسبت به مشاورین املاک نداشته باشن، شغلیست بسیار خطرناک که ممکن است با کمترین بی توجهی دچار خسران در دنیا و آخرت شوی، حجم پولی که در این شغل جابجا میشه بسیار زیاد هست، کلاه برداری، کلک، قسم دروغ و ...
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
@imam_mahdi255
Forwarded from Imam__mahdi313
#شهید_علی_آسایش_جاوید
خلاصه ایی از مسیر عشق:
علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با #جبهه . لذا علی به «علی عیدی»  که عازم منطقه ی جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت .
پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز برمی گردد .
علی در #عملیات_نصر ۷ درمنطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد.  ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت #عرفه ی سال ۶۶ بود . آن روز چهره ی علی روشن تر از همیشه بود .
 در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از #تخریب چی ها به زمین افتاد و به #شهادت رسید .
علی که از دورناظر صحنه بود به سوی او می رفت تا کمکش کند ، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شده بود پاهایش زخمی و خونی شده بود. مولایش امام حسین (ع) را صدا می کرد و می گفت : یا حسین (ع).
«رسول صارمی»   علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد . آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود .
یکی از مجروحین می گوید : نگران نباش حاجی ، پسرت از ناحیه ی پا زخمی شده با «هلیکوپتر»  آوردندش عقب . حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق شهادت بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام . بعد از آن به واحدتعاون سپاه درپل قاری که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی»  می گوید : چه خبر از بچه ها ؟ حاج صادق می گوید : تخریب #شهدای زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید : گفتم از لیست شهدا چه خبر ؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند . علی تو هم در لیست شهداست .
🌷 🌷 🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷 🌷 🌷 🌷
Forwarded from Imam__mahdi313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لای لای ای خستگان #جبهه ها
📹نماهنگ| شعرخوانی ترکی رهبرانقلاب درباره #شهدای_غواص
بیانات رهبرانقلاب درباره شهدای غواص
🌊ویژه سالگرد عملیات کربلای چهار
🌺 🌺 🌺
@imam_mahdi255
Imam__mahdi313
بابایی تولدت مبارکــــــــــــــ اولین تولد شهید علی امینی بعد از شهادتش در پلاسکو همراه مراسم تشییع 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://telegram.me/joinchat/BZdLnDwPhBfxof6g6idp2Q
#شب وداعی که شب #تولد هم بود.. به یاد #شهدای_آتش_نشانی #شهید_علی_امینی
#پلاسکو
#٣٠_دی_ماه سالروز شهادت آتش نشان های فداکار و قهرمان....
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همسر شهید امینی در خصوص روز حادثه می‌گوید: در روز حادثه از بهشت زهرا(س) در حال برگشت بودیم که تلفن علی زنگ زد و دوستانش گفتند که همچین اتفاقی افتاده اما منطقه تحت امر همسرم به محدوده #حادثه مرتبط نبود. من هر کاری کردم که نرود، اما قبول نکرد  و گفت: «الان تعداد مردم کمتری آنجا هستند، من بروم تا سریعتر از وقوع حادثه بزرگتر جلوگیری کنم و کمک کنم تا اموال مردم در آنجا نسوزد.» زهرا امینی دختر شهید امینی که باور ندارد پدر را دیگر نخواهد دید و دست نوازشش را حس نخواهد کرد در جملاتی کوتاه می‌گوید: صبح #پدرم را دیدم که رفت و دیگر برنگشت. دلم برای بابام تنگ شده و به او می‌گویم بابایی زودتر برگرد!
.
همسر شهید : علی همیشه می‌گفت: «من که در #جبهه نتوانستم در کنار همرزمانم شهید شوم، از خدا می خواهم لا اقل در این راه و در راه کمک به مردم #شهید شوم.» #همسرم در هر وعده نماز دعا می‌کرد که در راه خدمت به مردم از دنیا برود.

@imam_mahdi255
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لای لای ای خستگان #جبهه ها
📹نماهنگ| شعرخوانی ترکی رهبرانقلاب درباره #شهدای_غواص
بیانات رهبرانقلاب درباره شهدای غواص
🌊ویژه سالگرد عملیات کربلای چهار
🌺 🌺 🌺
@imam_mahdi255
Forwarded from Imam__mahdi313
#شهید_علی_آسایش_جاوید
خلاصه ایی از مسیر عشق:
علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با #جبهه . لذا علی به «علی عیدی»  که عازم منطقه ی جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت .
پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز برمی گردد .
علی در #عملیات_نصر ۷ درمنطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد.  ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت #عرفه ی سال ۶۶ بود . آن روز چهره ی علی روشن تر از همیشه بود .
 در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از #تخریب چی ها به زمین افتاد و به #شهادت رسید .
علی که از دورناظر صحنه بود به سوی او می رفت تا کمکش کند ، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شده بود پاهایش زخمی و خونی شده بود. مولایش امام حسین (ع) را صدا می کرد و می گفت : یا حسین (ع).
«رسول صارمی»   علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد . آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود .
یکی از مجروحین می گوید : نگران نباش حاجی ، پسرت از ناحیه ی پا زخمی شده با «هلیکوپتر»  آوردندش عقب . حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق شهادت بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام . بعد از آن به واحدتعاون سپاه درپل قاری که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی»  می گوید : چه خبر از بچه ها ؟ حاج صادق می گوید : تخریب #شهدای زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید : گفتم از لیست شهدا چه خبر ؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند . علی تو هم در لیست شهداست .
🌷 🌷 🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷 🌷 🌷 🌷
Imam__mahdi313
پدرومادر بزرگوار شهید دفاع مقدس بعد از سی سال به دیدار فرزندشان آمدند... 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 @imam_mahdi255 👇👇👇👇
🌸 #شهید_کمال_کورسل ؛ تنها #شهید #اروپایی #دفاع_مقدس/پس از سی سال اولین دیدار #پدر و #مادر #شهید #فرانسویی #دفاع #مقدس .
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌸ژروم ایمانوئل کورسل در 9 آوریل 1964 میلادی(20 فروردین 1343) در شهر #پاریس متولد شد. پدرش با نام محمد از مهاجرین تونسی بود که برای کار به فرانسه آمد و در همانجا ماندگار شد. ژروم به تبعیت از مادرش #مسیحی بود تا اینکه در سن نوجوانی همراه پدرش برای کار به تونس رفت. در آنجا با دین اسلام آشنا شد و پس از تحقیقاتی در مورد دین اسلام، به این دین گرایش پیدا کرد.در زمان مدرسه با کانون دانشجویان مسلمان در #فرانسه آشنا شد و در آنجا مشغول به فعالیت شد. ژروم که تا آن زمان از اهل سنت بود، با آشنایی بیشتر با مذهب شیعه به طور رسمی #شیعه شد و اسم خود را به کمال تغییر داد.
.🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸کمال پس از تشرف به مذهب شیعه تصمیم می گیرد به #ایران سفر کند تا ضمن بازدید از ایران، علوم اسلامی را نیز در آنجا یاد بگیرد. او در سال 1361 به ایران مهاجرت کرد و پس از ورود، راهی شهر قم شد.بعد از مدتی حضور در مدرسه حجتیه تصمیم گرفت کتابهای دینی را به زبان فرانسه ترجمه کند. .
🌸کتب " #شیعه_در_اسلام "، " #مسئله_حجاب "، سی و شش صفحه ازیکی از کتابهای میرزا جواد آقای تبریزی، چند صفحه از قرآن، " چهل حدیث "، " رسالة الحقوق امام سجاد (ع) " از ترجمه های وی می باشد.
.🌹🌹🌹
🌸با شروع #جنگ_تحمیلی کمال علاقه زیادی به شرکت در جنگ داشت اما مسئولین با این موضوع مخالفت می کردند. پس از چندین بار پیگیری برای رفتن به #جبهه، با راهنمایی بعضی از دوستانش، از طریق #سپاه_بدر که مخصوص مجاهدین #عراقی بود پیگیر شد. به این ترتیب در گردان شهید دستغیب ثبت نام کرد و به جبهه اعزام شد🌹🌹🌹🌹
.
🌸عملیات کربلای دو اولین عملیاتی بود که در آن شرکت کرد. سرانجام کمال کورسل در عملیات #مرصاد به مقام #شهادت رسید. او تنها شهید اروپایی دفاع مقدس است.مراسم بزرگداشت شهید کمال کورسل شهید فرانسوی دوران دفاع مقدس، با حضور پدر وی که برای نخستین بار بر مزار پسرش حاضر شده بود روز گذشته در شهر مقدس #قم برگزار شد.
🌷🌷🌷🌷🌷
@imam_mahdi255
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مادری که رنگ جدیدی میزند بر سنگ قبر پسرش 😭😭 دلخوشی اش میفهمی یعنی چی؟ ؟ ؟ .
#دانشگاه اصلی این جاست... #جبهه ، مادرانی از جنس عشق
https://telegram.me/joinchat/BZdLnDwPhBfxof6g6idp2Q
👆 👆 👆
Forwarded from اتچ بات
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
👉 ادامه از پست قبلی
.

در #جبهه نیروهای گردانش را کاملاً زیر نظر می گرفت و وضعیت آن ها را بررسی می کرد. به شهر که می آمد همّ و غم او بر این بود که به وضع زندگی بچه ها رسیدگی کند.
وقتی قرار شد منطقه ی عملیاتی کربلای۴ را ترک کنیم بچه ها زیاد #گریه می کردند. خیلی ها میخواستند همان جا پیش همرزمان #شهیدشان بمانند و دیگر به شهر باز نگردند. خود حاجی با چشمانی #اشک بار می گفت: از زنده ماندن خسته شده ام.
بالاخره هر طور بود سوار اتوبوس شدیم و در سکوتی سرد به مقرّ رسیدیم. وقتی بچه ها نگاهشان به #خیمه ها افتاد گریه امانشان را گرفت، صدای هق هق گریه و زاری از هرسو شنیده می شد.
پیاده شدیم، وقتی بچه ها جای خالی دوستانشان را دیدند، خود را روی
#خاک ها انداختند و ساعتی گریستند.
وقتی به #حاج_احمد_کریمی در گوشه ی #چادر نگاه کردم، فهمیدم او چند روزی بیشتر مهمان ما نخواهد بود .گریه ی عجیبی می کرد و دائم می گفت : خدایا چرا ما ماندیم!
حاج احمد کریمی در مسئله ی #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر بسیار دقیق بود.
اگر خلاف و منکری می دید، محال بود بی اعتنا از کنار آن بگذرد.
در هر شرایطی امر به معروف و نهی از منکر را بر خود واجب می دانست.
او از کسانی نبود که وقتی به مرخصی می آید، دنبال کار شخصی خود برود و نسبت به مسائلی که در شهر می گذرد بی اعتنا باشد.
یک بار یکی از بچه ها را فرستاد دنبالم، وقتی رفتم #سنگر فرماندهی به من گفت:
دوست دارم شعر #کبوتر بام #حسین_علیه_السلام رو برام بخونی.
گفتم حاجی قصد دارم این #شعر رو برای کسی نخونم! آخه برای هر کی که خواندم #شهید شده.
گفت:حالا که این طور شد حتماً باید برام بخونی. هر چی اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخوانم، زیر بار نرفت. نشستم و شروع کردم به خواندن :

دلم می خواد کبوتر بام #حسین بشم من
فدای #صحن #حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد ز #خون پیکرم #وضو بگیرم
مدال افتخار نوکری و از آقام بگیرم

همین طور که می خواندم حواسم به حاجی بود. حال و هوای عجیبی داشت صدای گریه اش پیچید توی سنگر.
ادامه دادم:
دلم میخواد چو #لاله ای، نشکفته پرپر بشوم
شهد #شهادت بنوشم مهمان اکبر بشوم

توی کربلای۵ وقتی #گلوله توپ کنارش اصابت کرد مهمان علی اکبر امام حسین علیه السلام شد.
همان طوری که میخواست اون قدر پاره پاره شد که همه ی بدنش را جمع کردند توی یک کیسه کوچک!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شهید_احمد_کریمی
#کتاب #تا_کربلا صفحه ۱۵۱ تا ۱۵۴

شادی ارواح طیبه #شهدا #صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شهدا_زنده_اند_و_نزد_پروردگارشان_روزی_میخورند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://telegram.me/joinchat/BZdLnDwPhBfxof6g6idp2Q
Forwarded from اتچ بات
* مهمان #علی_اکبر_علیه_السلام

در #لشکر علی ابن ابی طالب علیه السلام همه او را می شناختند. فرمانده #گردان #حضرت_معصومه_علیها_السلام بود.

همان جوان عاشقی که سال ۱۳۴۰ در شب میلاد سرور شهیدان، #حضرت_حسین_بن_علی _علیه_السلام، در #تهران پا به عرصه وجود گذاشته بود.
او از همان دوران کودکی با #قرآن انس گرفت. #نماز را در #مسجد به جا می آورد. با #اخلاق پسندیده و صفات نیک، الگوی همه آشنایان شد. سپس به #قم عزیمت کرد و تحصیلات خود را ادامه داد.
شانزده ساله بود که جرقه ی #انقلاب بر دامن حکومت طاغوت افتاد و او همگام با نسل پر شور انقلاب پیش رفت و حلقوم پاکش به طنین تکبیر گشوده شد.
در سایه ی #اسلام و با دم مسیحایی #امام_رحمه_الله به مبارزه با طاغوت پرداخت.
با پیروزی انقلاب، علاوه بر ادامه تحصیل ، درصحنه های مختلف به پاسداری از ارزش ها همت گماشت.
با آغاز #جنگ دل بی قرارش را به جبهه های نبرد سپرد و اصرار خانواده برای ادامه تحصیل اثر نبخشید و راهی #جبهه های جنگ شد.
مرتب در جبهه ها بود. هر بار با بدنی مجروح به قم باز می گشت.
#حاج_احمد_کریمی در عملیات #بستان، #فتح_المبین، #بیت_المقدس، #والفجر۴، #خیبر، #بدر، والفجر۸، کربلای۱، کربلای۴ و کربلای۵ حضور داشت.🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سراسر زندگی او سرشار از پاکی بود. همنشین بسیجیان بود. در اوج شهامت و #شجاعت، ساده می زیست و صادقانه روزگار می گذرانید.
با بچه ها که سخن می گفت، حرف های او نه بوی #ریا می داد و نه خود ستایی، به مرخصی که می آمد، کمتر به خانه می رفت و دائم در #بسیج و پایگاه های مقاومت می ماند.
شب که می شد با دست های پر عاطفه اش به یاری بیچارگان می شتافت و با احساس و #عشق، گره از کار آنان می گشود.🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
او مصداق انسان کامل بود. یعنی به #امیر_مؤمنان_علی_علیه_السلام تأسی کرده بود.
همه بچه هایی که #شهید_احمد_کریمی را《حاجی》صدا می زدند، می دانستند که او نه به سفر حج تمتّع مشرف شده و نه حج عمره. اما همه او را انسانی بزرگ و وارسته می دیدند.
میخواستند به هر شکل ممکن نام او را با عظمت یاد کنند. به همین دلیل همه ی بچه های لشکر۱۷ علی ابن ابی طالب علیه السلام به او حاجی می گفتند.
او جبهه را میقات بزرگ خود می دانست و هیچ دل از آن نمی برید.
حاج احمد کریمی در شجاعت و جوانمردی زبانزد خاص و عام بود. بزرگی او در این بود که دنیا پیش چشمش کوچک جلوه میکرد.
هر چه داشت در طبق #اخلاص می گذاشت و به درماندگان می بخشید و خود به کمترین ها قناعت می کرد. وقتی گره از کار کسی باز می کرد لبخند رضایت بر لبانش نقش می بست.

ادامه مطلب در پست بعدی
👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BZdLnDwPhBfxof6g6idp2Q
Imam__mahdi313
#شهید_علی_آسایش_جاوید پسره ۱۶ ساله تبریزی دفاع مقدس در روز عرفه آسمانی شد.... 🌷 🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم . @imam_mahdi255 . خلاصه ایی از مسیر عشق 👇👇👇👇👇
#شهید_علی_آسایش_جاوید
خلاصه ایی از مسیر عشق:
علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با #جبهه . لذا علی به «علی عیدی»  که عازم منطقه ی جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت .
پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز برمی گردد .
علی در #عملیات_نصر ۷ درمنطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد.  ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت #عرفه ی سال ۶۶ بود . آن روز چهره ی علی روشن تر از همیشه بود .
 در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از #تخریب چی ها به زمین افتاد و به #شهادت رسید .
علی که از دورناظر صحنه بود به سوی او می رفت تا کمکش کند ، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شده بود پاهایش زخمی و خونی شده بود. مولایش امام حسین (ع) را صدا می کرد و می گفت : یا حسین (ع).
«رسول صارمی»   علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد . آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود .
یکی از مجروحین می گوید : نگران نباش حاجی ، پسرت از ناحیه ی پا زخمی شده با «هلیکوپتر»  آوردندش عقب . حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق شهادت بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام . بعد از آن به واحدتعاون سپاه درپل قاری که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی»  می گوید : چه خبر از بچه ها ؟ حاج صادق می گوید : تخریب #شهدای زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید : گفتم از لیست شهدا چه خبر ؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند . علی تو هم در لیست شهداست .
🌷 🌷 🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷 🌷 🌷 🌷
Imam__mahdi313
اعزام به سوریه یا لب مرز!؟؟ ً شهدای گمنام ً @imam_mahdi255 👇👇👇👇👇👇👇
#اعزام به #سوریه یا اعزام به لب #مرز !؟؟؟ .
این فیلم رو ببینید، بچه ها اتوبوس اتوبوس اعزام میشن لب مرز، #خرمشهر #اهواز #آبادان #مهران #شلمچه #خط_مقدم #دفاع_مقدس... کسایی که میگن بذار #داعش بیاد لب مرز، اونوقت خونشون رو میریزیم... نه #برادر من نه #خواهر من... امروز #رزمنده های #جبهه #مقاومت داعش و دشمنان قسم خورده ی #ایرانی ها رو کیلومتر ها دور تر از لب مرز زمین گیر کردن، تا تک تک شهر های کشورمون از #امنیت کامل برخوردار باشه.... فکر این باشید که دشمن لب مرز بیاد ناخودآگاه هزاران نفر از شهرهای مرزی آواره میشن... امروز لب مرز ما #سوریه هستش #عراق هستش، برای امنیت مردم خودمون.... .
.
.
.
لطفا به #خانواده #شهدا #احترام بگذارید... حتی در صفحه مجازی ، اگر تسکین دهنده درد نیستین نمک نپاشید.... .
.
Forwarded from اتچ بات
🔴 #خمپاره_های_گناه 🔴
.
گفتی سلام؛ احوالتان امروز خوب است؟
این عکس ها، تصویر ها، مال #جنوب است؟
.
گفتم #سلام؛ آری... بیا بنشین کنارم
گاهی کمی #یادآوری بد نیست... خوب است
.
این است عکس #کربلای #فکه... این جا
آرامشی #محسوس #مهمان قلوب است
.
در وادی اعجاز... در #اروند #والفجر
حتّی عصای #موسوی یک تکّه #چوب است
.
ده ها #ستاره رفته اند و جایشان در
دامانِ شب های #هویزه #نقره_کوب است
.
خون کرده این #غربت دل هفت آسمان را
این جا #شلمچه... عصر... نه؛ تنگ #غروب است
.
این آخری تصویرِ #شرهانی است... بی شک
اینجا زمین آیینه ی غیب الغیوب است
.
وقتی غبارِ ننگ دنیا را گرفته
یادِ #شهید و #جبهه در حدِّ وجوب است
.
اینجا نبردی سخت بر پا بوده امّا
امروز شاید #خاکریز ما #کلوب است
.
باید خودت #فیلتر کنی پای خودت را
#میدان_مین در #فیسبوک و #یوتیوب است
.
امروز باید #مرد باشی تا نیفتی
#دنیا پر از #خمپاره ی شصتِ #ذنوب است...
.@imam_mahdi255