سهش

‍ ✔️حکایت درگذشت خواجوی کرمانی

استاد #باستانی_پاریزی در کتاب #کلاه_گوشه_نوشیروان به نقل از مقدمه #دیوان_خواجوی_کرمانی تصحیح #سهیلی_خوانساری از قاضی احمد قمی چنین می‌گوید:

#شیخ_ابواسحاق_اینجو فرزند ۱۳ ساله‌ای داشت بنام "علی‌سهل" که خواجوی کرمانی در جشن ختنه سوران او، قصیده‌ای زیبا در سِلکِ نظم کشید و شیخ ابواسحاق یک طَبَق پُر از زر سرخ به او صله بخشید و مقارن آن حال، مولانا (خواجوی کرمانی) متغیرالاحوال گشت و در دَم درگذشت!! درحقیقت خواجو که عمری را به فقر و نداری گذرانده بود، شادی‌مرگ شد! و از ذوق مالک شدن این ثروت کلان در دم قالب تهی کرد!

باستانی پاریزی در ادامه با لطافت تمام اضافه می‌کند که ۲۵ سال پیش که یونسکو برای چاپ اول کتاب #تلاش_آزادی جایزه‌ای برای من فرستاد، من در چاپ دوم کتاب نوشتم که یونسکو چون می‌دانست همشهری خواجو هستم، مبلغ جایزه را بیش از چهارصد دلار نگرفت که مبادا فاجعه "شادی‌مرگ" شدن خواجو پس از هفت قرن دوباره تکرار شود و این مخلص از دیدن دلارهای سبز اهدایی، ذوق‌مرگ شوم! و این واقعه بما فهماند که هیچوقت نباید یک سینی پر از سکه‌های طلا در برابر نور آفتاب پیش چشم شاعر گذاشت، آنهم شاعری که بیش از هفتادسال دارد!! و اما سرنوشت آن کودک ختنه شده به کجا رسید:

چندی نگذشت که امیرمبارزالدین محمد مظفری بر شیخ ابواسحاق اینجو پیروز گشته و شیراز را گشوده و وی را بقتل رساند. آن طفل معصوم را نزد امیر محمد مبارز (همانکه حافظ در اشعارش بدو محتسب گوید) آوردند و امیر با غضب به کودکِ پدر کشته گفت:
شنیده‌ام خط خوب می‌نویسی، یک سطر بنویس....
طفلک؛ این دو بیت از #سعدی را در برابر آن گرگ خونخوار نوشت:

سعادت به بخشایش داور است
نه در جنگ و بازوی زورآور است
چو دولت نبخشد سپهر بلند
نیاید به مردانگی در کمند

فکر میکنید که آن شعر عجیب و پر معنا و آن خط زیبای طفل معصوم در چشم امیر چه انعکاسی داشت؟ شاید بگویید قلمدان طلا به او جایزه داد!! از تاریخ سراسر درد و رنج بشنوید که امیر محمد مبارز رو به یاران کرد و گفت:
《مار بچه است!!》
پس شاه‌شجاع، فرزند امیر مبارزالدین، چون به "رودان" رسید، گردن شاداب طفل را به زِه کمان انداخته و او را خفه کردند.

✔️پی‌نوشت:
با این وجود، ایران‌زمین بر خلاف خاندان مظفری که تیمورلنگ همگی را قتل عام کرد، از "اینجوها" خالی نماند و گویا "انجوی‌های" شیراز از بازماندگان همان شیخ ابواسحاق اینجو هستند که مورد ستایش و مدح شعرای نامداری همچون #حافظ شیرازی می‌باشند

Insta:history_culture_of_iran

#تاریخ #تاریخی #یونسکو #تیمورلنگ #آل_مظفر #تاریخ_ایران #محتسب #حافظ_شیرازی #شیراز #شاه_شجاع

@sahandiranmehr

✳️ سر دخترها و زن‌ها غیرتی بودی، کسی نباید بهشان زور می‌گفت ...

یک‌بار این کار را کردی. ۲۴ ساعت تمام با من حرف نزدی، چون حورا را زده بودم. من قلدر بودم. حمید را هم می‌زدم. شاید چون بچه ارشد بودم، فکر می‌کردم می‌توانم... حق دارم. حمید طفلکی مظلوم هم بود... تپل و مظلوم. الان لاغر است و مظلوم.
به هم پریدن‌های ما منظره عادی و هر روزهٔ خانه بود که تو هیچ‌وقت به خاطرش تنبیهم نکردی، ولی اولین دفعه‌ای که حورا را زدم، ۲۴ ساعت با من حرف نزدی. سر زن‌ها غیرتی بودی. کسی نباید بهشان زور می‌گفت. وقتی من، حورا و حمید فرانسه بودیم، قدغن کرده بودی او ظرف بشورد یا جارو کند. حسودی‌ام می‌شد؟ نه... تو می‌توانستی هر کاری بکنی. هر کاری که تو می‌کردی، درست بود.

📌 برگرفته از کتاب #هفت_روایت_خصوصی / روایت صدرالدین صدر

▫️اول ذی القعده، روز دختر
#تاریخ_شفاهی #خاطره
#برای_انسان_گرد_آمده_ایم
🆔 @imammoussasadr

https://www.instagram.com/p/Bp7KzfEFeVA/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=w2opf9dhz9ga

#امام_موسی_صدر
#دکتر_باستانی_پاریزی

@Fdparizi

در تعریف انسان بالغ، گفته شده: "کسی که تجربه‌های بسیار دارد" و من می‌خواهم اضافه کنم "و توانسته آن تجربه‌ها را درونی کند و به سازگاری با هم برساند." با این تعریف، گاه فردی در ۱۵ سالگی بالغ و جاافتاده است و گاه فردی در ۴۰ سالگی هنوز خام و نپخته.
به همین دلیل است که معمولا کسانی که زیاد سختی کشیده‌اند پخته‌ و آب‌دیده‌اند. (قید می‌کنم معمولا، چون ممکن است این تجربه‌ها او را نپخته باشد، صرفا سوزانده باشد و این وقتی است که آتش (هیجان، مشکلات، اتفاقات زندگی و...) تند و زیاد است. پختگی و جاافتادگی وقتی رخ می‌دهد که آتش حتی اگر در دوره قبل از جوش آمدن آب تند و زیاد است اما در مرحله جاافتادن، ملایم و یکنواخت باشد یا مثل دیگ بخار سوپاپ‌های اطمینانی تعبیه شده باشد.) یا کسانی که مطالعات زیادی دارند، اگر توانسته‌ باشند خود را در تجربه زیسته‌ انسان‌های بسیاری شریک کنند، و صورت‌بندی‌ای از آن تجربه‌ها داشته باشند از نوعی پختگی بهره‌مندند.

بلوغ جمعی جوامع وقتی رخ می‌دهد که آن جامعه تجربه‌های بسیاری داشته باشد و این تجربه‌اندوزی حتی اگر در برهه‌ای هیجانی و تند است (مثل انقلاب یا جنگ) اما در ادامه مسیری آرام و ملایم و باثبات طی کند.
اینجاست که "تاریخ" اهمیت خود را نشان می‌دهد. ما به تاریخ (نه صرفا نقل حوادث بلکه آن‌گونه که هگل می‌گوید: فلسفه تاریخ یا تاریخ فلسفی) نیاز داریم تا هم تجربه تاریخی‌مان را از دست ندهیم و صورت‌بندی کنیم و به خودآگاهی برسیم، هم از تجربه زیسته سایر جوامع و سایر مقاطع تاریخی برای امروز استفاده کنیم.
ما تاریخ را برای پختگی و بلوغ و جاافتادگی بیشتر جامعه‌مان نیاز داریم. ما در برهه‌ای هستیم که باید بدون هیجانهای تند و کاذب و سوزاننده، به بررسی تجربه تاریخی‌مان بپردازیم و آن را سازگار و جاافتاده، صورت‌بندی کنیم.

#فاطمه_دلاوری_پاریزی
#تاریخ
#فلسفه_تاریخ
#خودآگاهی
#بلوغ

@Fdparizi

بخشی از نامه مرحوم احمد شاملو به دکتر یار شاطر در سال 55 از دانشگاه کلمبیا آمریکا

"جناب آقای دکتر احسان یارشاطر، همان طور که شخصا نیز با تورق مجلدات آماده فرهنگ Encyclopedic فول کلور تهران کتاب کوچه ملاحظه فرمودید در حال حاضر حجم این اثر با همه نواقصی که در آن هست به میزانی رسیده که دیگر با کار یک تنه نمی توان از پس آن بر آمد، به خصوص که من نیز دیگر از لحاظ سلامت جسمی در شرایطی نیستم که بتوانم نیروی زیادی صرف آن کنم، پیگیری این امر اکنون جز از طریق ایجاد سازمانی خاص و آماده کردن همکاران و دستیارانی ویژه برای بخش های دوگانه پژوهشی و دفتری میسر نیست و به همین سبب بود که از علاقه مندی آن جناب به ایجاد مرکزی در دانشگاه کلمبیا قلبا سپاسگزار شدم زیرا گذشته از آن که یکسره از احتمال فراهم آوردن چنین امکاناتی دل بریده بودم مشاهده اشتیاق و همدلی شما مرا از واقعیات دور می کرد و باز علیرغم همه تجربیات گذشته یک لحظه این خوش بینی ابلهانه را در من به وجود آورد که می توان دست کم یک کار صرفا تحقیقی و بنیادین را از مشکلات و اختلاف مشرب های اجتماعی یا سیاسی جدا گذاشت و امری مهم را پای مسائل و موضوعات یک دوره خاص قربانی نکرد"
بعد در ادامه نامه می گوید:
"برای این خوش بینی صفت ابلهانه را بکار بردم زیرا خبر هایی که این روز های اخیر از ایران دریافت کردم ناگزیرم کرده است که قلبا اعتراف کنم که برای این تصور خطا به راستی مایه سنگینی از خوش خیالی و بلاهت لازم بوده است، در نظر اراذل و اوباشی که امروزه روز در کشور ما حکومت می کنند هیچ چیز جز محرمات نیست، برای آن ها حتی پژوهش های علمی و فرهنگی نیز فقط هنگامی قابل قبول است که بتواند به نحوی برای #شجره_خبیثه_پهلوی که حتی تلفظ نامش جز با احساس اشمئزازی عمیق مقدور من نیست سودی حاصل کنم، حتی اگر در این قلمرویی خاص این سود تنها و تنها بد نامی آزادگان باشد "

شاملو در ادامه می گوید:
"متوقف ماندن فعالیت های تحقیقی امثال من در مقایسه با کل زیان ها و لطماتی که فرهنگ ما و ملت ما در این پنجاه و چند سال غم انگیز حکومت پر نکبت و ادبار موجود خورده است قطره های ناچیزی از دریاست، من ناگزیر بر این اعتقادم که امروز حتی اگر یک فعالیت پژوهشی صرفا علمی نیز در شرایطی قرار بگیرد که بتواند به نحوی از انحا در یکپارچگی مبارزه با این بختک کثیفی که بر سرنوشت مردم ایران افتاده است تشتتی ایجاد بکند طریق شرافتمدانه این است که بالمرة از آن صرف نظر شود"

#رضا_شاه_روحت_شاد؟
#ارتجاع
#تاریخ_بخوانیم

@Fdparizi

به نظر شما شعارهای ارتجاعی بازگشت به بیش از ۷۰ سال پیش و پشیمانی از گذشته، راهی فراسوی آینده ما خواهد گذاشت؟
یعنی چنان بی‌سرمایه‌ی انسانی هستیم و راهی به سوی آینده نمی‌یابیم که باید حسرت روح مرده بی‌سوادی را بخوریم که ریشه بسیاری از مشکلات ما ناشی از نوع نگاه او به مدرنیته است که نتایج مدرنیته(پیشرفت و تکنولوژی) را دید و به کشور آورد اما مبنا و فلسفه آن را ندید و نفهمید و با اصلاحات از بالا و سیاسی بدون فرهنگ‌سازی چنان شکاف پرناشدنی‌ای درست کرد؟

#رضا_شاه_روحت_شاد؟
#چقدر_خوبیم_ما
#ارتجاع
#تحجر
#تاریخ_بخوانیم
@Fdparizi

تاریخ محل بروز و ظهور روح مطلق و خرد مطلق است. ایده‌ای هگلی_مارکسی که بیان می‌دارد: تاریخ در مسیر خود رو به پیشرفت است و در دیالکتیک بین عناصر درونی فرهنگ و آرمان‌ها به خودآگاهی و آزادی می‌رسد. این خرد که حاکم بر تاریخ است شاید در برهه‌هایی و در اجزایی از اتفاقات و حوادث، تلخی و مرارتی را رقم بزند اما جهت کلی‌ش به سوی خیر و حقیقت است. این‌که در برهه‌ای قهرمانی کشته می‌شود شاید در همان برهه تلخ و مرارت‌بار است اما در بستر کلی تاریخ این واقعه خیر است و منجر به حرکت جمعی به سمت آرمان‌ها خواهد شد چون عقل بر جهان حاکم است.

#تاریخ
#هگل
#امید
#فاطمه_دلاوری_پاریزی
@Fdparizi

درباره سایت تاریخ فلسفه:

در این سایت، مجموعه ای از فایل های صوتی دربرگیرنده ی تاریخ فلسفه ی غرب، هند، اسلامی(با همین نام و نه عربی) و... در دسترس است. بانی این مجموعه پیتر ادامسون، خود مدرس فلسفه اسلامی در کالج سلطتنی لندن است که اتفاقا همین کالج، اسپانسر این مجموعه است. در این سایت همچنین قسمتی با نام فلسفه ی زنان در دسترس است تا اهمیت جایگاه آنان در فلسفه را نشان دهد. این فايل های صوتی به صورت مجموعه ای از کتاب ها با نام تاریخ فلسفه بدون جاافتادگی نیز منتشر شده است.
history of philosophy without any gaps

#تاریخ_فلسفه
@Fdparizi

http://historyofphilosophy.net/

درباره فهم تاریخ:

گویی فهم در اینترسابجکتیویتی رخ می‌دهد. فهم در عالم مشترکی رخ می‌دهد که انسان‌ها با هم می‌سازند. هر کس، در موقعیت و آنی از آنات تاریخ حضور دارد. به اشتراک‌گذاری این آنات است که ما را به فهم موقعیت‌های تاریخی نزدیک می‌کند. مثال فیل در تاریکی مولانا، مثال خوبی از توضیح اینترسابجکتیویتی است. با این تفاوت که در داستان مولانا، روزی وجود دارد که فیل از آن تاریکی بیرون می‌آید. اما در داستان ما، فیل همواره در تاریکی است. تاریخ، همواره در پرده است. و هیچ راهی برای نزدیک شدن به تاریخ نیست جز این‌که راوی شکل بگیرد، خودآگاهی داشته باشد و این آنِ معرفتی را توضیح دهد. هرکس باید بگوید از چه آن، موقعیت و لحظه‌ای فیل را لمس کرده است. کنار هم گذاشتن این موقعیت‌هاست که ما را به درکی هرچند مبهم اما به آن‌چه «فیل بودن» است نزدیک می‌کند.

#فهم
#تاریخ
#اینترسابجکتیویتی
#مولانا

@Fdparizi

درباره تاریخ:

برای آن‌که تاریخ نویس، گزارش درست فراهم آورد، تنها کافی نیست که با رویدادهایی که وصف می‌کند همزمان باشد یا آن‌ها را از نزدیک ببیند یا در آنها دست داشته یا آگاهی فراوان از آنها داشته باشد، بلکه باید به پایگاه و حلقه کسانی که کارهایشان را توصیف می‌کند وابسته باشد و بینش و اندیشه و فرهنگ او با آنان یکی باشد.

هگل، عقل در تاریخ، ترجمه حمید عنایت

#هگل
#تاریخ

@Fdparizi

دوستی زحمت کشید و این قسمتهایی که خودم بودم رو جدا کرد. خیلی دیدنی نیستم ولی گفتم بذارم حالا. حداقل حجمش کمتره :)
#تاریخ
#جیوگی
#میدان
@Fdparizi