تاریخ و فرهنگ دره شهر

#گل
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,58 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
طبیعت هر روز برای ما نقاشی می کشد، تصویری از زیبایی بی نهایت.....



اردیبهشت ماه رویایی دیار سیمره#دره شهر



#گل طوسک#سنبله ارغوانی#گل هیرو،ختمی#گوش بره#مریم نخودی




عکس 📸یونس آبجامه
گوشه ای از رسم و رسوم و آداب عروسی نیاکانمان در دهه ۳۰:

اگر جوانی عاشق و دلبسته به دختری بود، رسم آشنایی وخود نشون دادن به خانواده دختر مورد نظر براین رفتار وکردار بود:
پسر دل باخته، سعی می کرد با ترفندی خودش را به خانواده دختر نزدیک کند
با ترفندی شبیه کار #گل_درو یاهیزم اودن از کوه و جنگل یاکوچ کردن از مکانی به مکانی دیگر برای چراندن دام ها و #گاوگله هاشون..
پسر خاطر خواه بدون اینکه از وی در خواستی بکنند جهت کمک ویاری خودش داوطلبانه پیشتاز میشد و تا جایی که توان داشت خودش را به سختی می انداخت که زرنگی وکار کردنش مورد تایید ان خانواده قرار گیرد به همین روال در کارهای روز مره ی ان خانواده که در اینده خودرا داماد میدانست سعی و تلاش زیادی می کرد
این زرنگی تلاش همیاری در دل خانواده دختر جا میکرد بدون اینکه هدف ان پسر را فهمیده یا حدسی زده باشند
اینطور خودش جلب توجه قرار میداد تا پدر مادر دختر مورد نظرش تعریف تبلیغات بکنند بگند خوش بحال کسی این پسر دامادش میشه یااز بستگانش باشه کم کم پسر راز عاشق شدن خودرا باخانواده اش اول مادرش در میان میگذاشت مادرش باپدرش صحبت میکرد که پسرمان خاطرخواه دختر فلانی شده است .

بعد مادر کم کم بامادر دختر یعنی عروس اینده اش ارتباط برقرار میکرد وحرف خودرا بعنوان خواستگاری محرمانه مطرح میکرد مادر خودش هم شوهرش یعنی پدر دختر رادر جریان میگذاشت.
و پس از مشورت، به خانواده پسر ، جهت خواستگاری رسمی اجازه می دادن.
همیشه روز یاشب پنجشنبه را حهت کارهای خیر مبارک میدانستن
در روز پنجشنبه ای پدر داماد با عمو یادایی داماد دونفر رازدار از خانواده به منزل پدر دختر جهت [کیخواهی ]یعنی خواستگاری میرفتن بعد از صرف چای، یکیشون اظهار می داشت که بخدمت شما امده ایم تافلانی را به پسر ودست بوس خودت بپذیرید
پدر دختر چند روز فرصت میخواست تااز فامیل وبستگان هم مشورتی داشته باشد بعد از مشورت ویا به قول نیاکان (صلاح )
بعد از این رسم و رسوم بوسیله مادر عروس به طرف خواستگار پیامی میداد که برای خواستگاری تشریف بیاورید
به خواستگاری ونامزدی اصطلاحا دیاری میگفتن

عصر همان روز دعوت داماد که اصطلاحا #زوماچرونه معروف بود یکنفر از بستگان شخصا به خانه داماد می رفت
که وی را زوما چرونه یاهمین دعوت پاگشا هم میگفتن
داماد راهمراه خود به منزل حسیره (پدر دختر) میاورد .
داماد هم هدیه ای به فرد قاصد یا دعوت کر میداد رسم بر این بود.

چندماهی نامزد (دست گیران) بودند در این دوران در منزل پدر وپدردختر کار وکمکهای زیادی از داماد میکشیدند .
دیگر وقت بخت گشایی میرسید که باید مراسم عروسی را تدارک میدیدن.
روز خوبی باز پنجشنبه شبی ، چند زن میانسال نامدار از طایفه داماد جهت راسته کردن عروس بنام #پابویی یا #باون_بویی بمنزل خانواده عروس میرفتن
حنا بنان وارایش و لباس عروس را بر تنش می پوشاندند و فردا صبح تعدادی سوارکار بعضی هم باتفنگ برای بردن عروس بخانه بخت ، به درب منزل عروس میامدن ومادر عروس می بایست رضایت ودست خیرش را به پدر داماد میداد وحتما باید هدیه نقدی از طرف خانواده داماد به مادر عروس میدادن دست خیرش میداد این هدیه را #شیروا میگفتن یعنی شیری که مادر عروس به عروس داده وزحمت بزرگ کردن کشیده
تا اینکه
یکروزمخصوص را برای دعوت بستگان عروس در نظر میگرفتن که پذیرایی خوب داشته باشند ورسم بود بز غاله یا مرغی بعنوان قماچ برای تیر اندازی بستگان عروس هدف میگذاشتن وتیر اندازی جهت کشتن ان گوسفند یا مرغ شروع میشد و هرکسی ماهر بود یاتیر انداز به هدف میزد ، رسم بر این بود که هنرمندان ساز و دهل کوب لاشه گوسفند یامرغ به انها تعلق میگرفت

اخر عروسی رسم باون باوی بود یعنی باز دعوت داماد عروس بخانه پدر عروس تا وقتی بچه دار میشدن این گرمی رفت امد صمیمی بود. باز بااینکه مشکلات کار کردن و زندگی سختی داشتن ومسولیت بچه هاشون در گردن داشتن باز رفت و امد به منزل پدر عروس را فراموش نمیکردن اینقدر این محبت صميمي بود که مادر شوهر به عروس حسادت میورزید ...

این خلاصه ای بود در مورد متاهل شدن جوانان قدیمی واداب ورسم زن گرفتن با شرم وحیا اینقدر شرم حیا حاکم بود وقتی داماد در خواست حتی لیوان ابی از نامزدش میکرد رو را بر میگرداند تا اورا نبیند که کاسه یالیوان اب را از دستش میگرفت یاهیچوقت اسم بزرگ یاکوچک شوهر به زبانشون از شرم جاری نمیشد
فقط به او وای یاپدر بچه صدا میزدن. چون زن جایگاه بزرگی داشت
در جامعه زن مادر دنیاست زن مادر دانشمندان محققان رسولان ورهبران یک کشور وحتی دنیا ست
اگر زن نبود دنیای هم بوجود نمیامد

جعفریوسفوند
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Chondrilla juncea
گونه ی زیبای گیاهی# گل قندرون البرزی


#کوبری کوه# تویسرکان_شهر سرکان#یخچال کوه#همدان#جنگل #تفریح #مسافرت #درخت #سبز #خوب #طبیعت #چوب #کویر #رودخانه #دریا #کوه #کوهستان #گردش #ابر #آسمان #خورشید #گل #


عکاس📸 یونس آبجامه

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
شکفتن بهار...

#گل_بابونه
#کبیر_کوه

عکاس:
#رامین_اروانه
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Audio
من از روزگار بی #گل_وه_نی نمی ترسم

می دانم که کارگاه های پارچه بافی در هر زمان  به هر مقدار که اراده کنند می توانند گلونی تولید کنند و یا در موزه ها می شود صدها و هزاران گلونی را نگهداری کرد

من از روزگار بی #بلوط می ترسم چرا که در هیچ کارگاهی قابل تولید و در هیچ موزه ای قابل نگهداری نیست

من از روزگار #بی_بلوط_ می ترسم . . .

                            رشید آزادبخش

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#گل بسیار زیبای خار_ په کل

یونس آبجامه

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
#گل_طاووس...
شاهکار طبيعت
کبيرکوه
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تصویری زیبا از دیار صیمره

روستای #گل_زرد


عکاس: جوادشعبانی

کانال مردمی
تاریخ وفرهنگ سیمره(دره شهر)
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گل_درو...
خواننده: ایرج رحمانپور

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
🔆 تقدیر از کادر درمان بیمارستان ولی عصر شهرستان دره شهر ...

🌹 اهداء گل های دریافتی از شرکت سفیران پاک و تقدیم نقاشی های دبستانی ها به کادر درمان توسط واحد پوینده آیت الله طالقانی(ره)

#پرستار

#گل_گیاه

#کرونا_را_شکست_می_دهیم

🗓 ۲۹ خرداد ۱۴۰۰

🔲 واحد پوینده بسیج دانش آموزی دبیرستان آیت الله طالقانی(ره)
کانال مردمی
تاریخ وفرهنگ سیمره(دره شهر)
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
آبادی #گل_زرد

#علیرضاسلیمانی:

سعدی(ره) در حکایت ارزشمند خود می گوید :
هرچه از روزگار ان بگذرد یاد انرا به نکوهی بریم
گلزرد روستای کوچکی است در پنج کیلومتر غرب دره شهر واز چهار جهت توسط ابادیهای
دشت اباد ..اسلام اباد ..هواسعلی.. ویاراباد
قراردارد مردمان این ابادی در گذشته به علت
قرابت سببی ونسبی واینکه سالهای متمادی نیاکانشان در کنار هم قرار داشته ودر ارتباط
بوده اند .در کنار هم سکنی گزیده اند این ابادی
از کم نظیر ترین روستاهای است که مردمانش هنوز باوجود مهاجرت جوانان به علت شغل ،
وفوت بزرگان خوب همدیگر را پیدا می کنند.
وابراز محبت میکنند .وکاملا در کنار هم هستند
ود ر ابتدا حدود ۱۳ خانوار بوده اند که مشغول
فعالیت کشاورزی ودامداری بودند. تلاش و داشتن
برنامه در کار کشاورزی و توجه به درس مشق فرزندان در گذشته در مقایسه با سایر روستاها خیلی متمایز وبرای همه مهم بود. مردمان این ابادی همگی از ایلات سلسله ودلفان وزبان انها لکی است . دراین روستا در گذشته وحال موضوع
سواد اموزی قابل اهمیت واز رشته های مختلف
وتحصیلات متفاوت وجود داشته و دارد ومختصرا عرض می کنم در این ابادی ۱۱ دکتر
۱۷مهندس ۲۵ فرهنگی، یک خلبان، چهار افسر نظامی و هشت کارمند باسابقه وبازنشسته با تحصیلات خوب وجود دارد

هرچنداکنون ۹۰درصد خارج از روستا هستند اما در ایام تعطیلا ت باشور شوق
مراجعه می کنند .والبته مقصد بنده در اینجا ه ،
معرفی وبیان موضوع د یگری است وزیادورود پیدا نمی کنم. بلکه با این مقدمه میخوام یادی بکنم از زنده یاد مرحوم #سهراب_یاری که در همین روزها به سوی سرای باقی
هجرت کردندوبرای همیشه جهان فانی رابدرود گفتند .. .

سهراب از فرزندان همان ابادی( گلزرد) واز
اولین تحصیلکردگان خوبی بود که در سالها ی ۱۳۴۷
به شهرهای دور دست مثل کرمانشاه وپلدختر و
بروجرد میرفتند وبه سختی بدنبال تحصیل بود و درخاطرات کودکیم بیاد دارم اواز
رشیدترین و باشعورترین جوانان ان ابادی بود ند
که خود روزگاری پرشور ونشاط داشت .دران ابادی دران روزگار دونفر اهل قلم وبا سواد بودند .مرحوم مشهدی موسی یاری پدر مرحوم سهراب و مرحوم یحیی سلیمانی عموی حقیر که اغلب مکاتبات روستا توسط اندو بزرگوار انجام میشد بطوری که حقیر هم یاد دارم ومرحوم سهراب وبارها خاطرات خود را میگفت در سال ۱۳۵۰ از
دانشسرای کشاورزی بروجرد فارغ تحصیل شد وبعد
طی سپاهی دانش بلافاصله به اموزش و پررورش دره شهر
ملحق شد ویکی ازنیروهای فعال اموزش پرورش
شهرستان دره شهر گردید وامورات اموزش را
که قسمت اعظم کار اموزشی است انجام ، ومدیریت میکردند در ان شرایط حقیر دانش اموز بودم و در بازدیدهای مدارس مرتبا ایشان را میدیدم اودر جوانی بسیار رشید ومهربان واهل ادب بود وعلا وه بر مدرک عالی کشاورزی همراه برادر م
نورمحمد سلیمانی موفق به اخذ دیپلم در رشته ادبی ازخرم اباد قبل از انقلاب اسلامی نیز گردید
وبعدها هم در مراکز اموزش ارتقاع پیدا کردند
بخوبی یاد دارم هنوز در روستای ما (گلزرد)کسی وسیله نقلیه شخصی نداشت که ابتدا ایشان
ماشین اریا شاهین ابی رنگ سوار میشدند ومابچه های روستا را سوار می نمودند و به همه خدمت می کرد واقعا بدور از غلو ان مرحوم درمیان برادران خود واهل ابا دی ممتاز وحسن اخلاق ومحبت،
وخیر خواهی شان ، وخوش کلامی ،و ونداشتن غرور ،.وارتباط دوستانه با همه از خصوصیات بارزش بود وهمیشه با متانعت وخنده روی وبدون
ریا جویای احوال همگی بود . ولی اجل به او مهلت نداد که باز هم بیشتر از محبتهای برادرانه
اش لذت ببریم وهمیشه تلاش برای معاش را درحد اقناع برای خود داشتن الحمدالله اکنون فرزندان خوبی هم دارند
ودرکنار مردم زندگی می کنند .انچه بیش از هرچیز ازارم میدهد خاطرات مراسم عروسی
ایشان در سال حدود ۵۴ بود که ما بچه های روستا تاچند روز شاد خرم ‌بودیم وبه سبک قدیم اجرا شد وحضور دوستانش دران روزگار هم بیاد ماندنی بود واکنون نگرانی معلمان و همکاران قدیمی گذشته ان مرحوم در روز تشییع بودکه همه در ماتم
این معلم پیش کسوت وبا وقار وروشنفکر دلتنگ بودند در پایان پیام تسلیت همه فرهنگیان
این دیار را ومردم بزرگوار دره شهر را به خانواده
محترم ایشون وهمه دوستان بزرگوارش عرض
می کنم واز خدای توانا غفران الهی را برای ان مرد بزرگ مسئلت دارم . والحق مردم دره شهر هم
در مراسم تشییع وتدفین پاسخی خوب به حسن خلق
ومردم دار بودن ، وعدم تملق به مادیات ودنیای فانی
به ان مرحوم داشتن وبا حضور خود اثبات نمودند
هنوز رادمردی ادامه دارد وصف مردان خردمند وشجاع ِ ایلیاتی هنوز منسجم است .

https://t.me/joinchat/AAAAAD4zXAUV4wBRYrDOxw
اقلیم مناسب
رویش ارگانیک انواع سبزیجات..
روستای #گل_زرد، دره شهر
مزرعه شمس الدین یاری
@CEYMARIAN
نامگذاری(وجه تسمیه) روستاهای دره شهر
#گل_زرد ، #دشت_آباد
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیر کانال و فرهیختگان عزیز

به نظر می رسد نام روستاهای #گل_زرد، #دشت_آباد برگرفته از طبیعت آن منطقه بوده چنانچه نام روستای گل زرد برگرفته از طبیعت بهاری زیبای این منطقه است چنانچه در فصل بهار پر از گل های زرد گیاه خردل وحشی ( ترپوکه) میشد..

و نام دشت آباد اشاره به دشت پهن و گسترده ای است که بوسیله آب رودخانه سیکان زمین های اطراف آن همواره پر از محصولات کشاورزی است ..

نام خیلی از روستاهای دره شهر برگرفته از نام اشخاص است که قطعا عزیزان عضو کانال مستندتر دست به قلم می شوند .

با تشکر و احترام به فرهیختگان عزیز
دکتر #جعفری
@CEYMARIAN
طبیعت زیبا و پوشیده از گیاه دارویی گل بابونه یا همان محلی #گل_باینه

این گیاه مقوی مغز، خرد کننده و دفع کننده سنگ مثانه ، درمان ورم و زخم معده ، التیام بخش زخم های سطحی و درمان چشم درد است ...
گرداورنده قریشی نسب
@CEYMARIAN
#گل_ساق_عروس

از #گلهای_اپارتمانی است مثل گلهای دیگر به نور، رطوبت،خاک مناسب و دمای کافی نیاز دارد به محیطی پرنور عادت دارد و دمای موجود باید حداقل 7
درجه سانتی گراد باشد
,,قریشی نسب
@CEYMARIAN
رسم و رسوم سیمره ای
قسمت سوم

#جعفر_یوسفوند:
@CEYMARIAN

درمورد خواستگاری وشرم حیا نیکانمان که متاسفانه به این مورد کمتراهمیت میدهیم

شخصی دخترموردنظرش را انتخاب میکرد البته در بیشتر موارد پدر انتخابگر زن اینده پسرش بود و اگر اینگونه بود که پدر مایل بود دختر از طایفه ای دیگر را به عقد پسرش در بیارد بدون مشورت با پسرش اول خواستگاری می کرد و جواب مثبت می گرفت ...
پس از انتخاب و گرفتن جوابش به فرزندش میگفت دخترفلانی را در فلان ایل یادودمان برایت گرفتم انشاالله طی این روزها بااقوام نزدیک مشورت میکنم و چندنفری می بریم خواستگاری واورا نشان میکنیم(به اصطلاح محلی #دیاری کنیم)..
بعدازمشورت با اقوام اگردختر یک ایل یا دودمان خوب و وجیهی بود از هردودمان درروستاهای هم جوار یکی ازبزرگان ان دودمان دعوت میکردیم برای خواستگاری دخترفلانی میرفتیم وهمان روز جواب قطعی بود..
رسم براین بودیا پدر یابرادر یابرادرزاده و یا خواهرزاده که محرم بودن یکیشون انگشتری یا گردن بندی ازنقره بنام #گوه که درقدیم طلارسم نبود درگردن یاانگشت نامزد میکردن
و این رسم مردانه بود و اینکار بوسیله زنان انجام نمی گرفت...

تا زمان مراسم نامزدی ....
نامزدی هم به این شکل بود که ازهرخانواده دور یک الی دونفر ازبستگان نزدیک همه عضو یک خانواده دعوت میشد...
نامزدی دخترفلانیه برای پسر فلانی رسم مهمانی ها گوشت قرمز بود..
پدرداماد اگر ازایل مهمی بود نزدیک 10تا15راس گوسفند را ازگله جدامیکرد هرکدام یک گلونی زنانه بدور گردن گوسفندها می بستتد و مقدمتا چندنفر از داماد همرا ه تدارکات میرفتند
از قصاب و اشپز برای تهیه نهار ...
و از طایفه عروس چند زن گلونیها راازگردن گوسفندها باز میکرد..و هر زنی هر گلونی که باز میکرد ان گلونی متعلق به ان زن داشت ...

روزنامزدی برای افراد تفنگچی #قماش یعنی گوسفندیامرغ محلی ای جهت تیراندازی نشان میکردند..
اگرجوانی هدف را میزد گاه گاهی پیش می امد که دخترجوانی دم بخت عاشق ان جوان قماش زن میشد ( مردم میگفتند که قسمت شده قماش را بزند که بخت این دختر بازبشه)

روز بعدازطرف خانواده عروس داماد را دعوت می کردند باصطلاح محلی #زوما_چرونه..

هرکسی برای دعوت داماد میرفت بایدازطرف داماد #هدیه ای بگیرد..
داماد دعوت میشد وچندروزدر خانه پدر عروس میماند تاوی راازنظر کارهای روزمره یاری کند حتی در کارهای گروهی مثل #گل_دور ویابرای جابجایی کوچ که در انزمان بصورت سیاربوده است چون شغل مردم بیشتر دامداری علف چرانی بوده است ...

ازاقوام داماد چند نفری بکمک پدر عروس میرفتند تاافراددیگر خِبطه بخورند که فلانی خویشی و یاپیوند خوبی کرده است ...

و شرم حیا وعفت زن اینقدر بالابود که حتی داماد از کار روزانه به منزل برمی گشت رسم براین بود نامزد به او آب و یا چاهی بدهدو کاسه اب را نزدیک نامزد میبرد عقب گردمیکرد..
یادامادباید کمین میکرد سرفرصت خلوتی والدینش منزل نباشند با نامزد قانونی خود خلوت کند آنهم غالبا با نارضایتی دختر ...

ادامه دارد ...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
وزارت تعاون امروز و دیروز

#جعفر_یوسفوند:
نمونه هایی از همکاری و تعاون از نیاکان درقدیم به اینصورت بوده:
#شیرواره #گل درو، #نوبت_گاوچرانی، #چره

اینجور رسم رسومات قدیم نشانگر همین اداره تعاونی امرو زه میباشد..

#شیرواره بدینصورت بوده:
برای مثال هفت خانوار با هم متعهد میشد ن شیرهای همدیگر نوبتی به نفراول بدهند سندش یامیار این بود چوب دو سری بنام گراک هرکدام درمیان خزان یادیگ خود میگذاشتن پیمانه خودرا تحویل نفراول میدادند طی و قرارشون هفت روزبود هفته به هفته تانوبت دوم اله اخرین میامد خانواری هم بود که پیمانه شیرش کمتر از دیگری بود ان کسی که کمترداشت باید بجای شیراضافی دیگری هرچند طول میکشید دین وحقش میداد بیشتر ازیک هفته طول میکشید تا بدهی اش صاف کند...

#گاوچرانی هم اگر 20مال یعنی خانواربودن هرروزی نوبت یک خانوار بود تا گاوهای ابادی یا ده رانگهداری کند بجای اینکه یک خانوار همه روزه ازکارزندگی بیافتد 20روز یکبار گاوش به چرامیبرد این تعاون درقدیم بهترین تفکر روستایی ها بود که کم کم به #تعاون_امروزه تاسیس گردید...

#گل_درو هم بهترین تعاون برای کشاورزها بود ، امروز گل 10نفری به کمک یک کشاورز میرفتند فردا نوبت دیگری این بهترین فکر واتحاد مردم قدیم بود بدون ریا باهمدلی همدیگررا یاری میکردند

برای #چره یعنی اصلاح کردن گوسفندهاشون که از پشم انها چندین استفاده میشد چه استفاده شخصی خودشون بجای فرش نمد وفرجی برای چوپانهاشون بجای پالتو وچه پوشاک حیواناتشون اضافه ای که داشتن میفروختن برای استفاده دیگرافراد جامعه..

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
غروب روستای #گل_زرد

این روستا درفاصله ۶ کیلومتری شهر دره شهر قرار دارد

ارسالی احدی
@CEYMARIAN
Ещё