در پی یک حادثه ای شیرین
چنگ میزنیم
رد پای خسته ی روزگار را...
ودیگر نمیدانیم در پس فرداهایمان
چگونه خوابی تعبیر میشود..
نه ندانیم...
کجا تاریخ ساز میشویم..
نه ندانیم..
در کدامین ثانیه ها
میچشانیم قصه ی همیشگی روزگار را..
مرگ !!!تلخ وزیبا ترین لحظه ی زندگی مان...
چه کسی میدانست؟
اینبار حادثه مهمان سانچی میشود..
نه هیچکس نمیدانست!!!
در دل دریا چه میگذرد
یکی به روی آب است و
جانی برای فریاد ندارد و
یکی دیگر .دست به دستان موج
در جستجوی ساحلی آرام
بوسه میزند آب وآتش سوزنده را..
چه کسی میداند؟
حال ماهیان گرسنه چگونه حالیست است؟؟
چه کسی میداند
حال پیکر های سوخته
چگونه حالیست؟؟؟
نه هیچ کس نمیداند
در بیخبری از احوالشان
قصه میبافیم برای روحشان…………
نوشته ی:
#مانیا_محمدیتاریخ وفرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN